confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالرحمن بن مسلم''' معروف به '''ابومسلم خراسانی''' یکی از بزرگترین [[سرداران عباسی]] در ابتدای [[خلافت]] آنها و از ارکان اصلی قدرت یافتن آنها محسوب می شود. وی در سال 100 هجری در روستایی به نزدیکی [[اصفهان]] متولد شد. | '''عبدالرحمن بن مسلم''' معروف به '''ابومسلم خراسانی''' یکی از بزرگترین [[سرداران عباسی]] در ابتدای [[خلافت]] آنها و از ارکان اصلی قدرت یافتن آنها محسوب می شود. وی در سال 100 هجری در روستایی به نزدیکی [[اصفهان]] متولد شد. | ||
خط ۹۰: | خط ۸۸: | ||
او در [[فصاحت]] و [[بلاغت]]، کمنظیر و مسلط به زبانهای فارسى و عربى بود. <ref>الوافی بالوفیات، ج 18، ص 271</ref> از وى پرسیدند چگونه بدین مقام رسیدى پاسخ داد: «کار امروز را به فردا نگذاشتم». <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج 1، ص 79</ref> پس از مرگ ابومسلم یارانش ادعا کردند که وى نمرده است. این گروه به <big>مسلمیه</big> معروفاند و ابومسلم را امام میدانستند. <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج 1، ص 79؛ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 19، مشهد، آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1372ش</ref> | او در [[فصاحت]] و [[بلاغت]]، کمنظیر و مسلط به زبانهای فارسى و عربى بود. <ref>الوافی بالوفیات، ج 18، ص 271</ref> از وى پرسیدند چگونه بدین مقام رسیدى پاسخ داد: «کار امروز را به فردا نگذاشتم». <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج 1، ص 79</ref> پس از مرگ ابومسلم یارانش ادعا کردند که وى نمرده است. این گروه به <big>مسلمیه</big> معروفاند و ابومسلم را امام میدانستند. <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج 1، ص 79؛ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 19، مشهد، آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1372ش</ref> | ||
=شخصیت مبهم ابومسلم خراسانی در تاریخ= | |||
در مورد شخصیت ابومسلم، گزارشهای ضد و نقیضی در دورههای تاریخی و حکومتهای مختلف وجود دارد، از جمله اینکه در برخی منابع، او را <big>امین آل محمد</big> نامیدهاند! <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 7، ص 450، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج 22،ص 55، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق</ref> با آنکه سقوط امویان مرهون تلاشهای خستگیناپذیر ابومسلم بود، اما در نهایت جانب عباسیان را گرفت، همانانی که اندکی بعد پس از تسلط بر امور هم او را کشتند و هم [[امامان معصوم]] را! | |||
او همچنین شمار زیادی از مردم خراسان و نواحی دیگر را به قتل رساند، و حتی به سرکوب قیام شیعی [[شریک بن شیخ]] پرداخته و او و یارانش را به قتل رساند. <ref>ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 10، ص 56، بیروت، دار الفکر، 1407ق</ref> یکی از نوادگان [[جعفر بن ابیطالب]] به نام [[عبدالله بن معاویه]] به سبب اینکه رقیب عباسیان بود، به دست ابومسلم کشته شد. <ref>تاریخ مدینة دمشق، ج 33، ص 213</ref> او هرچند جسد [[یحیی بن زید]] علوی را که امویان کشته و بر دار کرده بودند، به زیر آورد و احترام کرد و بسیاری از قاتلانش را نیز کشت. <ref>ابن عماد، عبد الحى بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج 2، ص 109، دمشق، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406ق</ref> | |||
اما با این همه، در ایام دعوت نیز اگر مردی [[علوی]] بر ضدّ امویان قیام میکرد و پیروزیهایی به دست میآورد و برای آینده عباسیان خطری به شمار میآمد، او در سرکوبشان درنگ نمیکرد، برای نمونه؛ عبدالله بن معاویه علوی که در اواخر ایام امویان قیام کرد و برخی از شهرهای جبال و [[فارس]] را گرفت، به دستور ابومسلم گرفتار و کشته شد و یا در زندانش درگذشت. <ref> زرکلى، خیر الدین، الأعلام، ج 4، ص 139، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 33، ص 213</ref> | |||
از اینرو است که برخی اندیشمندان معاصر معتقدند: «البته ابومسلم سردار خیلى لایقى است، به مفهوم سیاسى، ولى فوق العاده آدم بدى بود؛ یعنى آدمى بود که اساساً بویى از انسانیت نبرده بود. ابومسلم نظیر [[حجاج بن یوسف]] است... ابومسلم را میگویند: ششصد هزار نفر آدم کشته. به اندک بهانهاى همان دوست بسیار صمیمى خودش را میکشت و هیچ این حرفها سرش نمیشد که این ایرانى است یا [[عرب]] که بگوییم تعصب ملى در او بوده است». <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 18، ص 55، تهران، صدرا</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |