confirmed
۵٬۷۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
خداشيه از فرق «راونديه» قايل به نبوت مردى به نام عمار (عمارة بن بديل) ملقب به «خداش» بودند كه در خراسان قيام كرده و به دست اسد بن عبد الله برادر خالد بن عبد الله القسرى به قتل رسيد. | خداشيه از فرق «راونديه» قايل به نبوت مردى به نام عمار (عمارة بن بديل) ملقب به «خداش» بودند كه در خراسان قيام كرده و به دست اسد بن عبد الله برادر خالد بن عبد الله القسرى به قتل رسيد. | ||
==تاریخچه== | |||
گويا «خداش» لقب زشتى است كه مخالفان به او داده باشند و به قول ايشان چون وى به دين اسلام خدشه وارد مىآورد، او را خداش مىخواندند. | گويا «خداش» لقب زشتى است كه مخالفان به او داده باشند و به قول ايشان چون وى به دين اسلام خدشه وارد مىآورد، او را خداش مىخواندند. | ||
خط ۵: | خط ۷: | ||
فن فلوتن خاورشناس هلندى احتمال داده است كه خداش از راونديان باشد و مىگويد: اين فرقه مىكوشيدند تا در زير پرده شعائر دينى مردم را به اسلام بىاعتقاد كنند. <ref>ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178 | فن فلوتن خاورشناس هلندى احتمال داده است كه خداش از راونديان باشد و مىگويد: اين فرقه مىكوشيدند تا در زير پرده شعائر دينى مردم را به اسلام بىاعتقاد كنند. <ref>ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178 | ||
</ref> | </ref> | ||
==رهبر فرقه== | |||
رهبر فرقه خداشیه مردی به نام عمار یا عماره بن بدیل بوده که ملقب به خداش میباشد و آنچه به نظر میرسد، این است که این لقب را سایر مسلمانان به وی داده باشند به عنوان اینکه او به اسلام ضربه و خدشه وارد کرده است و در واقع این لقب نوعی اهانت به آنهاست؛ به خصوص که خداشیه خود را فرقهای از راوندیه میداند. | |||
برخی قائلاند خداش در ابتدا نصرانی بوده است و بعدا در کوفه مسلمان شده و به مرو و خراسان برای تبلیغ مرام خود رفته است. | |||
<ref>نهروانی، أبوالفرج معافی بن زکریا، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۵۶۴، بیروت، بینا، بیتا. | |||
</ref> | |||
==سر انجام== | |||
آنها اختلافاتی را در مرو خراسان به وجود آوردند که باعث شد اسد بن عبدالله برادر خالد بن عبدالله القسری به آنها حمله کرده و تعدادی از آنها را کشته و همچنین خداش را گرفته و مثله کرد. بدین صورت که زبانش را قطع کرده و چشمانش را نابینا کردند. در این حالت بود که یحیی بن نعیم شیبانی دستور به قتل وی داد و وی را اعدام کردند <ref>الشیبانی، أبوالحسن علی بن أبیالکرم محمد بن محمد بن عبدالکریم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۲۰، تحقیق:عبدالله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ه، چاپ دوم.</ref> <ref>النویری، شهابالدین أحمد بن عبدالوهاب، نهایه الأرب فی فنون الأدب، ج۲۲، ص۱۴، تحقیق:مفید قمحیه وجماعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ه، چاپ اول.</ref> | |||
و بدین ترتیب به قائله وی در مرو خاتمه دادند. | |||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
این فرقه که پیروان خداش میباشند اعتقاد دارند که خداش، حرامهای خداوند را مباح نموده و اعلام کرده که استفاده از زنان مردم برای یکدیگر جایز است و همچنین در ترک واجبات نیز دست به توجیه و تأویل میزنند و اعتقاد دارند که خداش این مطلب را از مالک بن هیثم و هریش بن سلیم اعج میگرفته است. | |||
<ref>الشافعی، أبیالقاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق:محبالدین أبیسعید عمر بن غرامه العمری، ج۵۶، ص۵۱۷، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵.</ref> | |||
آنها اعتقاد دارند که نه نماز و نه روزه و نه حج هیچکدام واجب نیست؛ بلکه برای هر کدام از آنها تأویل خاصی آورده و میگویند وقتی نماز و روزه و حج گفته میشود، منظور چیز دیگری است. | |||
آنها میگویند منظور از نماز، دعا برای امام و رهبر جامعه و ذکر و یادآوری وی و اطاعت از وی است، نه اعمال و حرکات مخصوصی که از صدر اسلام بدان عمل میشده است.و منظور از روزه، خودداری از ذکر نام امام است. (ظاهراً این تأویل یک نوع توجیه سیاسی است). | |||
منظور از حج بدین معنا نیست که به طرف مکه بروی؛ بلکه منظور حرکت برای دیدار امام و رهبر فرقه است. بنابراین بهواسطه قول این فرقه در نماز به اصطلاح مسلمانان هیچگونه مزیتی نیست و در روزه به اصطلاح مسلمانان بهجز گرسنگی و تشنگی هیچگونه منفعتی نیست. بنابراین انسان نباید در هیچ حالی خود را از لذت نعمتهایی که خدا داده (مثل خوردنیها و آشامیدنیها و جماع)، ممنوع کند. | |||
<ref>الشافعی، أبیالقاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق:محبالدین أبیسعید عمر بن غرامه العمری، ج۵۶، ص۵۱۷، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵.</ref> | |||
خداشیه، حرامهای خداوند را مباح نموده و اعلام کردند که استفاده از زنان مردم برای یکدیگر جایز است. آنها همچنین اعتقاد دارند که نه نماز و نه روزه و نه حج هیچکدام واجب نیست. آنها برای تبیین اعتقادات خود (از جمله اباحهگری) به آیه ۹۳ سوره مائده استناد میکنند.<ref>http://www.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87</ref> | خداشیه، حرامهای خداوند را مباح نموده و اعلام کردند که استفاده از زنان مردم برای یکدیگر جایز است. آنها همچنین اعتقاد دارند که نه نماز و نه روزه و نه حج هیچکدام واجب نیست. آنها برای تبیین اعتقادات خود (از جمله اباحهگری) به آیه ۹۳ سوره مائده استناد میکنند.<ref>http://www.wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87</ref> |