پرش به محتوا

حضرت موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به موسی حذف شد)
برچسب: تغییرمسیر حذف شد
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
وجه دیگر را ابن عباس گفته است:
وجه دیگر را ابن عباس گفته است:


جهت تسمیه طفل، به موسى این است كه میان درخت و آب افتاده بوده و آب در زبان قبطى (مو) و درخت (سا) است. <ref> حجة التفاسیر و بلاغ الإكسیر، (بلاغى سید عبدالحجت)، جلد اول، ص248</ref>
جهت تسمیه طفل به موسى این است كه میان درخت و آب افتاده بوده و آب در زبان قبطى (مو) و درخت (سا) است. <ref> حجة التفاسیر و بلاغ الإكسیر، (بلاغى سید عبدالحجت)، جلد اول، ص248</ref>


اما سید عبدالحجت بلاغی با استناد به اینکه در زمان حضرت موسی، دیگرانی هم به این اسم گزارش شده‌اند. در این وجه تسمیه تردید وارد کرده است. <ref> حجة التفاسیر و بلاغ الإكسیر، (بلاغى سید عبدالحجت)، جلد اول، ص249</ref>  
اما سید عبدالحجت بلاغی با استناد به اینکه در زمان حضرت موسی دیگرانی هم به این اسم گزارش شده‌اند. در این وجه تسمیه تردید وارد کرده است. <ref> حجة التفاسیر و بلاغ الإكسیر، (بلاغى سید عبدالحجت)، جلد اول، ص249</ref>  


=ولادت حضرت موسى (ع)=
=ولادت حضرت موسى (ع)=


حضرت موسی (ع) زمانی به دنیا آمد که روزگار بنی اسرائیل فوق العاده دشوار و ناگوار بود، زیرا [[فرعون]] مردان و پسران آنان را به قتل می رساند و زنانشان را زنده می نهاد، اکنون حضرت موسی (ع) به دنیا آمده و مادرش در تکاپوی پنهان کردن نوزاد از نظر جاسوسان فرعونی است در اینجا خداوند متعال به مادر حضرت موسی (ع) دستور می دهد که موسی را شیر داده و هنگامی که بر او بیمناک است وی را به رود افکند و ناراحت نباشد که به زودی حضرت موسی (ع) را به خودش باز می گرداند و از پیامبران الهی قرار می دهد، وقتی مادرش حضرت موسی (ع) را به آب افکند، خاندان فرعون او را از آب گرفتند و همسر فرعون گفت: این نوزاد نور چشم من و تو باشد، مبادا او را به قتل برسانی شاید برای ما سودی داشته باشد و او را فرزند خود قرار دهیم.
حضرت موسی (ع) زمانی به دنیا آمد که روزگار بنی اسرائیل فوق العاده دشوار و ناگوار بود، زیرا [[فرعون]] مردان و پسران آنان را به قتل می رساند و زنانشان را زنده می نهاد، اکنون حضرت موسی (ع) به دنیا آمده و مادرش در تکاپوی پنهان کردن نوزاد از نظر جاسوسان فرعونی است در اینجا خداوند متعال به مادر حضرت موسی (ع) دستور می دهد که موسی را شیر داده و هنگامی که بر او بیمناک است وی را به رود افکند و ناراحت نباشد که به زودی حضرت موسی (ع) را به خودش باز می گرداند و از پیامبران الهی قرار می دهد وقتی مادرش حضرت موسی (ع) را به آب افکند خاندان فرعون او را از آب گرفتند و همسر فرعون گفت: این نوزاد نور چشم من و تو باشد مبادا او را به قتل برسانی شاید برای ما سودی داشته باشد و او را فرزند خود قرار دهیم.


خواهر حضرت موسی (ع) به دنبال نوزاد راه افتاد تا از عاقبت او باخبر شود و رسید به دربار فرعون و بدون این که کسی متوجه این موضوع شود به فرعونیان گفت من شما را به خانواده ای راهنمایی می کنم و عهده دار شیر دادن این نوزاد باشد، و آنان پذیرفتند و حضرت موسی را به مادرش دادند در حالی که نمی دانستند این مادر اوست و خداوند با این کار چشم مادرش را روشن ساخت. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر.ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref>
خواهر حضرت موسی (ع) به دنبال نوزاد راه افتاد تا از عاقبت او باخبر شود و رسید به دربار فرعون و بدون این که کسی متوجه این موضوع شود به فرعونیان گفت من شما را به خانواده ای راهنمایی می کنم و عهده دار شیر دادن این نوزاد باشد، و آنان پذیرفتند و حضرت موسی را به مادرش دادند در حالی که نمی دانستند این مادر اوست و خداوند با این کار چشم مادرش را روشن ساخت. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر.ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:
=فرار حضرت موسى (ع) از فرعونیان=
=فرار حضرت موسى (ع) از فرعونیان=


حضرت موسی (ع) داخل شهر شد و دید دو نفر با هم دعوا می کنند که یکی از بنی اسرائیل و موحد و آن دیگری از فرعونیان است، بنی اسرائیلی از حضرت موسی (ع) کمک خواست و حضرت مشتی بر آن مرد فرعونی زد و او کشته شد، وقتی حضرت موسی (ع)دید این فرعونی کشته شد.
حضرت موسی (ع) داخل شهر شد و دید دو نفر با هم دعوا می کنند که یکی از بنی اسرائیل و موحد و آن دیگری از فرعونیان است، بنی اسرائیلی از حضرت موسی (ع) کمک خواست و حضرت مشتی بر آن مرد فرعونی زد و او کشته شد، وقتی حضرت موسی (ع) دید این فرعونی کشته شد.


در شهر هراسان می گشت که بالاخره فرعون او را مجازات خواهد کرد تا این که مرد بنی اسرائیلی باز از حضرت موسی (ع) کمک خواست ولی حضرت فرمود تو شخصی هستی که دچار گمراهی هستی و هر روز با کسی درگیری داری و در این بین مردی با سرعت خود را به حضرت موسی (ع) رساند که فرعون در صدد قتل توست و من خیرخواه توأم و موسی هراسان از شهر خارج گشت و به سوی مدین محل زندگی [[حضرت شعیب (ع)]] حرکت نمود. <ref>قصص / 15ـ22؛ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج16، ص21</ref>
در شهر هراسان می گشت که بالاخره فرعون او را مجازات خواهد کرد تا این که مرد بنی اسرائیلی باز از حضرت موسی (ع) کمک خواست ولی حضرت فرمود تو شخصی هستی که دچار گمراهی هستی و هر روز با کسی درگیری داری و در این بین مردی با سرعت خود را به حضرت موسی (ع) رساند که فرعون در صدد قتل توست و من خیرخواه توأم و موسی هراسان از شهر خارج گشت و به سوی مدین محل زندگی [[حضرت شعیب (ع)]] حرکت نمود. <ref>قصص / 15ـ22؛ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج16، ص21</ref>
خط ۷۱: خط ۷۱:
=ازدواج حضرت موسى (ع) با دختر شعیب(ع)=
=ازدواج حضرت موسى (ع) با دختر شعیب(ع)=


حضرت موسی (ع) از دست فرعونیان فرار کرد و به سوی [[مدین]] حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید، دید مردم در کنار چاهی برای گوسفندان شان آب می دهند اما دو دختر در کناری ایستاده اند تا وقتی همه رفتند آنها نیز به گوسفندان خود آب دهند و حضرت موسی (ع) به آن دو کمک کرد و سپس به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا من به آن چه تو برایم عطا کنی نیازمندم».  
حضرت موسی (ع) از دست فرعونیان فرار کرد و به سوی [[مدین]] حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید دید مردم در کنار چاهی برای گوسفندان شان آب می دهند اما دو دختر در کناری ایستاده اند تا وقتی همه رفتند آنها نیز به گوسفندان خود آب دهند و حضرت موسی (ع) به آن دو کمک کرد و سپس به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا من به آن چه تو برایم عطا کنی نیازمندم».  


این دو دختر جریان کمک مرد غریبه را به پدرشان گفتند و پدر در فکر این شد که از موسی (ع) تشکر کند و وقتی او را مردی با ایمان یافت، پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش داد و حضرت موسی (ع) قبول کرد که در عوض ده سال کار برای حضرت شعیب (ع) با دختر او ازدواج کند و این گونه شد که حضرت موسی (ع) در شهر مدین با دختر شعیب که از پیامبران الهی بود ازدواج کرد و پس از تمام شدن مدت، به همراه خانواده اش از مدین به سوی [[جمهوری عربی مصر|مصر]] حرکت نمود. <ref>قصص / 28 ـ 23؛ ر.ک: طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378ش، ج10، ص221</ref> و در همین مسیر برگشت بود که خداوند وی را به پیامبری مبعوث نمود تا به سوی فرعون رفته و او را به یگانگی خداوند دعوت کند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج6، ص69؛ ر.ک: تفسیر هدایت (ترجمه من هدی القرآن)، ترجمه گروهی از مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس، 1377ش، ج9، ص287</ref>
این دو دختر جریان کمک مرد غریبه را به پدرشان گفتند و پدر در فکر این شد که از موسی (ع) تشکر کند و وقتی او را مردی با ایمان یافت، پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش داد و حضرت موسی (ع) قبول کرد که در عوض ده سال کار برای حضرت شعیب (ع) با دختر او ازدواج کند و این گونه شد که حضرت موسی (ع) در شهر مدین با دختر شعیب که از پیامبران الهی بود ازدواج کرد و پس از تمام شدن مدت، به همراه خانواده اش از مدین به سوی [[جمهوری عربی مصر|مصر]] حرکت نمود. <ref>قصص / 28 ـ 23؛ ر.ک: طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378ش، ج10، ص221</ref> و در همین مسیر برگشت بود که خداوند وی را به پیامبری مبعوث نمود تا به سوی فرعون رفته و او را به یگانگی خداوند دعوت کند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج6، ص69؛ ر.ک: تفسیر هدایت (ترجمه من هدی القرآن)، ترجمه گروهی از مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس، 1377ش، ج9، ص287</ref>
خط ۹۲: خط ۹۲:
=معجزه ید بَیضَاء حضرت موسی (ع)=
=معجزه ید بَیضَاء حضرت موسی (ع)=


معجزه ید بیضاء (دست تابان) از جمله معجزات نه‌گانه حضرت موسی(ع) بوده است. <ref>سوره نمل، آیه ۱۲</ref> قرآن در سوره‌های اعراف، طه، شعراء، نمل و قصص از آن یاد کرده <ref>سوره اعراف: آیه۱۰۸؛ سوره طه، آیه۲۲؛ سوره شعراء، آیه۳۳؛ سوره نمل، آیه۱۲؛ سوره قصص، آیه۳۲</ref> و آن را چنین نقل کرده است: «اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُ‌جْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ‌ سُوءٍ: دستت را در گریبانت ببر تا بدون هیچ عیبی سفید و درخشان بیرون آید». <ref>سوره قصص، آیه ۳۲</ref>
معجزه ید بیضاء (دست تابان) از جمله معجزات نه‌گانه حضرت موسی(ع) بوده است. <ref>سوره نمل، آیه ۱۲</ref> قرآن در سوره‌های اعراف، طه، شعراء، نمل و قصص از آن یاد کرده <ref>سوره اعراف: آیه۱۰۸؛ سوره طه، آیه۲۲؛ سوره شعراء، آیه۳۳؛ سوره نمل، آیه۱۲؛ سوره قصص، آیه۳۲</ref> و آن را چنین نقل کرده است: «اسْلُكْ یَدَكَ فِی جَیْبِكَ تَخْرُ‌جْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ‌ سُوءٍ: دستت را در گریبانت ببر تا بدون هیچ عیبی سفید و درخشان بیرون آید». <ref>سوره قصص، آیه ۳۲</ref>


بنا بر آیات قرآن این معجزه یک‌بار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد <ref>سوره طه، آیه ۲۲- ۲۴</ref> بار دیگر در نزد فرعون، واقع شد. <ref>سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴</ref>
بنا بر آیات قرآن این معجزه یک‌بار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد <ref>سوره طه، آیه ۲۲- ۲۴</ref> بار دیگر در نزد فرعون، واقع شد. <ref>سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴</ref>
خط ۹۸: خط ۹۸:
==دست نورانی حضرت موسی (ع)==
==دست نورانی حضرت موسی (ع)==


بنابر نظر برخی از مفسران، اعجاز ید بیضاء به این نحو بوده که دست حضرت موسی(ع) نورانی گشته و از آن نور پراکنده می‌شد. <ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰؛ طبرسی، مجمع البیان،۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵</ref> نور این دست به نحوی بود که برای همه افراد حاضر در نزد فرعون قابل دیدن بود. برخی از روایات نیز بر این مطلب دلالت دارند. <ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۰</ref>
بنابر نظر برخی از مفسران  اعجاز ید بیضاء به این نحو بوده که دست حضرت موسی(ع) نورانی گشته و از آن نور پراکنده می‌شد. <ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰؛ طبرسی، مجمع البیان،۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵</ref> نور این دست به نحوی بود که برای همه افراد حاضر در نزد فرعون قابل دیدن بود. برخی از روایات نیز بر این مطلب دلالت دارند. <ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۰</ref>


==دست سفید حضرت موسی (ع)==
==دست سفید حضرت موسی (ع)==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش