۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
الف - شکی نیست که مراتب فهم انسانها در موضوعات گوناگون متفاوت بوده و هر قدر سطح عقلانی و اندیشه انسانها قوی تر باشد به همان میزان برداشتهای عالیتری از منابع معرفتی خواهند داشت. | |||
ب - از مختصات [[قرآن کریم]] - که قطعا یکی از ابعاد اعجاز ان نیز شمرده می شود – آن است که حقائق عالیه در این کتاب اسمانی بگونه ای تنظیم شده است که برای تمامی زمانها و همه اقشار گوناگون انسانها- با همه تفاوتهائی که در سطوح فکری شان وجود دارد - قابلیت هدایگری داشته و معارف عالیه اش پاسخگوی تمامی نیازهای بشریت درهمه ادوار بشری می باشد. | |||
عمق معارف قرآنی بگونه ای است که عجائب و شگفتی های ان بی نهایت بوده و بشریت قادر است در همه زمانها با تدبر و تعمق و نیز متمسک شدن بدان برترین حیات علمی، فکری، اجتماعی، سیاسی و...را برای خویش فراهم کند. | |||
درروایات اهل بیت ع نیز به گستردگی معانی و محتوای قرآنی و نیز سلسله مراتب فهم ان نسبت به مخاطبین متنوع اشاره شده است چنانکه از امام صادق ع نقل شده است: | |||
درروایات اهل بیت ع نیز به گستردگی معانی و محتوای | |||
کتاب خدا در چهار مرتبه است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق اما عبارت آن برای عوام است و اشارات آن برای خواص و لطایف آن برای اولیاء و حقایق آن برای انبیا است. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص31 کتاب الله علی أربعة أشیاء: العبارة و الإشارة و اللطایف و الحقایق. فالعبارة للعوام والإشارة للخواصّ و اللطایف للأولیاء و الحقایق للانبیاء.»</ref> | کتاب خدا در چهار مرتبه است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق اما عبارت آن برای عوام است و اشارات آن برای خواص و لطایف آن برای اولیاء و حقایق آن برای انبیا است. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص31 کتاب الله علی أربعة أشیاء: العبارة و الإشارة و اللطایف و الحقایق. فالعبارة للعوام والإشارة للخواصّ و اللطایف للأولیاء و الحقایق للانبیاء.»</ref> | ||
==گفتار امام علی علیه السلام در مراتب فهم پذیری | ==گفتار امام علی علیه السلام در مراتب فهم پذیری قرآن== | ||
اما م علی ع در گفتاری مراتب سه گانه ای را برای فهم و درک قرآن مطرح نموده می فرماید: | |||
بخشی از معارف قرآن برای عالم و جاهل قابل فهم است. برخی دیگر از معارف الهی تنها برای کسانی قابل فهم است که از ذهنی صاف و قلبی مهذب برخوردار باشند و برخی معارف الهی در قرآن نیز فقط برای خداوند، ملائکه الهی و راسخان در علم، معلوم می باشد. <ref>وسائل الشیعه ج 27ص 194: ثم إن الله قسم كلامه ثلاثة أقسام : فجعل قسما منه یعرفه العالم والجاهل ، وقسما لا یعرفه إلا من صفا ذهنه ، ولطف حسه وصح تمییزه ، ممن شرح الله صدره للإسلام ، وقسما لا یعلمه إلا الله وملائكته والراسخون فی العلم . وإنما فعل ذلك لئلا یدعی أهل الباطل المستولین على میراث رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) من علم الكتاب ما لم یجعله الله لهم ، ولیقودهم الاضطرار إلى الائتمام بمن ولی أمرهم فاستكبروا عن طاعته</ref> | |||
ج - در بیانات اهل بیت ع، قرآن، بعنوان مادبه الله شمرده شده است: ان هذا القرآن مادبه الله فتعلموا مادبته <ref>ما استطعتم وسائل الشیعه ج 6ص 168</ref>، مفهوم این گفتار ان است که قرآن از ظرفیت گسترده ای برخوردار بوده که هر یک از انسانها به تناسب استعداد و توانائی فکری شان می توانند از ان بهره گیرند. | |||
تبصره: از انجا که مراتب فهم قرآن بحسب ظرفیت ها و سطح علمی انسانها متفاوت می باشد این امر سبب پیدایش تفاسیر گوناگون ادبی، هنری، فلسفی، عرفانی و.... در سطوح مختلف گردیده است. | |||
چگونه ممکن است | سوال: چگونه ممکن است قرآن برای همه اعصار و همه اقشار انسانها در طول زمان قابل بهره برداری باشد ؟ | ||
در | چگونه ممکن است حقائق و معارف قرآن در همه اعصار و برای همه انسانها قابلیت بهره گیری داشته باشد ؟ ایا این سخن بمعنای ان نیست که کلمات و ترکیبات قرآنی دارای معانی متعدد بوده و بتدریج هر یک از انها برای عده ای مکشوف می گردد و یا بمعنای ان نیست که یک حقیقت دارای معانی طولی است که بتدریج در استمرار زمان کشف می شود ؟ | ||
در پاسخ این سئوال باید گفت: | |||
هر دو احتمالی که بیان گردید در قرآن کریم متصور است بدین معنا که اولا قرآن کریم بدلیل ظرفیت عظیم هنری و شکلی و محتوائی - تراکیب، هیئات و کلمات بکار رفته در ان - بیانگر حقیقتی واحد است که از مراتب گسترده ای برخوردار است و بتدریج در طول زمان این مراتب مکشوف می گردد. | |||
از | |||
ثانیا برخی ایات قرآن مشتمل بر معانی و نکات متعددی بوده که بتدریج برای انسانها کشف می گردد. به عبارت دیگر تکامل و توسعه فکری بشر نسبت به فهم قرآن گاه توسعه عرضی- کشف معانی متعدد - و گاه توسعه طولی- کشف مراتب مختلف یک حقیقت و معنا - می باشد. | |||
از طرفی هر دو نوع قابلیت معنائی در قرآن – توسعه طولی و عرضی - بگونه ای که پایانی برای ان متصور نیست، بیانگر اعجاز این کتاب اسمانی نیز می باشد. | |||
==بحثی در معانی ظاهری و باطنی قرآن در روایات – روایات بطون== | |||
یکی از مباحثی که در زمینه مراحل فهم قرآن لازم است مورد بررسی قرار گیرد روایاتی است که بیانگر وجود معانی بطنی برای قرآن کریم می باشد. | |||
در منابع روائی فریقین روایاتی وجود دارد که بیانگر ان است که قرآن علاوه بر معانی ظاهری، مشتمل بر معانی باطنی نیز می باشد بگونه ای که چنین معانی از دسترسی عموم خارج بوده و فقط خواص قادرند اگاهی از ان پیدا کنند. در اغاز روایات فریقین را در این باره نقل نموده و انگاه دیدگاه مفسرین را نسبت به ان بیان می کنیم: | |||
==روایات بطون معانی قرآن== | |||
از حمران بن أعین نقل شده است که امام باقر ع در پاسخ سئوال او نسبت به مفهوم " معانی ظاهری و باطنی | از حمران بن أعین نقل شده است که امام باقر ع در پاسخ سئوال او نسبت به مفهوم " معانی ظاهری و باطنی قرآن" فرمود: | ||
ظهره الذین نزل فیهم | ظهره الذین نزل فیهم القرآن، وبطنه الذین عملوا بمثل أعمالهم یجری فیهم ما نزل فی أولئك <ref>معانی الاخبار ص 259</ref> | ||
تبیین : در این روایت مراد از معانی ظاهری | تبیین: در این روایت مراد از معانی ظاهری قرآن کسانی هستند که در زمان نزول قرآن حاضر بوده و قرآن با عنایت به عقائد و رفتار انها نازل شده است و مراد از معانی باطنی قرآن کسانی هستند که نظیر اعمال مردم عصر نزول را انجام داده در نتیجه سنت و سرنوشتی که بر انان جاری شده بود بر اینان نیز جریان دارد. بنابر این مراد از معانی بطنی جری و تطبیق سنت ها و احکام قرآنی بر مردمی است که در اعصار گوناگون پدید می ایند. | ||
امام صادق ع به نقل از رسول اکرم ص می فرماید : | امام صادق ع به نقل از رسول اکرم ص می فرماید: | ||
....فإذا التبست علیكم الفتن كقطع اللیل المظلم فعلیكم بالقرآن...وله ظهر وبطن فظاهره حكم وباطنه | ....فإذا التبست علیكم الفتن كقطع اللیل المظلم فعلیكم بالقرآن...وله ظهر وبطن فظاهره حكم وباطنه علم، ظاهره أنیق وباطنه عمیق، له نجوم <ref>الکافی ج 2ص 599</ref> | ||
مفاد حدیث مذکوران است که ظاهر | مفاد حدیث مذکوران است که ظاهر قرآن از سنخ حکم بوده و باطنش از مقوله علم است بعلاوه اینکه ظاهرش زیبا و باطنش بسیار عمیق است. | ||
درروایتی دیگر از پیامبر ص نقل شده است که | درروایتی دیگر از پیامبر ص نقل شده است که: " ان للقرآن ظهرا وبطنا، ولبطنه بطن إلى سبعة أبطن " <ref>عوالی اللئالی ج 4ص 107 ؛ نظیر این روایت از امام علی ع نیزنقل شده است : - الإمام علی ( علیه السلام ) : القرآن ظاهره أنیق ، وباطنه عمیق ؛ زرکشی در البرهان فی علوم القران ج 2ص 164</ref> | ||
در این حدیث – هر چند مرسل است – برای | در این حدیث – هر چند مرسل است – برای قرآن لایه های هفتگانه باطنی که بیانگر گستردگی و عمق معارف قرآنی است اثبات شده است. | ||
دررایتی دیگر که از رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) رسیده است که فرمود : ما أنزل الله عز وجل آیة إلا لها ظهر | دررایتی دیگر که از رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) رسیده است که فرمود: ما أنزل الله عز وجل آیة إلا لها ظهر وبطن، وكل حرف حد، وكل حد مطلع <ref>کنز العمال ج 1ص 550 ظهره [ تنزیله ] وبطنه تأویله ، ومنه ما قد مضى ومنه ما لم یكن ، یجری كما تجری الشمس والقمر كل ما جاء تأویل شئ یكون على الأموات ، كما یكون على الأحیاء ، قال الله : * ( وما یعلم تأویله إلا الله والراسخون فی العلم ) * نحن نعلمه.</ref> | ||
حدیث مذکور نیز بیانگر ان است که درجنب معانی ظاهری همه ایات | حدیث مذکور نیز بیانگر ان است که درجنب معانی ظاهری همه ایات قرآنی، معانی باطنی نیز وجود دارد. | ||
از فضیل بن یسار نقل شده است که از امام باقر علیه السلام در تفسیر روایت "ما من القرآن | از فضیل بن یسار نقل شده است که از امام باقر علیه السلام در تفسیر روایت "ما من القرآن آیة، إلا ولها ظهر وبطن " ان حضرت در پاسخ فرمود: | ||
مراد از | مراد از ظهرقرآن، تنزیل و مراد از بطن قرآن، تاویل قرآن می باشد. <ref>وسائل الشیعه ج 27ص 197</ref> | ||
عبد الرزاق در تفسیرش روایتی را از ابن عباس نقل می کند که او تفسیر | عبد الرزاق در تفسیرش روایتی را از ابن عباس نقل می کند که او تفسیر قرآن را در چهار مرتبه قرار می داد: | ||
مرتبه اول ان بصورتی است که فقط برای افراد عرب – و کسانی که اشنائی به لغت عرب دارند- قابل درک است . مرتبه دوم ان بگونه ای است که هیچکس – عرب و غیر عرب - نسبت به عدم اگاهی از ان معذور نیست.مرتبه سوم مختص عالمان خاص بوده و علم به مرتبه چهارم ان نیز به خداوند اختصاص داشته و از دیگران پوشیده می باشد | مرتبه اول ان بصورتی است که فقط برای افراد عرب – و کسانی که اشنائی به لغت عرب دارند- قابل درک است. مرتبه دوم ان بگونه ای است که هیچکس – عرب و غیر عرب - نسبت به عدم اگاهی از ان معذور نیست.مرتبه سوم مختص عالمان خاص بوده و علم به مرتبه چهارم ان نیز به خداوند اختصاص داشته و از دیگران پوشیده می باشد. <ref> وسائل الشیعه ج 27ص 197 زرکشی در البرهان فی علوم القران ج 2ص 164 : عن ابن عباس ، أنه قسم التفسیر إلى أربعة أقسام : قسم تعرفه العرب فی كلامها ، وقسم لا یعذر أحد بجهالته ، یقول من الحلال والحرام ، وقسم یعلمه العلماء خاصة ، وقسم لا یعلمه إلا الله ، ومن ادعى علمه فهو كاذب </ref> | ||
ایشان بعد از ذکر مراتب چهارگانه تفسیر می نویسد : وهذا تقسیم صحیح . - <ref>همان</ref> | ایشان بعد از ذکر مراتب چهارگانه تفسیر می نویسد: وهذا تقسیم صحیح. - <ref>همان</ref> | ||
==دیدگاه مفسران فریقین پیرامون روایات بطون و مراتب فهم | ==دیدگاه مفسران فریقین پیرامون روایات بطون و مراتب فهم قرآن== | ||
باید گفت قول به اشتمال قرآن بر معانی باطنی از اموری است که اغلب مفسران و عالمان علوم قرآنی فریقین بدان اذعان داشته و اختصاص به مذهب خاص ندارد. اینان معتقدند دلیل این امر ایات و روایات و نیز برخی براهین عقلی است که در اثبات ان بیان گردیده است. در اینجا گفتار برخی از اندیشمندان فریقین را در تبیین مطلب مذکور بیان می کنیم: | |||
باید گفت قول به اشتمال | |||
===زرکشی در البرهان=== | ===زرکشی در البرهان=== | ||
ایشان در زمینه مراتب فهم | ایشان در زمینه مراتب فهم قرآن تحت عنوان "فی حاجة المفسر إلى الفهم والتبحر فی العلوم" و با توجه به روایاتی که در بیان مراتب چهارگانه فهم قرآن – عبارات اشارات لطائف و حقائق رسیده است، می نویسد: | ||
كتاب الله بحره | كتاب الله بحره عمیق، وفهمه دقیق، لا یصل إلى فهمة إلا من تبحر فی العلوم،وعامل الله بتقواه فی السر والعلانیة، وأجله عند مواقف الشبهات. واللطائف والحقائق لا یفهمها فیه إلا من القى السمع وهو شهید، فالعبارات للعموم وهی للسمع، والإشارات للخصوص وهی للعقل، وللطائف للأولیاء وهی المشاهد، والحقائق للأنبیاء،وهی الاستسلام. | ||
ایشان هریک از مراتب چهار گانه فوق را مشتمل بر معانی ظاهر و باطن دانسته و اظهار می دارد مراد از | ایشان هریک از مراتب چهار گانه فوق را مشتمل بر معانی ظاهر و باطن دانسته و اظهار می دارد مراد از ظاهرقرآن، تلاوت و مراد از باطن قرآن، فهم ان می باشد: | ||
وللكل وصف ظاهر | وللكل وصف ظاهر وباطن، وحد ومطلع، فالظاهر التلاوة، والباطن الفهم، ایشان درادامه به اقوال برخی از عالمان در زمینه مراتب گسترده فهم قرآن اشاره نموده و از برخی انان نقل می کند که هر ایه، ظرفیت 60 هزار برداشت را داراست و از برخی دیگر نقل می کند که قرآن مشتمل بر 77هزار نوع علم می باشد.<ref>البرهان : ج 2ص 154 قال ابن سبع فی " شفاء الصدور " : ...وقد قال بعض العلماء : لكل آیة ستون الف فهم ، وما بقی من فهمها أكثر . وقال آخر : القرآن یحوى سبعة وسبعین ألف علم ومائتی علم ،إذ لكل كلمة علم ، ثم یتضاعف ذلك أربعة ، إذ لكل كلمة ظاهر وباطن ، وحد ومطلع </ref> | ||
ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته | ایشان در ادامه به تبین نکته مذکور پرداخته و می نویسد: از انجا که همه علوم زیر مجموعه افعال و صفات الهی قرار دارند بنابر این قرآن را می توان شرح همه این علوم که- بیانگر ذات، صفات و افعال خداوند هستند- دانست. بدیهی است این امر مستلزم وجود مراتب گسترده در معانی قرآن و فهم ان می باشد. <ref>همان : وبالجملة فالعلوم كلها داخلة فی أفعال الله تعالى وصفاته ، وفى القرآن شرح ذاته وصفاته وأفعاله ، فهذه الأمور تدل على أن فهم معانی القرآن مجالا " رحبا ، ومتسعا بالغا ، وأن المنقول من ظاهر التفسیر لیس ینتهی الإدراك فیه بالنقل ، والسماع لا بد منه فی ظاهر التفسیر ، لیتقى به مواضع الغلط ، ثم بعد ذلك یتسع الفهم ولاستنباط ، والغرائب التی لا تفهم إلا باستماع فنون كثیرة ....ومن ادعى فهم أسرار القرآن ولم یحكم التفسیر الظاهر ، فهو كمن ادعى البلوغ إلى صدر البیت قبل تجاوز الباب ، فظاهر التفسیر یجرى مجرى تعلم اللغة التی لا بد منها للفهم ، وما لا بد فیها من استماع كثیر ، لأن القرآن نزل بلغة العرب ، فما كان الرجوع فیه إلى لغتهم ، فلا بد من معرفتها أو معرفة أكثرها ، إذ الغرض مما ذكرناه التنبیه على طریق الفهم لیفتح بابه ، ... </ref> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۰۳: | ||
اگر خداوند به هر انسان در برابر حرفی از | اگر خداوند به هر انسان در برابر حرفی از قرآن قدرت هزار نوع فهم را تفضل کند باز به معانی نهائی قرآن نخواهد رسید بجهت انکه قرآن کلام خداوند و بیان اوصاف الهی است بنابر این همانگونه که وجود مقدس الله بی نهایت است کلامش نیز بی نهایت خواهد بود. هر فرد تنها بمقدار استطاعتش قدرت برداشت از ان را خواهد داشت. <ref>البرهان ج 1ص9 كان سهل بن عبد الله یقول : لو أعطى العبد بكل حرف من القرآن ألف فهم لم یبلغ نهایة ما أودعه فی آیة من كتابه ; لأنه كلام الله ، وكلامه صفته . وكما أنه لیس لله نهایة ، فكذلك لا نهایة لفهم كلامه ; وإنما یفهم كل بمقدار ما یفتح الله علیه . وكلام الله غیر مخلوق ، ولا تبلغ إلى نهایة فهمه فهو محدثة مخلوقة .ولما كانت علوم القرآن لا تنحصر ، ومعانیه لا تستقصى ، وجبت العنایة بالقدرالممكن</ref> | ||
===سیوطی در الاتقان فی علوم | ===سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن=== | ||
ایشان در الاتقان ضمن نقل روایات ودیدگاه عالمان پیشین در معنای ظاهر و باطن شش وجه را در این زمینه نقل می کند. ایشان در بین وجوه مطرح شده وجه ششم را موید به روایتی از ابن عباس می داند. گفتار ایشان در وجه ششم این است که برخی می گویند : مراد از معنای ظاهر ی | ایشان در الاتقان ضمن نقل روایات ودیدگاه عالمان پیشین در معنای ظاهر و باطن شش وجه را در این زمینه نقل می کند. ایشان در بین وجوه مطرح شده وجه ششم را موید به روایتی از ابن عباس می داند. گفتار ایشان در وجه ششم این است که برخی می گویند: مراد از معنای ظاهر ی قرآن، تلاوه ظاهری و و مراد از باطن، فهم و درک قرآن می باشد. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۱۲: | ||
إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون .... وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء –- <ref>الاتقان ، ج 2، ص 486-488 وقال بعضهم الظاهر التلاوة والباطن الفهم والحد أحكام الحلال والحرام والمطلع الإشراف على الوعد والوعید قلت یؤید هذا ما أخرجه ابن أبی حاتم من طریق الضحاك عن ابن عباس قال إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون لا تنقضی عجائبه ولا تبلغ غایته فمن أوغل فیه برفق نجا ومن أوغل فیه بعنف هوى أخبار وأمثال وحلال وحرام وناسخ ومنسوخ ومحكم ومتشابه وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء – انتهی </ref> | إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون.... وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء –- <ref>الاتقان ، ج 2، ص 486-488 وقال بعضهم الظاهر التلاوة والباطن الفهم والحد أحكام الحلال والحرام والمطلع الإشراف على الوعد والوعید قلت یؤید هذا ما أخرجه ابن أبی حاتم من طریق الضحاك عن ابن عباس قال إن القرآن ذو شجون وفنون وظهور وبطون لا تنقضی عجائبه ولا تبلغ غایته فمن أوغل فیه برفق نجا ومن أوغل فیه بعنف هوى أخبار وأمثال وحلال وحرام وناسخ ومنسوخ ومحكم ومتشابه وظهر وبطن فظهره التلاوة وبطنه التأویل فجالسوا به العلماء وجانبوا به السفهاء – انتهی </ref> | ||
سیوطی در الاتقان در روایتی از ابی درداءنقل می کند که فقاهت واقعی مبتنی بر ان است که به معانی ظاهری | سیوطی در الاتقان در روایتی از ابی درداءنقل می کند که فقاهت واقعی مبتنی بر ان است که به معانی ظاهری قرآن بسنده نکرده و انرا دارای وجوه و معانی گسترده بدانیم: | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۲۲: | ||
===سعدالدین تفتازانی=== | ===سعدالدین تفتازانی=== | ||
ایشان اعتقاد به معانی بطنی و مخفی قرآن را -افزون بر ظاهر آن- نشانه کمال ایمان و محض عرفان می داند : | ایشان اعتقاد به معانی بطنی و مخفی قرآن را -افزون بر ظاهر آن- نشانه کمال ایمان و محض عرفان می داند: | ||
..وأما ما یذهب إلیه بعض المحققین من أن النصوص على ظواهرها ومع ذلك فیها إشارات خفیة إلى دقائق تنكشف على أرباب السلوك یمكن التطبیق بینها وبین الظواهر المرادة فهو من كمال الإیمان ومحض العرفان <ref>الاتقان، ج 2، ص 486</ref> | ..وأما ما یذهب إلیه بعض المحققین من أن النصوص على ظواهرها ومع ذلك فیها إشارات خفیة إلى دقائق تنكشف على أرباب السلوك یمكن التطبیق بینها وبین الظواهر المرادة فهو من كمال الإیمان ومحض العرفان <ref>الاتقان، ج 2، ص 486</ref> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۲۸: | ||
===شیخ طوسی در التبیان=== | ===شیخ طوسی در التبیان=== | ||
ایشان در ذیل روایت نبوی و ائمه معصومین علیهم السلام (ما نَزَلَ مِن القُرآنِ مِن آیَةٍ اٍّلا وَلَها ظَهرٌ وَ بطنٌ) چهار وجه را در معنای ظهر و بطن محتمل می داند : | ایشان در ذیل روایت نبوی و ائمه معصومین علیهم السلام (ما نَزَلَ مِن القُرآنِ مِن آیَةٍ اٍّلا وَلَها ظَهرٌ وَ بطنٌ) چهار وجه را در معنای ظهر و بطن محتمل می داند: | ||
وجه اول : مقصود از ظاهر، قصص نابودی امتهای پیشین و مقصود از باطن، مواعظ و عبرتهایی است که از آن داستانها برای دیگران مانده است. | وجه اول: مقصود از ظاهر، قصص نابودی امتهای پیشین و مقصود از باطن، مواعظ و عبرتهایی است که از آن داستانها برای دیگران مانده است. | ||
وجه دوم : مقصود از ظاهر این است که هیچ آیهای نیست، مگر آن که گروهی طبق آن عمل کردهاند و منظور از باطن، این است که اقوام دیگری نیز در عصرها و نسلهای بعدی طبق آن عمل خواهند کرد. | وجه دوم: مقصود از ظاهر این است که هیچ آیهای نیست، مگر آن که گروهی طبق آن عمل کردهاند و منظور از باطن، این است که اقوام دیگری نیز در عصرها و نسلهای بعدی طبق آن عمل خواهند کرد. | ||
وجه سوم : منظور از ظاهر، لفظ قرآن، و مقصود از باطن، تأویل آن است. | وجه سوم: منظور از ظاهر، لفظ قرآن، و مقصود از باطن، تأویل آن است. | ||
وجه چهارم : مقصود از ظاهر و باطن این است که شما هرگاه از باطن آیه جستوجو، و آن را برظاهر آیه قیاس کنید، بر معنای صحیح آیه وقوف خواهی یافت .<ref>التبیان فی تفسیر القران ج 1ص9 أحدها - ما روی فی أخبارنا عن الصادقین علیهما السلام وحكی ذلك عن أبی عبیدة أن المراد بذلك القصص باخبار هلاك الأولین وباطنها عظة للآخرین والثانی - ما حكی عن ابن مسعود أنه قال : [ ما من آیة إلا وقد عمل بها قوم ولها قوم یعملون بها ] والثالث - معناها أن ظاهرها لفظها وباطنها تأویلها ذكره الطبری واختاره البلخی والرابع - ما قال الحسن البصری : [ انك إذا فتشت عن باطنها وقسته على ظاهرها وقفت على معناها ]</ref> | وجه چهارم: مقصود از ظاهر و باطن این است که شما هرگاه از باطن آیه جستوجو، و آن را برظاهر آیه قیاس کنید، بر معنای صحیح آیه وقوف خواهی یافت.<ref>التبیان فی تفسیر القران ج 1ص9 أحدها - ما روی فی أخبارنا عن الصادقین علیهما السلام وحكی ذلك عن أبی عبیدة أن المراد بذلك القصص باخبار هلاك الأولین وباطنها عظة للآخرین والثانی - ما حكی عن ابن مسعود أنه قال : [ ما من آیة إلا وقد عمل بها قوم ولها قوم یعملون بها ] والثالث - معناها أن ظاهرها لفظها وباطنها تأویلها ذكره الطبری واختاره البلخی والرابع - ما قال الحسن البصری : [ انك إذا فتشت عن باطنها وقسته على ظاهرها وقفت على معناها ]</ref> | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۴۷: | ||
===فیض کاشانی در تفسیر الاصفی=== | ===فیض کاشانی در تفسیر الاصفی=== | ||
ایشان در آغاز تفسیر الاصفی اظهار می دارد در فهم معانی | ایشان در آغاز تفسیر الاصفی اظهار می دارد در فهم معانی قرآن نباید به معانی ظاهری ان اکتفا نمود بلکه لازم است به حقائق معانی و لایه های باطنی ان نیز توجه داشت. تنها دراین صورت تناقضات بدوی در قرآن مرتفع شده و به اسرار قرآن می توان نائل شد.<ref>ینبغی لمن أراد فهم معانی القرآن من الأخبار من دون توهم تناقض وتضاد ، أن لا یجمد فی تفسیره ومعناه على خصوص بعض الآحاد والأفراد ، بل یعمم المعنى والمفهوم فی كل ما یحتمل الإحاطة والعموم ، كما ورد فی بعض الآیات من الروایات . فإن وهم التناقض فی الأخبار المخصصة إنما یرتفع بذلك ، وفهم أسرار القرآن یبتنی على ذلك ، وإن نظر أهل البصیرة إنما یكون على الحقائق الكلیة ، دون الأفراد الجزئیة . فما ورد فی بعض الأخبار من التخصیص ، فإنما ورد للتنبیه على المنزل فیه ، أو الإشارة إلى أحد بطون معانیه ، أو غیر ذلك . وذلك بحسب فهم المخاطب على سبیل الاستئناس ، إذ كان كلامهم مع الناس على قدر عقول الناس </ref> | ||
ایشان در ادامه ضمن بیان اینکه ائمه علیهم السلام به مقدار عقول مردم سخن می گفتند به یکی از برداشتهای عمیق امام صادق ع از | ایشان در ادامه ضمن بیان اینکه ائمه علیهم السلام به مقدار عقول مردم سخن می گفتند به یکی از برداشتهای عمیق امام صادق ع از قرآن کریم اشاره کرده می نویسد: | ||
امام علیه السلام ایه ای که در زمینه صله رحم نسبت به اهل البیت ع وارد شده است را به مطلق صله ارحام تعمیم داد بدلیل انکه نمی توان ایه را مختص موردی که ایه در ان نازل شده است دانست بلکه | امام علیه السلام ایه ای که در زمینه صله رحم نسبت به اهل البیت ع وارد شده است را به مطلق صله ارحام تعمیم داد بدلیل انکه نمی توان ایه را مختص موردی که ایه در ان نازل شده است دانست بلکه قرآن کتابی است که از معانی باطنی عمیقی برخوردار است. <ref>تفسیر الاصفی ص 3-5 وقد عمم مولانا الصادق علیه السلام الآیة التی وردت فی صلة رحم آل محمد علیهم السلام صلة كل رحم ، ثم قال : " ولا تكونن ممن یقول فی الشئ : إنه فی شئ واحد " .... فإنه-قران - " بحر لا ینزف ،ظاهره أنیق ، وباطنه عمیق ، لا تحصى عجائبه ، ولا تبلى غرائبه " . كما ورد –انتهی-</ref> | ||
===علامه طباطبائی در | ===علامه طباطبائی در القرآن فی الاسلام=== | ||
ایشان در تحقیقی جامع به معانی ظاهر و باطنی قرآن پرداخته و مطالب ارزشمندی را در حکمت بکارگیری چنین شیوه ای در قرآن بیان نموده است. | |||
ایشان در بخش نخست کلامشان ذیل عنوان" للقرآن ظاهر وباطن" می فرماید: | |||
مراد از معانی باطنی امور غیرقابل ادراک نیست بلکه مراد ان است که با تدبر و تعمق در قرآن می توان به لایه های عمیق معانی ایات پی برد بگونه ای که ان معانی هم بعد از تدبر بعنوان ظواهر تلقی خواهد شد بعبارت دیگر ظواهر معانی قرآن از لایه های مختلفی برخوردار است که در سلسله طولی قرار داشته بگونه ای که با تدبر قابل دسترسی می باشد. ایشان نکته مذکور را در قالب بیان شواهدی از قرآن توضیح می دهند.<ref>القرآن فی الاسلام : یقول الله تعالى فی كلامه المجید : ( واعبدوا الله ولا تشركوا به شیئا ) ظاهر هذه الآیة الكریمة أنها تنهى عن عبادة الأصنام كما جاء فی قوله تعالى ( فاجتنبوا الرجس من الأوثان ) ، ولكن بعد التأمل والتحلیل یظهر أن العلة فی المنع من عبادة الأصنام أنها خضوع لغیر الله تعالى . وهذا لا یختص بعبادة الأصنام بل عبر عز شأنه عن إطاعة الشیطان أیضا بالعبادة حیث قال : ( ألم أعهد إلیكم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان ) ومن جهة أخرى یتبین أنه لا فرق فی الطاعة الممقوتة بین أن تكون للغیر أو للانسان نفسه ، فان إطاعة شهوات النفس أیضا عبادة من دون الله تعالى كما یشیر الیه فی قوله : ( أفرأیت من اتخذ الهه هواه ) .... عند التدبر فی هذه الآیات الكریمة نرى بالنظرة البدائیة فی قوله ( ولا تشركوا به شیئا ) أنه تعالى ینهی عن عبادة الأصنام وعندما نتوسع بعض التوسع نرى النهی عن عبادة غیر الله من دون أذنه ، ولو توسعنا أكثر من هذا لنرى النهی عن عبادة الانسان نفسه باتباع شهواتها ، أما لو ذهبنا إلى توسع أكثر فنرى النهی عن الغفلة عن الله والتوجه إلى غیره </ref> | |||
ایشان معتقد است درک معانی طولی ایات تنها در پرتو تدبر بدست می اید و این امر در سراسر قرآن جاری است.ایشان بعد از بیان نکته مذکور به روایات بطون اشاره کرده و معتقد است این روایات بیانگر وجود معانی عمیق قرآن در قرآن است که با تدبر بدست می اید. <ref>القران فی الاسلام ص 27-26- ...ان هذا التدرج - ونعنی به ظهور معنى بدائی من الآیة ثم ظهور معنى أوسع وهكذا – جار فی كل من الآیات الكریمة بلا استثناء ..وبالتأمل فی هذا الموضوع یظهر معنى ما روی عن النبی صلى الله علیه وآله فی كتب الحدیث والتفسیر من قوله : ( ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن ) وعلى هذا للقرآن ظاهر وباطن أو ظهر وبطن ، وكلا المعنیین یرادان من الآیات الكریمة ، الا أنهما واقعا فی الطول لا فی العرض ، فان إرادة الظاهر لا تنفی إرادة الباطن وإرادة الباطن لا تزاحم إرادة الظاهر</ref> | |||
ایشان معتقد است درک معانی طولی ایات تنها در پرتو تدبر بدست می اید و این امر در سراسر | |||
===گفتارعلامه طباطبائی در زمینه علت بکار گیری معانی باطنی وظاهر ی در | ===گفتارعلامه طباطبائی در زمینه علت بکار گیری معانی باطنی وظاهر ی در قرآن=== | ||
ایشان تحت عنوان: لماذا تكلم القرآن بأسلوب الظاهر والباطن بعد از بیان سه مقدمه می فرماید: | |||
از انجا که تعالیم عالی قرآن ناظر به مقام والای انسانیت بوده و او را قابل سیر در مدارج کمال می داند و از طرفی استعداد انسانها در فهم امور معنوی با یکدیگر متفاوت بوده و نمی توان مسائل عالی را در یک سطح ارائه داد به همین دلیل قرآن کریم مسائل را بصورت ساده در اختیار بشریت گذاشته اما در باطن این معانی بظاهر ساده معارف عمیقی نهاده است که تنها اهل معرفت قادر به درک انها می باشند. <ref>القران فی الاسلام ص 30-32 بعد تقدیم هذه المقدمات الثلاث نقول : ان القرآن الكریم ینظر فی تعالیمه القیمة إلى الانسانیة بما أنها انسانیة ، ونعنی أنه یوسع تعالیمه على الانسان باعتباره قابلا للتربیة والسیر فی مدارج الكمال .ونظرا إلى أن الأفهام والعقول تختلف فی ادراك المعنویات ولا یؤمن الخطر عند القاء المعارف العالیة كما أسلفنا . .. یستعرض القرآن الكریم تعالیمه بأبسط المستویات التی تناسب العامة ویتكلم فی حدود فهمهم ومداركهم الساذجة . | |||
از انجا که تعالیم عالی | |||
ایشان ادامه می دهد : ان هذه الطریقة الحكیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس ، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشكل محسوس أو ما یقرب منه وتبقى الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلى حسب الأفهام ویدرك منها كل شخص بقدر عقله ومداركه یقول تعالى : ( انا جعلناه قرآنا عربیا لعلكم تعقلون . وانه فی أم الكتاب لدینا لعلی حكیم ). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام : ( أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها ) ویقول الرسول صلى الله علیه وآله فی حدیث مشهور : انا معاشر الأنبیاء نكلم الناس على قدر عقولهم. ونتیجة أخرى لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تكون كأمثلة بالنسبة إلى البواطن ، یعنی بالنسبة إلى المعارف الإلهیة التی هی أعلى مستوى من أفهام العامة </ref> | ایشان ادامه می دهد : ان هذه الطریقة الحكیمة نتیجتها أن تبث المعارف العالیة بلغة ساذجة یفهمها عامة الناس ، وتؤدی ظواهر الألفاظ فی هذه الطریقة عملیة الالقاء بشكل محسوس أو ما یقرب منه وتبقى الحقائق المعنویة وراء ستار الظواهر فتتجلى حسب الأفهام ویدرك منها كل شخص بقدر عقله ومداركه یقول تعالى : ( انا جعلناه قرآنا عربیا لعلكم تعقلون . وانه فی أم الكتاب لدینا لعلی حكیم ). ویقول ممثلا للحق والباطل ومقدار الأفهام : ( أنزل من السماء ماءا فسالت أودیة بقدرها ) ویقول الرسول صلى الله علیه وآله فی حدیث مشهور : انا معاشر الأنبیاء نكلم الناس على قدر عقولهم. ونتیجة أخرى لهذه الطریقة ان ظواهر الآیات تكون كأمثلة بالنسبة إلى البواطن ، یعنی بالنسبة إلى المعارف الإلهیة التی هی أعلى مستوى من أفهام العامة </ref> | ||
بعبارت دیگر عمق معارف | بعبارت دیگر عمق معارف قرآن و نیز تفاوت ظرفیت انسانها مقتضی ان بود که ایات قرآن بگونه ای تنظیم گردد تا همگان در هر سطحی که هستند بتوانند مراتبی از معانی عالیه ان را درک کنند به همین جهت ظواهر ایات در قرآن کریم دارای سلسله مراتبی هستند که سطوح مختلف متدبرین در ان می توانند معرفت خویش را ارتقا بخشد. | ||
باید گفت علاوه بر نکات ذکر | باید گفت علاوه بر نکات ذکر شده، جاودانگی و ابدیت قرآن کریم نیز مقتضی ان است که چنین روشی در بیان معارف قرآنی بکار رود بدین معنا که اگر بناست قرآن در تمامی اعصار پاسخگوی نیازهای جوامع بشری باشد جز طریق مذکور راهی جهت رسیدن به این هدف نخواهد بود. | ||
===سید حیدراملی در تفسیر المحیط الاعظم=== | ===سید حیدراملی در تفسیر المحیط الاعظم=== | ||
ایشان تحت عنوان: فی بیان "أنّ للقرآن ظهرا وبطنا والمراد منهما " بعد از نقل دو روایت: "ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن" و روایت: "ما من آیة إلا ولها، ظهر وبطن، ولكل حرف حد، ولكلّ حد مطلع "می نویسد: | |||
ایشان تحت عنوان : فی بیان "أنّ للقرآن ظهرا وبطنا والمراد منهما " بعد از نقل دو روایت : "ان للقرآن ظهرا وبطنا ولبطنه بطنا إلى سبعة أبطن" و روایت : "ما من آیة إلا | این دو روایت بیانگر ان است که قرآن مشتمل بر ظواهری است که تفسیر ان لازم است و نیز مشتمل بر معانی باطنی است که تاویل ان ضروری است. از طرفی تاویل قرآن نیز دارای مراتب هفتگانه می باشد. | ||
این دو روایت بیانگر ان است که | |||
ایشان در ادامه می نویسد : | ایشان در ادامه می نویسد: | ||
از انجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از اینرو لازم است در تبین کلمات انان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون ان همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان على أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر ، وبواطن تجب التأویل ، إلى أن یصل التأویل إلى نهایة المراتب السبع ، وبل لكل آیة منه ، وبل لكل حرف ، وعلى هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتى یتحقق بعض هذا المعنى عندك وعند غیرك . ...، وحیث إن كلام اللَّه تعالى وكلام أنبیائه وأولیائه ( ع ) ، یجب أن یكون محتملا على معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الكل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ كل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه ، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلى بعض العبید ، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن ، لیحصل المقصود فی الوسط </ref> | از انجا که کلام خداوند و انبیاء و اولیای الهی مشتمل بر معانی و اسرار گوناگون است از اینرو لازم است در تبین کلمات انان به معانی ظاهری شان بسنده نکرده و در فهم وجوه گوناگون ان همت گماشت. <ref>تفسیر المحیط الاعظم ج 1ص 303-302، وهذان الخبران دالان على أن للقرآن ظواهر تجب التفسیر ، وبواطن تجب التأویل ، إلى أن یصل التأویل إلى نهایة المراتب السبع ، وبل لكل آیة منه ، وبل لكل حرف ، وعلى هذا التقدیر یجب الشروع فی بیانهما حتى یتحقق بعض هذا المعنى عندك وعند غیرك . ...، وحیث إن كلام اللَّه تعالى وكلام أنبیائه وأولیائه ( ع ) ، یجب أن یكون محتملا على معان مختلفة وأسرار متنوعة لیشمل الكل بقدر فهمهم واستعدادهم ویأخذ كل أحد من العباد منه حظَّه ونصیبه ، ولا یلزم منه ومن نفیه الإخلال بالواجب بالنسبة إلى بعض العبید ، نشرع فیه بوجوه مختلفة ممّا ذهب إلیه أهل الظاهر وأهل الباطن ، لیحصل المقصود فی الوسط </ref> | ||
انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از انها شده است - می پردازد . | انگاه به تبیین مطلب فوق – مراد از معانی باطنی و تفاسیر مختلفی که از انها شده است - می پردازد. | ||
===امام خمینی=== | ===امام خمینی=== | ||
امام خمینی بر «ظاهر» و «باطن» قرآن تأکید ورزیده و بسنده کردن به ظاهر و بازماندن از مغز و ژرفای آن را مرگ و نابودی آدمی میداند. وی براین باور است که همة نادانیها و انکار نبوتها و ولایتها، در عدم درک و راه نیافتن به ژرفای قرآن ریشه دارد .<ref>امام خمینی، 1374، ص 38 و 59 و همچنین 1378، ص 136).</ref> | امام خمینی بر «ظاهر» و «باطن» قرآن تأکید ورزیده و بسنده کردن به ظاهر و بازماندن از مغز و ژرفای آن را مرگ و نابودی آدمی میداند. وی براین باور است که همة نادانیها و انکار نبوتها و ولایتها، در عدم درک و راه نیافتن به ژرفای قرآن ریشه دارد.<ref>امام خمینی، 1374، ص 38 و 59 و همچنین 1378، ص 136).</ref> | ||
===محمدهادی معرفت=== | ===محمدهادی معرفت=== | ||
خط ۲۲۱: | خط ۱۹۷: | ||
ایشان معنای باطنی ایات را تکمیل کننده رسالت | ایشان معنای باطنی ایات را تکمیل کننده رسالت قرآن دانسته و منحصر کردن معانی ایات در معانی ظاهری و اختصاص ان به شان نزول و مناسبتها، سبب عقیم ماندن قرآن نسبت به مسائل مستحدثه در زمانهای مختلف خواهد بود. | ||
ایشان در ادامه روایاتی را که بیانگر اشتمال | ایشان در ادامه روایاتی را که بیانگر اشتمال قرآن بر معانی ظاهری و باطنی می باشد نقل می کند که از جمله انها دو روایت ذیل می باشد: | ||
قال النبی ص: ان | قال النبی ص: ان للقرآن ظهرا و بطنا و قد سئل الامام ابوجعفر الباقر ع عن تفسیر هذاالحدیث فقال: ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه ما لم یکن یجری کما تجری الشمس و القمر <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص33 : التاویل بمعنی تبیین المفهوم العام للایه (البطن فی مقابل الظهر ) و هذا هو المعنی الثانی للتاویل فی مصطلحهم یریدون به تبیین المفهوم العام الذی انطوت علیه الایه فی مدلولها الشامل و الذی یبدو خاصا حسب ظاهر التنزیل فان غالبیه الایات النازله حسب المناسبات المواتیه و المستدعیه لنزول ایه او ایات تبدو بحسب ظاهرها الاولی خاصه بموارد نزولها لاتتعداها ظاهریا و هذا یجعل من رساله القران عقیمه علی مدی الایام غیر ان النبی ص تدارک هذا الجانب الخطیر و اکد علی ضروره استخلاص الایه من ملابساتها لتصبح ذات رساله عامه و شامله لجمیع القوام و الاعصار</ref> | ||
===دیدگاه متفاوت محمد جواد مغنیه با دیگران در روایات بطون=== | ===دیدگاه متفاوت محمد جواد مغنیه با دیگران در روایات بطون=== | ||
ایشان در کتاب"نظرات فی التصوف و الکرامات " نخست بخشی از گفتار متصوفه را در زمینه معانی باطنی | ایشان در کتاب"نظرات فی التصوف و الکرامات " نخست بخشی از گفتار متصوفه را در زمینه معانی باطنی قرآن و نیز روایاتی که در این باب وارد شده است بیان می کند. سپس به سبب تعدد معانی باطنی قرآن از منظر متصوفه پرداخته و از منظر انان می نویسد: | ||
از انجا که حالات و استعداد مردم متفاوت است بنابر این بر حکیم لازم است که در تنزیلش مراعات همگان را بنماید بهمین دلیل | از انجا که حالات و استعداد مردم متفاوت است بنابر این بر حکیم لازم است که در تنزیلش مراعات همگان را بنماید بهمین دلیل قرآن مشتمل بر معانی باطنی می باشد مضافا به اینکه معانی باطنی نیز بدلیل اختلاف اهل معرفت در ظرفیتهای فکری و قلبی شان دارای مراتبی می باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35قال جماعة من الصوفیة : ان للنصوص الشرعیة ظاهرا ، وباطنا ، والظاهر هو النص الجلی الواضح ، تماما كالصورة المحسوسة الملموسة ، والنص الخفی هو الدقیق الغامض كالأرواح المحجوبة عن العیان ، وقد جاء فی الأحادیث النبویة ان للقرآن ظهرأ و بطنا ، وان لبطنه سبعة ابطن ، وفی حدیث آخر سبعین بطنا ، اما السبب لتعدد البطون فهو ان أحوال الناس مختلفة متباینة ، وعلى الحكیم ان یخاطب المستمعین حسب أفهامهم وواقعهم ، فمنهم من یخاطب بالظاهر فقط ، لأنه لا یفهم سواه ، ومنهم من یخاطب بالباطن ، لأنه یدركه ویفهمه ، ثم إن أهل الباطن على مراتب فی عمق الفهم وبعد الادراك ، فمنهم من یخترق ادراكه حجابا واحدا ، ومنهم من یخترق أكثر من حجاب إلى سبعین ، والمدیر الحكیم یخاطب كلا حسب ما بلغ الیه من درجات الفهم والادراك .- وأیضا ان الله سبحانه خلق عالمین : عالم الشهادة ، وهو عالمنا هذا الذی نحیاه ، ونعیش فیه ، وعالم الغیب ، وهو عالم ما وراء الطبیعة ، وكل شئ فی عالم الشهادة ، له أصل فی عالم الغیب ، وهذا الأصل هو الروح والحقیقة واللب الموجود فی عالم الشهادة ، وهذا الموجود هو قشر لذلك اللب ، وجسد لتلك الروح ، وكما أن القشر ظاهر ، واللب باطن ، كذلك الموجودات فی هذا العالم هی ظواهر وإشارات إلى الباطن الذی هو اللب والحقیقة ، ومن اجل هذا قیل : ان الدنیا طریق الآخرة </ref> | ||
ایشان در رد دیدگاه مذکور می نویسد : | ایشان در رد دیدگاه مذکور می نویسد: | ||
یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت انکه خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسانها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم ان نباشند بعلاوه انکه چنین نیست که در وراء ظاهر | یدگاه متصوفه در قبول معانی باطنی قابل پذیرش نیست بجهت انکه خداوند تکلیف واحدی را بر همگان مطرح کرده و بین انسانها تفاوتی در این جهت قائل نشده است و ممکن نیست انان را به امری فراخواند که قادر به فهم ان نباشند بعلاوه انکه چنین نیست که در وراء ظاهر قرآن معانی باطنی باشد بگونه ای که ظاهر ان برای عوام و باطنش خاص خواص باشد. <ref>نظرات فی التصوف و الکرامات – ص 35 الجواب : ان هذا الزعم لا یستند إلى دلیل ، فان الله سبحانه قد كلف الناس جمیعا بتكلیف واحد ولم یفرق بین فئة وفئة ولا بین فرد وفرد ، وخاطب الجمیع بالقرآن الكریم وأوجب علیهم العمل به ، ومحال ان یأمرهم بأشیاء لا یفهمونها ولا یهتدون إلیها ،كیف وقد وصف الله القرآن بأنه عربی مبین ؟ ! قال فی الآیة 103 من النحل : " وهذا لسان عربی مبین " وفی الآیة 28 من الزمر ، " قرآنا عربیا غیر ذی عوج " إلى غیر ذلك من الآیات ،هذا إلى أن فی القرآن آیات لا یمكن ان یكون وراء الظاهر شئ كقوله تعالى " محمد رسول الله " وقوله : " قل هو الله أحد " .ومن مزاعم هؤلاء ان ظاهر الشرع لعامة الناس ، وباطنه للخواص العارفین ، فالعبادة كالصوم والصلاة لا تجب على الصوفی العارف ، وانما تجب على العامة ، لان الغایة من العبادة هی الوصول ، ومتى وصل العارف فقد بلغ الغایة ، وانتهى كل شئ ، ولم یبق للوسیلة من اثر ، فالدین لیس عقیدة یعتقدها الناس ، ولا شعیرة یؤدونها بین مجموعة من الأحجار تسمى معبدا ، وانما العقیدة هی الاعتقاد الحق بالله الذی یستلزم الانصراف الكامل عن الخلق ، والمعبد الحق هو القائم فی القلب المقدس .نظرات فی التصوف و الکرامات</ref> | ||
==نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان== | ==نقد و بررسی گفتار متصوفه و پاسخ مغنیه نسبت به ان== | ||
بنظر می رسد بین گفتاری که از متصوفه بیان گردید ونقدهائی که از جانب مغنیه بر ان وارد شد بتوان جمع نمود از این جهت که مفاد گفتاری که از متصوفه بیان شد ان است که | بنظر می رسد بین گفتاری که از متصوفه بیان گردید ونقدهائی که از جانب مغنیه بر ان وارد شد بتوان جمع نمود از این جهت که مفاد گفتاری که از متصوفه بیان شد ان است که قرآن علاوه بر دارا بودن معانی ظاهری از معانی باطنی هم برخوردار است دلیل این امر هم تعدد مراتب فهم و ظرفیت انسانهاست که حکمت الهی مقتضی ان است که هر یک به تناسب ظرفیتشان بتوانند از معارف و لطائف قرآن بهره گیرند گردد. | ||
بدیهی است نکته مذکور امری است که بوضوح مشهود بوده و صحت ان مورد تایید اغلب اندیشمندان | بدیهی است نکته مذکور امری است که بوضوح مشهود بوده و صحت ان مورد تایید اغلب اندیشمندان قرآنی است اما ایراد مغنیه اشاره به برداشتهای ناصوابی است که برخی از متصوفه از معانی باطنی قرآن نموده و معتقدند که تکالیف الهی از انان بدلیل وصولشان به روح عبادت ساقط می گردد؛ بدیهی است چنین برداشتی نوعی تفسیربه رای بوده و مخالف مفاد بسیاری از ایات است که امر به عبودیت الهی نموده و هیچگاه کسی را معاف از ان نمی داند. | ||
==تبیین و بررسی نهائی در روایات بطون معانی | ==تبیین و بررسی نهائی در روایات بطون معانی قرآن== | ||
قبل از بررسی روایات مذکور لازم است بدانیم : | قبل از بررسی روایات مذکور لازم است بدانیم: درقرآن کریم ایات متعددی است که انسانها را دعوت به تفکر نموده و انها را از سطحی نگری درقرآن باز داشته است نظیر ایات: { أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – محمد ص، ایه 24} وَقَالَ تَعَالَى: { أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ – مومنون ایه 68 } وَقَالَ تَعَالَى: { أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافاً كَثِیراً –نساء ایه 82} | ||
بدیهی است مفاد ایات مذکور ان است که در جنب معانی ظاهری | بدیهی است مفاد ایات مذکور ان است که در جنب معانی ظاهری قرآن، معانی وجود دارد که جز با تفکر و تدبر نمی توان به انها دست یافت. | ||
ایات دیگری که بیانگر وجود معانی فراتر از معانی ظاهری | ایات دیگری که بیانگر وجود معانی فراتر از معانی ظاهری درقرآن - نظیر تاویل – می باشد عبارتند از: | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۳۸: | ||
با توجه به نکات مذکور می گوئیم : | با توجه به نکات مذکور می گوئیم: | ||
اولا روایات بطون بیانگر ظرفیت عمیق و تمام ناشدنی این کتاب اسمانی است بگونه ای که در همه زمانها و اعصار پاسخگوی نیازهای انسانها است بنابر این هیچگاه نباید به معانی که تاکنون در زمینه ایات الهی بیان گردیده اکتفا نمود بلکه می توان با اندیشیدن | اولا روایات بطون بیانگر ظرفیت عمیق و تمام ناشدنی این کتاب اسمانی است بگونه ای که در همه زمانها و اعصار پاسخگوی نیازهای انسانها است بنابر این هیچگاه نباید به معانی که تاکنون در زمینه ایات الهی بیان گردیده اکتفا نمود بلکه می توان با اندیشیدن درقرآن کریم در همه زمانها بهره برد چنانکه در بیانی از رسول اکرم ص در معرفی قرآن امده است:...وله ظهر وبطن فظاهره حكم وباطنه علم، ظاهره أنیق وباطنه عمیق، له نجوم وعلى نجومه نجوم لا تحصى عجائبه ولا تبلى غرائبه <ref>الکافی ج 2ص 599</ref> | ||
ثانیا مفاد روایات بطون ان است که همه انسانها در هر مرحله از تفکر و رشد فکر ی که باشند به تناسب ظرفیت شان می توانند از | ثانیا مفاد روایات بطون ان است که همه انسانها در هر مرحله از تفکر و رشد فکر ی که باشند به تناسب ظرفیت شان می توانند از قرآن بهره گیرند چنانکه در روایات می خوانیم: أن هذا القرآن مأدبة الله فتعلموا مأدبته ما استطعتم إن هذا القرآن حبل الله وهو النور البین والشفاء النافع عصمة لمن تمسك به ونجاة لمن تبعه الحدیث <ref>وسائل ج 6ص 168</ref> | ||
و نیز روایت معروف از امام صادق ع: "كتاب الله عز وجل على أربعة أشیاء : على | و نیز روایت معروف از امام صادق ع: "كتاب الله عز وجل على أربعة أشیاء: على العبارة، والإشارة، واللطائف، والحقائق. فالعبارة للعوام، والإشارة للخواص، واللطائف للأولیاء، والحقائق للأنبیاء " <ref>بحارالانوار ج 75ص 278</ref> که مراتب فهم قرآن را به تناسب ظرفیت فهم انسانها - عوام، خواص، اولیا و انبیاء - می داند. | ||
==مراد از معانی بطون در روایات== | ==مراد از معانی بطون در روایات== | ||
درروایتی از پیامبر ص نقل شده است که در ان مراد از معانی بطون بیان شده است . متن روایت بشرح ذیل می باشد : | درروایتی از پیامبر ص نقل شده است که در ان مراد از معانی بطون بیان شده است. متن روایت بشرح ذیل می باشد: | ||
برخی از صحابه پیامبرص به ان حضرت اظهار داشتند : یا رسول الله إنا لنجد للقرآن منك ما لا نجده من أنفسنا إذا نحن خلونا - (بهنگام قرائت | برخی از صحابه پیامبرص به ان حضرت اظهار داشتند: یا رسول الله إنا لنجد للقرآن منك ما لا نجده من أنفسنا إذا نحن خلونا - (بهنگام قرائت قرآن حالاتی در شما می بینیم که ان را بهنگام قرائت مان نسبت به قرآن در وجود خویش احساس نمی کنیم ) | ||
ان حضرت فرمود | ان حضرت فرمود: | ||
أجل أنا أقرأه لبطن وأنتم تقرؤونه لظهر (شما ظاهر | أجل أنا أقرأه لبطن وأنتم تقرؤونه لظهر (شما ظاهر قرآن را می خوانید اما من باطن انرا می خوانم. | ||
سپس از حضرت سئوال شد : یا رسول الله ما البطن ؟ | سپس از حضرت سئوال شد: یا رسول الله ما البطن ؟ | ||
حضرت فرمود : اقرأ أتدبره واعمل بما فیه وتقرؤونه أنتم هكذا وأشار بیده فأمرها <ref>کنز العمال ج 1ص 622</ref> | حضرت فرمود: اقرأ أتدبره واعمل بما فیه وتقرؤونه أنتم هكذا وأشار بیده فأمرها <ref>کنز العمال ج 1ص 622</ref> | ||
نتیجه انکه شایسته نیست روایات بطون را بگونه ای معنا کنیم که مستلزم خروج | نتیجه انکه شایسته نیست روایات بطون را بگونه ای معنا کنیم که مستلزم خروج قرآن کریم از دسترس مردم باشد چنانکه برخی از اخباریین نظیر مولف " الفوائد المدنیه" به چنین برداشت ناصوابی از روایات بطون رسیده و معتقدند که فهم قرآن بدلیل روایات بطون مختص اهل بیت ع می باشد بگونه ای که دیگران جز از طریق روایات اهل بیت نمی توانند به معارف قرآن دست یابند. | ||
باید گفت : از دلائل بطلان این | باید گفت: از دلائل بطلان این تفکر، مخالفت ان با مضامین بسیاری از ایات قرآنی است که همه بشریت را دعوت به تفکر در محتوای این کتاب اسمانی نموده و حتی با اظهار تحدی از مخالفانش می خواهد اگر در اعجاز ان تردید دارند سوره ای همانند ان ارائه دهند. از طرفی بر اساس روایات لزوم عرض احادیث به قرآن و عدم مخالفت ان با قرآن، برداشت مذکور از روایات بطون – که مستلزم عدم دسترسی بشر به قرآن است - مقبول نخواهد بود. | ||
==پرسش و پاسخ :ایا تفسیر | ==پرسش و پاسخ: ایا تفسیر قرآن و اگاهی از لایه های درونی معانی ان امری تخصصی است ؟== | ||
در پاسخ سئوال مذکور باید گفت : | در پاسخ سئوال مذکور باید گفت: | ||
1-همانطو که در مباحث گذشته بیان گردید فهم | 1-همانطو که در مباحث گذشته بیان گردید فهم قرآن دارای مراتبی است که ورود در هر مرتبه ان مستلزم اگاهی از اموری است که فهم ان مرحله بدان بستگی دارد بعنوان نمونه در مرتبه فهم عمومی قرآن، نیاز به اگاهی از مسائل پیچیده اصول فقه و ادبیات عربی و.... نیست | ||
درحالی که جهت فهم معانی عمیق | درحالی که جهت فهم معانی عمیق قرآن، مقدماتی بیشتری لازم است. بدیهی است درک زیبائی های ادبی و بلاغی قرآن بدون اگاهی از ظرافت های ادبیات عرب ممکن نیست همینطور درک معارف عرفانی وروانشناسی در قرآن کریم بدون اگاهی از اصول روانشناسی و عرفان های مذاهب و ادیان دیگر ممکن نیست. | ||
2- فهم عمیق محتوای هر نوع اثر – مکتوب و غیر مکتوب - | 2- فهم عمیق محتوای هر نوع اثر – مکتوب و غیر مکتوب -، مستلزم داشتن دانش مربوط به ان امر خواهد بود؛ بنابر این درک و اگاهی از محتوای قرآن کریم نیز همانند سائر کتب و علوم بشری نیازمند مقدمات لازم در ان دانش می باشد. | ||
درنتیجه تنها کسانی که واجد چنین مقدماتی باشند حق ورود در حوزه | درنتیجه تنها کسانی که واجد چنین مقدماتی باشند حق ورود در حوزه قرآن کریم را خواهد داشت. برخی از این مقدمات بشرح ذیل می باشد: | ||
آشنایى با ادبیات عرب،آگاهى از شان نزول ایات – تاریخ ایات -اگاهی از تاریخ صدر اسلام، اطلاع از علوم قرآن، مثل ناسخ، منسوخ، متشابه و...،آگاهى از احادیث و مراجعه به آنها،اگاهی از قواعد اصول الفقه،پرهیز از پیش داورى | آشنایى با ادبیات عرب،آگاهى از شان نزول ایات – تاریخ ایات -اگاهی از تاریخ صدر اسلام، اطلاع از علوم قرآن، مثل ناسخ، منسوخ، متشابه و...،آگاهى از احادیث و مراجعه به آنها،اگاهی از قواعد اصول الفقه،پرهیز از پیش داورى | ||
بر این اساس هر قدر سطح اگاهی انسان در مقدمات ذکر شده بیشتر و عمیق تر باشد ظرفیتش در فهم دقائق | بر این اساس هر قدر سطح اگاهی انسان در مقدمات ذکر شده بیشتر و عمیق تر باشد ظرفیتش در فهم دقائق قرآن بیشتر خواهد بود. | ||
==نتائج :== | ==نتائج:== | ||
دراین مقاله امور ذیل اثبات گردید : | دراین مقاله امور ذیل اثبات گردید: | ||
1-عمق معارف | 1-عمق معارف قرآنی بگونه ای است که عجائب و شگفتی های ان بی نهایت بوده و بشریت قادر است در همه زمانها با تدبر و تعمق و نیزمتمسک شدن بدان برترین حیات علمی، فکری، اجتماعی،سیاسی و...را برای خویش فراهم کند. | ||
2- در ایات و روایات اهل بیت ع به گستره معانی و محتوای | 2- در ایات و روایات اهل بیت ع به گستره معانی و محتوای قرآنی و نیز سلسله مراتب فهم ان نسبت به مخاطبین متنوع اشاره شده است. | ||
3- تکامل و توسعه فکری بشر نسبت به فهم | 3- تکامل و توسعه فکری بشر نسبت به فهم قرآن گاه توسعه عرضی- کشف معانی متعدد - و گاه توسعه طولی- کشف مراتب مختلف یک حقیقت و معنا - می باشد. | ||
4- در منابع روائی فریقین نیز روایاتی وجود دارد که بیانگر ان است که | 4- در منابع روائی فریقین نیز روایاتی وجود دارد که بیانگر ان است که قرآن علاوه بر معانی ظاهری مشتمل بر معانی باطنی نیز می باشد بر این اساس مفسران و عالمان علوم قرآنی فریقین، قائل به مراتب متنوع معانی قرآن بوده و معتقدند هر قدر سطح اندیشه انسانها وظرفیت علمی و معنوی شان عمیق تر باشد بهمان نسبت از درک بیشتری در قرآن کریم برخوردار خواهند بود. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] |