پرش به محتوا

خلیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:
=خلیفه کیست=
=خلیفه کیست=


در اين دو آيه و همچنين آيات ديگرى از اين قبيل مانند: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ»<ref>انعام: 165 </ref> مستخلف عنه: کسى که جاى او گرفته شده است ذکر نشده، آنچه بنظر ميرسد و با معنى خلافت سازگار است اينکه در مورد آيه نخست، مستخلف عنه سکنه پيشين زمين، نسل آدم پيش از اين آدم يا جنس ديگرى از مخلوقين مانند جن يا نسناس ـ حسب اختلاف اقوال ـ باشد، زيرا مراد از خليفه در اين آيه شخص آدم نيست بلکه نسل او است، چنانکه از، اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء برمى آيد.
در این دو آیه و همچنین آیات دیگرى از این قبیل مانند: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ»<ref>انعام: 165 </ref> مستخلف عنه: کسى که جاى او گرفته شده است ذکر نشده، آنچه بنظر میرسد و با معنى خلافت سازگار است اینکه در مورد آیه نخست، مستخلف عنه سکنه پیشین زمین، نسل آدم پیش از این آدم یا جنس دیگرى از مخلوقین مانند جن یا نسناس ـ حسب اختلاف اقوال ـ باشد، زیرا مراد از خلیفه در این آیه شخص آدم نیست بلکه نسل او است، چنانکه از، اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء برمى آید.


و در مورد آيه دوم، مستخلف عنه پيغمبران قبل از داود باشد که در ميان مردم قضاوت و حکومت مى کرده اند.
و در مورد آیه دوم، مستخلف عنه پیغمبران قبل از داود باشد که در میان مردم قضاوت و حکومت مى کرده اند.


اما برخى از مفسرين خواسته اند بگويند: مستخلف عنه در هر دو مورد خداوند است، هر چند در مورد آيه دوم اين معنى با وضوح بيشترى استفاده مي شود، زيرا مستخلف فيه (کارى که مورد خلافت قرار گرفته) قضاوت است و قضاوت و حکومت از آن خداوند است که «ان الحکم الاّ لله».
اما برخى از مفسرین خواسته اند بگویند: مستخلف عنه در هر دو مورد خداوند است، هر چند در مورد آیه دوم این معنى با وضوح بیشترى استفاده می شود، زیرا مستخلف فیه (کارى که مورد خلافت قرار گرفته) قضاوت است و قضاوت و حکومت از آن خداوند است که «ان الحکم الاّ لله».


حتى برخى پا فراتر نهاده مى گويند:
حتى برخى پا فراتر نهاده مى گویند:


نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خليفة الله مي باشند، بدليل اين دو آيه و آيه: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» <ref>انعام: 165 </ref> و« ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ....» <ref> يونس:14 </ref>
نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خلیفة الله می باشند، بدلیل این دو آیه و آیه: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» <ref>انعام: 165 </ref> و« ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ....» <ref> يونس:14 </ref>


و در مقام توضيح اين مدعى گاه ميگويند:
و در مقام توضیح این مدعى گاه میگویند:


مراد از تعليم اسماء در آيه (و علم آدم الاسماء) وديعه نهادن اين علم در انسان است. چنانکه آثارش تدريجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور کند. و گاه ميگويند: انسان هر چند ضعيف و ناتوان آفريده شده ولى داراى حسّ و شعور است و با آن دو در کائنات تصرف مى کند و آنها را زير سلطه خويش مى کشد، لذا وى داراى اين همه اختراعات عجيبه شده، و در آينده بجائى خواهد رسيد که نميتوان حساب کرد.
مراد از تعلیم اسماء در آیه (و علم آدم الاسماء) ودیعه نهادن این علم در انسان است. چنانکه آثارش تدریجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور کند. و گاه میگویند: انسان هر چند ضعیف و ناتوان آفریده شده ولى داراى حسّ و شعور است و با آن دو در کائنات تصرف مى کند و آنها را زیر سلطه خویش مى کشد، لذا وى داراى این همه اختراعات عجیبه شده، و در آینده بجائى خواهد رسید که نمیتوان حساب کرد.


و گاه مى گويند:
و گاه مى گویند:


خداوند داراى اسماء حسنى و صفات عليا است، و بشر در تمامى آنها خليفه و جانشين خدا در زمين است و در تمام شئون خويش کارهاى خدا را حکايت ميکند و مظهر اسماء و صفات حق است، هر چند اکمل و اتم آن صفات در خدا است و به انسانها مقدارى از آنها عطا شده است، و اين خلافت شامل تمام انسانها است اعم از نيک و بد، مؤمن و کافر، بدکار و نيکوکار.
خداوند داراى اسماء حسنى و صفات علیا است، و بشر در تمامى آنها خلیفه و جانشین خدا در زمین است و در تمام شئون خویش کارهاى خدا را حکایت میکند و مظهر اسماء و صفات حق است، هر چند اکمل و اتم آن صفات در خدا است و به انسانها مقدارى از آنها عطا شده است، و این خلافت شامل تمام انسانها است اعم از نیک و بد، مؤمن و کافر، بدکار و نیکوکار.


مثلاً: خالق، رازق، عليم، قادر، سميع، بصير، رحيم، حکيم...از اسماء حق تعالى است; بشر در تمام اين صفات و اسماء جانشين خدا است، خداوند همه را خلق کرده بشر نيز، مثلاً ساختمان، کار خانه و غيره را خلق ميکند، خدا روزى ميدهد بشر نيز براى اولاد خود روزى فراهم ميکند، دانا است، قدرت دارد، ميشنود، مى بيند...اينها همه جانشينى از حضرت حق تعالى است.
مثلاً: خالق، رازق، علیم، قادر، سمیع، بصیر، رحیم، حکیم...از اسماء حق تعالى است; بشر در تمام این صفات و اسماء جانشین خدا است، خداوند همه را خلق کرده بشر نیز، مثلاً ساختمان، کار خانه و غیره را خلق میکند، خدا روزى میدهد بشر نیز براى اولاد خود روزى فراهم میکند، دانا است، قدرت دارد، میشنود، مى بیند...اینها همه جانشینى از حضرت حق تعالى است.


اين بود اجمالى از سخنان قائلين بجانشينى انسان از خداوند. <ref>تفسير الميزان ذيل آيات مربوطه و تفسير المنار ج 1 ص 258 ـ 260</ref>
این بود اجمالى از سخنان قائلین بجانشینى انسان از خداوند. <ref>تفسير الميزان ذيل آيات مربوطه و تفسير المنار ج 1 ص 258 ـ 260</ref>


=خلیفه پس از رحلت پیامبر=
=خلیفه پس از رحلت پیامبر=
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۸۸

ویرایش