۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صفریه''' به ضم صاد و کسر را گروهى از «حروریه» و [[خوارج]] منسوب به [[عبد اللّه بن صفار|عبد اللّه بن صفّار]] و یا به رئیس خود زیاد بن اصفر و یا منسوب به صفره (رنگ زرد) هستند. | |||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
[[خوارج]] به عنوان نماد تفکر | [[خوارج]] به عنوان نماد تفکر افراطی در میان مسلمین مطرح بوده و دارای فرق متعدد است. فرقه صفریه در کنار فرقه های [[نجدیه]] [[ازارقه]] و [[اباضیه]] یکی از چهار فرقه اصلی خوارج است. به طوری که تمام فرقه های خوارج که جدا از سه فرقه دیگر است، از فرقه صفریه منشعب می شود. <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین، ج1. ص 101</ref> در منابع مربوط به فرق اسلامی بسیاری از نویسندگان، این فرقه از خوارج را پیروان فردی به نام زیاد بن اصفر میدانند.<ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین، ج1. ص 101</ref> <ref>شهرستانی عبد الکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۵۹</ref> اما برخی رئیس این فرقه را عبدالله بن صفار یا عبید بن اصفر میخوانند. <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین، ج1. ص 101</ref> <ref>الملطی محمد بن احمد، التنبه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص 178</ref> به هر حال به دلیل انتساب این فرقه به یکی از این دو فرد، به این فرقه صفریه گفته شده است. <ref>الصفدی خلیل بن ایبک، الوافی با الوفیات، ج 15 ص 5</ref> | ||
==تفاوت عقاید در صفریه== | ==تفاوت عقاید در صفریه== | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
زیاد، اطاعت از [[شیطان]] را کفر واقعی میپنداشت؛ اما کفر به نعمت را کفر واقعی نمیدانست. باید توجه داشت که خوارج به طورکلی ملاک ایمان را در پذیرش عقائد خویش میدانستند. بنا بر این، افرادی را که از خوارج نباشند، کافر می پنداشتند. | زیاد، اطاعت از [[شیطان]] را کفر واقعی میپنداشت؛ اما کفر به نعمت را کفر واقعی نمیدانست. باید توجه داشت که خوارج به طورکلی ملاک ایمان را در پذیرش عقائد خویش میدانستند. بنا بر این، افرادی را که از خوارج نباشند، کافر می پنداشتند. | ||
==حکم رانی صفریه == | ==حکم رانی صفریه== | ||
صفریه در حقیقت حاکمیتی فرا گیر نداشتند، بلکه حکومت آن ها یک حکومت محلی بود که گاهی علیه حکومت مرکزی شورش می کردند همان طور که در باره [[ابو بلال مرداس]] نقل شده، [[مهلب بن ابی صفره]] نیز از سران صفریه بود که در زمان [[حجاج بن یوسف]] خروج کرد.<ref>الاسفراینی، طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، ص۵۳.</ref> در سال ۷۶هجری قمری شخصی به نام صالح بن مسرح از این فرقه قیام کرد اما حجاج وی را شکست داد و کشت. این فرقه از خوارج با تبلیغ و مهاجرت به شمال [[آفریقا]] توانستند برای خود در حوالی قیروان حکومتی را تشکیل دهند. رئیس این گروه شخصی به نام [[عکاشه صفری]] بود و پیروان وی مردمانی از آن سرزمین از نژاد بربر بودند . [[هشام بن عبدالملک]]، حنظله بن صفوان که در آن زمان حاکم [[مصر]] بود را به جنگ عکاشه فرستاد و او نیز بعد از جنگ با سپاه عکاشه و قتل بسیاری از یارانش او را شکست داد و بعد از اسارت عکاشه، او را کشت. [[ابوقره صفری]] و [[عبدالملک بن سکردید]] نیز از دیگر روسای صفریه بودند که در زمان حکومت [[منصور دوانیقی]] در سال ۱۵۳هجری قمری در آفریقا شورش کردند. <ref>نویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۴، ص۸۰.</ref> <ref>ذهبی شمس الدین محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۱۲۱</ref>. | صفریه در حقیقت حاکمیتی فرا گیر نداشتند، بلکه حکومت آن ها یک حکومت محلی بود که گاهی علیه حکومت مرکزی شورش می کردند همان طور که در باره [[ابو بلال مرداس]] نقل شده، [[مهلب بن ابی صفره]] نیز از سران صفریه بود که در زمان [[حجاج بن یوسف]] خروج کرد.<ref>الاسفراینی، طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، ص۵۳.</ref> در سال ۷۶هجری قمری شخصی به نام صالح بن مسرح از این فرقه قیام کرد اما حجاج وی را شکست داد و کشت. این فرقه از خوارج با تبلیغ و مهاجرت به شمال [[آفریقا]] توانستند برای خود در حوالی قیروان حکومتی را تشکیل دهند. رئیس این گروه شخصی به نام [[عکاشه صفری]] بود و پیروان وی مردمانی از آن سرزمین از نژاد بربر بودند . [[هشام بن عبدالملک]]، حنظله بن صفوان که در آن زمان حاکم [[مصر]] بود را به جنگ عکاشه فرستاد و او نیز بعد از جنگ با سپاه عکاشه و قتل بسیاری از یارانش او را شکست داد و بعد از اسارت عکاشه، او را کشت. [[ابوقره صفری]] و [[عبدالملک بن سکردید]] نیز از دیگر روسای صفریه بودند که در زمان حکومت [[منصور دوانیقی]] در سال ۱۵۳هجری قمری در آفریقا شورش کردند. <ref>نویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۴، ص۸۰.</ref> <ref>ذهبی شمس الدین محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۱۲۱</ref>. | ||
همچنین [[ضحاک بن قیس شیبانی]] از دیگر کسانی بود که به سردمداری در این فرقه شناخته می شد و قیام سرکوب شدهای نیز انجام داد و بعد از وی صفریه با خیبری و نیز [[شیبان بن عبدالعزیر یشکری]] به مسیر پر التهاب خود استمرار بخشید. در شهر سجلماسه نیز افرادی از قبیله [[بنی مدرار]] بر عقیده صفریه بودند.<ref>الاشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۲۸.</ref> و در همان جا حکومت می کردند تا اینکه [[ابوعبدالله شیعی]] با شکست دادن ایشان، زمینه را برای ایجاد حکومت سلسله [[فاطمیین]] فراهم کرد.<ref>ابن خلکان، ابو العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج۲، ص۱۹۲.</ref> <ref>ابن خلکان، ابو العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> | همچنین [[ضحاک بن قیس شیبانی]] از دیگر کسانی بود که به سردمداری در این فرقه شناخته می شد و قیام سرکوب شدهای نیز انجام داد و بعد از وی صفریه با خیبری و نیز [[شیبان بن عبدالعزیر یشکری]] به مسیر پر التهاب خود استمرار بخشید. در شهر سجلماسه نیز افرادی از قبیله [[بنی مدرار]] بر عقیده صفریه بودند.<ref>الاشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۲۸.</ref> و در همان جا حکومت می کردند تا اینکه [[ابوعبدالله شیعی]] با شکست دادن ایشان، زمینه را برای ایجاد حکومت سلسله [[فاطمیین]] فراهم کرد.<ref>ابن خلکان، ابو العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج۲، ص۱۹۲.</ref> <ref>ابن خلکان، ابو العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
[[رده: کلام اسلامی]] | [[رده: کلام اسلامی]] | ||
[[رده: فرقه های دینی ]] | [[رده: فرقه های دینی ]] | ||
<references /> |