پرش به محتوا

نگرش تطبیقی به وحدت اسلامی و ملی گرایی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
=گفتار دوم: تبیین ناسیونالیسم و ملّی‌گرایی=
=گفتار دوم: تبیین ناسیونالیسم و ملّی‌گرایی=
==1ـ سیر رشد و تكامل ناسیونالیسم==
==1ـ سیر رشد و تكامل ناسیونالیسم==
ناسیونالیسم ابتدا در قرن14 تا 17 در واكنش علیه سلطه كلیسای كاتولیك و امپراطوری روم پیدا شد و در اواخر قرن هجدهم با روندی تکاملی به شكل یك ایدئولوژی‌ در آمد. در اواسط قرن 19 سراسر اروپا به ویژه آلمان و ایتالیا، امپراتوری‌های چند قومی اتریش، مجارستان، پروس، روسیه و عثمانی را فرا گرفت، كه در نوع افراطی خود رژیم‌های توتالیتری مانند نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا را باعث شد. دوران رشد ناسیونالیسم را دوران بیداری ملی نیز نامیده‌اند. (آشوری، پیشین، ص 319). با آغاز قرن بیستم سه جریان ناسیونالیسم عربی، ایرانی و ترك در منطقه خاورمیانه شكل گرفت. (جیكوب، 1382ش، ص8ـ7). حس ناسیونالیستی ایرانی، با شكست ایرانیان از روس‌ها و انقلاب مشروطه شروع شد و به انواع مختلفی در‌آمد: «الف ـ ناسیونالیسم متجدد، رادیكال؛ ب ـ لیبرال، دموكراتیك؛ ج ـ محافظه¬كار» (همایون، 1384ش، ص 125ـ 129). بعد از مشروطه، ناسیونالیسم تجزیه¬كننده (ترك و كرد) و پس از آن ناسیونالیسم وحدت¬بخش ملت ایران(موازنه منفی مصدق و موازنه¬ عدمی مدرس) قابل بیان است. دوره‌های رشد گونه‌های ناسیونالیزم را در جهان، به صورت گذرا مرور می‌کنیم:
ناسیونالیسم ابتدا در قرن14 تا 17 در واكنش علیه سلطه كلیسای كاتولیك و امپراطوری روم پیدا شد و در اواخر قرن هجدهم با روندی تکاملی به شكل یك ایدئولوژی‌ در آمد. در اواسط قرن 19 سراسر اروپا به ویژه آلمان و ایتالیا، امپراتوری‌های چند قومی اتریش، مجارستان، پروس، روسیه و عثمانی را فرا گرفت، كه در نوع افراطی خود رژیم‌های توتالیتری مانند نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا را باعث شد. دوران رشد ناسیونالیسم را دوران بیداری ملی نیز نامیده‌اند. <ref>آشوری، پیشین، ص 319</ref> با آغاز قرن بیستم سه جریان ناسیونالیسم عربی، ایرانی و ترك در منطقه خاورمیانه شكل گرفت. <ref>جیكوب، 1382ش، ص8ـ7</ref> حس ناسیونالیستی ایرانی، با شكست ایرانیان از روس‌ها و انقلاب مشروطه شروع شد و به انواع مختلفی در‌آمد: «الف ـ ناسیونالیسم متجدد، رادیكال؛ ب ـ لیبرال، دموكراتیك؛ ج ـ محافظه‌كار» ه<ref>مایون، 1384ش، ص 125ـ 129</ref> بعد از مشروطه، ناسیونالیسم تجزیه‌كننده (ترك و كرد) و پس از آن ناسیونالیسم وحدت‌بخش ملت ایران(موازنه منفی مصدق و موازنه‌عدمی مدرس) قابل بیان است. دوره‌های رشد گونه‌های ناسیونالیزم را در جهان، به صورت گذرا مرور می‌کنیم:
الف. انقلاب کبیر فرانسه؛ ایدئولوژی ناسیونالیستی از جنین این انقلاب زاده شد و از بستر توده‌واری آن رها شده و هیچ كس نتوانسته آن را به جای خود برگرداند. (علوی، 1374ش، ج1، ص‌62).
الف. انقلاب کبیر فرانسه؛ ایدئولوژی ناسیونالیستی از جنین این انقلاب زاده شد و از بستر توده‌واری آن رها شده و هیچ كس نتوانسته آن را به جای خود برگرداند. ع<ref>لوی، 1374ش، ج1، ص‌62</ref>
ب. جنگ جهانی اول، پدیده قیمومیت‌سازی و اصل خودمختاری ملی؛ جنگ جهانی دوم و گسترش استعمارگری؛
ب. جنگ جهانی اول، پدیده قیمومیت‌سازی و اصل خودمختاری ملی؛ جنگ جهانی دوم و گسترش استعمارگری؛
ج. خودآگاهی ملت‌ها و استقلال‌طلبی؛ ناسیونالیزم حاصل پیدایش خود‌آگاهی و خود‌اتكایی جوامع به بلوغ رسیده می‌باشد، كه در جهت حركت به ‌سوی پدیده «ملت سازی» است؛(Hans Kohn, 1967, p.76). شکست نظام سرمایه‌داری دولتی بلوک شرق و رشد ملی‌گرایی و استقلال اقلیت‌های ملی شوروی سابق، از دیگر دوره‌های پیدایش ملی‌گرایی قلمداد می‌شود؛
ج. خودآگاهی ملت‌ها و استقلال‌طلبی؛ ناسیونالیزم حاصل پیدایش خود‌آگاهی و خود‌اتكایی جوامع به بلوغ رسیده می‌باشد، كه در جهت حركت به ‌سوی پدیده «ملت سازی» است؛<ref>Hans Kohn, 1967, p.76</ref> شکست نظام سرمایه‌داری دولتی بلوک شرق و رشد ملی‌گرایی و استقلال اقلیت‌های ملی شوروی سابق، از دیگر دوره‌های پیدایش ملی‌گرایی قلمداد می‌شود؛
د. از دهه 1960 به بعد، اعتراضات برای خودمختاری ملی و به ‌رسمیت شناختن حقوق نژادی صورت گرفت، که از آن جمله می‌توان به اعتراضات ‌باسک‌ها(Basques)،کاتولیک‌ها، سیاهپوستان‌ آمریکا، فرانسوی‌زبانان ایالت‌کبک(Quebec)، و کورسیکا(Corsica) اشاره کرد؛
د. از دهه 1960 به بعد، اعتراضات برای خودمختاری ملی و به ‌رسمیت شناختن حقوق نژادی صورت گرفت، که از آن جمله می‌توان به اعتراضات ‌[[باسک‌ها]](Basques)،[[کاتولیک‌]]ها، سیاهپوستان‌ آمریکا، فرانسوی‌زبانان ایالت‌کبک(Quebec)، و [[کورسیکا]](Corsica) اشاره کرد؛
هـ رشد اومانیسم، ترویج خوداتكایی ملی، توجه دولت‌ها و جوامع به دموكراسی و ایجاد حس آزادی خواهی.
هـ رشد [[اومانیسم]]، ترویج خوداتكایی ملی، توجه دولت‌ها و جوامع به دموكراسی و ایجاد حس آزادی خواهی.


==2‌ـ ناسیونالیسم و حاكمیت سیاسی==
==2‌ـ ناسیونالیسم و حاكمیت سیاسی==
ناسیونالیسم نوعی آگاهی جمعی است؛ یعنی آگاهی تعلق به ملت، كه آن‌‌را آگاهی ملی خوانند. (آقابخشی، 1374ش، ص 219). آگاهی ملی اغلب پدیدآورنده حس وفاداری افراد به عناصر ملت‌ می‌شود. (آشوری، پیشین، ص 319). ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه «دولت ملی» را عالی¬ترین شكل سازمان سیاسی می‌داند. اصل اساسی ناسیونالیسم حاكمیت‌ملی است، كه در بیشتر قوانین اساسی اروپایی و شبه‌اروپایی آمده است. (داوری، پیشین، ص 169). رشد ملت¬باوری باعث شد كه اصل «حاكمیت ملی» در جهان به‌رسمیت شناخته شود. (آشوری، پیشین). ایدئولوژی‌ها به طور كلی و ناسیونالیسم به خصوص، در ملت‌ها «ارزش‌ها» و «روش زندگی‌مخصوص به خود»(A National way of looking at life) ایجاد می‌كنند، كه‌ بشرمحبوس آنها می‌گردد. (Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962, P. 211). این حالت در سطح داخلی و روابط بین‌الملل به‌گونه‌های مختلف ظهور می‌یابد:
[[ناسیونالیسم]] نوعی آگاهی جمعی است؛ یعنی آگاهی تعلق به ملت، كه آن‌‌را آگاهی ملی خوانند. <ref>آقابخشی، 1374ش، ص 219</ref> آگاهی ملی اغلب پدیدآورنده حس وفاداری افراد به عناصر ملت‌ می‌شود. <ref>آشوری، پیشین، ص 319</ref> ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه «دولت ملی» را عالی‌ترین شكل سازمان سیاسی می‌داند. اصل اساسی ناسیونالیسم حاكمیت‌ملی است، كه در بیشتر قوانین اساسی اروپایی و شبه‌اروپایی آمده است. <ref>داوری، پیشین، ص 169</ref> رشد ملت‌باوری باعث شد كه اصل «حاكمیت ملی» در جهان به‌رسمیت شناخته شود. <ref>آشوری، پیشین</ref> ایدئولوژی‌ها به طور كلی و ناسیونالیسم به خصوص، در ملت‌ها «ارزش‌ها» و «روش زندگی‌مخصوص به خود»(A National way of looking at life) ایجاد می‌كنند، كه‌ بشرمحبوس آنها می‌گردد. <ref>Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962, P. 211)</ref> این حالت در سطح داخلی و روابط بین‌الملل به‌گونه‌های مختلف ظهور می‌یابد:
الف‌ـ برخی از ملت‌ها ممكن است الفاظ دیپلماتیك را با تفاسیر مختلف فهم كنند، مثلاً برخی یك حركت را «تجاوز» بدانند، اما بعضی دیگر آن را «دفاع» بخوانند(بهزادی، 1354ش، ص 102). حمله شوروی سابق به اروپای شرقی، افغانستان و... و حمله آمریكا به ویتنام، عراق، افغانستان و...، و دیگر اشغالگری‌ها را می‌توان نمونه آورد.
الف‌ـ برخی از ملت‌ها ممكن است الفاظ دیپلماتیك را با تفاسیر مختلف فهم كنند، مثلاً برخی یك حركت را «تجاوز» بدانند، اما بعضی دیگر آن را «دفاع» بخوانند<ref>بهزادی، 1354ش، ص 102</ref> حمله شوروی سابق به اروپای شرقی، افغانستان و... و حمله آمریكا به ویتنام، عراق، افغانستان و...، و دیگر اشغالگری‌ها را می‌توان نمونه آورد.
ب‌ـ طبق «ارزش‌های ایجاد شده» كشوری معتقد می‌شود كه ایدئولوژی آن حق است و تلاش می‌كند نظام سیاسی، اخلاقی و ارزش‌های خود را در سطح بین‌الملل حاكم نماید. (پیشین، ص103). صدور ایدئولوژی كمونیسم شوروی سابق، گسترش لیبرالیسم و دموكراسی آمریكایی، ایجاد پان عربیسم، پان تركیسم و... در قالب این دیدگاه قابل تبیین است.
ب‌ـ طبق «ارزش‌های ایجاد شده» كشوری معتقد می‌شود كه ایدئولوژی آن حق است و تلاش می‌كند نظام سیاسی، اخلاقی و ارزش‌های خود را در سطح بین‌الملل حاكم نماید. <ref>پیشین، ص103</ref> صدور ایدئولوژی كمونیسم شوروی سابق، گسترش لیبرالیسم و دموكراسی آمریكایی، ایجاد پان عربیسم، پان تركیسم و... در قالب این دیدگاه قابل تبیین است.


==3ـ گونه‌های ناسیونالیسم بر پایه مبانی نظری و فلسفی==
==3ـ گونه‌های ناسیونالیسم بر پایه مبانی نظری و فلسفی==
===الف‌ـ ناسیونالیسم منفی===
===الف‌ـ ناسیونالیسم منفی===
ناسیونالیسم اگر از یک علاقه طبیعی به وطن و... فراتر رفته و به عنوان یک ایدئولوژی و شبه مذهب در آید و بر یک نوع تعصب و بی‌منطقی استوار باشد، منفی خواهد بود. انواع ملی‌گرایی منفی را به طور خلاصه تبیین می‌كنیم:
ناسیونالیسم اگر از یک علاقه طبیعی به وطن و... فراتر رفته و به عنوان یک ایدئولوژی و شبه مذهب در آید و بر یک نوع تعصب و بی‌منطقی استوار باشد، منفی خواهد بود. انواع ملی‌گرایی منفی را به طور خلاصه تبیین می‌كنیم:
1ـ ناسیونالیسم توسعه‌طلب و مدنی؛ درون‌مایه آن نظامی‌گری و توسعه‌طلبی جمعی نسبت به‌دیگران است، كه با خودمختاری ملی مغایرت دارد. (آصف، پیشین). ناسیونالیسم مدنی، التزام به «خودمختاری» همگانی توسط توده مردم است. (معظم‌پور، 1383، ص 271).
1ـ ناسیونالیسم توسعه‌طلب و مدنی؛ درون‌مایه آن نظامی‌گری و توسعه‌طلبی جمعی نسبت به‌دیگران است، كه با خودمختاری ملی مغایرت دارد. <ref>آصف، پیشین</ref> ناسیونالیسم مدنی، التزام به «خودمختاری» همگانی توسط توده مردم است. <ref>معظم‌پور، 1383، ص 271</ref>
2ـ ناسیونالیسم توتالیتر یا انحصارگرا(Exclusivist).؛ در این ایده به دلایل مذهبی، نژادی، قومی و...، كسانی را از شهروندی كامل و امتیازات محروم می‌دارند. (پیشین). توتالیتاریانیسم Totalitarianism).) صفت رژیم‌‏هایی با مشخصات زیر است: نظارت دولت بر جنبه‏های اقتصادی و اجتماعی، انحصار قدرت سیاسی، سیستم تك‌حزبی، دست‏یازی به زور، تشکیل جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی، از میان بردن آزادی‌های فردی. نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا نمونه‏های عالی نظام‏های توتالیتر بودند. (آشوری، پیشین، ص 24؛ بهزادی، پیشین، ص 145).
2ـ ناسیونالیسم توتالیتر یا انحصارگرا(Exclusivist).؛ در این ایده به دلایل مذهبی، نژادی، قومی و...، كسانی را از شهروندی كامل و امتیازات محروم می‌دارند. <ref>پیشین</ref> [[توتالیتاریانیسم]] Totalitarianism).) صفت رژیم‌‏هایی با مشخصات زیر است: نظارت دولت بر جنبه‌‏های اقتصادی و اجتماعی، انحصار قدرت سیاسی، سیستم تك‌حزبی، دست‏یازی به زور، تشکیل جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی، از میان بردن آزادی‌های فردی. نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا نمونه‏های عالی نظام‌‏های توتالیتر بودند. <ref>آشوری، پیشین، ص 24؛ بهزادی، پیشین، ص 145</ref>
3ـ ناسیونالیسم جدایی‌طلب و قومی؛ دولت موجود را یك قدرت امپریالیستی می‌داند و خواهان جدایی قلمروی ملی از آن دولت و تشكیل یك دولت ملی است. (معظم‌پور، پیشین). ناسیونالیسم قومی؛ گروه قومی را برای برقراری حاكمیت دولتی یا حفظ آن بسیج می‌كند (ماتیل، 1384ش، ج1، ص576) زیرا در ناسیونالیسم امكان بالقوه جلب توده عظیمی از مردم نهفته است. (بیل و لوئیس، 1372ش، ص39).
3ـ ناسیونالیسم جدایی‌طلب و قومی؛ دولت موجود را یك قدرت امپریالیستی می‌داند و خواهان جدایی قلمروی ملی از آن دولت و تشكیل یك دولت ملی است. <ref>معظم‌پور، پیشین</ref> ناسیونالیسم قومی؛ گروه قومی را برای برقراری حاكمیت دولتی یا حفظ آن بسیج می‌كند <ref>ماتیل، 1384ش، ج1، ص576</ref> زیرا در ناسیونالیسم امكان بالقوه جلب توده عظیمی از مردم نهفته است. (بیل و لوئیس، 1372ش، ص39).
4ـ ناسیونالیسم‌ لیبرال؛ از اصـول آزادی، بـرابـری و برادری دفاع، و از خودمختاری گروه‌های خاصی هواخواهی می‌كند.  (Duchacek/Thompson, 1960, P. 66-84)این پدیده در ایـتـالیـا و آلمـان بـه‌گونه افـراطـی، به برتری نـژاد و ایـدئولوژی حـزب خـاص انـجـامید. (ماتیل، پیشین، ص 434-666). این نظریه توسط رسو، لاك، ولتر و جفرسون پشتیبانی می‌شد. اعلامیه استقلال آمریكا، سند ناسیونالیزم‌ لیبرال به‌شمار می‌رود. (بهزادی، پیشین، ص 138).
4ـ ناسیونالیسم‌ لیبرال؛ از اصـول آزادی، بـرابـری و برادری دفاع، و از خودمختاری گروه‌های خاصی هواخواهی می‌كند.  (Duchacek/Thompson, 1960, P. 66-84)این پدیده در ایـتـالیـا و آلمـان بـه‌گونه افـراطـی، به برتری نـژاد و ایـدئولوژی حـزب خـاص انـجـامید. (ماتیل، پیشین، ص 434-666). این نظریه توسط رسو، لاك، ولتر و جفرسون پشتیبانی می‌شد. اعلامیه استقلال آمریكا، سند ناسیونالیزم‌ لیبرال به‌شمار می‌رود. (بهزادی، پیشین، ص 138).
5ـ ناسیونالیسم افراطی؛ الف‌ـ نژادی و فاشیستی؛ نژادپرستی دكترین انكار حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی، برآن است كه دیگری شخص پست است. (گیبرنا، 1378ش، ص 149). فاشیسم (Fascism) در لغت از کلمه ایتالیایی «فاشیو» (Fasio) به‌معنای دسته‌گل و گیاه گرفته شده است و در اصطلاح، نام مجمع رزمندگان ایتالیایی جنگ ‌جهانی اول است که موسولینی یکی از همین افراد بود. فاشیو، تعیین‌کننده گروهی است که دارای هم‌بستگی عقیدتی هستند. (پازارگاد، بی‌تا، ص 6ـ125). برخی از مبانی نظری فاشیسم عبارت است از 1ـ نخبه‌مداری؛ 2ـ نژادگرایی؛ 3ـ توسعه‌طلبی و میلیتاریستی، ضد کمونیسم؛ 4ـ توسل به ارعاب و ترور؛ 5ـ سیستم تک حزبی. (گیلبرت، 1371ش، ص 8؛ بشیریه، 1374ش، ص24ـ319).
5ـ ناسیونالیسم افراطی؛ الف‌ـ نژادی و فاشیستی؛ نژادپرستی دكترین انكار حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی، برآن است كه دیگری شخص پست است. (گیبرنا، 1378ش، ص 149). فاشیسم (Fascism) در لغت از کلمه ایتالیایی «فاشیو» (Fasio) به‌معنای دسته‌گل و گیاه گرفته شده است و در اصطلاح، نام مجمع رزمندگان ایتالیایی جنگ ‌جهانی اول است که موسولینی یکی از همین افراد بود. فاشیو، تعیین‌کننده گروهی است که دارای هم‌بستگی عقیدتی هستند. (پازارگاد، بی‌تا، ص 6ـ125). برخی از مبانی نظری فاشیسم عبارت است از 1ـ نخبه‌مداری؛ 2ـ نژادگرایی؛ 3ـ توسعه‌طلبی و میلیتاریستی، ضد کمونیسم؛ 4ـ توسل به ارعاب و ترور؛ 5ـ سیستم تک حزبی. (گیلبرت، 1371ش، ص 8؛ بشیریه، 1374ش، ص24ـ319).
۱٬۷۳۸

ویرایش