پرش به محتوا

نگرش تطبیقی به وحدت اسلامی و ملی‌گرایی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:


==3ـ چارچوب نظری پژوهش==
==3ـ چارچوب نظری پژوهش==
الف‌ـ ناسیونالیسم؛ تبیین نظریه‌های ناسیونالیسم و ملی‌گرایی، مبانی و كاركردهای آن، بخش مهمی از این بحث را تشكیل می‌دهد، كه نظریه‌های منفی ناسیونالیسم به افراطی، شوونیستی و... منجر شده، همه‌ انسان‌های غیر ملیت خود را محكوم به خدمت خود می‌داند. اما برخی نظریه‌های مثبت ملی‌گرایی به اصلاح‌‌طلب، ضد استعمار و... نماد می‌یابد. در این مجموعه تلاش شده است كه با بررسی گونه‌ها و آثار ملی‌گرایی، تحلیل تطبیقی با دیدگاه اسلام صورت گیرد.
الف‌ـ ناسیونالیسم؛ تبیین نظریه‌های ناسیونالیسم و ملی‌گرایی، مبانی و كاركردهای آن، بخش مهمی از این بحث را تشكیل می‌دهد، كه نظریه‌های منفی ناسیونالیسم به افراطی، شوونیستی و... منجر شده، همه‌ انسان‌های غیر ملیت خود را محكوم به خدمت خود می‌داند. اما برخی نظریه‌های مثبت ملی‌گرایی به اصلاح‌‌طلب، ضد استعمار و... نماد می‌یابد. در این مجموعه تلاش شده است كه با بررسی گونه‌ها و آثار ملی‌گرایی، تحلیل تطبیقی با دیدگاه اسلام صورت گیرد.<br>
 
ب‌ـ دیدگاه اسلام؛ در نگاه اول، نظریه «توحید» در نماد عملی«وحدت اسلامی»، مبانی و عوامل آن و سپس آموزه‌های اخلاقی و سیاسی اسلام به صورت تطبیقی با ناسیونالیسم، به روش منطقی و عقلانی بررسی می‌گردد.
ب‌ـ دیدگاه اسلام؛ در نگاه اول، نظریه «توحید» در نماد عملی«وحدت اسلامی»، مبانی و عوامل آن و سپس آموزه‌های اخلاقی و سیاسی اسلام به صورت تطبیقی با ناسیونالیسم، به روش منطقی و عقلانی بررسی می‌گردد.


خط ۶۸: خط ۶۹:
   
   
===3/4‌ـ چیستی وحدت ===
===3/4‌ـ چیستی وحدت ===
الف. اجتماعی؛ وحدت‌ در لغت‌ عبارت است از: یگانه‌ شدن‌، یگانه‌ بودن‌ و اشتراك‌ گروهی‌ در یك‌ مرام‌ و مقصد، اشتراك‌ همه افراد ملت‌ در آمال‌ و مقاصد كه‌ مجموعه‌ای‌ واحد به‌شمار آیند. <ref>معین، 1371ش، ج4، ص‌ 4989</ref> در «لسان‌العرب» آمده است: «الوحده فی المعنی التوحّد <ref>ابن منظور، 1412 ق، ج3، ص 449</ref> وحدت در اصطلاح به معنای انفراد است. واحد مطلقا جزئی ندارد، چون واحد وصف خدا آید؛ یعنی تجزی و تكثر در آن راه ندارد. <ref>راغب اصفهانی، 1373ش، ص‌857</ref> منظور از «وحدت انسان‌ها»، توحید اعتقادی، دینی و كنار گذاشتن اختلافات فكری میان آنها نیست، بلکه باید با حفظ اختلافات، نسبت به ‌هم‌ همدل بوده و به حقوق یك‌دیگر احترام گذاشت.
الف. اجتماعی؛ وحدت‌ در لغت‌ عبارت است از: یگانه‌ شدن‌، یگانه‌ بودن‌ و اشتراك‌ گروهی‌ در یك‌ مرام‌ و مقصد، اشتراك‌ همه افراد ملت‌ در آمال‌ و مقاصد كه‌ مجموعه‌ای‌ واحد به‌شمار آیند. <ref>معین، 1371ش، ج4، ص‌ 4989</ref> در «لسان‌العرب» آمده است: «الوحده فی المعنی التوحّد <ref>ابن منظور، 1412 ق، ج3، ص 449</ref> وحدت در اصطلاح به معنای انفراد است. واحد مطلقا جزئی ندارد، چون واحد وصف خدا آید؛ یعنی تجزی و تكثر در آن راه ندارد. <ref>راغب اصفهانی، 1373ش، ص‌857</ref> منظور از «وحدت انسان‌ها»، توحید اعتقادی، دینی و كنار گذاشتن اختلافات فكری میان آنها نیست، بلکه باید با حفظ اختلافات، نسبت به ‌هم‌ همدل بوده و به حقوق یك‌دیگر احترام گذاشت.<br>
 
ب. وحدت اسلامی؛ فرقه‌های مسلمین هم‌دیگر را به طور صحیح شناسایی نموده و از مواضع فكری و اعتقادی یك‌دیگر مطلع شوند و از نزاع به‌دور باشند. <ref>صادقی اردستانی، بی‌تا، ص 502</ref> منظور از«وحدت اسلامی» التزام قلبی و عملی به مشترکات اسلام است که به طور قطع ثابت شده و در زمان رسول اکرم (ص)مورد قبول همه بوده، و معیار اخوت اسلامی است.
ب. وحدت اسلامی؛ فرقه‌های مسلمین هم‌دیگر را به طور صحیح شناسایی نموده و از مواضع فكری و اعتقادی یك‌دیگر مطلع شوند و از نزاع به‌دور باشند. <ref>صادقی اردستانی، بی‌تا، ص 502</ref> منظور از«وحدت اسلامی» التزام قلبی و عملی به مشترکات اسلام است که به طور قطع ثابت شده و در زمان رسول اکرم (ص)مورد قبول همه بوده، و معیار اخوت اسلامی است.


خط ۸۹: خط ۹۱:
الف. انقلاب کبیر فرانسه؛ ایدئولوژی ناسیونالیستی از جنین این انقلاب زاده شد و از بستر توده‌واری آن رها شده و هیچ كس نتوانسته آن را به جای خود برگرداند. ع<ref>لوی، 1374ش، ج1، ص‌62</ref>  
الف. انقلاب کبیر فرانسه؛ ایدئولوژی ناسیونالیستی از جنین این انقلاب زاده شد و از بستر توده‌واری آن رها شده و هیچ كس نتوانسته آن را به جای خود برگرداند. ع<ref>لوی، 1374ش، ج1، ص‌62</ref>  
ب. جنگ جهانی اول، پدیده قیمومیت‌سازی و اصل خودمختاری ملی؛ جنگ جهانی دوم و گسترش استعمارگری؛
ب. جنگ جهانی اول، پدیده قیمومیت‌سازی و اصل خودمختاری ملی؛ جنگ جهانی دوم و گسترش استعمارگری؛
ج. خودآگاهی ملت‌ها و استقلال‌طلبی؛ ناسیونالیزم حاصل پیدایش خود‌آگاهی و خود‌اتكایی جوامع به بلوغ رسیده می‌باشد، كه در جهت حركت به ‌سوی پدیده «ملت سازی» است؛<ref>Hans Kohn, 1967, p.76</ref> شکست نظام سرمایه‌داری دولتی بلوک شرق و رشد ملی‌گرایی و استقلال اقلیت‌های ملی شوروی سابق، از دیگر دوره‌های پیدایش ملی‌گرایی قلمداد می‌شود؛
ج. خودآگاهی ملت‌ها و استقلال‌طلبی؛ ناسیونالیزم حاصل پیدایش خود‌آگاهی و خود‌اتكایی جوامع به بلوغ رسیده می‌باشد، كه در جهت حركت به ‌سوی پدیده «ملت سازی» است؛<ref>Hans Kohn, 1967, p.76</ref> شکست نظام سرمایه‌داری دولتی بلوک شرق و رشد ملی‌گرایی و استقلال اقلیت‌های ملی شوروی سابق، از دیگر دوره‌های پیدایش ملی‌گرایی قلمداد می‌شود؛<br>
 
د. از دهه 1960 به بعد، اعتراضات برای خودمختاری ملی و به ‌رسمیت شناختن حقوق نژادی صورت گرفت، که از آن جمله می‌توان به اعتراضات ‌[[باسک‌ها]](Basques)،[[کاتولیک‌]]ها، سیاهپوستان‌ آمریکا، فرانسوی‌زبانان ایالت‌کبک(Quebec)، و [[کورسیکا]](Corsica) اشاره کرد؛
د. از دهه 1960 به بعد، اعتراضات برای خودمختاری ملی و به ‌رسمیت شناختن حقوق نژادی صورت گرفت، که از آن جمله می‌توان به اعتراضات ‌[[باسک‌ها]](Basques)،[[کاتولیک‌]]ها، سیاهپوستان‌ آمریکا، فرانسوی‌زبانان ایالت‌کبک(Quebec)، و [[کورسیکا]](Corsica) اشاره کرد؛
هـ رشد [[اومانیسم]]، ترویج خوداتكایی ملی، توجه دولت‌ها و جوامع به دموكراسی و ایجاد حس آزادی خواهی.
هـ رشد [[اومانیسم]]، ترویج خوداتكایی ملی، توجه دولت‌ها و جوامع به دموكراسی و ایجاد حس آزادی خواهی.


==2‌ـ ناسیونالیسم و حاكمیت سیاسی==
==2‌ـ ناسیونالیسم و حاكمیت سیاسی==
[[ناسیونالیسم]] نوعی آگاهی جمعی است؛ یعنی آگاهی تعلق به ملت، كه آن‌‌را آگاهی ملی خوانند. <ref>آقابخشی، 1374ش، ص 219</ref> آگاهی ملی اغلب پدیدآورنده حس وفاداری افراد به عناصر ملت‌ می‌شود. <ref>آشوری، پیشین، ص 319</ref> ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه «دولت ملی» را عالی‌ترین شكل سازمان سیاسی می‌داند. اصل اساسی ناسیونالیسم حاكمیت‌ملی است، كه در بیشتر قوانین اساسی اروپایی و شبه‌اروپایی آمده است. <ref>داوری، پیشین، ص 169</ref> رشد ملت‌باوری باعث شد كه اصل «حاكمیت ملی» در جهان به‌رسمیت شناخته شود. <ref>آشوری، پیشین</ref> ایدئولوژی‌ها به طور كلی و ناسیونالیسم به خصوص، در ملت‌ها «ارزش‌ها» و «روش زندگی‌مخصوص به خود»(A National way of looking at life) ایجاد می‌كنند، كه‌ بشرمحبوس آنها می‌گردد. <ref>Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962, P. 211)</ref> این حالت در سطح داخلی و روابط بین‌الملل به‌گونه‌های مختلف ظهور می‌یابد:
[[ناسیونالیسم]] نوعی آگاهی جمعی است؛ یعنی آگاهی تعلق به ملت، كه آن‌‌را آگاهی ملی خوانند. <ref>آقابخشی، 1374ش، ص 219</ref> آگاهی ملی اغلب پدیدآورنده حس وفاداری افراد به عناصر ملت‌ می‌شود. <ref>آشوری، پیشین، ص 319</ref> ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه «دولت ملی» را عالی‌ترین شكل سازمان سیاسی می‌داند. اصل اساسی ناسیونالیسم حاكمیت‌ملی است، كه در بیشتر قوانین اساسی اروپایی و شبه‌اروپایی آمده است. <ref>داوری، پیشین، ص 169</ref> رشد ملت‌باوری باعث شد كه اصل «حاكمیت ملی» در جهان به‌رسمیت شناخته شود. <ref>آشوری، پیشین</ref> ایدئولوژی‌ها به طور كلی و ناسیونالیسم به خصوص، در ملت‌ها «ارزش‌ها» و «روش زندگی‌مخصوص به خود»(A National way of looking at life) ایجاد می‌كنند، كه‌ بشرمحبوس آنها می‌گردد. <ref>Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962, P. 211</ref> این حالت در سطح داخلی و روابط بین‌الملل به‌گونه‌های مختلف ظهور می‌یابد:
الف‌ـ برخی از ملت‌ها ممكن است الفاظ دیپلماتیك را با تفاسیر مختلف فهم كنند، مثلاً برخی یك حركت را «تجاوز» بدانند، اما بعضی دیگر آن را «دفاع» بخوانند<ref>بهزادی، 1354ش، ص 102</ref> حمله شوروی سابق به اروپای شرقی، افغانستان و... و حمله آمریكا به ویتنام، عراق، افغانستان و...، و دیگر اشغالگری‌ها را می‌توان نمونه آورد.
الف‌ـ برخی از ملت‌ها ممكن است الفاظ دیپلماتیك را با تفاسیر مختلف فهم كنند، مثلاً برخی یك حركت را «تجاوز» بدانند، اما بعضی دیگر آن را «دفاع» بخوانند<ref>بهزادی، 1354ش، ص 102</ref> حمله شوروی سابق به اروپای شرقی، افغانستان و... و حمله آمریكا به ویتنام، عراق، افغانستان و...، و دیگر اشغالگری‌ها را می‌توان نمونه آورد.<br>
 
ب‌ـ طبق «ارزش‌های ایجاد شده» كشوری معتقد می‌شود كه ایدئولوژی آن حق است و تلاش می‌كند نظام سیاسی، اخلاقی و ارزش‌های خود را در سطح بین‌الملل حاكم نماید. <ref>پیشین، ص103</ref> صدور ایدئولوژی كمونیسم شوروی سابق، گسترش لیبرالیسم و دموكراسی آمریكایی، ایجاد پان عربیسم، پان تركیسم و... در قالب این دیدگاه قابل تبیین است.
ب‌ـ طبق «ارزش‌های ایجاد شده» كشوری معتقد می‌شود كه ایدئولوژی آن حق است و تلاش می‌كند نظام سیاسی، اخلاقی و ارزش‌های خود را در سطح بین‌الملل حاكم نماید. <ref>پیشین، ص103</ref> صدور ایدئولوژی كمونیسم شوروی سابق، گسترش لیبرالیسم و دموكراسی آمریكایی، ایجاد پان عربیسم، پان تركیسم و... در قالب این دیدگاه قابل تبیین است.


==3ـ گونه‌های ناسیونالیسم بر پایه مبانی نظری و فلسفی==
==3ـ گونه‌های ناسیونالیسم بر پایه مبانی نظری و فلسفی==
===الف‌ـ ناسیونالیسم منفی===
===الف‌ـ ناسیونالیسم منفی===
ناسیونالیسم اگر از یک علاقه طبیعی به وطن و... فراتر رفته و به عنوان یک ایدئولوژی و شبه مذهب در آید و بر یک نوع تعصب و بی‌منطقی استوار باشد، منفی خواهد بود. انواع ملی‌گرایی منفی را به طور خلاصه تبیین می‌كنیم:
ناسیونالیسم اگر از یک علاقه طبیعی به وطن و... فراتر رفته و به عنوان یک ایدئولوژی و شبه مذهب در آید و بر یک نوع تعصب و بی‌منطقی استوار باشد، منفی خواهد بود. انواع ملی‌گرایی منفی را به طور خلاصه تبیین می‌كنیم:<br>
1ـ ناسیونالیسم توسعه‌طلب و مدنی؛ درون‌مایه آن نظامی‌گری و توسعه‌طلبی جمعی نسبت به‌دیگران است، كه با خودمختاری ملی مغایرت دارد. <ref>آصف، پیشین</ref> ناسیونالیسم مدنی، التزام به «خودمختاری» همگانی توسط توده مردم است. <ref>معظم‌پور، 1383، ص 271</ref>
 
2ـ ناسیونالیسم توتالیتر یا انحصارگرا(Exclusivist).؛ در این ایده به دلایل مذهبی، نژادی، قومی و...، كسانی را از شهروندی كامل و امتیازات محروم می‌دارند. <ref>پیشین</ref> [[توتالیتاریانیسم]] Totalitarianism).) صفت رژیم‌‏هایی با مشخصات زیر است: نظارت دولت بر جنبه‌‏های اقتصادی و اجتماعی، انحصار قدرت سیاسی، سیستم تك‌حزبی، دست‏یازی به زور، تشکیل جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی، از میان بردن آزادی‌های فردی. نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا نمونه‏های عالی نظام‌‏های توتالیتر بودند. <ref>آشوری، پیشین، ص 24؛ بهزادی، پیشین، ص 145</ref>
1ـ ناسیونالیسم توسعه‌طلب و مدنی؛ درون‌مایه آن نظامی‌گری و توسعه‌طلبی جمعی نسبت به‌دیگران است، كه با خودمختاری ملی مغایرت دارد. <ref>آصف، پیشین</ref> ناسیونالیسم مدنی، التزام به «خودمختاری» همگانی توسط توده مردم است. <ref>معظم‌پور، 1383، ص 271</ref><br>
3ـ ناسیونالیسم جدایی‌طلب و قومی؛ دولت موجود را یك قدرت امپریالیستی می‌داند و خواهان جدایی قلمروی ملی از آن دولت و تشكیل یك دولت ملی است. <ref>معظم‌پور، پیشین</ref> ناسیونالیسم قومی؛ گروه قومی را برای برقراری حاكمیت دولتی یا حفظ آن بسیج می‌كند <ref>ماتیل، 1384ش، ج1، ص576</ref> زیرا در ناسیونالیسم امكان بالقوه جلب توده عظیمی از مردم نهفته است. (بیل و لوئیس، 1372ش، ص39).
 
4ـ ناسیونالیسم‌ لیبرال؛ از اصـول آزادی، بـرابـری و برادری دفاع، و از خودمختاری گروه‌های خاصی هواخواهی می‌كند. (Duchacek/Thompson, 1960, P. 66-84)این پدیده در ایـتـالیـا و آلمـان بـه‌گونه افـراطـی، به برتری نـژاد و ایـدئولوژی حـزب خـاص انـجـامید. (ماتیل، پیشین، ص 434-666). این نظریه توسط رسو، لاك، ولتر و جفرسون پشتیبانی می‌شد. اعلامیه استقلال آمریكا، سند ناسیونالیزم‌ لیبرال به‌شمار می‌رود. (بهزادی، پیشین، ص 138).
2ـ ناسیونالیسم توتالیتر یا انحصارگرا(Exclusivist).؛ در این ایده به دلایل مذهبی، نژادی، قومی و...، كسانی را از شهروندی كامل و امتیازات محروم می‌دارند. <ref>پیشین</ref> [[توتالیتاریانیسم]] Totalitarianism).) صفت رژیم‌‏هایی با مشخصات زیر است: نظارت دولت بر جنبه‌‏های اقتصادی و اجتماعی، انحصار قدرت سیاسی، سیستم تك‌حزبی، دست‏یازی به زور، تشکیل جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی، از میان بردن آزادی‌های فردی. نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا نمونه‏‌های عالی نظام‌‏های توتالی‌تر بودند. <ref>آشوری، پیشین، ص 24؛ بهزادی، پیشین، ص 145</ref><br>
5ـ ناسیونالیسم افراطی؛ الف‌ـ نژادی و فاشیستی؛ نژادپرستی دكترین انكار حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی، برآن است كه دیگری شخص پست است. (گیبرنا، 1378ش، ص 149). فاشیسم (Fascism) در لغت از کلمه ایتالیایی «فاشیو» (Fasio) به‌معنای دسته‌گل و گیاه گرفته شده است و در اصطلاح، نام مجمع رزمندگان ایتالیایی جنگ ‌جهانی اول است که موسولینی یکی از همین افراد بود. فاشیو، تعیین‌کننده گروهی است که دارای هم‌بستگی عقیدتی هستند. (پازارگاد، بی‌تا، ص 6ـ125). برخی از مبانی نظری فاشیسم عبارت است از 1ـ نخبه‌مداری؛ 2ـ نژادگرایی؛ 3ـ توسعه‌طلبی و میلیتاریستی، ضد کمونیسم؛ 4ـ توسل به ارعاب و ترور؛ 5ـ سیستم تک حزبی. (گیلبرت، 1371ش، ص 8؛ بشیریه، 1374ش، ص24ـ319).
 
ب‌ـ شوونیستی؛میهن‌پرستی مفرط دخالت در كشورهای دیگر را موجه می‌شمارد. پدیده سیاسی مبتنی بر قدرت بوده، انگیزه میهنی ستیزه‌جویانه داشته و توده‌ها با حمایت از حاكم ماجراجویی‌های پرهزینه راه می‌اندازند. (ساعی، 1383ش، ص60-63).
3ـ ناسیونالیسم جدایی‌طلب و قومی؛ دولت موجود را یك قدرت امپریالیستی می‌داند و خواهان جدایی قلمروی ملی از آن دولت و تشكیل یك دولت ملی است. <ref>معظم‌پور، پیشین</ref> ناسیونالیسم قومی؛ گروه قومی را برای برقراری حاكمیت دولتی یا حفظ آن بسیج می‌كند <ref>ماتیل، 1384ش، ج1، ص576</ref> زیرا در ناسیونالیسم امكان بالقوه جلب توده عظیمی از مردم نهفته است. <ref>بیل و لوئیس، 1372ش، ص39</ref><br>
6ـ ناسیونالیسم فرهنگی و سنتی؛ مدعی احیای گذشته و رؤیای تجدید عظمت دیرین است. (گیبرنا، پیشین، ص 212). ملی‌گرایی سنتی، فارغ از عقل و انقلاب، ملیت و دولت است و به نظر سنت‌طلبان، از پیش ایجاد شده و بحث از منشأ آنها ضرورتی ندارد. (پیشین، ص55).
 
4ـ ناسیونالیسم‌ لیبرال؛ از اصـول آزادی، بـرابـری و برادری دفاع، و از خودمختاری گروه‌های خاصی هواخواهی می‌كند. <ref>Duchacek/Thompson, 1960, P. 66-8</ref>این پدیده در ایـتـالیـا و آلمـان بـه‌گونه افـراطـی، به برتری نـژاد و ایـدئولوژی حـزب خـاص انـجـامید. <ref>ماتیل، پیشین، ص 434-666</ref> این نظریه توسط رسو، لاك، ولتر و جفرسون پشتیبانی می‌شد. اعلامیه استقلال آمریكا، سند ناسیونالیزم‌ لیبرال به‌شمار می‌رود. <ref>بهزادی، پیشین، ص 138</ref><br>
 
5ـ ناسیونالیسم افراطی؛ الف‌ـ نژادی و فاشیستی؛ نژادپرستی دكترین انكار حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی، برآن است كه دیگری شخص پست است. <ref>گیبرنا، 1378ش، ص 149</ref> فاشیسم (Fascism) در لغت از کلمه ایتالیایی «فاشیو» (Fasio) به‌معنای دسته‌گل و گیاه گرفته شده است و در اصطلاح، نام مجمع رزمندگان ایتالیایی جنگ ‌جهانی اول است که موسولینی یکی از همین افراد بود. فاشیو، تعیین‌کننده گروهی است که دارای هم‌بستگی عقیدتی هستند. <ref>پازارگاد، بی‌تا، ص 6ـ125</ref> برخی از مبانی نظری فاشیسم عبارت است از 1ـ نخبه‌مداری؛ 2ـ نژادگرایی؛ 3ـ توسعه‌طلبی و میلیتاریستی، ضد کمونیسم؛ 4ـ توسل به ارعاب و ترور؛ 5ـ سیستم تک حزبی. <ref>گیلبرت، 1371ش، ص 8؛ بشیریه، 1374ش، ص24ـ319</ref>
ب‌ـ شوونیستی؛میهن‌پرستی مفرط دخالت در كشورهای دیگر را موجه می‌شمارد. پدیده سیاسی مبتنی بر قدرت بوده، انگیزه میهنی ستیزه‌جویانه داشته و توده‌ها با حمایت از حاكم ماجراجویی‌های پرهزینه راه می‌اندازند. <ref>ساعی، 1383ش، ص60-63</ref><br>
 
6ـ ناسیونالیسم فرهنگی و سنتی؛ مدعی احیای گذشته و رؤیای تجدید عظمت دیرین است. <ref>گیبرنا، پیشین، ص 212</ref> ملی‌گرایی سنتی، فارغ از عقل و انقلاب، ملیت و دولت است و به نظر سنت‌طلبان، از پیش ایجاد شده و بحث از منشأ آنها ضرورتی ندارد. <ref>پیشین، ص55</ref>


===ب‌ـ ناسیونالیسم مثبت===
===ب‌ـ ناسیونالیسم مثبت===
اگر ملّی‌گرایی به معنای محبت و علاقه‌مندی به سرزمین، ملیت و مذهب خویش، بدون احساس برتری، تبعیض و تضییع حقوق دیگران باشد، ناسیونالیسم مثبت خواهد بود. در زیر، انواع ملی‌گرایی مثبت به طور خلاصه بیان می‌شود:
اگر ملّی‌گرایی به معنای محبت و علاقه‌مندی به سرزمین، ملیت و مذهب خویش، بدون احساس برتری، تبعیض و تضییع حقوق دیگران باشد، ناسیونالیسم مثبت خواهد بود. در زیر، انواع ملی‌گرایی مثبت به طور خلاصه بیان می‌شود:<br>
1ـ ناسیونالیسم جدید یا ضد استعمار؛ استعمارگری باعث ایجاد احساس میهن‌پرستی و تمایل به آزادی‌های ملی شد. (معظم‌پور، پیشین، ص 64-57؛ قهری، پیشین، ص 69-79). یكی از عوامل عمده آن اصل خود مختاری است. (بهزادی، پیشین، ص 147). ویژگی‌های عمده ناسیونالیسم جدید عبارت است از: الف ـ تكیه بر استقلال سیاسی و حقوقی؛ ب ـ احترام به نفس؛ ج ـ تكیه بر اصل تساوی ملت‌ها و نژادها؛ د ـ ضد استعماری بودن. (اوزكریملی، پیشین، ص 218).
 
2ـ ناسیونالیسم اصلاح‌طلب و محافظه‌كار؛ اصلاح‌طلب قلمروی دولت موجود را به عنوان محدوده قلمرو ملی قبول می‌كند، آن‌چه مورد اختلاف است، مبانی غیر ملی مشروعیت و حاكمیت دولت است. (ماتیل، پیشین، ج2، ص 493). محافظه‌كار؛ در پی حفظ وضع موجود، با گرایش ترمیم وضعیت با توجه به خواسته‌های گروه و یا حزب خاصی می‌باشد.
1ـ ناسیونالیسم جدید یا ضد استعمار؛ استعمارگری باعث ایجاد احساس میهن‌پرستی و تمایل به آزادی‌های ملی شد. <ref>معظم‌پور، پیشین، ص 64-57؛ قهری، پیشین، ص 69-79</ref> یكی از عوامل عمده آن اصل خود مختاری است. <ref>بهزادی، پیشین، ص 147</ref> ویژگی‌های عمده ناسیونالیسم جدید عبارت است از: الف ـ تكیه بر استقلال سیاسی و حقوقی؛ ب ـ احترام به نفس؛ ج ـ تكیه بر اصل تساوی ملت‌ها و نژادها؛ د ـ ضد استعماری بودن. <ref>اوزكریملی، پیشین، ص 218</ref> <br>
 
2ـ ناسیونالیسم اصلاح‌طلب و محافظه‌كار؛ اصلاح‌طلب قلمروی دولت موجود را به عنوان محدوده قلمرو ملی قبول می‌كند، آن‌چه مورد اختلاف است، مبانی غیر ملی مشروعیت و حاكمیت دولت است. <ref>ماتیل، پیشین، ج2، ص 493</ref> محافظه‌كار؛ در پی حفظ وضع موجود، با گرایش ترمیم وضعیت با توجه به خواسته‌های گروه و یا حزب خاصی می‌باشد.<br>
 
3ـ ناسیونالیسم ملی؛ ملّی‌گرایی به معنای میهن‌دوستی با حفظ حرمت و حقوق دیگران است، كه باعث ایجاد باورهای مشترک و استحکام یک ملت می‌گردد و مردم هنگام خطر از هویت ملی خویش دفاع می‌كنند.
3ـ ناسیونالیسم ملی؛ ملّی‌گرایی به معنای میهن‌دوستی با حفظ حرمت و حقوق دیگران است، كه باعث ایجاد باورهای مشترک و استحکام یک ملت می‌گردد و مردم هنگام خطر از هویت ملی خویش دفاع می‌كنند.
4ـ ناسیونالیسم وحدت‌خواه؛ كشورهای موجود را قطعات اشغال شده قلمروی ملی تلقی می‌كند، و در صدد یك‌پارچگی گروه خود و رهایی از اشغال كشورها می‌باشد. (Hayes, C. 1955, p. 165). مبانی فلسفی این ایدئولوژی از آثار اندیشمندانی مانند آگوست كنت، آدولپ تن، موریس باره و شارل موراس گرفته شده است. (اوزكریملی، پیشین، ص 56).
4ـ ناسیونالیسم وحدت‌خواه؛ كشورهای موجود را قطعات اشغال شده قلمروی ملی تلقی می‌كند، و در صدد یك‌پارچگی گروه خود و رهایی از اشغال كشورها می‌باشد. <ref>Hayes, C. 1955, p. 165</ref> مبانی فلسفی این ایدئولوژی از آثار اندیشمندانی مانند آگوست كنت، آدولپ تن، موریس باره و شارل موراس گرفته شده است. <ref>اوزكریملی، پیشین، ص 56</ref><br>
5‌ـ ناسیونالیسم سیاسی؛ الف‌ـ ناسیونالیسم‌ ملی فاقد دولت؛ دارای چهار وضعیت متفاوت است: 1. ممكن است دولت‌ «اختلاف فرهنگی» اقلیت یا اقلیت‌های خود را به‌رسمیت بشناسد، ولی به آنها اجازه ترویج ندهد (گیبرنا، پیشین، ص 168)؛ 2. داشتن میزان مشخصی از خودگردانی (پیشین)؛ 3. بالاترین درجه حق تعیین سرنوشت را دارند، ولی مستقل نیستند، مانند اهالی كبك كانادا (گیبرنا، پیشین، ص 169)؛ 4. ملت‌هایی كه دولتشان اصلاً آنها را به رسمیت نمی‌شناسد. (پیشین). ب‌ـ ناسیونالیسم در دولت‌های فاقد ملت؛ كه هنوز دولت‌ ـ ملت‌سازی صورت نگرفته است و دولت‌های پس‌ از استعمار می‌باشند. (گیبرنا، پیشین، ص 193-198).
 
6ـ ناسیونالیسم بشردوستانه و اقتصادی؛ ناسیونالیسم بشردوستانه نخستین نوع از ناسیونالیسم و الهام گرفته از روح روشن‌گری و استوار بر حقوق طبیعی است. (اوزكریملی، پیشین، ص 54). ناسیونالیسم اقتصادی؛ تعرفه‌ها افزایش یافت و از خودكفایی اقتصادی تمجید به‌عمل آمد. با مبارزه بر سر بازار و منابع این نوع از ناسیونالیسم با امپریالیسم در آمیخت. (پیشین، ص 57).
5‌ـ ناسیونالیسم سیاسی؛ الف‌ـ ناسیونالیسم‌ ملی فاقد دولت؛ دارای چهار وضعیت متفاوت است: 1. ممكن است دولت‌ «اختلاف فرهنگی» اقلیت یا اقلیت‌های خود را به‌رسمیت بشناسد، ولی به آنها اجازه ترویج ندهد <ref>گیبرنا، پیشین، ص 168</ref>؛ 2. داشتن میزان مشخصی از خودگردانی <ref>پیشین</ref>؛ 3. بالاترین درجه حق تعیین سرنوشت را دارند، ولی مستقل نیستند، مانند اهالی كبك كانادا <ref>گیبرنا، پیشین، ص 169</ref>؛ 4. ملت‌هایی كه دولتشان اصلاً آنها را به رسمیت نمی‌شناسد. <ref>پیشین</ref>. ب‌ـ ناسیونالیسم در دولت‌های فاقد ملت؛ كه هنوز دولت‌ ـ ملت‌سازی صورت نگرفته است و دولت‌های پس‌ از استعمار می‌باشند. <ref>گیبرنا، پیشین، ص 193-198</ref><br>
 
6ـ ناسیونالیسم بشردوستانه و اقتصادی؛ ناسیونالیسم بشردوستانه نخستین نوع از ناسیونالیسم و الهام گرفته از روح روشن‌گری و استوار بر حقوق طبیعی است. <ref>اوزكریملی، پیشین، ص 54</ref> ناسیونالیسم اقتصادی؛ تعرفه‌ها افزایش یافت و از خودكفایی اقتصادی تمجید به‌عمل آمد. با مبارزه بر سر بازار و منابع این نوع از ناسیونالیسم با امپریالیسم در آمیخت. <ref>پیشین، ص 57</ref>.


==4ـ مبانی نظری ناسیونالیسم ==
==4ـ مبانی نظری ناسیونالیسم ==
۱٬۷۴۱

ویرایش