confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
</div> | </div> | ||
'''حضرت ابوطالب''' پدر [[علی(ع)]]یکی از شخصیت های نقش آفرین | '''حضرت ابوطالب''' پدر [[علی(ع)]]یکی از شخصیت های نقش آفرین [[صدر اسلام]] است. وی در هنگامی که پدر عالیقدر اسلام از همه سو هدف تیرهای زهرآگین [[مشرکان]] [[مکه]] بود مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت [[مسلمانان]] نقش مهمی ایفا نمود. | ||
ابوطالب ([[عبد مناف]] یا [[عمران قرشی]]) عمو و حامی بزرگ [[پیامبر اسلام (ص)]] و از شخصیتهای بزرگ [[قریش]] بود. | ابوطالب ([[عبد مناف]] یا [[عمران قرشی]]) عمو و حامی بزرگ [[پیامبر اسلام (ص)]] و از شخصیتهای بزرگ [[قریش]] بود. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=گوشه ای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | =گوشه ای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | ||
ابوطالب در خانواده ای [[خداپرست]] و [[موحد]] و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات [[معنوی]] برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمی داشت و منصب [[سقایت]] و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت. | ابوطالب در خانواده ای [[خداپرست]] و [[موحد]] و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات [[معنوی]] برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمی داشت و منصب [[سقایت]] و آبرسانی به [[زایران خانه خدا]] و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت. | ||
ابوطالب نه تنها تحت تاثیر [[شرک]] و [[بت پرستی]] مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه های [[جاهلیت]] ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود [[حرام]] ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی، برحذر داشت. <ref>سیره حلبی،ج 1، ص 184</ref> او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل » را در امر [[قضا]]، سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام [[قسامه]] تثبیت کرد. <ref>ابوطالب مؤمن قریش، ص 116</ref> | ابوطالب نه تنها تحت تاثیر [[شرک]] و [[بت پرستی]] مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه های [[جاهلیت]] ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود [[حرام]] ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی، برحذر داشت. <ref>سیره حلبی،ج 1، ص 184</ref> او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل » را در امر [[قضا]]، سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام [[قسامه]] تثبیت کرد. <ref>ابوطالب مؤمن قریش، ص 116</ref> | ||
مورخان نوشته اند: «ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]]، بعد از آن که پیامبر(ص) و یارانش از [[شعب]] خارج شدند، در ماه شوال یا ذی القعده در سن 84 سالگی از دنیا رفت.» <ref>کامل ابن اثیر، ج 1، ص 507</ref> | مورخان نوشته اند: «ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]]، بعد از آن که پیامبر(ص) و یارانش از [[شعب]] خارج شدند، در ماه [[شوال]] یا [[ذی القعده]] در سن 84 سالگی از دنیا رفت.» <ref>کامل ابن اثیر، ج 1، ص 507</ref> | ||
در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از [[ایمان]] به [[خدا]] و عشق به [[محمد(ص)]] بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به [[قبرستان ابوطالب]] دفن کردند. با مرگ او خیمه ای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و [[مسلمانان]] آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند، سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه اسلام را از دست دادند. | در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از [[ایمان]] به [[خدا]] و عشق به [[محمد(ص)]] بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به [[قبرستان ابوطالب]] دفن کردند. با مرگ او خیمه ای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و [[مسلمانان]] آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند، سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه [[اسلام]] را از دست دادند. | ||
[[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل می کنند: «[[کفار قریش]] پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - می ریختند. <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> اندوه مسلمانان چند روز بعد با درگذشت [[حضرت خدیجه]]، رکن دیگر اسلام و حامی پیامبر | [[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل می کنند: «[[کفار قریش]] پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - می ریختند. <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> اندوه [[مسلمانان]] چند روز بعد با درگذشت [[حضرت خدیجه]]، رکن دیگر اسلام و حامی [[پیامبر خدا]]، دو چندان شد. | ||
درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای [[رسول خدا]] بود. پیامبر(ص) می فرماید: | درگذشت ابوطالب و [[خدیجه کبری]] مصیبت بزرگی برای [[رسول خدا]] بود. پیامبر(ص) می فرماید: | ||
«ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب » | «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب » | ||
تا زمانی که ابوطالب زنده بود، قریش نمی توانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.» <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> | تا زمانی که ابوطالب زنده بود، قریش نمی توانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.» <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
==بررسی آثار علمی و ادبی او== | ==بررسی آثار علمی و ادبی او== | ||
ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(ص)]] بسان موسی و مسیح پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان | ما از میان ذخایر علمی و ادبی حضرت ابوطالب و قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نمودیم که بر ایمان حضرت ابوطالب دلالت دارد و مضمونش چنین است: "اشخاص شریف و فهمیده بدانند که [[محمد(ص)]] بسان [[موسی]] و [[مسیح]] پیامبر است، همان نور آسمانی را که آن دو در اختیار داشتند او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان [[خداوند]]، مردم را راهنمایی و از گناه باز می دارند، سران قریش! تصوّر کرده اید که می توانید بر او دست بیابید در صورتی که آرزویی را در سر می پرورانید که کمتر از خواب های آشفته نیست، او پیامبر است [[وحی]] از ناحیه [[خداوند]] بر او نازل می گردد" <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163 ،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابو طالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سروده اند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتاب های آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دل ها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163 ،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابو طالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سروده اند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتاب های آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دل ها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163 ،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابو طالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
همچنیین در جای دیگر آورده اند: "اى برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و می دانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقّا که کیش [[محمد(ص)]] از بهترین آئین ها است." <ref>تاریخ ابن کثیر، ج 2 ص 42؛ تفسیر نمونه، ج 5، ص 195</ref> | همچنیین در جای دیگر آورده اند: "اى برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و [[لحد]] را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و می دانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقّا که کیش [[محمد(ص)]] از بهترین آئین ها است." <ref>تاریخ ابن کثیر، ج 2 ص 42؛ تفسیر نمونه، ج 5، ص 195</ref> | ||
دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | دلالت این اشعار و کلمات بر [[ایمان]] راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | ||
==طرز رفتار و کردار او در میان جامعه== | ==طرز رفتار و کردار او در میان جامعه== | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به [[مصلی]] برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به [[مصلی]] برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | ||
وی در راه حفظ پیامبر(ص) لحظه ای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب )را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد تا آن جا که این آوارگی سه ساله او را فرسوده و بیمارکرد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی بدرود حیات گفت. | وی در راه حفظ پیامبر(ص) لحظه ای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب )را بر ریاست و [[سیادت]] مکّه ترجیح داد تا آن جا که این آوارگی سه ساله او را فرسوده و بیمارکرد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی بدرود حیات گفت. | ||
ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامی ترین حزب ها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبان های تیزی به دفاع از تو بر می خیزد و شمشیرهای برّنده آنها را می رباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامی ترین حزب ها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبان های تیزی به دفاع از تو بر می خیزد و شمشیرهای برّنده آنها را می رباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
==عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او== | ==عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او== | ||
الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به [[علی(ع)]] دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان [[کافر]] غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع،ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانى را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که براى مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به [[علی(ع)]] دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان [[کافر]] غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع،ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای [[کافر]] از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانى را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که براى مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | ||
ب: [[امام باقر(ع)]] می فرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و [[امیرمؤمنان]] دستور می داد از طرف وی [[حج]] به جا آورند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14،ص 76</ref> | ب: [[امام باقر(ع)]] می فرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و [[امیرمؤمنان]] دستور می داد از طرف وی [[حج]] به جا آورند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14،ص 76</ref> | ||
ج:[[امام صادق(ع)]] فرمود: حضرت ابوطالب(ع) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک می کردند از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. <ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1 ص 377، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1377، به نقل از اصول کافی ص244</ref> | ج:[[امام صادق(ع)]] فرمود: حضرت ابوطالب(ع) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل [[ایمان]] داشتند و تظاهر به شرک می کردند از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. <ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1 ص 377، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1377، به نقل از اصول کافی ص244</ref> | ||
این روایت دلیل بر آن است که در مقاطعی از عمر خود، برای حفظ اسلام و جان پیامبر ایمان خود را کتمان نموده است اما این کتمان نه تنها هیچ خدشه ای به ایمان او وارد نمی سازد که نشانه درجه والای ایمان و اجر مضاعف او در پیشگاه خداوند است. | این روایت دلیل بر آن است که در مقاطعی از عمر خود، برای حفظ اسلام و جان پیامبر ایمان خود را کتمان نموده است اما این کتمان نه تنها هیچ خدشه ای به ایمان او وارد نمی سازد که نشانه درجه والای ایمان و اجر مضاعف او در پیشگاه خداوند است. |