۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
جاحظیه از پیروان «ابو عثمان عمرو بن بحر بن جاحظ اند» | جاحظیه از پیروان «ابو عثمان عمرو بن بحر بن جاحظ اند» که از بزرگان «[[معتزله]]» بود. | ||
==موسس== | ==موسس== | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
جاحظ در سال 163 در [[بصره]] به دنیا آمد و در سال 250 در همان شهر درگذشت. بعضى وفات او را در سال 255 نوشته اند. [[ابن المرتضى]] در | جاحظ در سال 163 در [[بصره]] به دنیا آمد و در سال 250 در همان شهر درگذشت. بعضى وفات او را در سال 255 نوشته اند. [[ابن المرتضى]] در کتاب «المنیه و الامل» او را از طبقه هفتم «معتزله» دانسته و وى را کنانى و از شاگردان نظام شمرده و می گوید در جمیع علوم زمان خود تبحّر داشت و به فصاحت و بلاغت معروف بود. | ||
==آرای کلامی جاحظ== | ==آرای کلامی جاحظ== | ||
به اعتقاد وی به علم کلام هم از طرف عوام و هم از طرف خواص و نیز پادشاهان ستم شده است. وی همچنین فقها را که اصحاب فتوا هستند دشمنان [[علم کلام]] می دانست. [[عبد الکریم شهرستانی]] میگوید جاحظ نفی صفات را مطابق با مذهب فلاسفه می دانست. [[ابوالحسن اشعری]] نقل می کند که این شخصیت بر خلاف بر خلاف [[ابوالهذیل علاف]] و بر وفاق نظام و علی اسواری، قدرت خدا را محدود می دانست، به این صورت که قائل بود خداوند به قدرت بر ظلم، کذب، ترک اصلح و اختیار غیر اصلح متصف نمی شود و همچنین محال است مؤمنان و کودکان را وارد دوزخ کند. جاحظ در خصوص اراده، عقیده مخصوصی دارد. او اصل اراده را به این صورت که جنسی از اعراض باشد، شاهداً و غائباً انکار می کند. وی اراده را در باره خداوند عبارت از عدم صحت سهو و جهل در افعال خدا و عدم جواز غلبه و قهر بر او می انگارد و در باره انسان در صورتی که مربوط به فعل خود او باشد، انتفای سهو و علم به فعل می داند و در صورتی که متعلق به فعل غیر باشد، به معنای میل نفس به آن فعل می شناسد. جاحظ این عقیده عجیب را اظهار می دارد که خدا کسی را داخل آتش نمی کند بلکه آتش به اقتضای طبیعتش، آتشیان را به سوی خود جذب می کند و در درون خود نگه می دارد. جاحظ در خصوص وجه [[اعجاز قرآن]] و همچنین در باره مخلوق بودنِ آن، عقیده مخصوصی دارد. نظام معتزلی (استاد جاحظ) و پیروان او، اعجاز قرآن را در اِخبار از غیب و صرفه می دانند نه در نظم و تألیف. آن ها می گویند که اگر خداوند مردم را از معارضه با [[قرآن]] منصرف نمی کرد و اگر این انصراف نبود، آن ها می توانستند با قرآن معارضه کنند. اما جاحظ، برخلاف آنان نظم و تألیف قرآن و فصاحت و بلاغت آن را معجزه و دلیل بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و معارضه با آن را ناممکن می داند.<ref>بااستفاده از دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref> جاحظ معتقد است که معرفت ها همه در آدمى سرشته اند و با این | به اعتقاد وی به علم کلام هم از طرف عوام و هم از طرف خواص و نیز پادشاهان ستم شده است. وی همچنین فقها را که اصحاب فتوا هستند دشمنان [[علم کلام]] می دانست. [[عبد الکریم شهرستانی]] میگوید جاحظ نفی صفات را مطابق با مذهب فلاسفه می دانست. [[ابوالحسن اشعری]] نقل می کند که این شخصیت بر خلاف بر خلاف [[ابوالهذیل علاف]] و بر وفاق نظام و علی اسواری، قدرت خدا را محدود می دانست، به این صورت که قائل بود خداوند به قدرت بر ظلم، کذب، ترک اصلح و اختیار غیر اصلح متصف نمی شود و همچنین محال است مؤمنان و کودکان را وارد دوزخ کند. جاحظ در خصوص اراده، عقیده مخصوصی دارد. او اصل اراده را به این صورت که جنسی از اعراض باشد، شاهداً و غائباً انکار می کند. وی اراده را در باره خداوند عبارت از عدم صحت سهو و جهل در افعال خدا و عدم جواز غلبه و قهر بر او می انگارد و در باره انسان در صورتی که مربوط به فعل خود او باشد، انتفای سهو و علم به فعل می داند و در صورتی که متعلق به فعل غیر باشد، به معنای میل نفس به آن فعل می شناسد. جاحظ این عقیده عجیب را اظهار می دارد که خدا کسی را داخل آتش نمی کند بلکه آتش به اقتضای طبیعتش، آتشیان را به سوی خود جذب می کند و در درون خود نگه می دارد. جاحظ در خصوص وجه [[اعجاز قرآن]] و همچنین در باره مخلوق بودنِ آن، عقیده مخصوصی دارد. نظام معتزلی (استاد جاحظ) و پیروان او، اعجاز قرآن را در اِخبار از غیب و صرفه می دانند نه در نظم و تألیف. آن ها می گویند که اگر خداوند مردم را از معارضه با [[قرآن]] منصرف نمی کرد و اگر این انصراف نبود، آن ها می توانستند با قرآن معارضه کنند. اما جاحظ، برخلاف آنان نظم و تألیف قرآن و فصاحت و بلاغت آن را معجزه و دلیل بر نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و معارضه با آن را ناممکن می داند.<ref>بااستفاده از دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref> جاحظ معتقد است که معرفت ها همه در آدمى سرشته اند و با این که فعل بندگان خدا است به اختیار ایشان نیست.او مى گفت: روا نیست که کسى به بلوغ رسد و خدا را نشناسد.کافران در نزد او دو گونه اند، معاند و عارف که هر دو خدا را شناخته اند ولى کافر عارف، فریفته کیش خود گشته و با معرفتى که به آفریدگار خود و تصدیقى که به [[پيغمبران|پیغمبران]] او دارند باز سپاس وى نگذارند.او می گوید جسم ها پس از آن که پدید آمدند دیگر محال است نابود شوند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 134 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref> | ||
==آرای جاحظ در باره امامت== | ==آرای جاحظ در باره امامت== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
جاحظ | جاحظ کتاب هاى بسیار نگاشته که از جمله کتاب «البیان و التبیین» و کتاب «الحیوان» و کتاب «البخلاء» که بارها در [[مصر]] و لیدن و [[استانبول]] چاپ شده است.کتاب «الحنین الى الاوطان» که در [[قاهره]] چاپ شده است. کتاب «المحاسن و الاضداد» که در مصر و لیدن چاپ شده است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 134 | ||
</ref> | </ref> | ||