۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|- | |- | ||
|نوع | |نوع | ||
|تفسیر ادبی اهل سنت | |تفسیر ادبی [[اهل سنت]] | ||
|- | |- | ||
| پدیدآورنده | | پدیدآورنده | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==مؤلف== | ==مؤلف== | ||
ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری معروف به [[جارالله]]، یکی از بزرگترین علمای لغت و دستور زبان عربی و علوم بلاغی و یکی از مفسران طراز اول قرآن است. وی در رجب سال 467 ق در قریهٔ زَمخشَر از نواحی خوارزم به دنیا آمد. در طلب علم به بخارا و بغداد رفت. سفرش به بغداد در طی سفر او به حج بود. | ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری معروف به [[جارالله]]، یکی از بزرگترین علمای لغت و دستور [[زبان عربی]] و علوم بلاغی و یکی از مفسران طراز اول قرآن است. وی در رجب سال 467 ق در قریهٔ زَمخشَر از نواحی خوارزم به دنیا آمد. در طلب علم به بخارا و بغداد رفت. سفرش به بغداد در طی سفر او به حج بود. | ||
در بغداد به نزد ابوالسعادات هبة الله بن الشجری - از ائمهٔ لغت و ادب، صاحب آمالی معروف، و نقیب طالبیان در کرخ - رسید و از او احترام شایستهای دید. سپس چون به مکه رسید قصد مجاورت بیت الله کرد و در جوار خانه خدا مقیم شد و لقب او «جارالله» یعنی «همسایه و مجاور بیت الله» از همین جاست. | در [[بغداد]] به نزد ابوالسعادات هبة الله بن الشجری - از ائمهٔ لغت و ادب، صاحب آمالی معروف، و نقیب طالبیان در کرخ - رسید و از او احترام شایستهای دید. سپس چون به [[مکه]] رسید قصد مجاورت بیت الله کرد و در جوار [[خانه خدا]] مقیم شد و لقب او «جارالله» یعنی «همسایه و مجاور بیت الله» از همین جاست. | ||
در مدت مجاورتش در مکه از حمایت و تشویق و احتمالاً صلات و کمکهای مالی ابن وهاس که از امرا و در عین حال از علمای حجاز بود برخوردار گردید. | در مدت مجاورتش در مکه از حمایت و تشویق و احتمالاً صلات و کمکهای مالی ابن وهاس که از امرا و در عین حال از علمای حجاز بود برخوردار گردید. | ||
تفسیر کشاف را در همین ایام اقامت در مکه نوشت. به گفتهٔ خودش این کار علی الظاهر طرحی سی ساله مینمود که به عنایت الهی «در مدتی برابر خلافت ابوبکر» - یعنی دو سال و چند ماه - در مدرسهٔ علامه که درست روبروی کعبه بوده، به پایان رسید. | تفسیر کشاف را در همین ایام اقامت در [[مکه]] نوشت. به گفتهٔ خودش این کار علی الظاهر طرحی سی ساله مینمود که به عنایت الهی «در مدتی برابر خلافت ابوبکر» - یعنی دو سال و چند ماه - در مدرسهٔ علامه که درست روبروی کعبه بوده، به پایان رسید. | ||
آثار او در حدیث و لغت و صرف و نحو بسیار است، از جمله: النموذخ یا انموذج، المفصل، اطواق الذهب در مواعظ، الفائق در غریب الحدیث، نکت الاعراب در اعراب قرآن، أساس البلاغة در لغت، مقدمة الأدب در لغت، المستقصی در امثال، ربیع الأبرار در اخبار و نوادر و نکات ظریف، و از همه مهمتر کشاف در تفسیر قرآن. | آثار او در [[حدیث]] و لغت و [[صرف]] و [[نحو]] بسیار است، از جمله: النموذخ یا انموذج، المفصل، اطواق الذهب در مواعظ، الفائق در غریب الحدیث، نکت الاعراب در اعراب قرآن، أساس البلاغة در لغت، مقدمة الأدب در لغت، المستقصی در امثال، ربیع الأبرار در اخبار و نوادر و نکات ظریف، و از همه مهمتر کشاف در تفسیر قرآن. | ||
زمخشری در فقه، پیرو مذهب حنفی و در اصول عقاید و | زمخشری در فقه، پیرو [[مذهب حنفی]] و در اصول [[عقاید]] و [[کلام]]، چنان که معروف است، [[معتزلی]] مذهب بود. او در سال 538 هجری در جرجانیه درگذشت. ابن بطوطه، سیاح معروف عرب که سفرنامهاش به فارسی هم ترجمه شده است، قبر او را در آن جا زیارت کرده است.<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهی 1..</ref> | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
داستان تألیف کشاف همانگونه که ذهبی از قول زمخشری نقل کرده بسیار شنیدنی است. زمخشری میگوید: | داستان تألیف کشاف همانگونه که ذهبی از قول [[زمخشری]] نقل کرده بسیار شنیدنی است. زمخشری میگوید: | ||
من دیدم برادران دینی از مذهب عدلیه که دارای علم عربی و اصول دین هستند هر گاه به تفسیر آیهای از قرآن مراجعه میکنند و من بعضی از حقایق آیات را برایشان بیان میکنم بسیار تمجید و تعجب میکنند و از شوق پر میکشند به سوی تفسیری که بتواند جوابگوی مسائل قرآنی آثار باشد. تا اینکه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست کردند کشاف را برای آنان املا کنم. | من دیدم برادران دینی از [[مذهب عدلیه]] که دارای علم عربی و اصول دین هستند هر گاه به تفسیر آیهای از قرآن مراجعه میکنند و من بعضی از حقایق آیات را برایشان بیان میکنم بسیار تمجید و تعجب میکنند و از شوق پر میکشند به سوی تفسیری که بتواند جوابگوی مسائل قرآنی آثار باشد. تا اینکه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست کردند کشاف را برای آنان املا کنم. | ||
من از این مطلب سر باز زدم آنان قبول نکردند و گفتند به نزد بزرگان دین و دانشمندان معتزلی میرویم و آنان را واسطه میکنیم. | من از این مطلب سر باز زدم آنان قبول نکردند و گفتند به نزد بزرگان دین و دانشمندان معتزلی میرویم و آنان را واسطه میکنیم. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
به همین خاطر مقداری پیرامون فواتح سور و حقایق سوره بقره بصورت سؤال و جواب برایشان مطرح کردم. | به همین خاطر مقداری پیرامون فواتح سور و حقایق سوره بقره بصورت سؤال و جواب برایشان مطرح کردم. | ||
چون تصمیم گرفتم به زیارت خانه خدا بازگردم و از خانه خدا کسب فیض نمایم به سوی مکه حرکت کردم از هر شهری که میگذشتم کسانی را میدیدم که متاسفانه معارف قرآن را به اهلش یاد نمیدادند و به این خاطر با دیدن من سعی میکردند تشنگی معارف قرآن خویش را سیراب کنند دور من حلقه میزدند و در یادگیری حرص میورزیدند از توجه من به آنان به اهتزاز درمیآمدند و از نشاط من به وجد و حرکت درمیآمدند. | چون تصمیم گرفتم به [[زیارت]] خانه خدا بازگردم و از [[خانه خدا]] کسب فیض نمایم به سوی مکه حرکت کردم از هر شهری که میگذشتم کسانی را میدیدم که متاسفانه معارف قرآن را به اهلش یاد نمیدادند و به این خاطر با دیدن من سعی میکردند تشنگی معارف قرآن خویش را سیراب کنند دور من حلقه میزدند و در یادگیری حرص میورزیدند از توجه من به آنان به اهتزاز درمیآمدند و از نشاط من به وجد و حرکت درمیآمدند. | ||
تا این که رحل اقامت را به مکه افکندم در آنجا سید ابو الحسن بن حمزة بن دهاس که از بنی حسن است نسبت به بنده بسیار لطف فرمود و درخواست نمود که این تفسیر را بنگارم. | تا این که رحل اقامت را به مکه افکندم در آنجا سید ابو الحسن بن حمزة بن دهاس که از بنی حسن است نسبت به بنده بسیار لطف فرمود و درخواست نمود که این تفسیر را بنگارم. | ||
بنده عرض کردم مرا معاف بدار زیرا عمر من به 60 و 70 رسیده و دیگر توانایی تحقیق و تفحص را ندارم و باید میانهروی کنم ولی با این حال خداوند توفیق داد تا به مدت دو سال و چهار ماه (مدت خلافت ابوبکر) آن را به پایان برسانم در حالیکه سی سال بود که من در انتظار چنین سالی بودم و این از برکت خانه خداست.<ref>نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی.</ref> | بنده عرض کردم: مرا معاف بدار زیرا عمر من به 60 و 70 رسیده و دیگر توانایی تحقیق و تفحص را ندارم و باید میانهروی کنم ولی با این حال خداوند توفیق داد تا به مدت دو سال و چهار ماه (مدت خلافت ابوبکر) آن را به پایان برسانم در حالیکه سی سال بود که من در انتظار چنین سالی بودم و این از برکت خانه خداست.<ref>نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی.</ref> | ||
==ارزش کشاف== | ==ارزش کشاف== | ||
ذهبی در تفسیر و مفسرون <ref>ج 1، ص 440</ref> میگوید: ارزش این تفسیر با چشم پوشی از گرایش اعتزالی آن، چنان است که تا به حال کسی مانند آن را تألیف نکرده است بخاطر وجوه اعجازی که از قرآن بیان کرده و زیبایی نظم و بلاغت قرآنی که در آن اظهار کرده. تا به حال کسی مانند زمخشری نتوانسته برای ما زیبایی قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو کند. زیرا وی در بسیاری از علوم مهارت داشت به ویژه در واژهشناسی عربی تبحر فوقالعاده داشته است. اشعار عرب را به خوبی میشناخته به علاوه اینکه در احاطه به علوم بلاغی و معانی و بیان و ادبیات عربی ممتاز بود. | ذهبی در تفسیر و مفسرون <ref>ج 1، ص 440</ref> میگوید: ارزش این تفسیر با چشم پوشی از گرایش اعتزالی آن، چنان است که تا به حال کسی مانند آن را تألیف نکرده است بخاطر وجوه اعجازی که از قرآن بیان کرده و زیبایی نظم و [[بلاغت]] قرآنی که در آن اظهار کرده. تا به حال کسی مانند [[زمخشری]] نتوانسته برای ما زیبایی قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو کند. زیرا وی در بسیاری از علوم مهارت داشت به ویژه در واژهشناسی عربی تبحر فوقالعاده داشته است. اشعار عرب را به خوبی میشناخته به علاوه اینکه در احاطه به علوم بلاغی و معانی و بیان و ادبیات عربی ممتاز بود. | ||
این نبوغ علمی و ادبی به بهترین وجه در تفسیر کشاف متبلور شده است بطوری که از هنگام تألیف تاکنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهای مفسران را ربوده است. در حقیقت زمخشری تمام ابزار و وسایلی را که مفسر بدان نیاز دارد در این تفسیر گردآوری کرده و آن را در اختیار مردم نهاده است. تفسیر کشاف در موضوع خود یگانه است و در چشم دانشمندان و تفسیرپژوهان همچون کوه استواری است که صعود به قله آن بسیار مشکل به نظر میآید. | این نبوغ علمی و ادبی به بهترین وجه در تفسیر کشاف متبلور شده است بطوری که از هنگام تألیف تاکنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهای مفسران را ربوده است. در حقیقت زمخشری تمام ابزار و وسایلی را که مفسر بدان نیاز دارد در این تفسیر گردآوری کرده و آن را در اختیار مردم نهاده است. تفسیر کشاف در موضوع خود یگانه است و در چشم دانشمندان و تفسیرپژوهان همچون کوه استواری است که صعود به قله آن بسیار مشکل به نظر میآید. | ||
==ویژگیهای تفسیر== | ==ویژگیهای تفسیر== | ||
1- زمخشری در پرده برداری از بلاغت قرآن و بیان وجوه اعجاز آن و تبیین لطایف و دقایق معنای آن گوی سبقت را از همگان ربوده و پس از وی کسی به مقام وی نرسیده است. | 1- [[زمخشری]] در پرده برداری از [[بلاغت]] [[قرآن]] و بیان وجوه [[اعجاز]] آن و تبیین لطایف و دقایق معنای آن گوی سبقت را از همگان ربوده و پس از وی کسی به مقام وی نرسیده است. | ||
2- تمام کسانی که وی را بخاطر اعتقاد اعتزالی سرزنش کردهاند ولی در مهارت در واژهشناسی عربی و فصاحت و بلاغت ستودهاند و گفتهاند وی پیشوای واژهشناسی و بلاغت قرآنی است. | 2- تمام کسانی که وی را بخاطر اعتقاد اعتزالی سرزنش کردهاند ولی در مهارت در واژهشناسی عربی و فصاحت و بلاغت ستودهاند و گفتهاند وی پیشوای واژهشناسی و بلاغت قرآنی است. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
4- کشاف در موضوع خود از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر سایر تفاسیر پیشی گرفته و باعث شده که یکی از تراث علمی بسیار عالی در تفسیر به شمار آید. | 4- کشاف در موضوع خود از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر سایر تفاسیر پیشی گرفته و باعث شده که یکی از تراث علمی بسیار عالی در تفسیر به شمار آید. | ||
5- تفسیر زمخشری آینه تمامنمای تفکر اعتزالی است هم برای دوستداران مذهب اعتزلی و هم برای منتقدان آن. یعنی مذهب معتزله را بسیار واضح و شفاف منعکس میکند تا کسی که میخواهد بین نزاع قدیمی اشاعره و معتزله داوری کند مستندات روشنی داشته باشد. | 5- [[تفسیر]] [[زمخشری]] آینه تمامنمای تفکر اعتزالی است هم برای دوستداران [[مذهب اعتزلی]] و هم برای منتقدان آن. یعنی مذهب معتزله را بسیار واضح و شفاف منعکس میکند تا کسی که میخواهد بین نزاع قدیمی اشاعره و معتزله داوری کند مستندات روشنی داشته باشد. | ||
تفسیر کشاف زمخشری از چنان مقام و منزلتی برخوردار است که یکی از مراجع و مصادر مهم تفسیر کلاسیک به شمار میآید.<ref>ترجمه و تلخیص جزوه الامام الزمخشری، محمد علی قطب</ref> | تفسیر کشاف زمخشری از چنان مقام و منزلتی برخوردار است که یکی از مراجع و مصادر مهم تفسیر کلاسیک به شمار میآید.<ref>ترجمه و تلخیص جزوه الامام الزمخشری، محمد علی قطب</ref> | ||
==نگاه شیعه در باره این تفسیر== | ==نگاه شیعه در باره این تفسیر== | ||
نظر به آن که کلام شیعه و معتزله در امهات مسائل از جمله حدوث یا خلق قرآن و اختیار انسان و عدل و صفات الهی همانندی دارد، لذا آنچه از تفسیر کشاف که در نظر اهل سنت عیب آن شمرده میشود، از نظر شیعه یا عیب نیست، یا بلکه امتیاز آن است؛ لذا محققان و علمای شیعه، برای تفسیر کشاف، به طور طبیعی، بیش از محققان و عالمان اهل سنت ارج و احترام قائلند.<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهی 1.</ref> | نظر به آن که کلام [[شیعه]] و [[معتزله]] در امهات مسائل از جمله حدوث یا خلق قرآن و اختیار انسان و عدل و صفات الهی همانندی دارد، لذا آنچه از تفسیر کشاف که در نظر [[اهل سنت]] عیب آن شمرده میشود، از نظر شیعه یا عیب نیست، یا بلکه امتیاز آن است؛ لذا محققان و علمای شیعه، برای تفسیر کشاف، به طور طبیعی، بیش از محققان و عالمان اهل سنت ارج و احترام قائلند.<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، قرآن پژوهی 1.</ref> | ||
==چاپ و نشر== | ==چاپ و نشر== | ||
کشاف بارها به انواع و اقسام، با شروح و حواشی، حتی همراه با ردیه ها به طبع رسیده است. نخستین چاپ آن در دو جلد در سال 1856 میلادی در کلکته انجام گرفته است. سپس در سال 1291 ق در بولاق مصر، و در سال 1307، 1308، 1318 ق در قاهره چاپ شده است. بروکلمان بیش از یازده شرح و حاشیه بر آن یاد میکند که بهتر از همه، شرح میر سید شریف جرجانی است که با بعضی از چاپهای آن، از جمله با طبع قاهره به سال 1308 و 1318 ق و چاپ انتشارات آفتاب در تهران، همراه است. | کشاف بارها به انواع و اقسام، با شروح و حواشی، حتی همراه با ردیه ها به طبع رسیده است. نخستین چاپ آن در دو جلد در سال 1856 میلادی در کلکته انجام گرفته است. سپس در سال 1291 ق در بولاق مصر، و در سال 1307، 1308، 1318 ق در قاهره چاپ شده است. بروکلمان بیش از یازده شرح و حاشیه بر آن یاد میکند که بهتر از همه، شرح میر سید شریف جرجانی است که با بعضی از چاپهای آن، از جمله با طبع قاهره به سال 1308 و 1318 ق و چاپ انتشارات آفتاب در تهران، همراه است. | ||
در ایران در سالهای اخیر، علاوه بر انتشارات آفتاب که یکی از بهترین چاپهای این تفسیر را انتشار داده، «نشر ادب حوزه» هم یکی از چاپهای خوب کشاف را همراه با چند حاشیه و استخراج احادیث آن، از روی طبع مصر به طریقهٔ افست تجدید طبع کرده است.<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، همان.</ref> | در [[ایران]] در سالهای اخیر، علاوه بر انتشارات آفتاب که یکی از بهترین چاپهای این تفسیر را انتشار داده، «نشر ادب حوزه» هم یکی از چاپهای خوب کشاف را همراه با چند حاشیه و استخراج احادیث آن، از روی طبع مصر به طریقهٔ افست تجدید طبع کرده است.<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، همان.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |