پرش به محتوا

پلورالیزم، رویکردی کلامی برای تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:


کسانی که به لحاظ معرفتی معتقد به پلورالیزم مذهبی هستند درمسأله تقریب مذاهب مشکلی ندارند زیرا می توانند ادعا کنند که تک تک این مذاهب آنها را به واقع می رساند و همه آنها راه های مستقیمی برای رسیدن به حقیقت دین هستند. با این نگاه، حتّی تقریب بین ادیان هم میسور است چه رسد به تقریب بین مذاهب اسلامی و اصولاً ادعای اصلی پلورالیزم دینی عدم انحصار حقیقت در دین واحد و حق بودن همه ادیان است که این نگاه را می توان به مذاهب متعدّد تحت دین واحد نیز سرایت داد.
کسانی که به لحاظ معرفتی معتقد به پلورالیزم مذهبی هستند درمسأله تقریب مذاهب مشکلی ندارند زیرا می توانند ادعا کنند که تک تک این مذاهب آنها را به واقع می رساند و همه آنها راه های مستقیمی برای رسیدن به حقیقت دین هستند. با این نگاه، حتّی تقریب بین ادیان هم میسور است چه رسد به تقریب بین مذاهب اسلامی و اصولاً ادعای اصلی پلورالیزم دینی عدم انحصار حقیقت در دین واحد و حق بودن همه ادیان است که این نگاه را می توان به مذاهب متعدّد تحت دین واحد نیز سرایت داد.
==طرفداران==
تمام کسانی که به لحاظ کلامی معتقد به پلورالیزم دینی و مذهبی هستند و منادیان این تفکر را می توان به نوعی در عداد طرفداران این روی کرد به شمار آورد. این گروه، اگر چه رسماً سخن از تقریب بین مذاهب به میان نیاورده باشند ولی نتیجه عملی این اندیشه، حق بودن اعتقادات تمام مذاهب و در نتیجه معذور دانستن همه صاحبان مذاهب و مصیب دانستن آنها به معنای کلامی است.
==مبانی نظری==
مبنای نظری این نگاه، اعتقاد به پلورالیزم و نسبیت گرایی در فهم حقیقت است که منشأ تفکر پلورالیزم دینی نیز شده است. هر چند تبیین های مختلفی از پلورالیزم دینی ارائه شده است که طبق برخی از آنها حتی فهم حقیقت محض برای انسان ناممکن دانسته شده است  اما با پذیرش برخی از قرائت های پلورالیزم می توان گفت که ادیان و مذاهب گوناگون با وجود تعالیم مختلفی که دارند همگی ظهور و نمودی از واقعیت هستند و هر یک به نوبه خود واقعیت را نشان می دهند.
به تعبیر دیگر همه ادیان و مذاهب حق بوده و به منزله راه های مستقیم برای رسیدن به واقع هستند  بنابراین پیروان ادیان و مذاهب گوناگون همگی در عمل به تعالیم و آموزه های دین و مذهب خود معذور بوده و هیچ کدام حق ندارد که دیگری را بر طریق باطل بداند زیرا حقیقت در انحصار مذهب خاصی نیست  و می توان گفت همه¬ی این مذاهب صراطهای مستقیم برای درک حقیقت اسلام اند.
== نقد و بررسی==
صحّت این روی کرد مبتنی بر پذیرش اندیشه پلورالیزم مذهبی و نسبیت علم و معرفت بشری است که در جای خود، نقدهای متعددی به این مبنای نظری وارد شده است و به خاطر همین اشکالات بنیادین، این تفکّر به هیچ وجه مورد قبول دانشمندان ومتفکران اصیل اسلامی واقع نشده است.
عمده اشکال این مبنا از نگاه بیرونی، این است که ادیان و مذاهب مختلف، گاه ادعاهای متعارض با یکدیگر دارند مثلاً شیعه امامیه معتقد به امامت و ولایت به معنای زمامداری سیاسی و معنوی و سرپرستی امّـت اسلامی و همچنین معتقد به عصمت ائمه معصومین «علیهم السلام» است ولی اهل سنّت این ولایت و عصمت را برای ائمه «علیهم السلام» انکار می کنند و روشن است که دو ادعای متناقض در عرض هم نمی تواند هر دو مطابق با واقع و حق باشد زیرا لازمه اش پذیرش امکان جمع بین متناقضین است که عقلاً محال است.
صرف نظر از اشکالاتی که به مبنای پلورالیزم دینی وارد است، این نگاه تقریبی، به پذیرش نسبی گرایی انجامیده  و در نهایت باعث سست شدن عقاید هر کدام از صاحبان مذاهب می گردد در حالی که منادیان تقریب، به تقریب مذاهب با حفظ آموزه های مذهب اعتقاد دارند و از نگاه آنان، دعوت به تقریب هیچ گاه نباید منجر به عقب نشینی از خطوط قرمز هر مذهب یا از بین رفتن آموزه های مذاهب گردد.
۱۸۷

ویرایش