۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
ابن ابی اصیبعه میگوید:محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان از شهر فاراب است و آن شهری است از بلاد ترک، در سرزمین [[خراسان]]، که در آن روزگار بسیار گستردهتر از خراسان فعلی بود.» <ref>عيون الابناء فى طبقات الاطباء، ج 2، ص 143</ref> | ابن ابی اصیبعه میگوید:محمد بن محمد بن اوزلغ بن طرخان از شهر فاراب است و آن شهری است از بلاد ترک، در سرزمین [[خراسان]]، که در آن روزگار بسیار گستردهتر از خراسان فعلی بود.» <ref>عيون الابناء فى طبقات الاطباء، ج 2، ص 143</ref> | ||
ابن خلکان میگوید:«فاراب را در زمان وی اطراز مینامیدند و این شهری آباد و نزدیک به تمدن [[چین]] بوده است و اهالی آن، از قرن سوم هجری، بعد از حمله نوح سامانی به [[اسلام]] گرویدند». <ref>ابن | ابن خلکان میگوید:«فاراب را در زمان وی اطراز مینامیدند و این شهری آباد و نزدیک به تمدن [[چین]] بوده است و اهالی آن، از قرن سوم هجری، بعد از حمله نوح سامانی به [[اسلام]] گرویدند». <ref>ابن خلکان، وفيات الاعيان، ص 100</ref> | ||
در دوران سامانیان و عصر فارابی، ایران بسیار گسترده تر از امروز بود و بخش بزرگی از آسیای میانه، [[ماوراء النهر]] و [[افغانستان]]، جزء ایران و خراسان آن روز بود. <ref>معجم البلدان، ج 2، ص 350</ref> | در دوران سامانیان و عصر فارابی، ایران بسیار گسترده تر از امروز بود و بخش بزرگی از آسیای میانه، [[ماوراء النهر]] و [[افغانستان]]، جزء ایران و خراسان آن روز بود. <ref>معجم البلدان، ج 2، ص 350</ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
بسیاری از شرح حال نویسان در شیعی مذهب بودن فارابی تردید نکردهاند. صاحب [[اعیان الشیعه]] معتقد است:فارابی اولین فیلسوف در اسلام است و بعضی از معاصران گفتهاند که فارابی با هیچ کس ارتباط نداشت مگر با اهل فضل از [[شیعیان]]، به خاطر جامعیت عقیده و مذهب. و گفتهاند که هر کس درباره فارابی تأمل کند، درمییابد که او از [[امامیه]] عدلیه و قائلان به [[عصمت]] ائمه (ع) است. <ref> امين، محسن، اعيان الشيعه، ج 43، ص 263</ref> | بسیاری از شرح حال نویسان در شیعی مذهب بودن فارابی تردید نکردهاند. صاحب [[اعیان الشیعه]] معتقد است:فارابی اولین فیلسوف در اسلام است و بعضی از معاصران گفتهاند که فارابی با هیچ کس ارتباط نداشت مگر با اهل فضل از [[شیعیان]]، به خاطر جامعیت عقیده و مذهب. و گفتهاند که هر کس درباره فارابی تأمل کند، درمییابد که او از [[امامیه]] عدلیه و قائلان به [[عصمت]] ائمه (ع) است. <ref> امين، محسن، اعيان الشيعه، ج 43، ص 263</ref> | ||
علامه شیخ [[آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء امامیه عدلیه قائلان به عصمت [[ائمه (ع)]] بوده است. <ref>طهرانى، آقا بزرگ، الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 1، ص 33. براى اطلاع بيشتر، ر . | علامه شیخ [[آقا بزرگ طهرانی]] آورده است که از مواضعی از آثار فارابی روشن میشود که ایشان جزء امامیه عدلیه قائلان به عصمت [[ائمه (ع)]] بوده است. <ref>طهرانى، آقا بزرگ، الذريعه الى تصانيف الشيعه، ج 1، ص 33. براى اطلاع بيشتر، ر . ک: به روضات الجنات؛ تأسيس الشيعه</ref> | ||
الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است. <ref>الفاخورى، حنا و الجر، خليل، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 401</ref> | الفاخوری و الجر معتقدند که فلسفه فارابی، آمیزهای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص [[شیعه اثناعشری]] به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در [[اخلاق]] و سیاست، افلاطونی و در ما بعد الطبیعه، قلوطینی است. <ref>الفاخورى، حنا و الجر، خليل، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 401</ref> |