confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
فارابی جوان پس از سفر به [[یونان]] برای بار دوم به بغداد باز گشت و حدود دو دهه از زندگی خود را در پایتخت [[حکومت اسلامی]] گذراند. در این مدت شاید اصلیترین دوران زندگی علمی فارابی شروع میشود و بیشترین آثار وی در این دو دهه تالیف شده است. فارابی در بغداد با اینکه خود در منطق و فلسفه استاد بود اما طبق سنت درسی این شهر در درس بزرگترین استاد موجود در بغداد یعنی [[یونس بن متی]] حاضر شد. اما چندی نگذشت که آوازه شهرتش در بغداد و تمام [[بلاد مسلمین]] پیچید و به عنوان یک استاد مسلم در تمام علوم مطرح شد. | فارابی جوان پس از سفر به [[یونان]] برای بار دوم به بغداد باز گشت و حدود دو دهه از زندگی خود را در پایتخت [[حکومت اسلامی]] گذراند. در این مدت شاید اصلیترین دوران زندگی علمی فارابی شروع میشود و بیشترین آثار وی در این دو دهه تالیف شده است. فارابی در بغداد با اینکه خود در منطق و فلسفه استاد بود اما طبق سنت درسی این شهر در درس بزرگترین استاد موجود در بغداد یعنی [[یونس بن متی]] حاضر شد. اما چندی نگذشت که آوازه شهرتش در بغداد و تمام [[بلاد مسلمین]] پیچید و به عنوان یک استاد مسلم در تمام علوم مطرح شد. | ||
=[[مذهب]] فارابی= | |||
اگر چه در عصر فارابی، ماوراء النهر و [[ترکستان]] و بخش اعظم شمال و شمال شرقیِ خراسان، [[سنی مذهب]] و پیرو [[مذهب شافعی]] بودند، <ref> حلبى، على اصغر، آل بويه و اوضاع زمان ايشان، ص 439</ref> اما در مورد فارابی، تقریباً اجماع نظر وجود دارد که [[شیعه]] است و مخالف جدی دراین باره وجود ندارد. | |||
برای پی بردن به حقیقت مذهب فارابی، سه راه وجود دارد: | |||
'''اول''': شهادت اهل تراجم معتبر، به ویژه از مشاهیر شیعه. | |||
'''دوم''': تفکر و اعتقاد ایشان، که از طریق آثار و تألیفاتش به دست میآید. | |||
'''سوم''': اعمال و رفتار وی که از طریق نقل تاریخی بیان شده است. | |||
بسیاری از شرح حال نویسان در شیعی مذهب بودن فارابی تردید نکردهاند. صاحب [[اعیان الشیعه]] معتقد است:فارابی اولین فیلسوف در اسلام است و بعضی از معاصران گفتهاند که فارابی با هیچ کس ارتباط نداشت مگر با اهل فضل از [[شیعیان]]، به خاطر جامعیت عقیده و مذهب. و گفتهاند که هر کس درباره فارابی تأمل کند، درمییابد که او از [[امامیه]] عدلیه و قائلان به [[عصمت]] ائمه (ع) است. <ref> امين، محسن، اعيان الشيعه، ج 43، ص 263</ref> | |||
علامه شیخ [[آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء امامیه عدلیه قائلان به عصمت [[ائمه (ع)]] بوده است. <ref>طهرانى، آقا بزرگ، الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 1، ص 33. براى اطلاع بيشتر، ر . ك: به روضات الجنات؛ تأسيس الشيعه</ref> | |||
الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است. <ref>الفاخورى، حنا و الجر، خليل، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 401</ref> | |||
لاووست میگوید:«ویژگیهایی که فارابی درباره رئیس مدینه فاضله ذکر کرده است، همان ویژگیهای شیعه در مورد [[امامان]] و مخصوصاً [[امام علی (ع)]] اولین امام و یکی از [[صحابه]] پیامبر و جانشین [[شرعی]] او است سپس این که رئیس مدینه فاضله میتواند از افاضه عقل فعال برخوردار باشد و با آن متحد گردد. بنابراین، نبی و [[امام]]، هر دو دارای نفس برتر هستند و از فیض قدسی برخوردارند و عنایت الهی شامل آنها میشود. این همان دیدگاهی است که شیعه به آن معتقد است. <ref>عبدالسلام بن عبدالعالى، الفلسفه السياسيه عندالفاربى، ص 25</ref> | |||
استاد عبدالله نعمه با تأکید بر مطلب فوق میگوید:«شروط و حدود و اوصافی که برای رئیس مدینه فاضله شمرده است، همان اوصافی است که پیامبر و ائمه(ع) از نظر شیعه باید متصف بدان باشند؛ مثلاً میگوید:رئیس مدینه فاضله باید به مقتضای طبیعت و فطرت، شایسته مقامی باشد که به او سپرده میشود.» <ref> نعمه، عبدالله ، فلاسفه شيعه، ص 403</ref> | |||
بنابراین، شرایط و اوصافی که فارابی برای رئیس مدینه بر میشمارد، بر اساس تفکر شیعیِ وی است. او در [[تحصیل السعاده]] و دیگرکتابهای سیاسیِ خود معتقد است:<big>امام</big> و <big>واضع نوامیس</big>، <big>ملک مطلق</big>، <big>فیلسوف کامل</big> و <big>رئیس اول</big> معنای واحد دارند. | |||
ویژگیهای رئیس اول را چنین بر میشمارد: | |||
1. [[ولایت مطلقه]] دارند. | |||
2. ولایتشان مقتضای فطرت و طبیعت آنها و ماهیت صناعتشان است. | |||
3. عدم شرطیت مقبولیت در ثبوت [[امامت]]. | |||
4. عدم شرطیت اطاعت در ثبوت امامت. | |||
5. فعلیت امامت. | |||
6. عنایت ویژه الهی و ارتباط خاص با [[خداوند]] از طریق عقل فعال. | |||
7. عدم شرطیت بسط الید و امکانات قیام در ثبوت امامت. <ref> تحصيل السعاده ص 92 ـ 97؛ السياسة المدنيه، ص 79 ؛ آراء اهل المدينة الفاضله، ص 125</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |