پرش به محتوا

ابوالسرائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ابو السرائیه منسوب به ابو السرایا سرّى بن منصور شیبانى از سرداران عرب بود و مذهب شیعه داشت و مسبب چند قیام از قیام هاى شیعه شد.
ابو السرائیه منسوب به ابو السرایا [[سرى بن منصور شیبانى|سرّى بن منصور شیبانى]] از سرداران عرب بود و مذهب شیعه داشت و مسبب چند قیام از قیام هاى شیعه شد.


==موسسس فرقه==
==موسسس فرقه==
خط ۷: خط ۷:
==تاریخچه==
==تاریخچه==


گفته شده است که ابو السرایا در آغاز کار خربنده بود و خر کرایه مى ‏داد، سپس به راهزنى افتاد و عده‏ اى به دور او گرد آمدند. پس از آن به [[ارمنستان]] سفر کرد و در آنجا با سیصد سوار به خدمت [[یزید بن مزید شیبانى|یزید بن مزید شیبانى]] درآمد و از سرداران شد و در پیکار با خرم دینان به وى یارى مى ‏کرد. در جنگ میان امین و مأمون، فرماندهى طلایه سپاه یزید بن مزید را علیه هرثمة بن اعین سردار مأمون داشت، ولى در ادامه، یزید بن مزید را رها کرده به هرثمه پیوست. چون امین پسر هارون کشته شد و خلافت بر مأمون قرار گرفت، هرثمه از مواجبى که به وى می ‏داد بکاست. ابو السرایا با دویست سوار سر به شورش بر داشت، و فرماندار [[عین التمر|عین التمر]] را محاصره کرد، و اموال او را به یغما برد و در میان یاران خویش تقسیم کرد. سپس بر شهر انبار چیره گشت، و پس از آن شهر رقه را بگرفت، و در آنجا با محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن على (ع) معروف به ابن طباطباى علوى ملاقات کرد، و او را به خروج بر بنى عباس تشجیع نمود و به وى دست بیعت داد و سپهسالارى لشکر او را به عهده گرفت و در جمادى الثانى سال 199 هجرى هر دو بر [[کوفه]] دست یافتند.
گفته شده است که ابو السرایا در آغاز کار خربنده بود و خر کرایه مى ‏داد، سپس به راهزنى افتاد و عده‏ اى به دور او گرد آمدند. پس از آن به [[ارمنستان]] سفر کرد و در آنجا با سیصد سوار به خدمت [[یزید بن مزید شیبانى|یزید بن مزید شیبانى]] درآمد و از سرداران شد و در پیکار با خرم دینان به وى یارى مى ‏کرد. در جنگ میان امین و مأمون، فرماندهى طلایه سپاه یزید بن مزید را علیه هرثمة بن اعین سردار مأمون داشت، ولى در ادامه، یزید بن مزید را رها کرده به هرثمه پیوست. چون امین پسر هارون کشته شد و خلافت بر مأمون قرار گرفت، هرثمه از مواجبى که به وى می ‏داد بکاست. ابو السرایا با دویست سوار سر به شورش بر داشت، و فرماندار عین التمر را محاصره کرد، و اموال او را به یغما برد و در میان یاران خویش تقسیم کرد. سپس بر شهر انبار چیره گشت، و پس از آن شهر رقه را بگرفت، و در آنجا با محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن على (ع) معروف به ابن طباطباى علوى ملاقات کرد، و او را به خروج بر بنى عباس تشجیع نمود و به وى دست بیعت داد و سپهسالارى لشکر او را به عهده گرفت و در جمادى الثانى سال 199 هجرى هر دو بر [[کوفه]] دست یافتند.
[[حسن بن سهل]] پس از شنیدن خبر سقوط کوفه، زهیر بن مسیب را با ده هزار سوار به جنگ او فرستاد. ابو السرایا لشکریان او را شکست داد. در این میان [[محمد بن ابراهیم بن طباطباى علوى|محمد بن ابراهیم بن طباطباى علوى]]، چهار ماه پس از قیامش در رجب 199 ه در کوفه در گذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.
[[حسن بن سهل]] پس از شنیدن خبر سقوط کوفه، زهیر بن مسیب را با ده هزار سوار به جنگ او فرستاد. ابو السرایا لشکریان او را شکست داد. در این میان [[محمد بن ابراهیم بن طباطباى علوى|محمد بن ابراهیم بن طباطباى علوى]]، چهار ماه پس از قیامش در رجب 199 ه در کوفه در گذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.
نقل شده است که ابو السرایا وى را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر بن مسیب، محمد بن ابراهیم مى ‏خواست غنایمى را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولى ابو السرایا چون خود را صاحب قدرت اصلى مى ‏دانست و محمّد را مانع کار خود مى ‏پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت.ابو السرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل بیت رسول اللّه|اهل بیت رسول اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش مى ‏خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل على]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوى دیگرى را به جاى محمد بن ابراهیم برگزیند، پس پسرى کم سن و سال را که محمد بن محمد بن زید بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامى بیش نبود و این ابو السرایا بود که به نام اهل بیت رسول اللّه (ص) حکومت مى‏ کرد. در این زمان ابو السرایا سکه زد و بر روى درهم هاى خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابو السرایا لشکرى آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشى که از سوى حسن بن سهل فرمانرواى آن شهر بود با او جنگید، ولى از وى شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهاى عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند.سپس ابو السرایا، حسین بن حسن الافطس بن على بن حسین بن على بن أبی طالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسن بن على بن أبی طالب (ع) را به مدینه گسیل داشت.ابو السرایا پس از تصرف [[مداین|مداین]] و واسط امیرانى به [[یمن|یمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد. پس از شکستى که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روى به [[شوش]] نهاد و در آنجا نیز از سپاهیان حسن بن على مأمونى فرمانرواى خوزستان شکست یافته زخمى گشت و مى ‏کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وى رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحویل داد. حسن دستور داد  تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف [[جسر بغداد]] آویختند. (ربیع الاول سال 200 ه).
نقل شده است که ابو السرایا وى را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر بن مسیب، محمد بن ابراهیم مى ‏خواست غنایمى را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولى ابو السرایا چون خود را صاحب قدرت اصلى مى ‏دانست و محمّد را مانع کار خود مى ‏پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت.ابو السرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل بیت رسول اللّه|اهل بیت رسول اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش مى ‏خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل على]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوى دیگرى را به جاى محمد بن ابراهیم برگزیند، پس پسرى کم سن و سال را که محمد بن محمد بن زید بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامى بیش نبود و این ابو السرایا بود که به نام اهل بیت رسول اللّه (ص) حکومت مى‏ کرد. در این زمان ابو السرایا سکه زد و بر روى درهم هاى خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابو السرایا لشکرى آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشى که از سوى حسن بن سهل فرمانرواى آن شهر بود با او جنگید، ولى از وى شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهاى عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند.سپس ابو السرایا، حسین بن حسن الافطس بن على بن حسین بن على بن أبی طالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسن بن على بن أبی طالب (ع) را به مدینه گسیل داشت.ابو السرایا پس از تصرف [[مداین|مداین]] و واسط امیرانى به [[یمن|یمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد. پس از شکستى که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روى به [[شوش]] نهاد و در آنجا نیز از سپاهیان حسن بن على مأمونى فرمانرواى خوزستان شکست یافته زخمى گشت و مى ‏کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وى رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحویل داد. حسن دستور داد  تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف جسر بغداد آویختند. (ربیع الاول سال 200 ه).
در بصره آن علوى که از سوى او آن شهر را تسخیر کرده بود زید بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت و با او جماعتى از علویان بودند. وى را از فرط سختگیرى و شدت عمل در کشتار و سوزانیدن خانه ‏هاى مردم زید النّار مى ‏خواندند.
در بصره آن علوى که از سوى او آن شهر را تسخیر کرده بود زید بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت و با او جماعتى از علویان بودند. وى را از فرط سختگیرى و شدت عمل در کشتار و سوزانیدن خانه ‏هاى مردم زید النّار مى ‏خواندند.
پس از کشته شدن ابو السرایا، حسن بن سهل، محمد بن محمد بن زید بن على بن حسین (ع) را به نزد [[مأمون]] به [[مرو]] فرستاد، مأمون او را امان داد و از گناه وى در گذشت، ولى پس از چهل روز بفرمود تا شربتى زهرآگین به وى خورانیدند تا به قتل رسید (201 ه).
پس از کشته شدن ابو السرایا، حسن بن سهل، محمد بن محمد بن زید بن على بن حسین (ع) را به نزد [[مأمون]] به [[مرو]] فرستاد، مأمون او را امان داد و از گناه وى در گذشت، ولى پس از چهل روز بفرمود تا شربتى زهرآگین به وى خورانیدند تا به قتل رسید (201 ه).
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش