۱٬۷۳۸
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
پرورش جامعه اسلامی بر فرهنگ نیرومندی، مقاومت و عزت | پرورش جامعه اسلامی بر فرهنگ نیرومندی، مقاومت و عزت <ref>دكتر[[احمد عبدالرحیم السایح]] استاد عقاید و فلسفه دانشگاه الازهر مصر</ref><ref>مجله اندیشه تقریب، شماره 21، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، سال ششم، زمستان 1388</ref><br> | ||
=مقدمه= | |||
با مطالعه در روند حركت تاریخ اسلام، مشاهده میشود كه دشمنی با دین اسلام، از همان زمانی كه این دین ظهور یافت، آغاز گردید و با گسترش و انتشار سریع و شتابندهی آن، این دشمنی شدّت و خشونت بیشتری یافت و دشمنان و رقیبان، دشمنی و ستم و طغیان فزونتری نشان دادند.<br> | با مطالعه در روند حركت تاریخ اسلام، مشاهده میشود كه دشمنی با دین اسلام، از همان زمانی كه این دین ظهور یافت، آغاز گردید و با گسترش و انتشار سریع و شتابندهی آن، این دشمنی شدّت و خشونت بیشتری یافت و دشمنان و رقیبان، دشمنی و ستم و طغیان فزونتری نشان دادند.<br> | ||
بنابراین اسلام، گریزی جز این نداشت كه جهاد در راه خداوند عزوجل را به عنوان وسیلهای برای پاسخ به این تجاوزها و راهی برای ریشهكن ساختن ستم و طغیان در پیش گیرد تا موانع سرراه را بردارد و بتواند به حركت خود ادامه داده، عدالت و برابری را گسترش دهد، امنیت و آرامش را سایهگستر سازد، به نیازمندان رحمت آورد و مانع از طغیان و سركشی سركشان گردد.<br> | بنابراین اسلام، گریزی جز این نداشت كه جهاد در راه خداوند عزوجل را به عنوان وسیلهای برای پاسخ به این تجاوزها و راهی برای ریشهكن ساختن ستم و طغیان در پیش گیرد تا موانع سرراه را بردارد و بتواند به حركت خود ادامه داده، عدالت و برابری را گسترش دهد، امنیت و آرامش را سایهگستر سازد، به نیازمندان رحمت آورد و مانع از طغیان و سركشی سركشان گردد.<br> | ||
مسلمانان، از این كارزار شریف ـ عرصهی جهاد در راه خدا ـ استقبال نمودند و | مسلمانان، از این كارزار شریف ـ عرصهی جهاد در راه خدا ـ استقبال نمودند و هر كدام از ایشان افتخار بسیار بزرگی برای خود میدانست كه در جنگ با دشمنان خدا شركت داشته باشد.<br> | ||
عقیدهی اسلامی در زندگی مسلمانان، دریچهای بود كه با آن تمامی حقایق هستی و علوم را نظاره میكردند. | عقیدهی اسلامی در زندگی مسلمانان، دریچهای بود كه با آن تمامی حقایق هستی و علوم را نظاره میكردند. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
و «گاردنر» معتقد است: «قدرتی كه در اسلام نهفته است اروپا را به وحشت میاندازد.» <ref>(میدانی، ص13)</ref>.<br> | و «گاردنر» معتقد است: «قدرتی كه در اسلام نهفته است اروپا را به وحشت میاندازد.» <ref>(میدانی، ص13)</ref>.<br> | ||
این دشمنی را «بیكر» خاورشناس توضیح میدهد و به برخی دلایل و علل آن اشاره نموده و میگوید: «دشمنی مسیحیت با اسلام از آنروست كه وقتی اسلام طی قرون وسطی گسترش یافت، دیوار محكمی در برابر استعمار و گسترش مسیحیت ایجاد كرد و سپس به آن سرزمینهایی كه در محدودهی نفوذ مسیحیت قرار داشت، امتداد یافت.» (پیشین). | این دشمنی را «بیكر» خاورشناس توضیح میدهد و به برخی دلایل و علل آن اشاره نموده و میگوید: «دشمنی مسیحیت با اسلام از آنروست كه وقتی اسلام طی قرون وسطی گسترش یافت، دیوار محكمی در برابر استعمار و گسترش مسیحیت ایجاد كرد و سپس به آن سرزمینهایی كه در محدودهی نفوذ مسیحیت قرار داشت، امتداد یافت.» <ref>(پیشین)</ref>.<br> | ||
و در همین معنا «لورنس براون» میگوید: « خطر حقیقی در نظام اسلام و توان آن بر گسترش و پذیرندگی و پویایی آن نهفته است و تنها مانع و دیوار در برابر استعمار غربی است.» (پیشین، و نیز ر.ک: فروخ، ص184). | |||
و در همین معنا «لورنس براون» میگوید: « خطر حقیقی در نظام اسلام و توان آن بر گسترش و پذیرندگی و پویایی آن نهفته است و تنها مانع و دیوار در برابر استعمار غربی است.» <ref>(پیشین، و نیز ر.ک: فروخ، ص184)</ref>.<br> | |||
وی سپس توضیح میدهد كه خطر مسلمانان، تنها خطر جهانی در این دوران است و باید همهی نیروها را برای مقابله با آن بسیج كرد و تمامی لشكریان را تدارك دید و توجه همگان را به آن جلب كرد. او با بازگویی نظر مبشران مسیحی میگوید: «مسئله اسلامی با مسئله یهودی متفاوت است ؛ مسلمانان به لحاظ دینی با یهودیان فرق میكنند ؛ اسلام دین دعوت و فراخوانی دیگران است، اسلام در میان خود مسیحیان و نیز میان غیرمسیحیان، گسترش پیدا میكند. | وی سپس توضیح میدهد كه خطر مسلمانان، تنها خطر جهانی در این دوران است و باید همهی نیروها را برای مقابله با آن بسیج كرد و تمامی لشكریان را تدارك دید و توجه همگان را به آن جلب كرد. او با بازگویی نظر مبشران مسیحی میگوید: «مسئله اسلامی با مسئله یهودی متفاوت است ؛ مسلمانان به لحاظ دینی با یهودیان فرق میكنند ؛ اسلام دین دعوت و فراخوانی دیگران است، اسلام در میان خود مسیحیان و نیز میان غیرمسیحیان، گسترش پیدا میكند. | ||
از آن گذشته، مسلمانان بنا به نظر مبشران مسیحی، دارای سابقهی مبارزاتی طولانی در اروپا بودند و لذا مسلمانان هرگز اقلیتی كه تنها جای پایی دارد، نبودهاند.»<br> | از آن گذشته، مسلمانان بنا به نظر مبشران مسیحی، دارای سابقهی مبارزاتی طولانی در اروپا بودند و لذا مسلمانان هرگز اقلیتی كه تنها جای پایی دارد، نبودهاند.»<br> | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۶: | ||
بنابراین اسلام تنها در چارچوب ضرورت صد در صدی در نبردی شرافتآمیز و مسئلهای پرافتخار كه در تمام هستی چیزی شرافتمندانهتر و پرافتخارتر از آن وجود ندارد، مبارزه میكند. <br> | بنابراین اسلام تنها در چارچوب ضرورت صد در صدی در نبردی شرافتآمیز و مسئلهای پرافتخار كه در تمام هستی چیزی شرافتمندانهتر و پرافتخارتر از آن وجود ندارد، مبارزه میكند. <br> | ||
در حقیقت نیز وقتی اسلام ناگزیر به جنگ میشود در واقع درگیر شرافتمندانهترین و والاترین نوع جنگها میشود ؛ جنگهایی كه هرگز از نظر علل و انگیزهها و اهداف و آماجها و شرایط و سنتها و آداب آن در دنیا مشابه و نظیری ندارد، زیرا همه علل و اسباب این جنگها در دفاع و ردّ تجاوز و یورش و بازگرداندن حقوق غصب شده و كرامت لگدمال شده و امیدهای برباد رفته و نیز ریشهكن ساختن ظلم و جور و بازگرداندن صاحبان حق به سرزمین و دیار و اموال و داراییهای محروم مانده از آن میباشد. | در حقیقت نیز وقتی اسلام ناگزیر به جنگ میشود در واقع درگیر شرافتمندانهترین و والاترین نوع جنگها میشود ؛ جنگهایی كه هرگز از نظر علل و انگیزهها و اهداف و آماجها و شرایط و سنتها و آداب آن در دنیا مشابه و نظیری ندارد، زیرا همه علل و اسباب این جنگها در دفاع و ردّ تجاوز و یورش و بازگرداندن حقوق غصب شده و كرامت لگدمال شده و امیدهای برباد رفته و نیز ریشهكن ساختن ظلم و جور و بازگرداندن صاحبان حق به سرزمین و دیار و اموال و داراییهای محروم مانده از آن میباشد.<br> | ||
جنگ در اسلام همچنین برای رفع فتنه و دفع مفسدهها نیز هست؛ فتنهای كه سربرمیآورد و شرّ آن بیدار میشود و تركشهای آن به هرسو پراكنده می شود. چه اینکه گفته میشود فتنهها درخوابند و خدا لعنت كند كسی را كه آنها را بیدار سازد. | |||
در این حالت جنگ، بند نجاتی است كه در هم شكستگان را نجات میبخشد و توطئهگران را از توسعهطلبی و زیادهخواهی بازمیدارد، آنها نباید كسی را سرزنش كنند كه خود فتنهانگیزی كردهاند و هركس شمشیر نابكاری بكشد، با همان شمشیر از پای درمیآید. جنگ در اسلام همانگونه كه در مقابل متجاوزان و شكنجهگران و فتنهجویان است، در برابر كسانی كه امنیت را تهدید و صلح را متزلزل میسازند نیز هست؛ كسانی كه دسیسهچینی، فتنهانگیزی و فریبكاری میكنند، اباطیل و اراجیف پخش میكنند، سمپاشی میكنند و شیوههای ویرانی و تباهی را ترویج میكنند، و آنهایی كه وجدانهای فاسدی دارند و خیانت و نیرنگ پیشهی آنهاست و نیز كسانی كه آمادگی آنرا دارند كه از هر اصل و اصولی روی برگردانند و به هر نیرنگی درآیند و بنابر شرایط و احوال، چهره عوض كنند. | جنگ در اسلام همچنین برای رفع فتنه و دفع مفسدهها نیز هست؛ فتنهای كه سربرمیآورد و شرّ آن بیدار میشود و تركشهای آن به هرسو پراكنده می شود. چه اینکه گفته میشود فتنهها درخوابند و خدا لعنت كند كسی را كه آنها را بیدار سازد.<br> | ||
در این حالت جنگ، بند نجاتی است كه در هم شكستگان را نجات میبخشد و توطئهگران را از توسعهطلبی و زیادهخواهی بازمیدارد، آنها نباید كسی را سرزنش كنند كه خود فتنهانگیزی كردهاند و هركس شمشیر نابكاری بكشد، با همان شمشیر از پای درمیآید. جنگ در اسلام همانگونه كه در مقابل متجاوزان و شكنجهگران و فتنهجویان است، در برابر كسانی كه امنیت را تهدید و صلح را متزلزل میسازند نیز هست؛ كسانی كه دسیسهچینی، فتنهانگیزی و فریبكاری میكنند، اباطیل و اراجیف پخش میكنند، سمپاشی میكنند و شیوههای ویرانی و تباهی را ترویج میكنند، و آنهایی كه وجدانهای فاسدی دارند و خیانت و نیرنگ پیشهی آنهاست و نیز كسانی كه آمادگی آنرا دارند كه از هر اصل و اصولی روی برگردانند و به هر نیرنگی درآیند و بنابر شرایط و احوال، چهره عوض كنند.<br> | |||
اینان باید ادب گردیده و بازداشته شوند به ویژه اگر از راه آزمایش، ثابت شود كه جز این كار راه علاج دیگری باقی نمانده است. اسلام دین نجات و شهامت و رعایت حقوق و پایبندی به عهد و پیمانها و تحكیم روابط و پیوندهای اهل ایمان و مشاركت در خوبیها و بدیهای یكدیگر است. | اینان باید ادب گردیده و بازداشته شوند به ویژه اگر از راه آزمایش، ثابت شود كه جز این كار راه علاج دیگری باقی نمانده است. اسلام دین نجات و شهامت و رعایت حقوق و پایبندی به عهد و پیمانها و تحكیم روابط و پیوندهای اهل ایمان و مشاركت در خوبیها و بدیهای یكدیگر است. | ||
همچنانكه جبههی كفر با هم همكاری دارند و به لحاظ مادی و معنوی همه بخشهای آن یكدیگر را كمك میكنند، مؤمنان نیز باید در ایمان به خدا گردهم آیند و بر حق و خیر و عدل و انصاف، یكدیگر را یاری كنند. | همچنانكه جبههی كفر با هم همكاری دارند و به لحاظ مادی و معنوی همه بخشهای آن یكدیگر را كمك میكنند، مؤمنان نیز باید در ایمان به خدا گردهم آیند و بر حق و خیر و عدل و انصاف، یكدیگر را یاری كنند.<br> | ||
بنابراین، جنگ در اسلام، جنگ در راه خدا و دفاع از دین، حق، اصول، سرزمین، ناموس، جان، مال، عدالت، شرف و كرامت است. | |||
هیچگاه جنگ در اسلام برخاسته از تجاوزی از سوی آن، سلطهجویی یا اجبار و اكراه نبوده است. مسلمانان طی تاریخ همواره قربانی شكنجه و زور و طغیان و خشونت بودهاند، از این رو به جنگ با قدرت پرداختهاند، زیرا جنگ با قدرت را نمیتوان با حجت و استدلال به پیش برد و باید با جنگ مشابهی، با آن مقابله كرد ؛ همهی جنگهای اسلام یا دفاعی بوده و یا برای پیشگیری از یورش احتمالی از سوی سركشان و طاغوتهایی بوده كه هرگز از حمله ناگهانی به اسلام و توطئهچینی و شوراندن مردم علیه آن، خودداری نكردهاند. | بنابراین، جنگ در اسلام، جنگ در راه خدا و دفاع از دین، حق، اصول، سرزمین، ناموس، جان، مال، عدالت، شرف و كرامت است.<br> | ||
مسلّم است که نبرد میان موجودات زنده، از طبیعت زندگی است و به تجربه نیز ثابت شده كه بویژه میان مردم، با هر رشدی كه در اندیشه داشته یا پیشرفت و اعتلایی كه در معارف و تمدنشان حاصل آمده باشد، غیرقابل اجتناب است. دلیل روشن آن نیز وقوع جنگهای جهانی میان ملتهاست و این مسابقه داغ در اسلحههای كشتارجمعی و ویرانی به رغم رسیدن به این درجه از دانش و تمدن مادی و پیشرفت است. (سایح، 1401ق، ص179). | |||
بنابراین امكان ندارد كه جنگ از دنیا رخت بربندد یا از شدت و حدّت آن كاسته شود یا ویرانیها و بدبختیهای آن محدود گردد، زیرا با همهی تلخیها و دردهایی كه در آن هست و با تمامی خشونت و یورش و اختلال در امنیت و صلحی كه همراه دارد، از رازهای زندگی و از جوهرهای آن است، چون زندگی، جنبش است و این جنبش مادّه را تغییر و دگرگون میسازد و باعث برخورد و اصطكاك و درگیری دائمی میشود. | هیچگاه جنگ در اسلام برخاسته از تجاوزی از سوی آن، سلطهجویی یا اجبار و اكراه نبوده است. مسلمانان طی تاریخ همواره قربانی شكنجه و زور و طغیان و خشونت بودهاند، از این رو به جنگ با قدرت پرداختهاند، زیرا جنگ با قدرت را نمیتوان با حجت و استدلال به پیش برد و باید با جنگ مشابهی، با آن مقابله كرد ؛ همهی جنگهای اسلام یا دفاعی بوده و یا برای پیشگیری از یورش احتمالی از سوی سركشان و طاغوتهایی بوده كه هرگز از حمله ناگهانی به اسلام و توطئهچینی و شوراندن مردم علیه آن، خودداری نكردهاند.<br> | ||
تمام موجودات جهان هستی اعم از عناصر مركب یا سادهی آن در جنگی مستمر میان اجزای خود هستند ؛ آب، هوا، حرارت و دیگر عناصر همگی در جنگی دائمیاند و همه پدیدههای طبیعی و جغرافیایی كه خود تشكیل دهندهی صحنه زندگی هستند از جنگ نشأت میگیرد. | |||
بادها، طوفانها، ابرها، رعد و برقها، صاعقهها، سیلها، بارانها، زلزلهها، آتشفشانها و ... همه و همه نمودهای این درگیریها هستند، و در هركدام از ذرات هستی این نبرد دائمی وجود دارد. كافی است از میكروسكوپ نگاهی به یك قطره آب یا یك قطره خون بیندازیم تا شاهد لشكریان عظیمی از موجودات ذرهبینی باشیم كه در تكاپو و برخورد و كنش و واكنش و درگیری با یكدیگرند. | مسلّم است که نبرد میان موجودات زنده، از طبیعت زندگی است و به تجربه نیز ثابت شده كه بویژه میان مردم، با هر رشدی كه در اندیشه داشته یا پیشرفت و اعتلایی كه در معارف و تمدنشان حاصل آمده باشد، غیرقابل اجتناب است. دلیل روشن آن نیز وقوع جنگهای جهانی میان ملتهاست و این مسابقه داغ در اسلحههای كشتارجمعی و ویرانی به رغم رسیدن به این درجه از دانش و تمدن مادی و پیشرفت است. <ref>(سایح، 1401ق، ص179)</ref>.<br> | ||
و اگر خواسته باشیم همین صحنه را بزرگشده و با جسم مجرد ببینیم كافی است نگاهی به جنگل بیندازیم كه پر از جانوران و چرندگان و پرندگان و جوندگانی و ... است كه هر لحظه در حال جنگ دائمی با یكدیگرند و لحظهای آرام و قرار ندارند و این اصل از یك كرم كوچك تا فیل عظیمالجثه را شامل میشود. (احمدحسین، 1974، ص11). | |||
انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ او والاترین چهرهی زندگی است كه البته عقل و ادیان، نیروهای او را سامان بخشیده و غریزههایی را كه همیشه و همواره او را به جنگ سوق میدهند، وحدت دادهاند. | بنابراین امكان ندارد كه جنگ از دنیا رخت بربندد یا از شدت و حدّت آن كاسته شود یا ویرانیها و بدبختیهای آن محدود گردد، زیرا با همهی تلخیها و دردهایی كه در آن هست و با تمامی خشونت و یورش و اختلال در امنیت و صلحی كه همراه دارد، از رازهای زندگی و از جوهرهای آن است، چون زندگی، جنبش است و این جنبش مادّه را تغییر و دگرگون میسازد و باعث برخورد و اصطكاك و درگیری دائمی میشود.<br> | ||
ولی اینها همه، این غریزه را از میان نبرده است، كه اگر چنین بود اساس زندگی به هم میخورد. غریزهی جنگ همچنان در آدمی نهفته مانده است و به مجردی كه فرصتی مییابد و انگیزهای پیدا میكند و اسباب آن فراهم میشود ـ كه اسباب و انگیزههای زیادی هم هست ـ به رقابت میان افراد بشر و جنگ آنها با یكدیگر میانجامد. (پیشین، ص11). | |||
وقتی انسان، صلح روانیاش را در درون از دست میدهد، صلح اجتماعی و جهانیاش را در بیرون از دست میدهد و آسایش و آرامش و انظباطش متزلزل میشود و به آن در و این در میزند و به هر سو روی میآورد ولی جز لشكری از هوای نفس و خواهشها و گرایشها چیزی نمییابد. بر طبل آزها و طمعها كوبیده میشود و جنگ وحشیانهای علیه آرامش درونی و سلامت روانیاش اعلام میكنند و خیلی زود عرصهی وجدان و گسترهی احساساتش را درمینوردد تا لهیب آن به هر سو شعلهور شود و تر و خشك را با هم بسوزاند و روابط افراد و گروهها و ملتها و نیز سرنوشت و داراییها و مناطق نفوذ آنان و شکل و مظاهر تمدن و صحنههای پیشرفت و ابزارها و وسایل مدنیت را آماج و طعمه خود قرار دهد و دستاوردهای زندگی و پیشرفتهای آنرا زیر سؤال ببرد. | تمام موجودات جهان هستی اعم از عناصر مركب یا سادهی آن در جنگی مستمر میان اجزای خود هستند ؛ آب، هوا، حرارت و دیگر عناصر همگی در جنگی دائمیاند و همه پدیدههای طبیعی و جغرافیایی كه خود تشكیل دهندهی صحنه زندگی هستند از جنگ نشأت میگیرد.<br> | ||
و وای بر آن زمان كه فتنهها سر برآورند و هواهای سركش و گرایشهای بیلگام و طمعها و آزهای گشاده، روی نشان دهند و بر پایمال ساختن حق و اهل حق پای فشارند. از این رو اسلام به شدت در پی آن است كه اهل ایمان، به قدرت و نیرومندی متصف گردند و همواره برای رویارویی با اهل باطل با هر اندازه فداكاری در جان و مال و اهل و عیال آماده و گوش به فرمان باشند. تنها تبصرهای كه اسلام در مورد قدرت و نیرومندی مسلمانان در نظر گرفته، آن است كه این قدرت در خدمت عدالت و صلح باشد و مسلمانان از تجاوز و ستمگری دوری گزینند. | |||
خداوند متعال میفرماید: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِیراً وَ لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ؛ ... و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت، بیگمان دیرهای راهبان و كلیساهای مسیحیان و كنشتهای یهودیان و مسجدهایی كه نام خداوند در آن بسیار میبرند، ویران میشد و بیگمان خداوند به كسی كه وی را یاری كند، یاری خواهد رساند كه خداوند توانمندی پیروز است» (حج/40). | بادها، طوفانها، ابرها، رعد و برقها، صاعقهها، سیلها، بارانها، زلزلهها، آتشفشانها و ... همه و همه نمودهای این درگیریها هستند، و در هركدام از ذرات هستی این نبرد دائمی وجود دارد. كافی است از میكروسكوپ نگاهی به یك قطره آب یا یك قطره خون بیندازیم تا شاهد لشكریان عظیمی از موجودات ذرهبینی باشیم كه در تكاپو و برخورد و كنش و واكنش و درگیری با یكدیگرند.<br> | ||
«قرطبی» در تفسیر خود یادآور میشود: «اگر حكم جنگ با دشمنان در شریعت خداوند متعال به پیامبران و مؤمنان نبود، مشركان، چیره میشدند و آنچه را ارباب ادیان ساخته بودند (عبادتگاهها و ...) ویران میساختند ولی شریعت الهی بر آن شد تا جنگ را واجب گرداند تا اهل دین بتوانند به كار عبادت بپردازند... بنابراین جهاد، در میان هر ملت و امّتی، وجود دارد و به سبب آن است كه شرایع الهی امكان حضور یافته و عبادتگاهها شكل گرفتهاند.» (قرطبی، ج12، ص70). | |||
بنابراین حتمی بودن رویارویی، مستلزم آن است كه مسلمانان به عنوان یك امت یا مجموعهای از جوامع اسلامی، به ضرورت تدارك و آمادگی توجه جدی نمایند. مسلمانان نباید منتظر نشانههای بد و شرّ و تجاوز از سوی دشمنان آشكار خود باشند و آنگاه به فراهم آوردن وسایل دفاع بپردازند. آنها باید طبیعت زندگی را از این زاویه مهمی كه وجود درگیریها را به تجربه و طی تاریخ میان مردم حتمی ساخته است، درك كنند و تمامی تلاش خود را در تهیهی نیرو ـ حتی اگر دشمن شناختهشدهای در برابرشان نباشد ـ به كار گیرند. | و اگر خواسته باشیم همین صحنه را بزرگشده و با جسم مجرد ببینیم كافی است نگاهی به جنگل بیندازیم كه پر از جانوران و چرندگان و پرندگان و جوندگانی و ... است كه هر لحظه در حال جنگ دائمی با یكدیگرند و لحظهای آرام و قرار ندارند و این اصل از یك كرم كوچك تا فیل عظیمالجثه را شامل میشود.<ref>(احمدحسین، 1974، ص11)</ref>. <br> | ||
در توجه به همین معناست كه قرآن كریم خطاب به مؤمنان میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یوَفَّ إِلَیكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ؛ و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان بسته (آماده)، در برابر آنان فراهم سازید كه با آنها دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافكنید و نیز جز آنها كسانی دیگر را كه شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» (انفال/60). بنابراین خداوند متعال، مؤمنان را به آمادهشدن برای جنگی كه به هدف دفع تجاوز و حفظ جانها و حق و فضیلت لازم است، فرمان داده است. این آمادگی به دو صورت است: | |||
1ـ تدارك و تهیه نیرو در حد امكان، كه البته با اختلاف زمان و مكان، نوع و حجم آن متفاوت میگردد. آنچه در این زمان بر مسلمانان واجب است، ساخت توپ، تانك، هواپیما، كشتیهای جنگی، زیردریاییها و ... و نیز فراگیری فنون و صنایع جنگی است. | انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ او والاترین چهرهی زندگی است كه البته عقل و ادیان، نیروهای او را سامان بخشیده و غریزههایی را كه همیشه و همواره او را به جنگ سوق میدهند، وحدت دادهاند.<br> | ||
صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غزوهی «خیبر» و غزوات دیگر از منجنیق استفاده كردند. «مسلم بن عقبه بن عامر» روایت كرده كه آن حضرت صلیاللهعلیهوآله پس از تلاوت آیه 60 از سورهی انفال، فرمود: «بدانید كه نیرو، یعنی پرتابكردن» و این جمله را سه بار تكرار فرمود؛ یعنی پرتاب چیزی از دور به سوی دشمن كه او را از پای درآورد كه بسی بهتر از درگیری تن به تن با شمشیر یا نیزه و... است. | |||
این سلاح شامل تیر و كمان و اسلحه و منجنیق و هواپیما و توپ و تفنگ و... هم میشود، حتی اگر در زمان آن حضرت صلیاللهعلیهوآله ، شناخته شده نبود. (الدین و الحیاه: نظام الحرب فی الاسلام، 1973م، ص6). | ولی اینها همه، این غریزه را از میان نبرده است، كه اگر چنین بود اساس زندگی به هم میخورد. غریزهی جنگ همچنان در آدمی نهفته مانده است و به مجردی كه فرصتی مییابد و انگیزهای پیدا میكند و اسباب آن فراهم میشود ـ كه اسباب و انگیزههای زیادی هم هست ـ به رقابت میان افراد بشر و جنگ آنها با یكدیگر میانجامد.<ref>(پیشین، ص11)</ref>. <br> | ||
2ـ حضور نیروی سوارهنظام در مرزهای كشور؛ مرزهایی كه محل ورود دشمنان و معیادگاه حمله آنان است. حكمت این كار آن است كه امت اسلامی دارای سربازان دائمی آمادهی دفاع در صورت غافلگیرشدن از سوی دشمنان میگردد: « تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ»؛ یعنی تا آنجا كه در توان دارید، برای مقابله با آنها (دشمنان) نیرو تدارك ببینید تا دشمنان خدا را بترسانید. خلاصه اینکه افزایش ابزارهای جهاد و ادوات آن همچنان كه دشمنان شناخته شدهی ما را میترساند دشمنان پنهان را نیز به وحشت میافكند. | |||
«وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعْلَمُهُمْ؛ و دشمنان دیگری كه شما آنها را نمیشناسید ولی خداوند آنها را میشناسد». آمادگی جنگی، همه را میترساند و مانع از اقدام ایشان برای جنگ میگردد. و همین است كه امروزه از آن به «صلح مسلحانه» یاد میكنند. (مراغی، ج10، ص 25 و 26). | وقتی انسان، صلح روانیاش را در درون از دست میدهد، صلح اجتماعی و جهانیاش را در بیرون از دست میدهد و آسایش و آرامش و انظباطش متزلزل میشود و به آن در و این در میزند و به هر سو روی میآورد ولی جز لشكری از هوای نفس و خواهشها و گرایشها چیزی نمییابد. بر طبل آزها و طمعها كوبیده میشود و جنگ وحشیانهای علیه آرامش درونی و سلامت روانیاش اعلام میكنند و خیلی زود عرصهی وجدان و گسترهی احساساتش را درمینوردد تا لهیب آن به هر سو شعلهور شود و تر و خشك را با هم بسوزاند و روابط افراد و گروهها و ملتها و نیز سرنوشت و داراییها و مناطق نفوذ آنان و شکل و مظاهر تمدن و صحنههای پیشرفت و ابزارها و وسایل مدنیت را آماج و طعمه خود قرار دهد و دستاوردهای زندگی و پیشرفتهای آنرا زیر سؤال ببرد.<br> | ||
واژهی «ترهبون» در آیه كریمهای كه به تدارك و آمادگی جنگی فرمان داده است به صیغهی مضارع آمده، كه به هدف از این تدارك اشاره دارد كه همانا ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان خدا و دشمنان معلوم و مجهول مسلمانان است. | |||
آیه كریمهی یاد شده به رغم اختصار، همهی انواع تدارك جنگی و ارتشی متناسب با هر عصر و زمانی از جمله تدارك مادّی، اداری، فنی، مالی، برنامهریزی و مطالعهی عینی شرایط و احوال و... را در بر میگیرد. | و وای بر آن زمان كه فتنهها سر برآورند و هواهای سركش و گرایشهای بیلگام و طمعها و آزهای گشاده، روی نشان دهند و بر پایمال ساختن حق و اهل حق پای فشارند. از این رو اسلام به شدت در پی آن است كه اهل ایمان، به قدرت و نیرومندی متصف گردند و همواره برای رویارویی با اهل باطل با هر اندازه فداكاری در جان و مال و اهل و عیال آماده و گوش به فرمان باشند. تنها تبصرهای كه اسلام در مورد قدرت و نیرومندی مسلمانان در نظر گرفته، آن است كه این قدرت در خدمت عدالت و صلح باشد و مسلمانان از تجاوز و ستمگری دوری گزینند.<br> | ||
جنگ در اسلام، تهی از هرگونه هدف زمینی و انگیزهی شخصی است و تنها و تنها خالصانه برای تحقق كلمهی الله و برقراری عدالت و طلب رضای او، صورت میگیرد. (سیاح، ص182). | |||
خداوند متعال میفرماید: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ یعْلَمَ الصَّابِرِینَ؛ آیا پنداشتهاید به بهشت میروید بیآنكه خداوند جهادگران و شكیبایان شما را معلوم دارد؟» (آلعمران/142). | خداوند متعال میفرماید: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِیراً وَ لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ؛ ... و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت، بیگمان دیرهای راهبان و كلیساهای مسیحیان و كنشتهای یهودیان و مسجدهایی كه نام خداوند در آن بسیار میبرند، ویران میشد و بیگمان خداوند به كسی كه وی را یاری كند، یاری خواهد رساند كه خداوند توانمندی پیروز است» <ref>(حج/40)</ref>.<br> | ||
اسلام در این آیه كریمه، هدف مورد نظر ـ یعنی ورود به بهشت ـ را به رفتار عملی مسلمانان در زندگی دنیوی مرتبط میداند و این زندگی مقیاس و ملاك و معیار قرار میگیرد كه خود بر صحت ارتباط با دین نیز دلالت میکند. خداوند متعال میفرماید: «قاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیدِیكُمْ وَ یخْزِهِمْ وَ ینْصُرْكُمْ عَلَیهِمْ وَ یشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ * وَ یذْهِبْ غَیظَ قُلُوبِهِمْ وَ یتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا یعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ یتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ با آنان پیكار كنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب كند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دلهای گروهی مؤمن را خنك گرداند * و خشم دلهای آنان را بزداید و خداوند از هر كه خواهد توبه میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * آیا پنداشتهاید كه به خود واگذاشته میشوید در حالی كه هنوز خداوند كسانی از شما را كه جهاد كردهاند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان، همرازی نگزیدهاند، معلوم ندانسته است؟! و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» (توبه/14ـ16). | |||
واژهی «بأیدیكم» (به دست شما)، معانی توكّل جستن، اهمال و تنپروری را نفی میكند و بر سهم كوششهای بشری در رویارویی با ظالمان و ستمگران تأكید میكند. همچنانكه به مسلمانان خاطرنشان میسازد كه امیدی جز به خود نداشته باشند. | «قرطبی» در تفسیر خود یادآور میشود: «اگر حكم جنگ با دشمنان در شریعت خداوند متعال به پیامبران و مؤمنان نبود، مشركان، چیره میشدند و آنچه را ارباب ادیان ساخته بودند (عبادتگاهها و ...) ویران میساختند ولی شریعت الهی بر آن شد تا جنگ را واجب گرداند تا اهل دین بتوانند به كار عبادت بپردازند... بنابراین جهاد، در میان هر ملت و امّتی، وجود دارد و به سبب آن است كه شرایع الهی امكان حضور یافته و عبادتگاهها شكل گرفتهاند.» <ref>(قرطبی، ج12، ص70)</ref>.<br> | ||
و واژهی «أَمْ حَسِبْتُمْ» در این آیه (به معنای آیا پنداشتهاید؟) آشكارا بر این نکته دلالت میکند كه اهل ایمان هرگز نباید تصور زندگی و نظام آنرا به دور و بركنار از كوشش و سعی و جهاد و شكیبایی و فداكاری و ایثار، داشته باشند و هر تصوری به دور از این ویژگیها، توّهم باطلی است كه حتماً باید با آن مبارزه كرد تا مؤمنان همواره در آمادگی واقعی و متناسب با طبیعت زندگی، به سر برند. (وزارت الاوقاف، نشریهی شماره 88 از سلسلهی «الدین و الحیاه»، ص8). | |||
امت اسلامی به شدت نیازمند آن است كه همهی بخشها و سلولهای وجودی آن بیدار شود و تمامی نیروهایش بسیج گردند تا رشد و توسعه صورت گیرد و ساختمان تمدنش بنا شود، زیرا تحرك دشمنان، توقف نمیپذیرد و یورش دشمنان هر لحظه شدیدتر، وقیحانهتر و سبعانهتر میشود، به ویژه آن كه حق منزوی، لگدمال است. (سیاح، ص185). | بنابراین حتمی بودن رویارویی، مستلزم آن است كه مسلمانان به عنوان یك امت یا مجموعهای از جوامع اسلامی، به ضرورت تدارك و آمادگی توجه جدی نمایند. مسلمانان نباید منتظر نشانههای بد و شرّ و تجاوز از سوی دشمنان آشكار خود باشند و آنگاه به فراهم آوردن وسایل دفاع بپردازند. آنها باید طبیعت زندگی را از این زاویه مهمی كه وجود درگیریها را به تجربه و طی تاریخ میان مردم حتمی ساخته است، درك كنند و تمامی تلاش خود را در تهیهی نیرو ـ حتی اگر دشمن شناختهشدهای در برابرشان نباشد ـ به كار گیرند.<br> | ||
از آنجا كه پدیدهی درگیری، به تداوم خویش وابسته است، تدارك برای آن و به رسمیت شناختن آن جایگاه برجستهای در اسلام دارد. به همین دلیل معیارهایی برای مقایسه و ارزیابی اعمال، مطرح شده است تا جهاد را در دل و جان مؤمن و در جایی كه بر سایر اعمال برتری دارد، قرار دهد. خداوند متعال میفرماید: «لا یسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِینَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً * دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ مؤمنان جهادگریز كه آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان، به پایگاهی والا برتری بخشیده و به همگان وعدهی نیكو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است * به پایگاههایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزندهی بخشاینده است» (نساء/95ـ96). | |||
حقیقت نیز آن است كه كسی كه صادقانه برای بذل جان و مال و فداكاری و جهاد آماده میشود، سایر عبادات بر وی آسان میگردد و از این رو است كه مؤمن در روند جهاد یا تدارك و آمادگی برای آن، از همهی چیز، مجرّد میشود و برای خداوند متعال، كار میكند، تو گویی در معاملهای با خدا همه چیز خود را داده تا به بهشتی كه به ابعاد آسمانها و زمین است، دست یابد. در قرآن كریم آمده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الإِْنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِكُمُ الَّذِی بایعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند كارزار میكنند، میكشند و كشته میشوند به وعدهای راستین بر عهدهی خویش، در تورات و انجیل و قرآن. چه كسی به پیمان خویش وفادارتر از خداوند است؟ پس به داد و ستدی كه كردهاید، شاد باشید و این است كه رستگاری بزرگ است. »(توبه/111). نیز در جایی دیگر آمده است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ و كسانی را كه در راه خداوند كشته شدهاند، مرده مپندار كه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میبرند» (آلعمران/169). | در توجه به همین معناست كه قرآن كریم خطاب به مؤمنان میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یوَفَّ إِلَیكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ؛ و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان بسته (آماده)، در برابر آنان فراهم سازید كه با آنها دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافكنید و نیز جز آنها كسانی دیگر را كه شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» (انفال/60). بنابراین خداوند متعال، مؤمنان را به آمادهشدن برای جنگی كه به هدف دفع تجاوز و حفظ جانها و حق و فضیلت لازم است، فرمان داده است. این آمادگی به دو صورت است:<br> | ||
و این بدان معناست كه شیوه جهاد، برای زندگی شرافتمندانه، ضروری است و هرگونه كوتاهی در تدارك و آمادگی برای آن، به نقص در ایمان طرف مقصّر و فساد در عقیده او میانجامد. از «ابوهریره» روایت شده كه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هركس بمیرد و جنگی نكرده باشد و خود را با جنگ «نو» نكرده باشد، بر شعبهای از نفاق مرده است.» (منذری، ج2، ص 330. حدیث را «مسلم» و دیگران روایت كردهاند). | |||
«طبرانی» نیز چنین روایت كرده است: پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هیچ قومی جهاد را ترك نگفتند مگر آنكه عذاب، آنانرا در بر گرفت.» (پیشین، ج2، ص331). | 1ـ تدارك و تهیه نیرو در حد امكان، كه البته با اختلاف زمان و مكان، نوع و حجم آن متفاوت میگردد. آنچه در این زمان بر مسلمانان واجب است، ساخت توپ، تانك، هواپیما، كشتیهای جنگی، زیردریاییها و ... و نیز فراگیری فنون و صنایع جنگی است.<br> | ||
خلاصه اینکه: آنچه از آیین قرآنی و سنت نبوی و برگرفته از آیات و احادیث مربوط به جهاد و جنگ استنباط میشود آن است كه وظیفه امت اسلامی، كسب آمادگی و تدارك همیشگی و دائمی خود برای جهاد و مبارزه است. این آمادگی و تدارك، جزء عقیده و از اركان عبادات است و خداوند متعال سعادت مسلمانان در دنیا و نجات ایشان در آخرت را به تحقق این امر پیوند داده است؛ امت اسلامی از نیروهای بشری، اندیشمندان، امكانات مادی، عزّت، شرافتمندی، قدرت و مقاومت، یعنی برترین و والاترین ارزشهایی كه اسلام بدان فراخوانده، برخوردار است. دعوت اسلام نیز برای انسان و به منظور حفظ انسانیت و آزادی و كرامت و آرامش او است. خداوند متعال میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یعْلَمُونَ؛ ... با آنكه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند.» (منافقون/8). | |||
عزت و كرامت در اسلام، صورتی عملی ـ رفتاری كه ارادهای قوی و عزمی صادقانه و توانی در انعطافپذیری و خوگیری، بدان میانجامد؛ عزّت، كوششی برای تحقق ایدهآلها در زندگی و تحقّق تاریخ و تمدن و عظمت مسلمانان است. | صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غزوهی «خیبر» و غزوات دیگر از منجنیق استفاده كردند. «مسلم بن عقبه بن عامر» روایت كرده كه آن حضرت صلیاللهعلیهوآله پس از تلاوت آیه 60 از سورهی انفال، فرمود: «بدانید كه نیرو، یعنی پرتابكردن» و این جمله را سه بار تكرار فرمود؛ یعنی پرتاب چیزی از دور به سوی دشمن كه او را از پای درآورد كه بسی بهتر از درگیری تن به تن با شمشیر یا نیزه و... است.<br> | ||
تاریخ گذشته و حال و آیندهی مسلمانان هرگز بر اساس تحقق شهوتها و هواها و گدایی از این و آن و اتكای به دیگران شكل نپذیرفته و برعكس، بر پایه قهرمانیها و فداكاریها و علم و معرفت و همراهی با پیشرفتهای تمدن، پیریزی شده است. | |||
هر كس در پی عزت است باید آنرا از سرچشمهای كه جز آن وجود ندارد، جستوجو كند؛ و در پرتو ایمان به خدا، به دنبال آن باشد. | این سلاح شامل تیر و كمان و اسلحه و منجنیق و هواپیما و توپ و تفنگ و... هم میشود، حتی اگر در زمان آن حضرت صلیاللهعلیهوآله ، شناخته شده نبود. <ref>(الدین و الحیاه: نظام الحرب فی الاسلام، 1973م، ص6)</ref>. <br> | ||
ایمان به خدا، عزلتگزینی در زندگی نیست، بلکه حقیقتی اساسی از حقایق هستی است. ایمان خود ضامن تعدیل ارزشها و معیارها، و تعدیل حكم و تقدیر و سرنوشتها و تعدیل آیین و رفتار و تعدیل وسایل و شیوههاست. | |||
كافی است عزّت و كرامت به مفهوم و مدلول و فلسفهی خود در قلب انسان مؤمن جای گیرد تا او را قادر سازد در برابر همهی دنیا، سرفراز و سربلند و ثابتقدم و شجاعانه و در ریشخند به مرگ و رویارویی با آن، بایستد. | 2ـ حضور نیروی سوارهنظام در مرزهای كشور؛ مرزهایی كه محل ورود دشمنان و معیادگاه حمله آنان است. حكمت این كار آن است كه امت اسلامی دارای سربازان دائمی آمادهی دفاع در صورت غافلگیرشدن از سوی دشمنان میگردد: « تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ»؛ یعنی تا آنجا كه در توان دارید، برای مقابله با آنها (دشمنان) نیرو تدارك ببینید تا دشمنان خدا را بترسانید. خلاصه اینکه افزایش ابزارهای جهاد و ادوات آن همچنان كه دشمنان شناخته شدهی ما را میترساند دشمنان پنهان را نیز به وحشت میافكند.<br> | ||
كسی كه عزّت الهی داشته باشد، در برابر مخلوق ـ هر كه باشد ـ یا در برابر طوفانهای در هم كوبنده سر تعظیم فرود نمیآورد و راضی به ابتذال نمیشود. عزت و كرامت در اسلام حقیقتی است كه در قلب جای میگیرد و انسان مؤمن را ـ پیش از آنكه نمودی در دنیای مردم داشته باشد ـ سرشار میسازد. حقیقتی است كه مسلمانان با یاری گرفتن از آن بر همهی اسباب و علل ذلت و خواری و وادادگی، فایق میآیند. حقیقتی است كه انسان مؤمن با کمک آن بر نفس امارهی خود، بر شهوات نفس و هواهای خویش، بر هر قید و ذلت و خواری و بر هر كرنش و تسلیمی، فایق میآید. | |||
كسی كه این همه بزرگواری به دست آورد و از سرچشمههای اسلام سیراب شود و در رفتار و اخلاق و اندیشه با اسلام پیوند برقرار سازد هیچ كس قدرت خوارساختن و تسلیم ارادهاش را نخواهد داشت. بنابراین میتوان با اطمینان كامل گفت كه فلسفه عزّت در اسلام، خضوع در برابر خدا و ترس از خدا و پرهیزگاری و عمل و مراقبت از خویش است. | «وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعْلَمُهُمْ؛ و دشمنان دیگری كه شما آنها را نمیشناسید ولی خداوند آنها را میشناسد». آمادگی جنگی، همه را میترساند و مانع از اقدام ایشان برای جنگ میگردد. و همین است كه امروزه از آن به «صلح مسلحانه» یاد میكنند. <ref>(مراغی، ج10، ص 25 و 26)</ref>.<br> | ||
فرد در اسلام، بخشی از جامعهی اسلامی است كه آنرا كامل میسازد و خود بدان كامل میشود، به آن میدهد و از آن میگیرد، پناهش میشود و به آن پناه میجوید. | |||
امتی كه ترجیح میدهد در برابر دیگران دست گدایی دراز كند، تنپروری نماید، تابع باشد، كار خود را به دیگران واگذارد و اعتماد به نفس و جهاد در راه خدا را به یك سو نهد، امتی است كه سزاوار زندگی آزاد و شرافتمندانه نیست. زندگی آزاد و شرافتمندانه، بهایی دارد و بهای آن نیز فداكاری است. | واژهی «ترهبون» در آیه كریمهای كه به تدارك و آمادگی جنگی فرمان داده است به صیغهی مضارع آمده، كه به هدف از این تدارك اشاره دارد كه همانا ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان خدا و دشمنان معلوم و مجهول مسلمانان است.<br> | ||
هیچ امتی بیآنكه خود را بر اساس اعتماد به خود و تكیه به تواناییهای خویش بسازد، نمیتواند راه خود را در زندگی بگشاید و وجود و كرامت خود را بازیابد و زندگی خویش را بازسازی كند. | |||
بدیهی است كه ضعف امّت در جوهر و ریشههای آن، ضعف در قدرت دفاعی یا نیروی نظامی یا مال و امکانات نیست بلكه در خواری و احساس ضعف و زبونی و پریشانی ارادهی آن است. | آیه كریمهی یاد شده به رغم اختصار، همهی انواع تدارك جنگی و ارتشی متناسب با هر عصر و زمانی از جمله تدارك مادّی، اداری، فنی، مالی، برنامهریزی و مطالعهی عینی شرایط و احوال و... را در بر میگیرد.<br> | ||
از این روست كه اسلام آموزهها و آداب و رهنمودهای خود را مطرح ساخته و مسلمانان را به چنگزدن به عزّت و رهآوردهای آن، یعنی والایی، بزرگواری و مناعتطبع و نیز بزرگمنشی و شجاعت و شهامت فراخوانده است. | |||
اسلام توانست همهی این معانی و ارزشها را در جان مؤمنان به خدا و كسانی که دارای عقیدهی محكمی هستند، به وجود آورد. | جنگ در اسلام، تهی از هرگونه هدف زمینی و انگیزهی شخصی است و تنها و تنها خالصانه برای تحقق كلمهی الله و برقراری عدالت و طلب رضای او، صورت میگیرد. <ref>(سیاح، ص182)</ref>.<br> | ||
مؤمنان تمامی دشواریها و خطرات را با شكیبایی و عزم و اراده تحمل كردند و جنگها را از سرگذراندند و با ایمان و شجاعت و كنارگذاشتن ترس و زبونی، عرصههای جنگ را درنوردیدند، زیرا ترس و زبونی، عمرها را نمیافزاید و شجاعت و بیباكی، از عمر نمیكاهد. | |||
خداوند متعال میفرماید: «... قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِی بُیوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ كُتِبَ عَلَیهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِیبْتَلِی اللَّهُ ما فِی صُدُورِكُمْ وَ لِیمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ؛ ... بگو اگر در خانههایتان نیز میبودید، آنان كه كشته شدن بر آنها مقرر شده بود، به سوی كشتارگاههای خویش، بیرون میآمدند و چنین شد تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید، بپالاید و خداوند به همهی اندیشهها داناست» (آلعمران/154). | خداوند متعال میفرماید: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ یعْلَمَ الصَّابِرِینَ؛ آیا پنداشتهاید به بهشت میروید بیآنكه خداوند جهادگران و شكیبایان شما را معلوم دارد؟» <ref>(آلعمران/142)</ref>.<br> | ||
و نیز میفرماید: «قُلْ لَنْ ینْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِیلاً؛ بگو: گریز از مرگ یا كشته شدن ـ اگر بگریزید ـ برای شما سودی ندارد؛ و با آن گریز هم جز اندكی از زندگی بهرهور نخواهید شد» (احزاب/ 16). | |||
و با توجه به این مفاهیم و قواعد است كه مسلمانان در راه عقیده و خدا، به حركت درآمدند؛ حركتی كه بشریت را از این تباهی و زیان نجات بخشید و قید و زنجیرهای موجود را در برابر پیشرفت بشریت و پا بر جا شدن اسلام از میان برداشت. | اسلام در این آیه كریمه، هدف مورد نظر ـ یعنی ورود به بهشت ـ را به رفتار عملی مسلمانان در زندگی دنیوی مرتبط میداند و این زندگی مقیاس و ملاك و معیار قرار میگیرد كه خود بر صحت ارتباط با دین نیز دلالت میکند. خداوند متعال میفرماید: «قاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیدِیكُمْ وَ یخْزِهِمْ وَ ینْصُرْكُمْ عَلَیهِمْ وَ یشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ * وَ یذْهِبْ غَیظَ قُلُوبِهِمْ وَ یتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا یعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ یتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ با آنان پیكار كنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب كند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دلهای گروهی مؤمن را خنك گرداند * و خشم دلهای آنان را بزداید و خداوند از هر كه خواهد توبه میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * آیا پنداشتهاید كه به خود واگذاشته میشوید در حالی كه هنوز خداوند كسانی از شما را كه جهاد كردهاند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان، همرازی نگزیدهاند، معلوم ندانسته است؟! و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» <ref>(توبه/14ـ16)</ref>.<br> | ||
زندگی از امت اسلامی میخواهد تا به تاریخ، طعم شهادت را بچشاند و قدمهای خود را در راه مجد و عظمت و شكوه بردارد و نسلهایی مفتخر به عقیده و عشق به خیر و صلاح و اصلاح، پرورش دهد. | |||
از اینروست كه امت ناگزیر باید به تربیت اسلامی نسلها برای به دوشكشیدن مسئولیت آینده بپردازد. | واژهی «بأیدیكم» (به دست شما)، معانی توكّل جستن، اهمال و تنپروری را نفی میكند و بر سهم كوششهای بشری در رویارویی با ظالمان و ستمگران تأكید میكند. همچنانكه به مسلمانان خاطرنشان میسازد كه امیدی جز به خود نداشته باشند.<br> | ||
* تربیتی كه انسان را در حركتی فكری، روانی و جسمی سازنده و به دور از رفتارهای ویرانگر میسازد و تحجّر و جمود و ایستایی را ردّ میكند؛ اسلام رفتارهای جداطلبانه و فراری از فعالیتهای زندگی و دور شدن از رویارویی با سختیها را نمیپسندد. | |||
و واژهی «أَمْ حَسِبْتُمْ» در این آیه (به معنای آیا پنداشتهاید؟) آشكارا بر این نکته دلالت میکند كه اهل ایمان هرگز نباید تصور زندگی و نظام آنرا به دور و بركنار از كوشش و سعی و جهاد و شكیبایی و فداكاری و ایثار، داشته باشند و هر تصوری به دور از این ویژگیها، توّهم باطلی است كه حتماً باید با آن مبارزه كرد تا مؤمنان همواره در آمادگی واقعی و متناسب با طبیعت زندگی، به سر برند. <ref>(وزارت الاوقاف، نشریهی شماره 88 از سلسلهی «الدین و الحیاه»، ص8)</ref>.<br> | |||
امت اسلامی به شدت نیازمند آن است كه همهی بخشها و سلولهای وجودی آن بیدار شود و تمامی نیروهایش بسیج گردند تا رشد و توسعه صورت گیرد و ساختمان تمدنش بنا شود، زیرا تحرك دشمنان، توقف نمیپذیرد و یورش دشمنان هر لحظه شدیدتر، وقیحانهتر و سبعانهتر میشود، به ویژه آن كه حق منزوی، لگدمال است. <ref>(سیاح، ص185)</ref>.<br> | |||
از آنجا كه پدیدهی درگیری، به تداوم خویش وابسته است، تدارك برای آن و به رسمیت شناختن آن جایگاه برجستهای در اسلام دارد. به همین دلیل معیارهایی برای مقایسه و ارزیابی اعمال، مطرح شده است تا جهاد را در دل و جان مؤمن و در جایی كه بر سایر اعمال برتری دارد، قرار دهد. خداوند متعال میفرماید: «لا یسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِینَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً * دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ مؤمنان جهادگریز كه آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان، به پایگاهی والا برتری بخشیده و به همگان وعدهی نیكو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است * به پایگاههایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزندهی بخشاینده است» <ref>(نساء/95ـ96)</ref>.<br> | |||
حقیقت نیز آن است كه كسی كه صادقانه برای بذل جان و مال و فداكاری و جهاد آماده میشود، سایر عبادات بر وی آسان میگردد و از این رو است كه مؤمن در روند جهاد یا تدارك و آمادگی برای آن، از همهی چیز، مجرّد میشود و برای خداوند متعال، كار میكند، تو گویی در معاملهای با خدا همه چیز خود را داده تا به بهشتی كه به ابعاد آسمانها و زمین است، دست یابد. در قرآن كریم آمده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الإِْنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِكُمُ الَّذِی بایعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند كارزار میكنند، میكشند و كشته میشوند به وعدهای راستین بر عهدهی خویش، در تورات و انجیل و قرآن. چه كسی به پیمان خویش وفادارتر از خداوند است؟ پس به داد و ستدی كه كردهاید، شاد باشید و این است كه رستگاری بزرگ است. »<ref>(توبه/111)</ref>. نیز در جایی دیگر آمده است: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ و كسانی را كه در راه خداوند كشته شدهاند، مرده مپندار كه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میبرند» <ref>(آلعمران/169)</ref>.<br> | |||
و این بدان معناست كه شیوه جهاد، برای زندگی شرافتمندانه، ضروری است و هرگونه كوتاهی در تدارك و آمادگی برای آن، به نقص در ایمان طرف مقصّر و فساد در عقیده او میانجامد. از «ابوهریره» روایت شده كه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هركس بمیرد و جنگی نكرده باشد و خود را با جنگ «نو» نكرده باشد، بر شعبهای از نفاق مرده است.» <ref>(منذری، ج2، ص 330. حدیث را «مسلم» و دیگران روایت كردهاند)</ref>.<br> | |||
«طبرانی» نیز چنین روایت كرده است: پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هیچ قومی جهاد را ترك نگفتند مگر آنكه عذاب، آنانرا در بر گرفت.» <ref>(پیشین، ج2، ص331)</ref>.<br> | |||
خلاصه اینکه: آنچه از آیین قرآنی و سنت نبوی و برگرفته از آیات و احادیث مربوط به جهاد و جنگ استنباط میشود آن است كه وظیفه امت اسلامی، كسب آمادگی و تدارك همیشگی و دائمی خود برای جهاد و مبارزه است. این آمادگی و تدارك، جزء عقیده و از اركان عبادات است و خداوند متعال سعادت مسلمانان در دنیا و نجات ایشان در آخرت را به تحقق این امر پیوند داده است؛ امت اسلامی از نیروهای بشری، اندیشمندان، امكانات مادی، عزّت، شرافتمندی، قدرت و مقاومت، یعنی برترین و والاترین ارزشهایی كه اسلام بدان فراخوانده، برخوردار است. دعوت اسلام نیز برای انسان و به منظور حفظ انسانیت و آزادی و كرامت و آرامش او است. خداوند متعال میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یعْلَمُونَ؛ ... با آنكه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند.» <ref>(منافقون/8)</ref>. <br> | |||
عزت و كرامت در اسلام، صورتی عملی ـ رفتاری كه ارادهای قوی و عزمی صادقانه و توانی در انعطافپذیری و خوگیری، بدان میانجامد؛ عزّت، كوششی برای تحقق ایدهآلها در زندگی و تحقّق تاریخ و تمدن و عظمت مسلمانان است.<br> | |||
تاریخ گذشته و حال و آیندهی مسلمانان هرگز بر اساس تحقق شهوتها و هواها و گدایی از این و آن و اتكای به دیگران شكل نپذیرفته و برعكس، بر پایه قهرمانیها و فداكاریها و علم و معرفت و همراهی با پیشرفتهای تمدن، پیریزی شده است.<br> | |||
هر كس در پی عزت است باید آنرا از سرچشمهای كه جز آن وجود ندارد، جستوجو كند؛ و در پرتو ایمان به خدا، به دنبال آن باشد.<br> | |||
ایمان به خدا، عزلتگزینی در زندگی نیست، بلکه حقیقتی اساسی از حقایق هستی است. ایمان خود ضامن تعدیل ارزشها و معیارها، و تعدیل حكم و تقدیر و سرنوشتها و تعدیل آیین و رفتار و تعدیل وسایل و شیوههاست.<br> | |||
كافی است عزّت و كرامت به مفهوم و مدلول و فلسفهی خود در قلب انسان مؤمن جای گیرد تا او را قادر سازد در برابر همهی دنیا، سرفراز و سربلند و ثابتقدم و شجاعانه و در ریشخند به مرگ و رویارویی با آن، بایستد.<br> | |||
كسی كه عزّت الهی داشته باشد، در برابر مخلوق ـ هر كه باشد ـ یا در برابر طوفانهای در هم كوبنده سر تعظیم فرود نمیآورد و راضی به ابتذال نمیشود. عزت و كرامت در اسلام حقیقتی است كه در قلب جای میگیرد و انسان مؤمن را ـ پیش از آنكه نمودی در دنیای مردم داشته باشد ـ سرشار میسازد. حقیقتی است كه مسلمانان با یاری گرفتن از آن بر همهی اسباب و علل ذلت و خواری و وادادگی، فایق میآیند. حقیقتی است كه انسان مؤمن با کمک آن بر نفس امارهی خود، بر شهوات نفس و هواهای خویش، بر هر قید و ذلت و خواری و بر هر كرنش و تسلیمی، فایق میآید.<br> | |||
كسی كه این همه بزرگواری به دست آورد و از سرچشمههای اسلام سیراب شود و در رفتار و اخلاق و اندیشه با اسلام پیوند برقرار سازد هیچ كس قدرت خوارساختن و تسلیم ارادهاش را نخواهد داشت. بنابراین میتوان با اطمینان كامل گفت كه فلسفه عزّت در اسلام، خضوع در برابر خدا و ترس از خدا و پرهیزگاری و عمل و مراقبت از خویش است.<br> | |||
فرد در اسلام، بخشی از جامعهی اسلامی است كه آنرا كامل میسازد و خود بدان كامل میشود، به آن میدهد و از آن میگیرد، پناهش میشود و به آن پناه میجوید.<br> | |||
امتی كه ترجیح میدهد در برابر دیگران دست گدایی دراز كند، تنپروری نماید، تابع باشد، كار خود را به دیگران واگذارد و اعتماد به نفس و جهاد در راه خدا را به یك سو نهد، امتی است كه سزاوار زندگی آزاد و شرافتمندانه نیست. زندگی آزاد و شرافتمندانه، بهایی دارد و بهای آن نیز فداكاری است.<br> | |||
هیچ امتی بیآنكه خود را بر اساس اعتماد به خود و تكیه به تواناییهای خویش بسازد، نمیتواند راه خود را در زندگی بگشاید و وجود و كرامت خود را بازیابد و زندگی خویش را بازسازی كند.<br> | |||
بدیهی است كه ضعف امّت در جوهر و ریشههای آن، ضعف در قدرت دفاعی یا نیروی نظامی یا مال و امکانات نیست بلكه در خواری و احساس ضعف و زبونی و پریشانی ارادهی آن است.<br> | |||
از این روست كه اسلام آموزهها و آداب و رهنمودهای خود را مطرح ساخته و مسلمانان را به چنگزدن به عزّت و رهآوردهای آن، یعنی والایی، بزرگواری و مناعتطبع و نیز بزرگمنشی و شجاعت و شهامت فراخوانده است.<br> | |||
اسلام توانست همهی این معانی و ارزشها را در جان مؤمنان به خدا و كسانی که دارای عقیدهی محكمی هستند، به وجود آورد.<br> | |||
مؤمنان تمامی دشواریها و خطرات را با شكیبایی و عزم و اراده تحمل كردند و جنگها را از سرگذراندند و با ایمان و شجاعت و كنارگذاشتن ترس و زبونی، عرصههای جنگ را درنوردیدند، زیرا ترس و زبونی، عمرها را نمیافزاید و شجاعت و بیباكی، از عمر نمیكاهد.<br> | |||
خداوند متعال میفرماید: «... قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِی بُیوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ كُتِبَ عَلَیهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِیبْتَلِی اللَّهُ ما فِی صُدُورِكُمْ وَ لِیمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ؛ ... بگو اگر در خانههایتان نیز میبودید، آنان كه كشته شدن بر آنها مقرر شده بود، به سوی كشتارگاههای خویش، بیرون میآمدند و چنین شد تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دلهایتان دارید، بپالاید و خداوند به همهی اندیشهها داناست» <ref>(آلعمران/154)</ref>.<br> | |||
و نیز میفرماید: «قُلْ لَنْ ینْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِیلاً؛ بگو: گریز از مرگ یا كشته شدن ـ اگر بگریزید ـ برای شما سودی ندارد؛ و با آن گریز هم جز اندكی از زندگی بهرهور نخواهید شد» <ref>(احزاب/ 16)</ref>.<br> | |||
و با توجه به این مفاهیم و قواعد است كه مسلمانان در راه عقیده و خدا، به حركت درآمدند؛ حركتی كه بشریت را از این تباهی و زیان نجات بخشید و قید و زنجیرهای موجود را در برابر پیشرفت بشریت و پا بر جا شدن اسلام از میان برداشت.<br> | |||
زندگی از امت اسلامی میخواهد تا به تاریخ، طعم شهادت را بچشاند و قدمهای خود را در راه مجد و عظمت و شكوه بردارد و نسلهایی مفتخر به عقیده و عشق به خیر و صلاح و اصلاح، پرورش دهد.<br> | |||
از اینروست كه امت ناگزیر باید به تربیت اسلامی نسلها برای به دوشكشیدن مسئولیت آینده بپردازد.<br> | |||
* تربیتی كه انسان را در حركتی فكری، روانی و جسمی سازنده و به دور از رفتارهای ویرانگر میسازد و تحجّر و جمود و ایستایی را ردّ میكند؛ اسلام رفتارهای جداطلبانه و فراری از فعالیتهای زندگی و دور شدن از رویارویی با سختیها را نمیپسندد.<br> | |||
* تربیتی كه به انسان، بخشایندگی میبخشد و در وی توان تولید و خلاقیت را پرورش میدهد و چشماندازهای اندیشه و عمل را فراروی وی میگشاید. | * تربیتی كه به انسان، بخشایندگی میبخشد و در وی توان تولید و خلاقیت را پرورش میدهد و چشماندازهای اندیشه و عمل را فراروی وی میگشاید. | ||
* تریبتی كه انسان را پختگی میبخشد و آماده زندگی به شیوه و برنامهی اسلام میسازد، زیرا زندگی از نظر اسلام، كار و كوشش و سازندگی و رقابت در نیكیهاست. | * تریبتی كه انسان را پختگی میبخشد و آماده زندگی به شیوه و برنامهی اسلام میسازد، زیرا زندگی از نظر اسلام، كار و كوشش و سازندگی و رقابت در نیكیهاست.<br> | ||
* تربیتی كه شخصیت اسلامی را شخصیت متعادلی میسازد كه نه تخت تأثیر انفعال قرار میگیرد و نه اندیشه مادی بر آن چیره میشود و نه دچار انحراف فكری برخاسته از جریان خرد و امتداد نابخردی میگردد. | |||
* تریبتی كه انسان را بر پایهی وحدت فكری، رفتاری و عاطفی به هم پیوستهای و بر پایهی هماهنگی و همنوایی فكری و عاطفی و رفتاری متعهد ناآشنا با تناقض و ناهنجاری، میسازد. | * تربیتی كه شخصیت اسلامی را شخصیت متعادلی میسازد كه نه تخت تأثیر انفعال قرار میگیرد و نه اندیشه مادی بر آن چیره میشود و نه دچار انحراف فكری برخاسته از جریان خرد و امتداد نابخردی میگردد.<br> | ||
* تریبتی كه انسان را بر پایهی وحدت فكری، رفتاری و عاطفی به هم پیوستهای و بر پایهی هماهنگی و همنوایی فكری و عاطفی و رفتاری متعهد ناآشنا با تناقض و ناهنجاری، میسازد.<br> | |||
* تربیتی كه انسان مسلمان را همواره مسئول در برابر اصلاح جامعه میسازد. | * تربیتی كه انسان مسلمان را همواره مسئول در برابر اصلاح جامعه میسازد. | ||
امت ما چشم به راه فردای روشنی است، این چشم به راهی نیازمند علم و عمل و كوششهای سازندهای است كه همچون نشانههای روشنیبخش راه در نظر گرفته میشود. | امت ما چشم به راه فردای روشنی است، این چشم به راهی نیازمند علم و عمل و كوششهای سازندهای است كه همچون نشانههای روشنیبخش راه در نظر گرفته میشود.<br> | ||
و بنابراین، امت اسلامی میتواند: | و بنابراین، امت اسلامی میتواند: | ||
# در راستای وحدت صف خود بكوشد. منشور وحدتی كه «مجمع جهانی تقریب مذاهب» در تهران در نظر گرفته میتواند پیشدرآمد این موضوع باشد؛ | # در راستای وحدت صف خود بكوشد. منشور وحدتی كه «مجمع جهانی تقریب مذاهب» در تهران در نظر گرفته میتواند پیشدرآمد این موضوع باشد؛ | ||
خط ۲۶۴: | خط ۳۲۷: | ||
# كشف و رسواسازی ترفندهای پیدا و پنهان كشورهای غربی در جوامع اسلامی. | # كشف و رسواسازی ترفندهای پیدا و پنهان كشورهای غربی در جوامع اسلامی. | ||
منابع و مآخذ | =منابع و مآخذ= | ||
# احمد حسین، الحرب علی هدی الکتاب و السنه، المجلس الاعلی، قاهره، 1974. | # احمد حسین، الحرب علی هدی الکتاب و السنه، المجلس الاعلی، قاهره، 1974. | ||
# استوارد، لوثورب، حاضر العالم الاسلامی، ج1. | # استوارد، لوثورب، حاضر العالم الاسلامی، ج1. |
ویرایش