پرش به محتوا

بررسی اندیشه جریان‌های تکفیری در موضوع توحید و شرک (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۱: خط ۱:


مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی  [[توحيد|توحید]] و [[شرک]] بر می گردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه انان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود .  
مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی  [[توحید|توحید]] و [[شرک]] بر می گردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه انان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود .  


<div class="wikiInfo"></div>
<div class="wikiInfo"></div>
خط ۳۶: خط ۳۶:
اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که اگاه به ضمائر بوده و قادر بر انجام انها است .  
اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که اگاه به ضمائر بوده و قادر بر انجام انها است .  
ذ – مسبب الاسباب فقط الله است  
ذ – مسبب الاسباب فقط الله است  
فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در اسمانها و زمین اورا می خوانند . <ref>مجموعه الفتاوي ج 1ص 80-81</ref>
فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در اسمانها و زمین اورا می خوانند . <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 80-81</ref>
ر – انبیا فقط واسطه اخذ و اعلام احکام الهی به بندگان هستند<ref>همان ص 307</ref>
ر – انبیا فقط واسطه اخذ و اعلام احکام الهی به بندگان هستند<ref>همان ص 307</ref>


خط ۴۹: خط ۴۹:
ایشان می گوید :‌
ایشان می گوید :‌
   
   
از منظر ابن تیمیه وحدانیت در عبادت بمعنای عبادت خالصانه برای خداوند بگونه ای که شرع تعیین نموده است می باشد.بنابر این اگر انسان بین خالق و مخلوق حتی بمقدار جزئی در عبادت شریک  قائل شود وارد در حریم شرک شده است هرچند قائل به وحدانیت خداوند در خلقت و ذات و صفات باشد  و از انجا که دعا از جمله عبادات است بنابر این باید بر اساس دستور شرع انجام گیرد و شریعت اجازه نمی دهد بهمراه نام خداوند نام دیگری در دعا برده شود.<ref>محمدابوزهره، ابن تیمیه ص 268-269: و الوحدانيه في العباده تقتضي امرين :‌
از منظر ابن تیمیه وحدانیت در عبادت بمعنای عبادت خالصانه برای خداوند بگونه ای که شرع تعیین نموده است می باشد.بنابر این اگر انسان بین خالق و مخلوق حتی بمقدار جزئی در عبادت شریک  قائل شود وارد در حریم شرک شده است هرچند قائل به وحدانیت خداوند در خلقت و ذات و صفات باشد  و از انجا که دعا از جمله عبادات است بنابر این باید بر اساس دستور شرع انجام گیرد و شریعت اجازه نمی دهد بهمراه نام خداوند نام دیگری در دعا برده شود.<ref>محمدابوزهره، ابن تیمیه ص 268-269: و الوحدانیه فی العباده تقتضی امرین :‌
احدهما ان لا يعبد الا الله وحده ....و من سوي بين المخلوق و الخالق في شيي من العباده فقد جعل مع الله الهه اخري و ان کان يعتقد بوحدانيه الخالق في الخلق و الذات و الصفات...الامرالثاني مما يقتضيه التوحيد في الالوهيه و العباده ان نعبد الله سبحانه بما شرعه علي السنه رسله و لانعبده الا بواجب او مستحب او مباح قصد به الطاعه و شکر الله تعالي و يقول ابن تیمیه : ‌والدعاء من جمله العبادات فمن دعا المخلوقين من الموتي و الغائبين و استغاث بهم کان مبتدعا في الدين مشرکا برب العالمين متبعا غير سبيل المومنين و من سال الله بالمخلوقين او اقسم عليه بالمخلوقين کان مبتدعا بدعه ما انزل الله بها من سلطان – انتهي</ref>  
احدهما ان لا یعبد الا الله وحده ....و من سوی بین المخلوق و الخالق فی شیی من العباده فقد جعل مع الله الهه اخری و ان کان یعتقد بوحدانیه الخالق فی الخلق و الذات و الصفات...الامرالثانی مما یقتضیه التوحید فی الالوهیه و العباده ان نعبد الله سبحانه بما شرعه علی السنه رسله و لانعبده الا بواجب او مستحب او مباح قصد به الطاعه و شکر الله تعالی و یقول ابن تیمیه : ‌والدعاء من جمله العبادات فمن دعا المخلوقین من الموتی و الغائبین و استغاث بهم کان مبتدعا فی الدین مشرکا برب العالمین متبعا غیر سبیل المومنین و من سال الله بالمخلوقین او اقسم علیه بالمخلوقین کان مبتدعا بدعه ما انزل الله بها من سلطان – انتهی</ref>  
    
    
===توحید و شرک از دیدگاه محمدبن عبدالوهاب :‌===  
===توحید و شرک از دیدگاه محمدبن عبدالوهاب :‌===  
خط ۵۸: خط ۵۸:
1- معنای توحید :‌
1- معنای توحید :‌


توحید اعتقاد ، گفتار یا عملی است که شارع بدان امر نموده و ادمی انرا جهت رضا و امتثال فرمان او انجام دهد و شرک ان است که ان دستور برای غیر خداوند انجام گیرد. <ref>کتاب التوحيد ص 44 :‌ ... فکل اعتقاد او قول او عمل ثبت انه ماموره به من الشارع فصرفه لله وحده توحيد و ايمان و اخلاص و صرفه لغيره شرک و کفر</ref>
توحید اعتقاد ، گفتار یا عملی است که شارع بدان امر نموده و ادمی انرا جهت رضا و امتثال فرمان او انجام دهد و شرک ان است که ان دستور برای غیر خداوند انجام گیرد. <ref>کتاب التوحید ص 44 :‌ ... فکل اعتقاد او قول او عمل ثبت انه ماموره به من الشارع فصرفه لله وحده توحید و ایمان و اخلاص و صرفه لغیره شرک و کفر</ref>


در کتاب کشف الشبهات از کتب محمدبن عبدالوهاب در تبیین معنای توحید امده است :‌ معنای حقیقی توحید و کلمه لا اله الا الله این است که هیچکس را بهمراه خداوند نخوانی و معنای اله یعنی انچیزی که قصد می شود و در زمان ما معادل الاله همان سید است مراد ا ز اله خالق و رازق و مدبر امور نیست و این را کفار عصر پیامبر می دانستند اما کفار و مشرکین زمان ما نمی دانند <ref>کشف الشبهات في التوحيد ص 4</ref>
در کتاب کشف الشبهات از کتب محمدبن عبدالوهاب در تبیین معنای توحید امده است :‌ معنای حقیقی توحید و کلمه لا اله الا الله این است که هیچکس را بهمراه خداوند نخوانی و معنای اله یعنی انچیزی که قصد می شود و در زمان ما معادل الاله همان سید است مراد ا ز اله خالق و رازق و مدبر امور نیست و این را کفار عصر پیامبر می دانستند اما کفار و مشرکین زمان ما نمی دانند <ref>کشف الشبهات فی التوحید ص 4</ref>




2- اصل جامع در عبادات
2- اصل جامع در عبادات
   
   
اصل جامع درعبادت خالصانه الهی عبارتست از :‌ اطاعت از اوامر و نواهی الهی <ref>الشيخ محمدبن عبدالوهاب ص 65-70</ref>  
اصل جامع درعبادت خالصانه الهی عبارتست از :‌ اطاعت از اوامر و نواهی الهی <ref>الشیخ محمدبن عبدالوهاب ص 65-70</ref>  


3- حکم به کفر شخصی که مشرکین را کافر ندانسته یا در کفر انان شک نماید .<ref>همان ص 68-70</ref>
3- حکم به کفر شخصی که مشرکین را کافر ندانسته یا در کفر انان شک نماید .<ref>همان ص 68-70</ref>
خط ۷۵: خط ۷۵:
ایشان معتقد است :‌توحید دو نوع است توحید ربوبی و توحید الوهی و ملاک در موحد بودن توحید عبودی است و توحید در عبودیت ان است که در خواسته های بندگان فقط خداوند مورد سوال و دعا قرار گیرد.<ref>همان</ref>  
ایشان معتقد است :‌توحید دو نوع است توحید ربوبی و توحید الوهی و ملاک در موحد بودن توحید عبودی است و توحید در عبودیت ان است که در خواسته های بندگان فقط خداوند مورد سوال و دعا قرار گیرد.<ref>همان</ref>  


در کتاب کشف الشبهات فی التوحید امده است :‌ عظیم ترین اموزه های دینی توحید در عبادت و اجتناب از شرک است بدلیل ایه شریفه قران :‌‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا <ref>کشف الشبهات  ص 42: ‌ان اعظم ما جاء‌به هذاالرسول ان لا يشرک مع الله في عبادته احد و الدليل قوله تعالي :‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا</ref>
در کتاب کشف الشبهات فی التوحید امده است :‌ عظیم ترین اموزه های دینی توحید در عبادت و اجتناب از شرک است بدلیل ایه شریفه قران :‌‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا <ref>کشف الشبهات  ص 42: ‌ان اعظم ما جاء‌به هذاالرسول ان لا یشرک مع الله فی عبادته احد و الدلیل قوله تعالی :‌و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا</ref>
   
   
6- مرز بین شرک و توحید :‌
6- مرز بین شرک و توحید :‌
از منظر محمدبن عبدالوهاب شرک دو نوع است شرک اکبر و شرک اصغر . مراد از شرک اکبر ان است که انسان عمل عبادی را برای غیر خداوند انجام دهد و شرک اصغر یعنی هر عمل غیر عبادی که سبب رفتن به سوی شرک اکبر باشد. <ref>کتاب التوحيد ص 44-45 :‌ فان حد الشرک الاکبر و تفسيره الذي يجمع انواعه و افراده ان يصرف العبد نوعا او فردا من افراد العباده لغير الله فکل اعتقاد او قول او عمل ثبت انه ماموره به من الشارع فصرفه لله وحده توحيد و ايمان و اخلاص و صرفه لغيره شرک و کفر فعليک بهذاالضابط للشرک الاکبر الذي لا يشذ عنه شيئي کما ان حدالشرک الاصغر هو کل وسيله و ذريعه يتطرق منها الي الشرک الاکبر من الارادات و الاقوال و الافعال التي لم تبلغ رتبه العباده</ref>  
از منظر محمدبن عبدالوهاب شرک دو نوع است شرک اکبر و شرک اصغر . مراد از شرک اکبر ان است که انسان عمل عبادی را برای غیر خداوند انجام دهد و شرک اصغر یعنی هر عمل غیر عبادی که سبب رفتن به سوی شرک اکبر باشد. <ref>کتاب التوحید ص 44-45 :‌ فان حد الشرک الاکبر و تفسیره الذی یجمع انواعه و افراده ان یصرف العبد نوعا او فردا من افراد العباده لغیر الله فکل اعتقاد او قول او عمل ثبت انه ماموره به من الشارع فصرفه لله وحده توحید و ایمان و اخلاص و صرفه لغیره شرک و کفر فعلیک بهذاالضابط للشرک الاکبر الذی لا یشذ عنه شیئی کما ان حدالشرک الاصغر هو کل وسیله و ذریعه یتطرق منها الی الشرک الاکبر من الارادات و الاقوال و الافعال التی لم تبلغ رتبه العباده</ref>  


===دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید وشرک :‌===  
===دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید وشرک :‌===  
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
‏ایشان در معنای توحید در عبادت می نویسد :‌  
‏ایشان در معنای توحید در عبادت می نویسد :‌  
ایشان در ذیل تفسیر ایه ایاک نعبد که بیانگر توحید عبادی است می نویسد :‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
ایشان در ذیل تفسیر ایه ایاک نعبد که بیانگر توحید عبادی است می نویسد :‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنى‏ ایّاکَ نَعْبُدُ خدایا تنها تو را مى‏پرستیم و غیر تو را نمى‏پرستیم. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏26، ص:101- 102</ref>
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنى‏ ایّاکَ نَعْبُدُ خدایا تنها تو را مى‏پرستیم و غیر تو را نمى‏پرستیم. <ref>مجموعه ‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏26، ص:101- 102</ref>




خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:


2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه :‌
2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه :‌
شناخت خداى یگانه به عنوان کاملترین ذات با کاملترین صفات، منزّه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیّاضیّت، عطوفت و رحمانیّت است، عکس العملى در ما ایجاد مى‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر مى‏شود.<ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهان‏بينى توحيدى)، ج‏2، ص:-97 96</ref>  
شناخت خداى یگانه به عنوان کاملترین ذات با کاملترین صفات، منزّه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیّاضیّت، عطوفت و رحمانیّت است، عکس العملى در ما ایجاد مى‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر مى‏شود.<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (جهان‏بینى توحیدى)، ج‏2، ص:-97 96</ref>  




خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
   
   
6- توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیّه اعتقادى اسلامى است،  
6- توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیّه اعتقادى اسلامى است،  
یعنى اگر کسى در اعتقادش به یکى از این دو اصل خللى باشد جزء مسلمین محسوب نمى‏گردد. احدى از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏3 ؛ ص71</ref>
یعنى اگر کسى در اعتقادش به یکى از این دو اصل خللى باشد جزء مسلمین محسوب نمى‏گردد. احدى از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج‏3 ؛ ص71</ref>


7- نزاع اصلی وهابیت با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است :‌
7- نزاع اصلی وهابیت با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است :‌
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
الف. شرک ذاتى‏
الف. شرک ذاتى‏


ایشان در تبیین مرتبه شرک ذاتی می فرماید :‌ اعتقاد به چند مبدئى، شرک در ذات است و نقطه مقابل توحید ذاتى‏ است. قرآن آنجا که اقامه برهان مى‏کند (برهان تمانع) و مى‏گوید: «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا» (انبیاء‌ 22) در برابر قائلین به چند مبدئی عالم  اقامه برهان مى‏کند. این گونه اعتقاد سبب خروج از جرگه اهل توحید و از حوزه اسلام است. اسلام شرک ذاتى را در هر شکل و هر صورت بکلّى طرد مى‏کند. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهان‏بينى توحيدى)، ج‏2، ص: 123
ایشان در تبیین مرتبه شرک ذاتی می فرماید :‌ اعتقاد به چند مبدئى، شرک در ذات است و نقطه مقابل توحید ذاتى‏ است. قرآن آنجا که اقامه برهان مى‏کند (برهان تمانع) و مى‏گوید: «لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا» (انبیاء‌ 22) در برابر قائلین به چند مبدئی عالم  اقامه برهان مى‏کند. این گونه اعتقاد سبب خروج از جرگه اهل توحید و از حوزه اسلام است. اسلام شرک ذاتى را در هر شکل و هر صورت بکلّى طرد مى‏کند. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (جهان‏بینى توحیدى)، ج‏2، ص: 123
</ref>
</ref>


خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:


9- مراتب شرک عملی  
9- مراتب شرک عملی  
شرک عملى نیز به نوبه خود مراتب دارد  که بالاترین مراتبش که سبب خروج از حوزه اسلام است شرک جلى خوانده مى‏شود. امّا انواع شرک خفى وجود دارد که اسلام در برنامه توحید عملى با آنها سخت مبارزه مى‏کند.<ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جهان‏بينى توحيدى)، ج‏2، ص:119 -124</ref>
شرک عملى نیز به نوبه خود مراتب دارد  که بالاترین مراتبش که سبب خروج از حوزه اسلام است شرک جلى خوانده مى‏شود. امّا انواع شرک خفى وجود دارد که اسلام در برنامه توحید عملى با آنها سخت مبارزه مى‏کند.<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (جهان‏بینى توحیدى)، ج‏2، ص:119 -124</ref>




خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:


معانی که برای واژه عبادت شده است عبارتند از :‌ انقیاد و خضوع  
معانی که برای واژه عبادت شده است عبارتند از :‌ انقیاد و خضوع  
عبد که ریشه کلمه عبادت است ضد کلمه حربوده  و بمعنای شخصی است که مملوک یا برده دیگری قرار گرفته است <ref>مصبا- عَبَدْتُ‏ اللّه‏ أَعْبُدُهُ‏ عِبَادَةً، و هي الانقياد و الخضوع، و الفاعل‏ عَابِدٌ،و الجمع‏ عُبَّادٌ و عَبَدَةٌ. و العَبْدُ خلاف الحرّ، و أَعْبَدْتُ‏ زيدا فلانا: ملکته إيّاه ليکون له عبدا</ref>
عبد که ریشه کلمه عبادت است ضد کلمه حربوده  و بمعنای شخصی است که مملوک یا برده دیگری قرار گرفته است <ref>مصبا- عَبَدْتُ‏ اللّه‏ أَعْبُدُهُ‏ عِبَادَةً، و هی الانقیاد و الخضوع، و الفاعل‏ عَابِدٌ،و الجمع‏ عُبَّادٌ و عَبَدَةٌ. و العَبْدُ خلاف الحرّ، و أَعْبَدْتُ‏ زیدا فلانا: ملکته إیّاه لیکون له عبدا</ref>
در برخی از کتب لغت برای کلمه عبادت دو اصل و ریشه مطرح کرده اند :‌  الف - عبد که بمعنای نرمی و ذلت که مصداقش عبد مملوک است  ب- العبده که بمعنای  قوت و صلابت می باشد  <ref>مقا- عبد: أصلان صحيحان، کأنّهما متضادّان. و الأوّل من ذينک الأصلين يدل على لين و ذلّ، و الآخر على شدّة و غلظ. فالأوّل- العبد، و هو المملوک، و الجماعة العبيد، و ثلاثة أعبد، و هم العباد. ..و المعبّد: الذلول، يوصف به البعير أيضا. و من الباب الطريق المعبّد، و هو المسلوک المذلّل. و الأصل الآخر- العبدة، و هي القوّة و الصلابة، و يقال هذا ثوب له عبدة، إذا کان صفيقا قويّا، و من هذا القياس العبد مثل الأنف و الحميّة يقال هو يعبد لهذا الأمر. و فسّر- إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ‏ الْعابِدِينَ‏، أى أوّل من غضب عن هذا و أنف من قوله.الاشتقاق</ref>  
در برخی از کتب لغت برای کلمه عبادت دو اصل و ریشه مطرح کرده اند :‌  الف - عبد که بمعنای نرمی و ذلت که مصداقش عبد مملوک است  ب- العبده که بمعنای  قوت و صلابت می باشد  <ref>مقا- عبد: أصلان صحیحان، کأنّهما متضادّان. و الأوّل من ذینک الأصلین یدل على لین و ذلّ، و الآخر على شدّة و غلظ. فالأوّل- العبد، و هو المملوک، و الجماعة العبید، و ثلاثة أعبد، و هم العباد. ..و المعبّد: الذلول، یوصف به البعیر أیضا. و من الباب الطریق المعبّد، و هو المسلوک المذلّل. و الأصل الآخر- العبدة، و هی القوّة و الصلابة، و یقال هذا ثوب له عبدة، إذا کان صفیقا قویّا، و من هذا القیاس العبد مثل الأنف و الحمیّة یقال هو یعبد لهذا الأمر. و فسّر- إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ‏ الْعابِدِینَ‏، أى أوّل من غضب عن هذا و أنف من قوله.الاشتقاق</ref>  




خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن می نویسد :‌
ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن می نویسد :‌


این‏گونه بودن یعنى رام و مطیع بودن، یک ذره عاصى نبودن، حالتى است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبد خدا بودن یعنى این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهاى ذات حق داشتن.<ref>مجموعه اثار شهيد مطهري ج 26ص 101
این‏گونه بودن یعنى رام و مطیع بودن، یک ذره عاصى نبودن، حالتى است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبد خدا بودن یعنى این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهاى ذات حق داشتن.<ref>مجموعه اثار شهید مطهری ج 26ص 101
</ref>
</ref>


خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:
2- ایشان با توجه به قول لغویین که عبودیت را بمعنای خضوع گرفته اند می فرماید :‌ خضوع لازمه معنای عبادت است بدلیل انکه خضوع متعدی به لام و عبادت متعدی بنفسه می باشد.  
2- ایشان با توجه به قول لغویین که عبودیت را بمعنای خضوع گرفته اند می فرماید :‌ خضوع لازمه معنای عبادت است بدلیل انکه خضوع متعدی به لام و عبادت متعدی بنفسه می باشد.  


3-عبادت نشان دادن عبد مملوکیت خویش را به خداوند می باشد از اینرو چنین حالتی با استکبار دربرابر خداوند قابل جمع نیست اما با شرک قابل جمع می باشد.<ref>الميزان ج1 ص24: العبد هو المملوک من الإنسان أو من کل ذي شعور بتجريد المعنى کما يعطيه قوله تعالى: «إن کل من في السماوات و الأرض إلا آتي الرحمن عبدا»: مريم- 93. و العبادة مأخوذة منه و ربما تفرقت اشتقاقاتها أو المعاني المستعملة هي فيها لاختلاف الموارد، و ما ذکره الجوهري في الصحاح أن أصل العبودية الخضوع فهو من باب الأخذ بلازم المعنى و إلا فالخضوع متعد باللام و العبادة متعدية بنفسها. و بالجملة فکان العبادة هي نصب العبد نفسه في مقام المملوکية لربه و لذلک کانت العبادة منافية للاستکبار و غير منافية للاشتراک فمن الجائز أن يشترک أزيد من الواحد في ملک رقبة أو في عبادة عبد، قال تعالى: «إن الذين يستکبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين»: غافر- 60. و قال تعالى: «و لا يشرک بعبادة ربه أحدا»: الکهف-</ref>
3-عبادت نشان دادن عبد مملوکیت خویش را به خداوند می باشد از اینرو چنین حالتی با استکبار دربرابر خداوند قابل جمع نیست اما با شرک قابل جمع می باشد.<ref>المیزان ج1 ص24: العبد هو المملوک من الإنسان أو من کل ذی شعور بتجرید المعنى کما یعطیه قوله تعالى: «إن کل من فی السماوات و الأرض إلا آتی الرحمن عبدا»: مریم- 93. و العبادة مأخوذة منه و ربما تفرقت اشتقاقاتها أو المعانی المستعملة هی فیها لاختلاف الموارد، و ما ذکره الجوهری فی الصحاح أن أصل العبودیة الخضوع فهو من باب الأخذ بلازم المعنى و إلا فالخضوع متعد باللام و العبادة متعدیة بنفسها. و بالجملة فکان العبادة هی نصب العبد نفسه فی مقام المملوکیة لربه و لذلک کانت العبادة منافیة للاستکبار و غیر منافیة للاشتراک فمن الجائز أن یشترک أزید من الواحد فی ملک رقبة أو فی عبادة عبد، قال تعالى: «إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین»: غافر- 60. و قال تعالى: «و لا یشرک بعبادة ربه أحدا»: الکهف-</ref>
    
    
===شیخ طوسی در التبیان :‌===
===شیخ طوسی در التبیان :‌===
   
   


عبادت عالیترین مرتبه خضوع و نهایت شکر گزاری در مقابل خداوند است و چنین خضوعی فقط در برابر خداوند سزاوار است چون اوست که همه مالک و خالق هستی است. هر چند شکر و اطاعت از غیر خداوند جائز اما عبادت فقط مختص به خداوند می باشد.<ref>التبيان ج 1ص  39:‌ و العبادة ضرب من الشکر و غاية فيه لأنها الخضوع بأعلى مراتب الخضوع مع التعظيم بأعلى مراتب التعظيم و لا يستحق إلا بأصول النعم التي هي خلق الحياة و القدرة و الشهوة و لا يقدر عليه غير الله تعالى فلذلک اختص سبحانه بأن يعبد و لا يستحق بعضنا على بعض العبادة .  کما يستحق بعضنا على بعض الشکر و تحسن الطاعة لغير الله تعالى و لا تحسن العبادة لغيره و قول من قال أن العبادة هي الطاعة للمعبود يفسد بأن الطاعة موافقة الأمر و قد يکون موافقا لأمره و لا يکون عابدا له</ref>
عبادت عالیترین مرتبه خضوع و نهایت شکر گزاری در مقابل خداوند است و چنین خضوعی فقط در برابر خداوند سزاوار است چون اوست که همه مالک و خالق هستی است. هر چند شکر و اطاعت از غیر خداوند جائز اما عبادت فقط مختص به خداوند می باشد.<ref>التبیان ج 1ص  39:‌ و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع بأعلى مراتب الخضوع مع التعظیم بأعلى مراتب التعظیم و لا یستحق إلا بأصول النعم التی هی خلق الحیاة و القدرة و الشهوة و لا یقدر علیه غیر الله تعالى فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد و لا یستحق بعضنا على بعض العبادة .  کما یستحق بعضنا على بعض الشکر و تحسن الطاعة لغیر الله تعالى و لا تحسن العبادة لغیره و قول من قال أن العبادة هی الطاعة للمعبود یفسد بأن الطاعة موافقة الأمر و قد یکون موافقا لأمره و لا یکون عابدا له</ref>
   
   
===زمخشری در کشاف :===
===زمخشری در کشاف :===


‌ایشان عبادت را عالیترین مرتبه خضوع و تسلیم دانسته و انرا مختص ذات مقدس الهی می داند چون فقط اوست که مولای حقیقی و صاحب عظیمترین نعمتهاست . <ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزيل   ج‏1  ص 15  :‌ و العبادة أقصى غاية الخضوع و التذلل. و منه ثوب ذو عبدة إذا کان في غاية الصفاقة و قوة النسج، و لذلک لم تستعمل إلا في الخضوع لله تعالى، لأنه مولى أعظم النعم فکان حقيقا بأقصى غاية الخضوع.</ref>   
‌ایشان عبادت را عالیترین مرتبه خضوع و تسلیم دانسته و انرا مختص ذات مقدس الهی می داند چون فقط اوست که مولای حقیقی و صاحب عظیمترین نعمتهاست . <ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل   ج‏1  ص 15  :‌ و العبادة أقصى غایة الخضوع و التذلل. و منه ثوب ذو عبدة إذا کان فی غایة الصفاقة و قوة النسج، و لذلک لم تستعمل إلا فی الخضوع لله تعالى، لأنه مولى أعظم النعم فکان حقیقا بأقصى غایة الخضوع.</ref>   


===فخر رازی در مفاتیح الغیب  :===
===فخر رازی در مفاتیح الغیب  :===


عبادت امتثال نمودن عبد نسبت به دستوراتی  است که از روی تعظیم نسبت به خداوندی که کمال مطلق و مستغنی از همه است صورت گیرد بنابر این متعلق عبادت تمامی اوامر و نواهی الهی خواهد بود.<ref>مفاتيح الغيب ج 1 ص32  :‌ فاعلم أن العبادة عبارة عن الإتيان بالفعل المأمور به على‏ سبيل التعظيم للآمر فما لم يثبت بالدليل أن لهذا العالم إلها واحدا. قادرا على مقدورات لا نهاية لها، عالما بمعلومات لا نهاية لها، غنيا عن کل الحاجات، فإنه أمر عباده ببعض الأشياء، و نهاهم عن بعضها، و أنه يجب على الخلائق طاعته و الانقياد لتکاليفه....-</ref>   
عبادت امتثال نمودن عبد نسبت به دستوراتی  است که از روی تعظیم نسبت به خداوندی که کمال مطلق و مستغنی از همه است صورت گیرد بنابر این متعلق عبادت تمامی اوامر و نواهی الهی خواهد بود.<ref>مفاتیح الغیب ج 1 ص32  :‌ فاعلم أن العبادة عبارة عن الإتیان بالفعل المأمور به على‏ سبیل التعظیم للآمر فما لم یثبت بالدلیل أن لهذا العالم إلها واحدا. قادرا على مقدورات لا نهایة لها، عالما بمعلومات لا نهایة لها، غنیا عن کل الحاجات، فإنه أمر عباده ببعض الأشیاء، و نهاهم عن بعضها، و أنه یجب على الخلائق طاعته و الانقیاد لتکالیفه....-</ref>   


==نقد شهید مطهری به دیدگاه فخر رازی در معنای عبادت :‌==
==نقد شهید مطهری به دیدگاه فخر رازی در معنای عبادت :‌==
خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:


.... قصد قربت و امتثال امر ملاک تعبدیت و عبادت بودن عمل نیست، هرچند ملاک ثواب و حتى تقرب هست. ممکن است عملى عبادت باشد و مقرّب نباشد. ممکن است عبادتى که داراى ماهیت عبادت است ریا باشد، نه اینکه عمل ریایى عبادت صورى است ..
.... قصد قربت و امتثال امر ملاک تعبدیت و عبادت بودن عمل نیست، هرچند ملاک ثواب و حتى تقرب هست. ممکن است عملى عبادت باشد و مقرّب نباشد. ممکن است عبادتى که داراى ماهیت عبادت است ریا باشد، نه اینکه عمل ریایى عبادت صورى است ..
به هر حال عنوان فرمانبرى به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنى که در مقابل شرک و بت پرستى واقعى صورت مى‏گیرد نیست، هرچند به معنى خفى شرک است. <ref>يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 180</ref>
به هر حال عنوان فرمانبرى به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنى که در مقابل شرک و بت پرستى واقعى صورت مى‏گیرد نیست، هرچند به معنى خفى شرک است. <ref>یادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 180</ref>




به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنى این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنى و تکوینى بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. به عقیده ما صرف اعتقاد به تسلط معنوى و ماوراء الطبیعى موجودى شرک نیست، زیرا قرآن از قدرتهاى ماوراء الطبیعى در افراد بشر یاد مى‏کند مثل آنچه که درباره یکى از نزدیکان سلیمان یاد مى‏کند: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ ...
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنى این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنى و تکوینى بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. به عقیده ما صرف اعتقاد به تسلط معنوى و ماوراء الطبیعى موجودى شرک نیست، زیرا قرآن از قدرتهاى ماوراء الطبیعى در افراد بشر یاد مى‏کند مثل آنچه که درباره یکى از نزدیکان سلیمان یاد مى‏کند: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ ...
قرآن با این تعبیر مى‏گوید او به موجب علمى از لوح محفوظ این قدرت ماوراء الطبیعى را پیدا کرد.
قرآن با این تعبیر مى‏گوید او به موجب علمى از لوح محفوظ این قدرت ماوراء الطبیعى را پیدا کرد.
اعتقاد به این گونه قدرتها اگر مقرون به این اعتقاد باشد که به ارادة اللَّه و مشیة اللَّه و اذن اللَّه کار مى‏کنند، شرک نیست ولى اگر چنین فرض شود که از خود استقلال دارند، نفس اعتقاد نوعى شرک است و تعظیم و احترام و قربانى براى آنها نیز شرک است‏ <ref>و به عبارت ديگر اگر آنها را رب النوع- آنچنان که مشرکين قائل بودند- بدانند و خداوند را فقط خالق بدانند و ربوبيت را از آنِ ستاره يا خورشيد يا بت که مظهر و هيکل و طلسم رب النوع است بدانند، شرک است ولى اگر قائل به رب العالمين باشند و همه چيز را مجرى قضا و قدر رب العالمين بدانند، اين اعتقاد شرک نيست. اما اينکه در عمل حتى با اين گونه اعتقاد نبايد سجود يا قربانى يا دعا يا تسميه را براى غير خدا کرد، تکليف فرعى است و عقيده‏اى نيست.</ref>
اعتقاد به این گونه قدرتها اگر مقرون به این اعتقاد باشد که به ارادة اللَّه و مشیة اللَّه و اذن اللَّه کار مى‏کنند، شرک نیست ولى اگر چنین فرض شود که از خود استقلال دارند، نفس اعتقاد نوعى شرک است و تعظیم و احترام و قربانى براى آنها نیز شرک است‏ <ref>و به عبارت دیگر اگر آنها را رب النوع- آنچنان که مشرکین قائل بودند- بدانند و خداوند را فقط خالق بدانند و ربوبیت را از آنِ ستاره یا خورشید یا بت که مظهر و هیکل و طلسم رب النوع است بدانند، شرک است ولى اگر قائل به رب العالمین باشند و همه چیز را مجرى قضا و قدر رب العالمین بدانند، این اعتقاد شرک نیست. اما اینکه در عمل حتى با این گونه اعتقاد نباید سجود یا قربانى یا دعا یا تسمیه را براى غیر خدا کرد، تکلیف فرعى است و عقیده‏اى نیست.</ref>


===صدر المتالهین در تفسیر القران الکریم :‌===
===صدر المتالهین در تفسیر القران الکریم :‌===
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونه ای که دیگران از انجام انها عاجز هستند.بنابر این عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابر این سخن انان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی می دانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبد از مولا  صدق می کند؛ از طرفی به بت پرستانی که در عصر جاهلیت  بتها رامی پرستیدند مطیع اطلاق نمی گردد. بنابر این عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسير القران الکريم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غاية فيه لأنها الخضوع و التذلل‏ يدل على أعلى مراتب التعظيم و لا يستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذي هو خلق الحيوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا يقدر عليه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن يعبد، و لا يجوز العبادة لغيره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغيره کطاعة الأب و المولى و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هي الطاعة فقد أخطأ لأنها غاية التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا ترى إن العبد يطيع مولاه و لا يکون عابدا له؟ و الکفار يعبدون الأصنام و لا يکونون مطيعين لهم؟إذ لا يتصور من جهتهم الأمر.
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونه ای که دیگران از انجام انها عاجز هستند.بنابر این عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابر این سخن انان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی می دانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبد از مولا  صدق می کند؛ از طرفی به بت پرستانی که در عصر جاهلیت  بتها رامی پرستیدند مطیع اطلاق نمی گردد. بنابر این عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسیر القران الکریم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع و التذلل‏ یدل على أعلى مراتب التعظیم و لا یستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذی هو خلق الحیوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا یقدر علیه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد، و لا یجوز العبادة لغیره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغیره کطاعة الأب و المولى و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هی الطاعة فقد أخطأ لأنها غایة التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا ترى إن العبد یطیع مولاه و لا یکون عابدا له؟ و الکفار یعبدون الأصنام و لا یکونون مطیعین لهم؟إذ لا یتصور من جهتهم الأمر.
</ref>
</ref>
    
    
خط ۲۷۷: خط ۲۷۷:


در قرآن کریم در مواردى که فردى بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و براى او هیچ گونه آزادى قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک مى‏کند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنى اسرائیل از زبان موسى نقل مى‏کند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ‏، یا از زبان فرعون نقل مى‏کند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏  ولى مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیارى و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیارى، شرک به خدا نامیده نمى‏شود. عبادت خدا که باید خالصاً براى خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافى با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنى این نیست که انسان مطاعى غیر از خدا نداشته باشد.
در قرآن کریم در مواردى که فردى بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و براى او هیچ گونه آزادى قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک مى‏کند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنى اسرائیل از زبان موسى نقل مى‏کند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ‏، یا از زبان فرعون نقل مى‏کند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏  ولى مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیارى و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیارى، شرک به خدا نامیده نمى‏شود. عبادت خدا که باید خالصاً براى خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافى با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنى این نیست که انسان مطاعى غیر از خدا نداشته باشد.
البته درجه اعلاى توحید این است که انسان مطاعى غیر از خدا نداشته باشد،<ref>يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 179</ref>
البته درجه اعلاى توحید این است که انسان مطاعى غیر از خدا نداشته باشد،<ref>یادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 179</ref>


   
   
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:
اگر انسان صرفاً امر خدا را اطاعت کند آنچنان که هر مملوکى مالک خود را اطاعت مى‏کند و بس، عبادت نیست ...عبادت یک رکن و روح دیگرى دارد و آن تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس است، خواه امرى در کار باشد و یا نباشد، خواه آنکه قصد امتثال امر شده باشد یا نشده باشد.
اگر انسان صرفاً امر خدا را اطاعت کند آنچنان که هر مملوکى مالک خود را اطاعت مى‏کند و بس، عبادت نیست ...عبادت یک رکن و روح دیگرى دارد و آن تعظیم و تکریم مقرون به تقدیس است، خواه امرى در کار باشد و یا نباشد، خواه آنکه قصد امتثال امر شده باشد یا نشده باشد.
ایشان در تبیین قید اخیر می گوید :‌ انسان به حکم فطرت در مقابل هر چیزى که خود را ببیند یک عکس العمل نشان مى‏دهد؛ در مقابل جمال تحسین مى‏کند، در مقابل عمل اخلاقى میل به انجام دادن در او پیدا مى‏شود، در مقابل علم احساس طلب مى‏کند و در مقابل کمال مطلق تقدیس و تسبیح مى‏کند....به هر حال عنوان فرمانبرى به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنى که در مقابل شرک و بت پرستى واقعى صورت مى‏گیرد نیست، هرچند به معنى خفى شرک است.
ایشان در تبیین قید اخیر می گوید :‌ انسان به حکم فطرت در مقابل هر چیزى که خود را ببیند یک عکس العمل نشان مى‏دهد؛ در مقابل جمال تحسین مى‏کند، در مقابل عمل اخلاقى میل به انجام دادن در او پیدا مى‏شود، در مقابل علم احساس طلب مى‏کند و در مقابل کمال مطلق تقدیس و تسبیح مى‏کند....به هر حال عنوان فرمانبرى به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنى که در مقابل شرک و بت پرستى واقعى صورت مى‏گیرد نیست، هرچند به معنى خفى شرک است.
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنى این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنى و تکوینى بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. <ref>يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 180-179</ref>
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنى این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنى و تکوینى بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. <ref>یادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏8، ص: 180-179</ref>


نتیجه :
نتیجه :
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش