پرش به محتوا

بابکیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۱: خط ۱:


'''بابكیه''' فرقه‏ اى از «[[غلاة]]» [[شيعه|شیعه]] منسوب به [[بابك خرم دين|بابك خرم دین]] بزرگ ترین و نامورترین پیشواى خرم دینان اند. وى به زبان پهلوى «پاپك» نام داشت كه به عربى او را «بابك» گویند.
'''بابکیه''' فرقه‏ اى از «[[غلاة]]» [[شيعه|شیعه]] منسوب به [[بابک خرم دين|بابک خرم دین]] بزرگ ترین و نامورترین پیشواى خرم دینان اند. وى به زبان پهلوى «پاپک» نام داشت که به عربى او را «بابک» گویند.


==پیشینه بابکیه==
==پیشینه بابکیه==
خط ۱۱: خط ۱۱:


==اصل و نسب بابک==
==اصل و نسب بابک==
از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانسته اند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی]] معرفی کرده اند.ابن ندیم می نویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه  (از خرمیه) بود در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت می کند و در آن جا کاردانی بابک را می پسندد و وی را با اجازه مادرش با خود می برد. پس از مدتی جاویدان از دنیا می رود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان می گوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی می شود. <ref>ابن ندیم، الفهرست، ص 406</ref> روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابك از مردم مداین و روغن فروش بود و به آذربایجان رفت و در آن جا دل باخته زنى یك چشم شد و را به زوجیت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد. در یكى از سفرها كه به كوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجرى زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگ وى مادر بابك به دایگى مى ‏پرداخت تا این كه بابك ده‏ ساله  و به گاو چرانى مشغول گشت و به خدمت شبل بن منقى ازدى در آمد و ستوربان او شد واز غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبریز  رفت و دو سال نزد محمد بن رواد ازدى بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالی که هجده سال از سن او گذشته بود. ابو المعالى صاحب كتاب «بیان الادیان» مى‏ نویسد: زمانى كه زندگى در اردبیل بر بابك و مادرش تنگ شد، راهى منطقه دیگر شده و در دهی كه از آن محمد بن رواد الازدى بود ساکن شدند.اهل آن ده از مزدكیان و خرم دینان بودند و پیشواى ایشان، جاویدان بن شهرك بود. وی چون می دانست كه بابک طنبور را به خوبی می نوازد، بنا بر این، وى را نزد خود نگاه داشت.<ref> محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 84 با ویرایش و حذف و اضافات لازم در عبارات </ref>
از اصل و نسب بابک اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی وی را فرزندی نامشروع دانسته اند و برخی دیگر او را از نوادگان [[ابومسلم خراسانی]] معرفی کرده اند.ابن ندیم می نویسد: «جاویدان بن شهرک (یا سهرک) که رئیس جاویدانیه  (از خرمیه) بود در راه برگشت از زنجان در ده بلال آباد در منزل مادر بابک اقامت می کند و در آن جا کاردانی بابک را می پسندد و وی را با اجازه مادرش با خود می برد. پس از مدتی جاویدان از دنیا می رود و همسر او که عاشق بابک شده بود، به پیروان جاویدان می گوید روح وی در بابک حلول کرده و به جای جاویدان همسر وی می شود. <ref>ابن ندیم، الفهرست، ص 406</ref> روایت دیگری نیز نقل شده است که پدر بابک از مردم مداین و روغن فروش بود و به آذربایجان رفت و در آن جا دل باخته زنى یک چشم شد و را به زوجیت خود در آورد و بابک از آن زن به دنیا آمد. در یکى از سفرها که به کوه سبلان رفته بود، شخصی از پشت به او خنجرى زد و بر اثر زخم خنجر درگذشت. پس از مرگ وى مادر بابک به دایگى مى ‏پرداخت تا این که بابک ده‏ ساله  و به گاو چرانى مشغول گشت و به خدمت شبل بن منقى ازدى در آمد و ستوربان او شد واز غلامانش طنبور نواختن آموخت. بابک در ادامه از آن جا به تبریز  رفت و دو سال نزد محمد بن رواد ازدى بود. سپس نزد مادرش بازگشت در حالی که هجده سال از سن او گذشته بود. ابو المعالى صاحب کتاب «بیان الادیان» مى‏ نویسد: زمانى که زندگى در اردبیل بر بابک و مادرش تنگ شد، راهى منطقه دیگر شده و در دهی که از آن محمد بن رواد الازدى بود ساکن شدند.اهل آن ده از مزدکیان و خرم دینان بودند و پیشواى ایشان، جاویدان بن شهرک بود. وی چون می دانست که بابک طنبور را به خوبی می نوازد، بنا بر این، وى را نزد خود نگاه داشت.<ref> محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 84 با ویرایش و حذف و اضافات لازم در عبارات </ref>


==مبارزات==
==مبارزات==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش