پرش به محتوا

شعیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۲: خط ۲:


==سرگذشت==
==سرگذشت==
نوشته اند آوازه شعیبیه آنگاه بلند شد که پیشواى آنان به نام شعیب با مردى از خوارج که میمون بن عمران نام داشت بر سر طلبی به گفتگو برخاست. چون میمون بن عمران از وى طلب خویش را بازخواست، شعیب گفت اگر خدا بخواهد طلب تو را خواهم داد. میمون بن عمران گفت اکنون خدا خواسته تا مال مرا پس دهی! شعیب گفت اگر خدا خواسته بود، من نمی توانستم آن را پس ندهم. میمون گفت خداوند به تو امر کرده که امانت را پس بدهی. پس از این گفتگو بود که گروهی از [[عجارده]] به طرف شعیب و گروهی دیگر به طرف میمون بن عمران گرویدند. در آن زمان عبد الکریم بن عجرد در زندان حکومت زندانی بود، برای حل این اختلاف برایش نامه نوشتند و او در پاسخ گفت ما معتقدیم آن چه را که خدا بخواهد می شود و آن چه را که نخواهد نمی شود. بنا بر این، هیچ کار زشتی را به خداوند نسبت ندهید. این پاسخ پس از مرگ ابن عجرد به دست شعیب و میمون رسید. میمون گفت پاسخ وى مثل گفته اوست، پس نباید ما هیچ کار زشتى را به خدا نسبت دهیم.امّا شعیب گفت سخن من دقیقا مثل گفتار اوست، زیرا گفته آن چه را خدا خواسته مى ‏شود و آن چه را نخواسته نخواهد شد. هر یک از طرفین این پاسخ را به نفع خود تاویل مى کرد. پس از این گفت و شنود، بیشتر [[حازميه|حازمیه]]‏ و عجارده به شعیب گرویدند، اما [[حمزيه|حمزیه]] با [[قدريه|قدریه]] به میمون پیوستند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 257 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>شهفور اسفرایینی التبصیر فی الدین، ص55</ref> <ref>عبد القاهر بغدادی،الفرق بین الفرق ص112</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص178</ref> <ref>عبد الکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص117</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب،ج1، ص389 و ج2، ص200</ref>
نوشته اند آوازه شعیبیه آنگاه بلند شد که پیشواى آنان به نام شعیب با مردى از خوارج که میمون بن عمران نام داشت بر سر طلبی به گفتگو برخاست. چون میمون بن عمران از وى طلب خویش را بازخواست، شعیب گفت اگر خدا بخواهد طلب تو را خواهم داد. میمون بن عمران گفت اکنون خدا خواسته تا مال مرا پس دهی! شعیب گفت اگر خدا خواسته بود، من نمی توانستم آن را پس ندهم. میمون گفت خداوند به تو امر کرده که امانت را پس بدهی. پس از این گفتگو بود که گروهی از [[عجارده]] به طرف شعیب و گروهی دیگر به طرف میمون بن عمران گرویدند. در آن زمان عبد الکریم بن عجرد در زندان حکومت زندانی بود، برای حل این اختلاف برایش نامه نوشتند و او در پاسخ گفت ما معتقدیم آن چه را که خدا بخواهد می شود و آن چه را که نخواهد نمی شود. بنا بر این، هیچ کار زشتی را به خداوند نسبت ندهید. این پاسخ پس از مرگ ابن عجرد به دست شعیب و میمون رسید. میمون گفت پاسخ وى مثل گفته اوست، پس نباید ما هیچ کار زشتى را به خدا نسبت دهیم.امّا شعیب گفت سخن من دقیقا مثل گفتار اوست، زیرا گفته آن چه را خدا خواسته مى ‏شود و آن چه را نخواسته نخواهد شد. هر یک از طرفین این پاسخ را به نفع خود تاویل مى کرد. پس از این گفت و شنود، بیشتر [[حازمیه|حازمیه]]‏ و عجارده به شعیب گرویدند، اما [[حمزیه|حمزیه]] با [[قدریه|قدریه]] به میمون پیوستند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 257 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>شهفور اسفرایینی التبصیر فی الدین، ص55</ref> <ref>عبد القاهر بغدادی،الفرق بین الفرق ص112</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص178</ref> <ref>عبد الکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص117</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب،ج1، ص389 و ج2، ص200</ref>


==عقیده==
==عقیده==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش