۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|- | |- | ||
|آرامگاه | |آرامگاه | ||
|مکه • قبرستان حُجون | |مکه • قبرستان حُجون | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''حضرت ابوطالب''' پدر | '''حضرت ابوطالب''' پدر علی(ع) یکی از شخصیت های نقش آفرین [[صدر اسلام]] است. وی در هنگامی که پدر عالیقدر اسلام از همه سو هدف تیرهای زهرآگین [[مشرکان]] [[مکه]] بود مردانه از آن حضرت حمایت کرد و بدین وسیله در گسترش اسلام و تقویت [[مسلمانان]] نقش مهمی ایفا نمود. | ||
ابوطالب ( | ابوطالب (عبد مناف یا عمران قرشی) عمو و حامی بزرگ [[پیامبر اسلام (ص)]] و از شخصیتهای بزرگ [[قریش]] بود. | ||
پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش فاطمه دختر عمرو بود. فاطمه مادر عبدالله پدر [[پیامبر(ص)]] و [[زبیر بن عبدالمطلب]] نیز بود. | پدرش [[عبدالمطلب]] و مادرش فاطمه دختر عمرو بود. فاطمه مادر عبدالله پدر [[پیامبر(ص)]] و [[زبیر بن عبدالمطلب]] نیز بود. | ||
ابوطالب منصب [[رفادت]] و [[سقایت]] (مهمانداری و آبرسانی [[حاجیان]]) را از پدر به [[ارث]] برده | ابوطالب منصب [[رفادت]] و [[سقایت]] (مهمانداری و آبرسانی [[حاجیان]]) را از پدر به [[ارث]] برده بود ولی به دلیل تنگدستی این منصب را در عوض بدهیای که به [[عباس بن عبدالمطلب]] داشت به او واگذار کرد. | ||
ابوطالب مردی | ابوطالب مردی سخاوتمند با درایت و بانفوذ صاحب رأی و اندیشه و عدالت مدار بود که قبایل عرب مکه قبولش داشتند و او را داور خود میشناختند. او نیز در داوری جانب حق را نگه میداشت. و با وجود این مردی تنگدست اما بلند طبع بود. وی مردی سخنور و شاعر بود. اشعار وی در مجموعهای با عنوان <big>دیوان ابوطالب</big> گردآوری شده است. از مشهورترین قصاید او <big>قصیده لامیه</big> است. | ||
=نام و نسب ابوطالب= | =نام و نسب ابوطالب= | ||
نام | نام ابوطالب <big>عمران</big> است و بعضی او را <big>عبدمناف</big> نامیده اند. چون فرزند بزرگش <small>طالب</small> بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(ص) در [[مکه معظمه]] در خانواده ای برجسته و خدا شناس دیده به جهان گشود. او با [[عبدالله پدر پیامبر(ص)]] برادر بود. | ||
پدرش <big>عبدالمطلب</big> جد [[پیامبر اسلام]] است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری می شناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین [[توحید ابراهیم]] یاد می کردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب <big>سید البطحاء</big> آقای سرزمین مکه و حومه آن و <big>ساقی الحجیج</big> آب دهنده حاجیان [[خانه خدا]] و <big>ابوالساده</big> پدر بزرگواریها و حافر <big>الزمزم</big> ایجاد کننده [[چاه زمزم]] می خواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک | پدرش <big>عبدالمطلب</big> جد [[پیامبر اسلام]] است که همه قبایل عرب وی را به عظمت و بزرگواری می شناختند و از او به عنوان مردی با کفایت و مبلغ آیین [[توحید ابراهیم]] یاد می کردند. عبدالمطلب، چنان مورد توجه دنیای آن روز بود که او را با لقب <big>سید البطحاء</big> آقای سرزمین مکه و حومه آن و <big>ساقی الحجیج</big> آب دهنده حاجیان [[خانه خدا]] و <big>ابوالساده</big> پدر بزرگواریها و حافر <big>الزمزم</big> ایجاد کننده [[چاه زمزم]] می خواندند. عبدالمطلب در حفظ و حراست وجود مبارک حضرت محمد(ص) بسیار کوشا بود. [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بر این حقیقت معترف اند. | ||
ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی | ابوطالب از چنین پدری به دنیا آمد و در خانه چنین شخصیت بزرگ و الهی پرورش یافت. ابوطالب چهار پسر و دو دختر داشت. پسران او ده سال با یکدیگر فاصله سنی داشتند. طالب پسر بزرگ اوست که از او نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او [[عقیل]] و سومین آنها جعفر معروف به [[جعفر طیار]] و چهارمین و آخرین فرزند پسری وی حضرت علی(ع) است. دو دخترش یکی فاخته نام داشت که او را ام هانی می خواندند و دختر دیگرش <big>ریطه</big> یا <big>اسماء</big> است. فرزندان ابوطالب همه از فاطمه بنت اسداند. <ref>الفصول المهمة، ص 30</ref> | ||
=گوشه ای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | =گوشه ای از زندگانی افتخارآمیز ابوطالب= | ||
ابوطالب در خانواده ای | ابوطالب در خانواده ای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر [[آیین حنیف ابراهیمی]] قدم برمی داشت و منصب سقایت و آبرسانی به زایران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(ص) را به نیکویی بر عهده گرفت. | ||
ابوطالب نه تنها تحت تاثیر [[شرک]] و [[بت پرستی]] مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه های [[جاهلیت]] ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود | ابوطالب نه تنها تحت تاثیر [[شرک]] و [[بت پرستی]] مردم مکه قرار نگرفت، بلکه در مقابل شیوه های [[جاهلیت]] ایستادگی کرد و نوشیدن مشروبات را بر خود حرام ساخت و خود را از هرگونه فساد و آلودگی برحذر داشت. <ref>سیره حلبی،ج 1، ص 184</ref> او نخستین کسی است که «سوگند خوردن اولیای مقتول برای اثبات قتل » را در امر قضا سنت قرار داد و بعدها اسلام نیز آن رابا نام [[قسامه]] تثبیت کرد. <ref>ابوطالب مؤمن قریش، ص 116</ref> | ||
مورخان نوشته اند: «ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] | مورخان نوشته اند: «ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] بعد از آن که پیامبر(ص) و یارانش از شعب خارج شدند، در ماه [[شوال]] یا [[ذی القعده]] در سن 84 سالگی از دنیا رفت.» <ref>کامل ابن اثیر، ج 1، ص 507</ref> | ||
در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از | در حالی دنیا را وداع گفت که قلبش لبریز از ایمان به خدا و عشق به محمد(ص) بود. بدنش را در مکه معظمه در مقبره حجون معروف به [[قبرستان ابوطالب]] دفن کردند. با مرگ او خیمه ای از حزن و اندوه بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند سایه افکند زیرا آنان بهترین حامی، مدافع و فداکار در راه [[اسلام]] را از دست دادند. | ||
[[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل می کنند: | [[ابن کثیر]] و [[ابن اثیر]] نقل می کنند: «کفار قریش پس از وفات ابوطالب بر سر مبارک پیامبر(ص) خاک - و گاهی روده گوسفند - می ریختند. <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> اندوه مسلمانان چند روز بعد با درگذشت [[حضرت خدیجه]] رکن دیگر اسلام و حامی پیامبر خدا دو چندان شد. | ||
درگذشت ابوطالب و | درگذشت ابوطالب و خدیجه کبری مصیبت بزرگی برای رسول خدا بود. پیامبر(ص) می فرماید: | ||
«ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب » | «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب » | ||
تا زمانی که ابوطالب زنده | تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش نمی توانست هیچ گونه ناخوشایندی برای من ایجاد کند.» <ref>بدایه و نهایه ابن کثیر، ج 3، ص 120; کامل ابن اثیر، ج 2، ص 507(6)«وفات خدیجه سه روز یا 35 روز و یا 55 روز بعد از وفات ابوطالب واقع شده است.» (کامل ابن اثیر ج 1، ص 507.)</ref> | ||
ابوطالب پس از درگذشت | ابوطالب پس از درگذشت عبدالمطلب کفالت و سرپرستی محمد(ص) را که هشت ساله بود به عهده گرفت و تا هنگام وفاتش، 42 سال تمام پروانه وار به گرد شمع وجود او گشت. و در تمام حالات، در سفر و حضر ازاو حراست و حفاظت کامل نمود و در راه هدف مقدس پیامبر اسلام که نشر آیین یکتاپرستی و ریشه کن کردن شرک و بت پرستی بود از هیچ کوششی دریغ ننمود، حتی به مدت سه سال در کنار پیامبر(ص) و سایر [[بنی هاشم]] در شعب ابی طالب - که دره ای خشک و سوزان بود - به سر برد. وی همواره ایمان خود را کتمان می کرد تا بهتر از اسلام و حضرت محمد(ص) دفاع نماید. | ||
او در ضمن اشعاری این حقیقت را بازگو می کند. | او در ضمن اشعاری این حقیقت را بازگو می کند. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سروده اند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتاب های آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دل ها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163 ،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابو طالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ایشان در بخش دیگری از اشعار خود سروده اند: "قریش آیا نمی دانید که ما او ([[محمد]]) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتاب های آسمانی قید گردیده است و بندگان خدا محبّت مخصوصی به وی دارند و نباید درباره کسی که خدا محبّت او را در دل ها به ودیعت گذارده ستم کرد." <ref>سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص163 ،نشر مشعر، 1378، به نقل از دیوان ابو طالب ص32، و سیره ابن هشام ج 1 ص 373</ref> | ||
همچنیین در جای دیگر آورده اند: "اى برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و | همچنیین در جای دیگر آورده اند: "اى برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت" به آن چه مأموری آشکار کن، از هیچ کس مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز، مرا به آیین خود خواندی و می دانم تو پند دهنده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقّا که کیش [[محمد(ص)]] از بهترین آئین ها است." <ref>تاریخ ابن کثیر، ج 2 ص 42؛ تفسیر نمونه، ج 5، ص 195</ref> | ||
دلالت این اشعار و کلمات بر | دلالت این اشعار و کلمات بر ایمان راسخ حضرت ابوطالب (ع) واضح و غیر قابل انکار است. | ||
==طرز رفتار و کردار او در میان جامعه== | ==طرز رفتار و کردار او در میان جامعه== | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به [[مصلی]] برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | اعتقاد او به فرزند برادر تا آن جایی است که او را همراه خود به [[مصلی]] برده و خدا را به مقام او [[قسم]] داد و باران رحمت طلبید. | ||
وی در راه حفظ پیامبر(ص) لحظه ای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب )را بر ریاست و | وی در راه حفظ پیامبر(ص) لحظه ای از پای ننشست و سه سال آوارگی و زندگی پر مشقت در شکاف کوه و اعماق درّه (شعب ابیطالب )را بر ریاست و سیادت مکّه ترجیح داد تا آن جا که این آوارگی سه ساله او را فرسوده و بیمارکرد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی بدرود حیات گفت. | ||
ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامی ترین حزب ها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبان های تیزی به دفاع از تو بر می خیزد و شمشیرهای برّنده آنها را می رباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ایمان او به پیامبر(ص) به قدری قرص و محکم بود که راضی بود تمام فرزندان گرامی خود کشته شوند ولی او زنده بماند، وقتی آیه شریفه "و انذر عشیرتک الاقربین" <ref>آیه 214 سوره شعراء</ref> نازل شد و پیامبر تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آئین اسلام را به آنها معرفی کرد، ابوطالب به او گفت: "برادر زاده عزیزم قیام کن! تو والا مقامی !حزب تو از گرامی ترین حزب ها است! تو فرزند مرد بزرگی هستی!، هر گاه زبانی تو را آزار دهد، زبان های تیزی به دفاع از تو بر می خیزد و شمشیرهای برّنده آنها را می رباید به خدا سوگند، اعراب مانند کودک نسبت به مادرش در پیشگاه تو خاضع خواهند شد." <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
==عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او== | ==عقیده دوستان و نزدیکان بی غرضش در حقّ او== | ||
الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به | الف: وقتی امام علی(ع) خبر ارتحال ابوطالب را به پیامبر(ص) داد وی سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود و از خدا برای او طلب مغفرت کرد. <ref>سید بن طاووس، الطرائف، ص 85</ref> در حالی که غسل و کفن و دفن میّت مسلمان واجب بوده و انسان کافر غسل و کفن و دفن ندارد. <ref>مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص20، مؤسسه دار الفکر، 1374؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1 ص 65، دار العلم، 1374؛ توضیح المسائل سیزده م رجع،ج 1 ص313، مسئله 542، دفتر تبلیغات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1383</ref> و هیچ مسلمانی حق ندارد برای کافر از خداوند طلب مغفرت نماید. <ref>توبه، 113، پیامبر و کسانى را که ایمان آوردهاند نرسد و شرعا جایز و عقلا صحیح نباشد که براى مشرکان آمرزش بخواهند هر چند خویشان (آنها) باشند، پس از آن که برایشان آشکار شده که آنان اهل دوزخند</ref> | ||
ب: [[امام باقر(ع)]] می فرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و | ب: [[امام باقر(ع)]] می فرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرمؤمنان دستور می داد از طرف وی [[حج]] به جا آورند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14،ص 76</ref> | ||
ج:[[امام صادق(ع)]] فرمود: حضرت ابوطالب(ع) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل | ج:[[امام صادق(ع)]] فرمود: حضرت ابوطالب(ع) همانند [[اصحاب کهف]] است که در دل ایمان داشتند و تظاهر به شرک می کردند از این جهت دو بار مأجور خواهند بود. <ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1 ص 377، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1377، به نقل از اصول کافی ص244</ref> | ||
این روایت دلیل بر آن است که در مقاطعی از عمر خود، برای حفظ اسلام و جان پیامبر ایمان خود را کتمان نموده است اما این کتمان نه تنها هیچ خدشه ای به ایمان او وارد نمی سازد که نشانه درجه والای ایمان و اجر مضاعف او در پیشگاه خداوند است. | این روایت دلیل بر آن است که در مقاطعی از عمر خود، برای حفظ اسلام و جان پیامبر ایمان خود را کتمان نموده است اما این کتمان نه تنها هیچ خدشه ای به ایمان او وارد نمی سازد که نشانه درجه والای ایمان و اجر مضاعف او در پیشگاه خداوند است. | ||
د: | د: علماء امامیّه، زیدیه به پیروی از [[اهل بیت(ع)]] همگی اتّفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد برجسته اسلام بوده و روزی که جان از بدنش خارج گردید، دلی مالامال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت و در این باره کتاب ها و رساله های زیادی نوشته اند. <ref>مردانی، خیر الله، پرتویی از سیمای تابناک ابو طالب، ص136، نشر راه قران،1384، به نقل از وسائل الشیعه، ج 11،ص 480</ref> | ||
هـ: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل سنت]] مثل | هـ: بسیاری از علمای بزرگ [[اهل سنت]] مثل علّامه برزنجی، شیخ ابراهیم حنبلی و [[ابن جوزی]] و نیز همه علمای بزرگ شیعه؛ مثل [[امین الاسلام طبرسی]]، [[محمد باقر مجلسی]]، علاّمه شیخ ابو جعفر، ابن فتال نیشابوری، [[سید عبد الله شبر]]، [[محقق راوندی]]، [[شیخ صدوق]]، [[علامه کراجکی]]، [[سید بن طاووس]]، [[سید مرتضی]] به ایمان ابوطالب شهادت داده و تصریح کرده اند. <ref>طباطبائی، محمد حسین، مترجم:موسوی همدانی، محمد باقر، تفسیر المیزان، ج 2 ص 308، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 35، دار المکتب الاسلامیّه، 1371</ref> | ||
=شعر ابوطالب= | =شعر ابوطالب= | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
درباره تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. [[شیخ طوسی]] ۲۶ رجب سال دهم [[بعثت]] را روز وفات او دانسته است. <ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶</ref> [[یعقوبی]] وفات ابوطالب را در [[ماه رمضان]] و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. <ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴</ref> برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | درباره تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. [[شیخ طوسی]] ۲۶ رجب سال دهم [[بعثت]] را روز وفات او دانسته است. <ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۴۰ به نقل از شیخ طوسی، المصباح، ص۵۶۶</ref> [[یعقوبی]] وفات ابوطالب را در [[ماه رمضان]] و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. <ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، ج۱، ص۳۵۴</ref> برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | ||
پیامبر(ص) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و | پیامبر(ص) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و میگریست به [[امام علی(ع)]] دستور [[غسل]] و [[کفن]] او را داد و برای وی طلب رحمت کرد. <ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۱۶۳؛ ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۴۵</ref> و هنگامی که به محل دفن وی رسید فرمود: آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت میکنم که [[جن]] و [[انس]] دچار شگفتی شوند. <ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۴، ص۷۶</ref> پیکر وی را در قبرستان حُجون مکه کنار قبر پدرش عبدالمطلب به خاک سپردند. <ref>بلارذی، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۹</ref> | ||
پیامبر سال وفات ابوطالب و [[خدیجه(س)]] را [[عام الحزن]] (سال اندوه) نامید. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> | پیامبر سال وفات ابوطالب و [[خدیجه(س)]] را [[عام الحزن]] (سال اندوه) نامید. <ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۵</ref> |