confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در منابع کهن تنها نام چهار یا پنج یا هفت تن از آنها برده شده است که عبارت اند از: عبدالله، محمد، علی، مسلم، حمیده(عاتکه)، ابراهیم و عبدالرحمن. <ref> لیث صفوی تاریخ خلیفه بن خیاط ص135</ref> | در منابع کهن تنها نام چهار یا پنج یا هفت تن از آنها برده شده است که عبارت اند از: عبدالله، محمد، علی، مسلم، حمیده(عاتکه)، ابراهیم و عبدالرحمن. <ref> لیث صفوی تاریخ خلیفه بن خیاط ص135</ref> | ||
=شهادت مسلم بن عقیل= | |||
در مورد چگونگی شهادت مسلم بن عقیل باید گفت: پس از [[اسارت]] وی و بردنش به [[دارالاماره]]، ابن زیاد به بُکیر بن حمران[ که در جنگ با مسلم مجروح شده بود، دستور داد تا برای آرامش و خنک شدن دل خود، کشتن او را بر عهده بگیرد. بُکیر، وی را به بالای قصر برد. مسلم بن عقیل در حالی که [[تکبیر]] می گفت، [[استغفار]] میکرد و بر [[انبیا]] و [[فرشتگان]] درود میفرستاد. | |||
میگفت: خداوندا، میان ما و این گروه که بر ما ستم روا داشتند، ما را تکذیب کردند و کشتند، تو خود حکم بفرما. وقتی به بالای قصر رسیدند، بکیر سر آن حضرت را از بدن جدا کرد و پیکرش را از بالای پشت بام به پایین قصر انداخت. سپس وحشت زده نزد [[عبیدالله]] بازگشت و گفت: هنگامی که مسلم را به قتل رساندم، ناگهان دیدم مردی سیاه چهره و زشت در برابرم ایستاده و انگشتان خود را به دهان گرفته است، من با مشاهده آن بسیار ترسیدم! | |||
مسلم بن عقیل در روز چهارشنبه نهم ذی حجه سال ۶۰ هجری در کوفه به شهادت رسیدسر مبارک مسلم را همراه با سر [[هانی بن عروه]] به [[شام]] <ref>ر.ک:مقاله شام</ref> فرستادند. [[یزید]] <ref>ر.ک:مقاله یزید</ref> دستور داد تا آنها را بر سر در یکی از دروازه های شهر [[دمشق]] آویختند. پیکرش را نیز در بازار قصابهای کوفه بر روی زمین کشاندند و سپس در همان جا به دار آویختند. <ref>الفتوح، ج ۵، ص ۶۲</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |