پرش به محتوا

محمد بن علی (باقر العلوم): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است. <ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref>
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است. <ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref>


مردى از اهل شام در مدینه ساكن بود و به خانه‌ى امام بسیار مى‌آمد و به آن گرامى مى‌گفت: ...در روى زمین بغض و كینه ى كسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچكس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست كه اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه ى تو رفت و آمد دارم بدان جهت است كه تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى! در عین حال امام (ع) با او مدارا مى‌فرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بر نیامد كه شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد ،پس وصیت كرد كه چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد.
مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه‌ى امام بسیار مى‌آمد و به آن گرامى مى‌گفت: ...در روى زمین بغض و کینه ى کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه ى تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى! در عین حال امام (ع) با او مدارا مى‌فرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بر نیامد که شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد ،پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد.


شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> آمد و امام باقر (ع) را دید كه [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است.
شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است.


عرض كرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته كه شما بر او نماز گزارید.
عرض کرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.


فرمود: او نمرده است... شتاب مكنید تا من بیایم.
فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.


آنگاه به خانه ى شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تكیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.
آنگاه به خانه ى شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.


مدتی نگذشت كه شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض كرد: «گواهى مى دهم كه تو حجت خدا بر مردمانى» <ref>امالى، شیخ طوسى، ص 261</ref>
مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى» <ref>امالى، شیخ طوسى، ص 261</ref>


عده اى به محضر امام باقر (ع) رسیدند و دیدند كه یكى از فرزندان او بیمار شده است و امام (ع) ناراحت و اندوهگین است.
عده اى به محضر امام باقر (ع) رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام (ع) ناراحت و اندوهگین است.


با خود گفتند: اگر این كودك از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم كه نمى خواهیم در آن حال باشد.
با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد.


چیزى نگذشت كه صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام (ع) از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیكه چهره او شاد بود و ناراحتى‌های قبل از سیماى او بر طرف شده بود.
چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام (ع) از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتى‌های قبل از سیماى او بر طرف شده بود.


آنها به امام (ع) عرض كردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم كه با مرگ فرزند حالتى پیدا كنید كه ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم.
آنها به امام (ع) عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم.


حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم كسى را كه دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.<ref> وسائل الشیعه، ج 12، ص 135</ref>
حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.<ref> وسائل الشیعه، ج 12، ص 135</ref>


==تسلیم==
==تسلیم==
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
=اصحاب و شاگردان امام باقر (ع)=
=اصحاب و شاگردان امام باقر (ع)=


در مكتب امام باقر (ع) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله:
در مکتب امام باقر (ع) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله:


==ابان بن تغلب==
==ابان بن تغلب==


ابان از شخصیت هاى علمى عصر خود بود و در [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، قرائت و لغت تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود كه امام باقر (ع) به او فرمود در [[مسجد مدینه]] بنشین و براى مردم [[فتوى]] بده زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.<ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9</ref>
ابان از شخصیت هاى علمى عصر خود بود و در [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، قرائت و لغت تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر (ع) به او فرمود در [[مسجد مدینه]] بنشین و براى مردم [[فتوى]] بده زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.<ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9</ref>


==زراره==
==زراره==


زراره از قرائت و فقه و [[كلام]] و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشكار بود. <ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1،  ص 117</ref>
زراره از قرائت و فقه و [[كلام|کلام]] و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود. <ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1،  ص 117</ref>


==محمد بن مسلم==
==محمد بن مسلم==


فقیه [[اهل بیت(ع)]]<ref>ر.ک»مقاله اهل بیت(ع)</ref> و از یاران راستین امام باقر و امام صادق (ع) بود، او اهل [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> بود و براى بهره گرفتن از دانش بیكران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.  
فقیه [[اهل بیت(ع)]]<ref>ر.ک»مقاله اهل بیت(ع)</ref> و از یاران راستین امام باقر و امام صادق (ع) بود، او اهل [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.  


=عصر امام باقر (ع)=
=عصر امام باقر (ع)=


امام باقر (ع) در زمان [[واقعه عاشورا]] چهار سال داشتند چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم كه جدم حسین بن على كشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۰</ref>
امام باقر (ع) در زمان [[واقعه عاشورا]] چهار سال داشتند چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۰</ref>


پس از شهادت امام حسین (ع) آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین (ع) را درک کرد. و پس از شهادت آن حضرت عهده دار مقام امامت شد.
پس از شهادت امام حسین (ع) آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین (ع) را درک کرد. و پس از شهادت آن حضرت عهده دار مقام امامت شد.


دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از [[خلفای اموی]] (از [[معاویة بن ابی سفیان]] تا ه[[شام بن عبدالملک]]) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان ([[ولید بن عبدالملک]] (متوفی 96) و [[سلیمان بن عبدالملک]] (متوفی 99) و [[عمر بن عبدالعزیز]] (متوفی 101) و [[یزید بن عبدالملک]] (متوفی 105) و [[هشام بن عبدالملک]] (متوفی 125)) مقارن بود.
دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از [[خلفای اموی]] (از [[معاویة بن ابی سفیان]] تا [[هشام بن عبدالملک]]) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان ([[ولید بن عبدالملک]] (متوفی 96) و [[سلیمان بن عبدالملک]] (متوفی 99) و [[عمر بن عبدالعزیز]] (متوفی 101) و [[یزید بن عبدالملک]] (متوفی 105) و هشام بن عبدالملک (متوفی 125)) مقارن بود.


بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد [[شیعیان]] و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر (ع)، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگ های داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و [[فقه اسلامی]] به مدینه، که شهر [[حضرت رسول (ص)]] و [[اصحاب]] و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله [[سعید بن مسیّب]] (متوفّی 94)، [[عروة بن زبیر]] (متوفّی 94)، [[خارجة بن زید بن ثابت]] (متوفّی 99)، [[ربیعة الرأی]] (متوفّی 136)، [[سفیان بن عُیَیْنه]] و [[محمّدبن شهاب زُهْری]] (متوفّی 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] لغو شده بود. <ref> مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، 1405 ق؛ ج 2، ص 44</ref>
بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد [[شیعیان]] و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر (ع)، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگ های داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و [[فقه اسلامی]] به مدینه، که شهر [[حضرت رسول (ص)]] و [[اصحاب]] و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله [[سعید بن مسیّب]] (متوفّی 94)، [[عروة بن زبیر]] (متوفّی 94)، [[خارجة بن زید بن ثابت]] (متوفّی 99)، [[ربیعة الرأی]] (متوفّی 136)، [[سفیان بن عُیَیْنه]] و [[محمّدبن شهاب زُهْری]] (متوفّی 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] لغو شده بود. <ref> مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، 1405 ق؛ ج 2، ص 44</ref>
خط ۱۹۹: خط ۱۹۹:


در زمان امام باقر (ع) فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در‌ مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقه‌ها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار می‌کرد و به این وسیله از پایگاه‌های فکری و عقیدتی شیعه دفاع می‌کرد. <ref>هادی منش، ابوالفضل، مبارزات فرهنگی امام باقر (ع)، مجله مبلغان، اسفند 1383 و فروردین 1384 - شماره 64 (از صفحه 11 تا 24)</ref>  
در زمان امام باقر (ع) فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در‌ مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقه‌ها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار می‌کرد و به این وسیله از پایگاه‌های فکری و عقیدتی شیعه دفاع می‌کرد. <ref>هادی منش، ابوالفضل، مبارزات فرهنگی امام باقر (ع)، مجله مبلغان، اسفند 1383 و فروردین 1384 - شماره 64 (از صفحه 11 تا 24)</ref>  


=مقام علمی و سیاسی امام باقر(ع) در نزد علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت=
=مقام علمی و سیاسی امام باقر(ع) در نزد علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت=
خط ۲۳۷: خط ۲۳۶:
'''بن حجر هیثمی از متعصبان اهل سنت'''
'''بن حجر هیثمی از متعصبان اهل سنت'''


«ابوجعفر محمدالباقر سمی بذالك من بقر الارض ای شقها و آثار مخبئاتها و مكامنها فلذالك هو اظهر من مخبئات كنوز المعارف و حقائق الاحكام ما لایخفی الا علی منطمس البصیره او فاسد الطویه و من ثم قیل فیه هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه»
«ابوجعفر محمدالباقر سمی بذالک من بقر الارض ای شقها و آثار مخبئاتها و مکامنها فلذالک هو اظهر من مخبئات کنوز المعارف و حقائق الاحکام ما لایخفی الا علی منطمس البصیره او فاسد الطویه و من ثم قیل فیه هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و رافعه»
لقب باقر برای ابوجعفر محمد باقر برگرفته از شكافتن زمین و بیرون آوردن گنج‌های پنهان آن است، بدین جهت كه او از گنج‌های پنهان معارف و حقایق احكام را آن‌قدر آشكار ساخت كه جز بر افراد بی‌بصیرت و دل‌های ناپاك پوشیده نیست و از این جاست كه وی را شكافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده‌ی علم خویش نامیده‌اند.
لقب باقر برای ابوجعفر محمد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنج‌های پنهان آن است، بدین جهت که او از گنج‌های پنهان معارف و حقایق احکام را آن‌قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بی‌بصیرت و دل‌های ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده‌ی علم خویش نامیده‌اند.


وی سپس به شخصیت امام(ع) در بعد [[عرفان]] اشاره می‌كند و می‌گوید: «و له من الرسوخ فی مقامات العارفین ما یكل عنه السنه الواصفین و له كلمات كثیره فی السلوك و المعارف لا تحتملها هذه العجاله»
وی سپس به شخصیت امام(ع) در بعد [[عرفان]] اشاره می‌کند و می‌گوید: «و له من الرسوخ فی مقامات العارفین ما یکل عنه السنه الواصفین و له کلمات کثیره فی السلوک و المعارف لا تحتملها هذه العجاله»
و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوك عرفانی منزلتی است كه وصف‌كنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه‌ی این سلوك و معارف دارای كلمات فراوانی است كه فرصت، مجال طرح آن را نمی‌دهد. <ref>صواعق المحرقه، ص 201</ref>
و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصف‌کنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه‌ی این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمی‌دهد. <ref>صواعق المحرقه، ص 201</ref>


«عبدالله عطاء» مكی از دانشمندان عصر امام(ع) می‌گوید: «هیچ‌گاه دانشمندان را از نظر علمی بدان سان كه نزد امام محمدباقر(ع) بودند كوچك و حقیر نیافتم. دیدم «حكم ابن عتیبه» را با همه‌ی زیادی علم و منزلتی كه در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند كودكی بود كه در مقابل معلم خویش نشسته باشد.» <ref>حلیه الاولیاء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفید، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذكره الخواص، ص 337 و البدایه و النهایه «ابن كثیر»، ج 9، ص 311، به نقل از سره‌ی پیشوایان، ص 308</ref>
«عبدالله عطاء» مکی از دانشمندان عصر امام(ع) می‌گوید: «هیچ‌گاه دانشمندان را از نظر علمی بدان سان که نزد امام محمدباقر(ع) بودند کوچک و حقیر نیافتم. دیدم «حکم ابن عتیبه» را با همه‌ی زیادی علم و منزلتی که در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند کودکی بود که در مقابل معلم خویش نشسته باشد.» <ref>حلیه الاولیاء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفید، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذكره الخواص، ص 337 و البدایه و النهایه «ابن كثیر»، ج 9، ص 311، به نقل از سره‌ی پیشوایان، ص 308</ref>


'''جاحظ دانشمند برجسته اهل سنت'''
'''جاحظ دانشمند برجسته اهل سنت'''


آفاق زیبا و بلندای كلام حكیمانه‌ی امام باقر(ع) را این‌گونه ترسیم می‌كند: «قد جمع محمد ابن علی ابن الحسین(ع) صلاح حال الدنیا بحذافیرها فی كلمتین فقال: «صلاح جمیع المعایش و التعاضر ملا مكیال: ثلثان فطنه و ثلثه تغافل»
آفاق زیبا و بلندای کلام حکیمانه‌ی امام باقر(ع) را این‌گونه ترسیم می‌کند: «قد جمع محمد ابن علی ابن الحسین(ع) صلاح حال الدنیا بحذافیرها فی کلمتین فقال: «صلاح جمیع المعایش و التعاضر ملا مکیال: ثلثان فطنه و ثلثه تغافل»


محمد ابن علی ابن الحسین مصلحت تمامی زندگی دنیا را در دو كلمه جمع كرده و فرموده است: صلاح همه زندگی‌ها و روابط و معاشرت «با دیگران» در پر كردن پیمانه‌ای است كه دو سوم آن هوش و فراست و زیركی و یك سوم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضی از امور) است. <ref>البیان و التبیین، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289</ref>
محمد ابن علی ابن الحسین مصلحت تمامی زندگی دنیا را در دو کلمه جمع کرده و فرموده است: صلاح همه زندگی‌ها و روابط و معاشرت «با دیگران» در پر کردن پیمانه‌ای است که دو سوم آن هوش و فراست و زیرکی و یک سوم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضی از امور) است. <ref>البیان و التبیین، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289</ref>
«قتاده» فقیه بصره به امام باقر(ع) گفت: «به خدا سوگند من در نزد فقیهان و ابن عباس نشسته‌ام اما اضطرابی كه در نزد شما دارم، در نزد هیچ یك از آنان نداشته‌ام.
«قتاده» فقیه بصره به امام باقر(ع) گفت: «به خدا سوگند من در نزد فقیهان و ابن عباس نشسته‌ام اما اضطرابی که در نزد شما دارم، در نزد هیچ یک از آنان نداشته‌ام.


فقال له ابوجعفر(ع) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذكر فیها اسمه...؛
فقال له ابوجعفر(ع) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه...؛
فرمود: آیا می‌دانی كه در كدامین مكان قرار گرفته‌ای؟ تو اكنون در مقابل خانه‌هایی هستی كه خداوند به رفعت و بلند مرتبه‌ای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده می‌شود و صبح و شام خدای را در آن خانه‌ها تسبیح می‌كنند و آنان مردانی هستند كه تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه‌ی نماز و پرداخت زكات باز نمی‌دارد. تو در این گونه مكانی و ما دارای این خانه‌ها.» <ref>بحارالانوار، ج 46، ص 357</ref>
فرمود: آیا می‌دانی که در کدامین مکان قرار گرفته‌ای؟ تو اکنون در مقابل خانه‌هایی هستی که خداوند به رفعت و بلند مرتبه‌ای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده می‌شود و صبح و شام خدای را در آن خانه‌ها تسبیح می‌کنند و آنان مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه‌ی نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد. تو در این گونه مکانی و ما دارای این خانه‌ها.» <ref>بحارالانوار، ج 46، ص 357</ref>
نظیر همین سؤال را «عكرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(ع) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت. <ref>بحارالانوار، ج 46،ص 258</ref>
نظیر همین سؤال را «عکرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(ع) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت. <ref>بحارالانوار، ج 46،ص 258</ref>


'''فخر رازی از علمای اهل سنت'''
'''فخر رازی از علمای اهل سنت'''


در تفسیر خود در بیان نظرهای مختلف راجع به معنای كوثر می‌نویسد: «سومین نظر در معنای كوثر این است كه منظور از آن، فرزندان پیامبر اسلام(ص) است و این به آن جهت است كه این سوره در رد كسانی نازل شده است كه از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عیب‌ جویی می‌كردند كه در این صورت معنای آن این است كه خداوند تو را فرزندان و نسلی عطا می‌كند كه در طول تاریخ برقرار خواهند ماند. سپس می‌گوید: «ببین كه چقدر انسان‌ها از [[اهل بیت پیامبر(ص)]] به شهادت رسیده‌اند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است. آن‌گاه بنگر كه چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا علیهم‌السلام و محمد نفس زكیه در میان آنها جلوه‌گر شده است.» <ref>تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 124</ref>
در تفسیر خود در بیان نظرهای مختلف راجع به معنای کوثر می‌نویسد: «سومین نظر در معنای کوثر این است که منظور از آن، فرزندان پیامبر اسلام(ص) است و این به آن جهت است که این سوره در رد کسانی نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عیب‌ جویی می‌کردند که در این صورت معنای آن این است که خداوند تو را فرزندان و نسلی عطا می‌کند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند. سپس می‌گوید: «ببین که چقدر انسان‌ها از [[اهل بیت پیامبر(ص)]] به شهادت رسیده‌اند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است. آن‌گاه بنگر که چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا علیهم‌السلام و محمد نفس زکیه در میان آنها جلوه‌گر شده است.» <ref>تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 124</ref>


'''محمدبن سعد زهری'''
'''محمدبن سعد زهری'''
خط ۳۱۴: خط ۳۱۳:
ابن سعد <ref> ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، ج۵، ص۳۲۴</ref> نخست با نقل خبری از استاد خود واقِدی تاریخ رحلت آن حضرت را سال ۱۱۷ و مدت عمرشان را ۷۳ سال ذکر می‌کند، سپس می‌گوید که رحلت ایشان را در ۱۱۸ و ۱۱۴ هم دانسته‌اند.
ابن سعد <ref> ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، ج۵، ص۳۲۴</ref> نخست با نقل خبری از استاد خود واقِدی تاریخ رحلت آن حضرت را سال ۱۱۷ و مدت عمرشان را ۷۳ سال ذکر می‌کند، سپس می‌گوید که رحلت ایشان را در ۱۱۸ و ۱۱۴ هم دانسته‌اند.


[[ابن اثیر]] <ref> ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۸۰</ref> نیز عمر حضرت باقر (ع) را ۷۳ سال ثبت کرده و ۵۸ سال را نیز نسبت داده است. امّا بیش‌تر مورخان شیعی و سنی وفات آن حضرت را در ۱۱۴ و اکثر [[سیره نویسان شیعه]] عمر وی را ۵۷ سال دانسته‌اند. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۱</ref>
[[ابن اثیر]] <ref> ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۸۰</ref> نیز عمر حضرت باقر (ع) را ۷۳ سال ثبت کرده و ۵۸ سال را نیز نسبت داده است. امّا بیش‌تر مورخان شیعی و سنی وفات آن حضرت را در ۱۱۴ و اکثر سیره نویسان شیعه عمر وی را ۵۷ سال دانسته‌اند. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۰۱</ref>
   
   
به هر حال، ۷۳ سال یقیناً نادرست است، زیرا در آن صورت باید در سال ۴۴ متولد شده باشند. امّا چون عموم مورخان تولّد پدرش علی بن حسین  (ع)را در سال ۳۸ نوشته‌اند و بنا بر این در سال ۴۴ آن حضرت بیش از شش سال نداشته است، امکان تولّد حضرت باقر (ع) در سال ۴۴ منتفی است.
به هر حال، ۷۳ سال یقیناً نادرست است، زیرا در آن صورت باید در سال ۴۴ متولد شده باشند. امّا چون عموم مورخان تولّد پدرش علی بن حسین  (ع)را در سال ۳۸ نوشته‌اند و بنا بر این در سال ۴۴ آن حضرت بیش از شش سال نداشته است، امکان تولّد حضرت باقر (ع) در سال ۴۴ منتفی است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۷۵

ویرایش