۸۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰۵: | خط ۶۰۵: | ||
وجه دوم ان است که بگوئیم مراد از حروف سبعه ، ابواب هفتگانه است که قران بر اساس ان نازل شده است که عبارتند از : زجر ، وأمر ، وحلال ، وحرام ، ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال . | وجه دوم ان است که بگوئیم مراد از حروف سبعه ، ابواب هفتگانه است که قران بر اساس ان نازل شده است که عبارتند از : زجر ، وأمر ، وحلال ، وحرام ، ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال . | ||
ایشان مستند روائی این وجه را اینچنین بیان می کند که پیامبر ص فرمود: نخستین کتاب الهی از باب واحد و بر حرف واحدی نازل گردید اما قران از هفت باب و بر هفت حرف نازل گردید که عبارتند از : زجر ، وأمر ، وحلال ، وحرام ،ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال ؛ پس حلال قران را حلال و حرامش را حرام بدانید؛ اوامر انرا بجا اورده و از نواهی اش اجتناب نمائید ؛از امثال ان عبرت گرفته به محکماتش عمل و به متشابهاش ایمان بیاورید و بگوئید به همه انچه از ناحیه خداوند است ایمان داریم ." | ایشان مستند روائی این وجه را اینچنین بیان می کند که پیامبر ص فرمود: نخستین کتاب الهی از باب واحد و بر حرف واحدی نازل گردید اما قران از هفت باب و بر هفت حرف نازل گردید که عبارتند از : زجر ، وأمر ، وحلال ، وحرام ،ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال ؛ پس حلال قران را حلال و حرامش را حرام بدانید؛ اوامر انرا بجا اورده و از نواهی اش اجتناب نمائید ؛از امثال ان عبرت گرفته به محکماتش عمل و به متشابهاش ایمان بیاورید و بگوئید به همه انچه از ناحیه خداوند است ایمان داریم ."<ref>همان إن المراد بالأحرف السبعة هي الأبواب السبعة التي نزل منها القرآن وهي زجر ، وأمر ، وحلال ، وحرام ، ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال .عن ابن مسعود عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال :" كان الكتاب الأول نزل من باب واحد على حرف واحد ، ونزل القرآن من سبعة أبواب وعلى سبعة أحرف : زجر ، وأمر ، وحلال ، وحرام ،ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال . فأحلوا حلاله ، وحرموا حرامه ، وافعلوا ما أمرتم به ، وانتهوا عما نهيتم عنه ،واعتبروا بأمثاله ، واعملوا بمحكمه ، وآمنوا بمتشابهه ،وقولوا آمنا به كل من عند ربنا</ref> | ||
اشکال به وجه دوم | اشکال به وجه دوم | ||
ایشان در نقد وجه دوم – الابواب السبعه - می فرماید : | ایشان در نقد وجه دوم – الابواب السبعه - می فرماید : | ||
1-احتمال دوم بر خلاف ظاهر روایات "نزول قران بر سبعه احرف" است : | 1-احتمال دوم بر خلاف ظاهر روایات "نزول قران بر سبعه احرف" است : | ||
.بنا بر این نمی توان روایات مذکور را تفسیر روایات سبعه احرف دانست . | .بنا بر این نمی توان روایات مذکور را تفسیر روایات سبعه احرف دانست .<ref>البیان فی تفسیر القران ص.183.. ..أن ظاهر الرواية كون الأحرف السبعة التي نزل بها القرآن غير الأبواب السبعة التي نزل منها ، فلا يصح ان يجمل تفسيرا لها ، كما يريده أصحاب هذا القول</ref> | ||
2-روایت الابواب السبعه معارض با روایات دیگر است : | 2-روایت الابواب السبعه معارض با روایات دیگر است : | ||
خط ۶۱۸: | خط ۶۲۲: | ||
روایت سبعه ابواب با روایت ابن مسعود که نزول قران را بر پنج باب می داند معارض است : حلال ، وحرام ، ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال | روایت سبعه ابواب با روایت ابن مسعود که نزول قران را بر پنج باب می داند معارض است : حلال ، وحرام ، ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال <ref>البیان فی تفسیر القران ص..184. أن هذه الرواية معارضة برواية أبي كريب ، بإسناده عن ابن مسعود قال : إن الله أنزل القرآن على خمسة أحرف : حلال ، وحرام ، ومحكم ، ومتشابه ، وأمثال</ref> | ||
3- اضطراب در متن روایت مذکور- که بیانگر ابواب سبعه است - | 3- اضطراب در متن روایت مذکور- که بیانگر ابواب سبعه است - | ||
در تبیین نقد مذکور باید گفت مفاد روایت سبعه ابواب از جنبه معنا اضطراب دارد بدین معنا که اولا حرام و زجر بمعنای واحد می باشد ؛ | در تبیین نقد مذکور باید گفت مفاد روایت سبعه ابواب از جنبه معنا اضطراب دارد بدین معنا که اولا حرام و زجر بمعنای واحد می باشد ؛ | ||
ثانیا تقسیم مباحث قران به ابواب سبعه جامع نیست بجهت اینکه برخی از اموری که در قران کریم وجود دارد ابواب سبعه انرا شامل نمی گردد نظیر مباحث مربوط به مبدا ، معاد و قصص قرانی و اگر این موضوعات را بتوان در محکم و متشابه قرار داد پس می توان تمام مباحث قران را بجای ابواب سبعه در ذیل دو عنوان محکم و متشابه قرار دهیم . | ثانیا تقسیم مباحث قران به ابواب سبعه جامع نیست بجهت اینکه برخی از اموری که در قران کریم وجود دارد ابواب سبعه انرا شامل نمی گردد نظیر مباحث مربوط به مبدا ، معاد و قصص قرانی و اگر این موضوعات را بتوان در محکم و متشابه قرار داد پس می توان تمام مباحث قران را بجای ابواب سبعه در ذیل دو عنوان محکم و متشابه قرار دهیم . <ref>همأن ص 184 الرواية مضطربة في مفادها ، فإن الزجر والحرام بمعنى واحد ، فلا تكون الأبواب سبعة ، على أن في القرآن أشياء أخرى لا تدخل في هذه الأبواب السبعة ، كذكر المبدأ والمعاد ، والقصص ، والاحتجاجات والمعارف ، وغير ذلك . وإذا أراد هذا القائل أن يدرج جميع هذه الأشياء في المحكم والمتشابه كان عليه أن يدرج الأبواب المذكورة في الرواية فيهما أيضا ، ويحصر القرآن في حرفين " المحكم والمتشابه " فإن جميع ما في القرآن لا يخلو من أحدهما .</ref> | ||
4-منافات روایت مذکور - اختلاف معانی قران بر سبعه احرف - با احادیث توسعه بر امت | 4-منافات روایت مذکور - اختلاف معانی قران بر سبعه احرف - با احادیث توسعه بر امت | ||
ایشان در این زمینه می نویسد : وجه دوم با فلسفه نزول قران به سبعه احرف که تسهیل امر بر امت بود منافات خواهد داشت بجهت انکه ارتباطی بین وجه دوم – ابواب سبعه – با تسهیل امر بر امت نخواهد بود . <ref>همان... أن اختلاف معاني القرآن على سبعة أحرف لا يناسب ما ذلت عليه الأحاديث المتقدمة من التوسعة على الأمة ، لأنها لا تتمكن من القراءة على حرف واحد </ref> | |||
5-تعارض روایت سبعه ابواب با روایاتی که سبعه احر ف را بمعنای دیگری می داند: | 5-تعارض روایت سبعه ابواب با روایاتی که سبعه احر ف را بمعنای دیگری می داند: | ||
ایشان در این زمینه می نویسد : در برخی از روایات سبعه احرف امده است که مراد از ان حروفی است که بین قراء در قرائتشان نسبت به انها اختلاف است .بدیهی است این معنا ارتباطی با سبعه ابواب نخواهد داشت- . | ایشان در این زمینه می نویسد : در برخی از روایات سبعه احرف امده است که مراد از ان حروفی است که بین قراء در قرائتشان نسبت به انها اختلاف است .بدیهی است این معنا ارتباطی با سبعه ابواب نخواهد داشت- .<ref>البیان فی تفسیر القران ص 184 أن في الروايات المتقدمة ما هو صرح في أن الحروف السبعة هي الحروف التي كانت تختلف فيها القراء ، وهذه الرواية إذا تمت دلالتها لا تصلح قرينة على خلافها .</ref> | ||
وجه سوم : الأبواب السبعة بمعنى آخر | وجه سوم : الأبواب السبعة بمعنى آخر | ||
ایه الله خوئی در تبیین وجه سوم می فرماید : بر اساس برخی از روایات مراد از سبعه احرف، ابواب سبعه ذیل می باشد: الامر ، والزجر ، والترغيب ، والترهيب ، والجدل ، والقصص ، والمثل . | ایه الله خوئی در تبیین وجه سوم می فرماید : بر اساس برخی از روایات مراد از سبعه احرف، ابواب سبعه ذیل می باشد: الامر ، والزجر ، والترغيب ، والترهيب ، والجدل ، والقصص ، والمثل . | ||
ایشان در نقد وجه سوم می فرماید : نقدهای وجه دوم در اینجا نیز جاری می باشد : وجوابه يظهر مما قدمناه في الوجه الثاني . | ایشان در نقد وجه سوم می فرماید : نقدهای وجه دوم در اینجا نیز جاری می باشد : وجوابه يظهر مما قدمناه في الوجه الثاني . <ref>همان ص 185 إن الحروف السبعة هي : الامر ، والزجر ، والترغيب ، والترهيب ، والجدل ، والقصص ، والمثل . واستدل على ذلك برواية محمد بن بشار ، بإسناده عن أبي قلامة . قال :" بلغني أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال : انزل القرآن على سبعة أحرف : أمر ، وزجر ، وترغيب ، وترهيب ، وجدل ، وقصص ، ومثل ".</ref> | ||
وجه چهارم : اللغات الفصيحة | وجه چهارم : اللغات الفصيحة | ||
ایشان در بیان وجه چهارم می فرماید : | ایشان در بیان وجه چهارم می فرماید : | ||
مراد از سبعه احرف ، لغات فصیح اعراب است که در قران ذکر شده است که برخی بلغة قريش ، برخی به لغة هذيل ، وبرخی به لغة هوازن ، برخی به لغة يمن ، برخی به لغة كنانة ، برخی به لغة تميم ، وبعضی دیگر به لغة ثقيف می باشد. | مراد از سبعه احرف ، لغات فصیح اعراب است که در قران ذکر شده است که برخی بلغة قريش ، برخی به لغة هذيل ، وبرخی به لغة هوازن ، برخی به لغة يمن ، برخی به لغة كنانة ، برخی به لغة تميم ، وبعضی دیگر به لغة ثقيف می باشد.<ref>همان ص 185 إن الأحرف السبعة هي اللغات الفصيحة من لغات العرب ، وأنها متفرقة في القرآن فبعضه بلغة قريش ، وبعضه بلغة هذيل ، وبعضه بلغة هوازن ، ووبعضه بلغة اليمن ، وبعضه بلغة كنانة ، وبعضه بلغة تميم ، وبعضه بلغة ثقيف .ونسب هذا القول إلى جماعة ، منهم : البيهقي ، والأبهري ، وصاحب القاموس</ref> | ||
نقد وجه چهارم : | نقد وجه چهارم : | ||
ایراد اول : وجه چهارم - اللغات الفصيحة - بر خلاف ظاهر روایات نزول القران علی سبعه احرف است : | ایراد اول : وجه چهارم - اللغات الفصيحة - بر خلاف ظاهر روایات نزول القران علی سبعه احرف است : | ||
ایراد نخست ایشان به وجه چهارم این است که : در روایات سبعه احرف ، مراد از ان بیان گردیده است بنابر این حمل ان به معنای دیگر خلاف ظاهر خواهد بود . | ایراد نخست ایشان به وجه چهارم این است که : در روایات سبعه احرف ، مراد از ان بیان گردیده است بنابر این حمل ان به معنای دیگر خلاف ظاهر خواهد بود .<ref>همان ص 185: ان الروايات المتقدمة قد عينت المراد من الأحرف السبعة ، فلا يمكن حملها على أمثال هذه المعاني التي لا تنطبق على موردها .</ref> | ||
ایراد دوم : تنافی وجه چهارم با برخی از روایات : | |||
گفتار ایشان در بیان ایراد دوم این است که : | |||
این وجه با مفاد برخی روایات که نزول قران را به لغات دیگر می داند مخالف است مضافا به اینکه حمل حروف سبعه به لغات هفتگانه قول بدون دلیل است. <ref>همان ص 185-186: ان حمل الأحرف على اللغات ينافي ما روي عن عمر من قوله : نزل القرآن بلغة مضر وانه أنكر على ابن مسعود قراءته " عتى حين " أي حتى حين ، وكتب إليه أن القرآن لم ينزل بلغة هذيل ، فأقرئ الناس بلغة قريش ، ولا تقرئهم بلغة هذيل. وما روي عن عثمان أنه قال : " للرهط القرشيين الثلاثة ، إذا اختلفتم أنتم وزيد بن ثابت في شئ من القرآن فاكتبوه بلسان قريش ، فإنما نزل بلسانهم ". وما روى من : " أن عمر وهشام بن حكيم اختلفا في قراءة سورة الفرقان ، فقرأ هشام قراءة . فقال رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - هكذا أنزلت ، وقرأ عمر قراءة غير تلك القراءة . فقال رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - هكذا أنزلت ، ثم قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : إن هذا القرآن أنزل على سبعة أحرف ".فإن عمر وهشام كان كلاهما من قريش ، فلم يكن حينئذ ما يوجب اختلافهما في القراءة ، ويضاف إلى جميع ذلك أن حمل الأحرف على اللغات قول بغير علم ، وتحكم من غير دليل .</ref> | |||
این وجه با مفاد برخی روایات که نزول قران را به لغات دیگر می داند مخالف است مضافا به اینکه حمل حروف سبعه به لغات هفتگانه قول بدون دلیل است. | |||
ایراد سوم : توالی فاسد بر وجه چهارم | ایراد سوم : توالی فاسد بر وجه چهارم | ||
سومین نقد ایه الله خوئی به وجه چهارم این است که : | سومین نقد ایه الله خوئی به وجه چهارم این است که : | ||
هر گاه مراد قائلین به این وجه ان است که قران مشتمل بر لغات دیگری است که لغت قریش در بین انها نیست در اینصورت با فلسفه نزول قران بر سبعه احرف که تسهیل بر امت بود منافات خواهد داشت بعلاوه انکه با واقعیت امر نیز منافات دارد چون لغت قریش فصیحترین لغت در بین لغات عصر نزول بود.. و اگر مراد قائلین این است که سبعه احرف مشتمل بر لغات دیگر نیز می باشد لکن با لغت قریش هماهنگ نیست در اینصورت حصرش به هفت لغت بدون وجه خواهد بود. | هر گاه مراد قائلین به این وجه ان است که قران مشتمل بر لغات دیگری است که لغت قریش در بین انها نیست در اینصورت با فلسفه نزول قران بر سبعه احرف که تسهیل بر امت بود منافات خواهد داشت بعلاوه انکه با واقعیت امر نیز منافات دارد چون لغت قریش فصیحترین لغت در بین لغات عصر نزول بود.. و اگر مراد قائلین این است که سبعه احرف مشتمل بر لغات دیگر نیز می باشد لکن با لغت قریش هماهنگ نیست در اینصورت حصرش به هفت لغت بدون وجه خواهد بود.<ref>همان ص 185-186 أن القائلين بهذا القول إن أرادوا أن القرآن اشتمل على لغات أخرى ،كانت لغة قريش خالية منها ، فهذا المعنى خلاف التسهيل على الأمة ، الذي هوالحكمة في نزول القرآن على سبعة أحرف ، على ما نطقت الروايات بذلك ، بل هو خلاف الواقع ، فإن لغة قريش هي المهيمنة على سائر لغات العرب ، وقدجمعت من هذه اللغات ما هو أفصحها ، ولذلك استحقت أن توزن بها العربية ،وأن يرجع إليها في قواعدها . | ||
وإن أرادوا أن القرآن مشتمل على لغات أخرى ، ولكنها تتحد مع لغة قريش ، فلا وجه للحصر بلغات سبع ، فإن في القرآن ما يقرب من خمسين لغة . فعن أبي بكر الواسطي : في القرآن من اللغات خمسون لغة ، وهي لغات قريش ، وهذيل ، وكنانة ، وخثعم ، والخزرج ، وأشعر ،ونمير .</ref> . | |||
خط ۶۶۲: | خط ۶۷۲: | ||
ایشان در تبیین وجه پنجم می فرماید : | ایشان در تبیین وجه پنجم می فرماید : | ||
مراد از سبعه احرف لغات هفتگانه ازلغات مضر است که در قران بصورت پراکنده ذکر شده است : لغات قريش ، وأسد ، وكنانة ، وهذيل ، وتميم ، وضبة ، وقيس . | مراد از سبعه احرف لغات هفتگانه ازلغات مضر است که در قران بصورت پراکنده ذکر شده است : لغات قريش ، وأسد ، وكنانة ، وهذيل ، وتميم ، وضبة ، وقيس . | ||
ایشان در نقد این وجه می فرماید : تمام نقدهای وجه چهارم به این وجه نیز وارد است . | ایشان در نقد این وجه می فرماید : تمام نقدهای وجه چهارم به این وجه نیز وارد است .<ref>هما ن ص 187 إن الأحرف السبعة هي سبع لغات من لغات مضر خاصة . وإنها متفرقة في القرآن ، وهي لغات قريش ، وأسد ، وكنانة ، وهذيل ، وتميم ، وضبة ، وقيس . ويرد عليه جميع ما أوردناه على الوجه الرابع | ||
</ref> | |||
وجه ششم : الاختلاف في القراءات | وجه ششم : الاختلاف في القراءات | ||
ایه الله خوئی در تبیین وجه ششم می فرماید : | ایه الله خوئی در تبیین وجه ششم می فرماید : | ||
برخی معتقدند مراد از حروف سبعه اختلافات هفتگانه در قرائات بشرح ذیل می باشد : | برخی معتقدند مراد از حروف سبعه اختلافات هفتگانه در قرائات بشرح ذیل می باشد : | ||
خط ۶۷۶: | خط ۶۸۷: | ||
-اختلاف در زیاده و نقصان نظیر: " تسع وتسعون نعجة أنثى . وأما الغلام فكان كافرا وكان أبواه مؤمنين . فإن الله من بعد اكراههن لهن غفور رحيم ". | -اختلاف در زیاده و نقصان نظیر: " تسع وتسعون نعجة أنثى . وأما الغلام فكان كافرا وكان أبواه مؤمنين . فإن الله من بعد اكراههن لهن غفور رحيم ".<ref>همان ص 187 إن الأحرف السبعة هي وجوه الاختلاف في القراءات . قال بعضهم : إني تدبرت وجوه الاختلاف في القراءة فوجدتها سبعا فمنها ما تتغير حركته ولا يزول معناه ولا صورته مثل : " هن أطهر لكم " بضم أطهر وفتحه . ومنها ما تتغير صورته ويتغير معناه بالاعراب مثل : " ربنا باعد بين أسفارنا " بصيغة الامر والماضي . ومنها ما تبقى صورته ويتغير معناه باختلاف الحروف مثل : " كالعهن المنفوش وكالصوف المنفوش " ومنها ما تتغير صورته ومعناه مثل : " وطلح منضود وطلع منضود " . ومنها بالتقديم والتأخير مثل : " وجاءت سكرة الموت بالحق ، وجاءت سكرة الحق بالموت " ومنها بالزيادة والنقصان : " تسع وتسعون نعجة أنثى . وأما الغلام فكان كافرا وكان أبواه مؤمنين . فإن الله من بعد اكراههن لهن غفور رحيم "</ref> | ||
نقد وجه ششم : | نقد وجه ششم : | ||
گفتارایه الله خوئی در نقد وجه ششم: | |||
گفتارایه الله خوئی در نقد وجه ششم: | |||
ایراد اول : عدم دلیل بر ادعای مذکور – ادعای بی دلیل – | ایراد اول : عدم دلیل بر ادعای مذکور – ادعای بی دلیل – | ||
ایشان می فرماید : اولا دلیلی بر اثبات وجه نخست وجود ندارد بویژه انکه مخاطبین روایات مذکور شناختی نسبت به انواع اختلاف در قرائات نداشتند . | ایشان می فرماید : اولا دلیلی بر اثبات وجه نخست وجود ندارد بویژه انکه مخاطبین روایات مذکور شناختی نسبت به انواع اختلاف در قرائات نداشتند .<ref>همان ص 187: 1-أن ذلك قول لا دليل عليه ، ولا سيما أن المخاطبين في تلك الرويات لم يكونوا يعرفون من ذلك شيئا</ref> | ||
ثانیا اختلاف و عدم اختلاف در معنا سبب انقسام قرائت به دو قسم نخواهد چون شکل تلفظ و قرائت بسبب ان متعدد نخواهد شد در نتیجه اختلاف در" طلح منضود . وكالعهن المنفوش " یک قسم خواهد بود . | |||
ایراد دوم : تغیر و عدم تغیر معنا سبب انقسام اختلاف قرائت به دو وجه نمی شود : | |||
ثانیا اختلاف و عدم اختلاف در معنا سبب انقسام قرائت به دو قسم نخواهد چون شکل تلفظ و قرائت بسبب ان متعدد نخواهد شد در نتیجه اختلاف در" طلح منضود . وكالعهن المنفوش " یک قسم خواهد بود .<ref>همان: 2- أن من وجوه الاختلاف المذكورة ما يتغير فيه المعنى وما لا يتغير ، ومن الواضع أن تغير المعنى وعدمه لا يوجب الانقسام إلى وجهين ، لان حال اللفظ والقراءة لا تختلف بذلك ، ونسبة الاختلاف إلى اللفظ في ذلك من قبيل وصف الشئ بحال متعلقة . ولذلك يكون الاختلاف في " طلح منضود . وكالعهن المنفوش " قسما واحدا .</ref> | |||
ایراد سوم : بقاء صورت لفظ و عدم بقاء ان ، سبب انقسام قرائت به دو وجه نمی گردد : | ایراد سوم : بقاء صورت لفظ و عدم بقاء ان ، سبب انقسام قرائت به دو وجه نمی گردد : | ||
ثالثا : یکی از وجوه ذکر شده در اختلاف قرائات بقاء صورت و عدم بقاء صورت لفظ بود باید گفت این نوع اختلاف نیز سبب اختلاف در قرائت نمی گردد چون بقاء صورت، مربوط به مکتوب می باشددر حالی که قران نازل شده از ناحیه خداوند بصورت مقروء – خوانده شده – بر پیامبر ص می باشد - | ثالثا : یکی از وجوه ذکر شده در اختلاف قرائات بقاء صورت و عدم بقاء صورت لفظ بود باید گفت این نوع اختلاف نیز سبب اختلاف در قرائت نمی گردد چون بقاء صورت، مربوط به مکتوب می باشددر حالی که قران نازل شده از ناحیه خداوند بصورت مقروء – خوانده شده – بر پیامبر ص می باشد - | ||
.بعبارت دیگر سنخ قران از سنخ مقروء است نه مکتوب ؛ از اینرو بقاء و عدم بقاء صورت در ان تاثیری نخواهد داشت . - | .بعبارت دیگر سنخ قران از سنخ مقروء است نه مکتوب ؛ از اینرو بقاء و عدم بقاء صورت در ان تاثیری نخواهد داشت . <ref>همان ص188 3 - أن من وجوه الاختلاف المذكور بقاء الصورة للفظ ، وعدم بقائها ، ومن الواضح أيضا أن ذلك لا يكون سببا للانقسام ، لان بقاء الصورة إنما هو في المكتوب لا في المقروء ، والقرآن اسم للمقروء لا للمكتوب والمنزل من السماء إنما كان لفظا لا كتابة . وعلى هذا يكون الاختلاف في " وطلح " و "ننشزها " وجها واحدا لا وجهين</ref> - | ||
ایراد چهارم : مخالفت وجه ششم با نص روایات نزول قران بر حرف واحد | ایراد چهارم : مخالفت وجه ششم با نص روایات نزول قران بر حرف واحد | ||
رابعا نص روایات مذکور ان است که قران بر حرف واحد نازل شده است و از طرفی شکی نیست که مراد از حرف واحد ، یکی از موارد اختلافات هفتگانه ای که ذکر شد نیست . | رابعا نص روایات مذکور ان است که قران بر حرف واحد نازل شده است و از طرفی شکی نیست که مراد از حرف واحد ، یکی از موارد اختلافات هفتگانه ای که ذکر شد نیست .<ref>همان : 4 - ان صريح الروايات المتقدمة أن القرآن نزل في ابتداء الامر على حرف واحد ومن البين أن المراد بهذا الحرف الواحد ليس هو أحد الاختلافات المذكورة ، فكيف يمكن أن يراد بالسبعة مجموعها !</ref> | ||
ایراد پنجم : کثرت موارد اتفاق و اشتراک در قران | ایراد پنجم : کثرت موارد اتفاق و اشتراک در قران | ||
خامسا: در بسیاری از موارد بین قراء در قرائت اتفاق حاکم است بنابر این اقسام مذکور به انضمام موارد هفتگانه ، هشت قسم خواهد بود . . | خامسا: در بسیاری از موارد بین قراء در قرائت اتفاق حاکم است بنابر این اقسام مذکور به انضمام موارد هفتگانه ، هشت قسم خواهد بود . <ref>همان : 4 - ان صريح الروايات المتقدمة أن القرآن نزل في ابتداء الامر على حرف واحد ومن البين أن المراد بهذا الحرف الواحد ليس هو أحد الاختلافات المذكورة ، فكيف يمكن أن يراد بالسبعة مجموعها !</ref> | ||
ایراد ششم : خروج وجه ششم از مورد روایات نزول قران علی سبعه احرف – اختلاف در کلمات - : | |||
سادسا مورد اختلاف در روایات سبعه احرف، اختلاف در کلمات بود در اینصورت بیان پیامبر ص در حل اختلاف به اینکه قران بر هفت قرائت نازل شده است ارتباطی با مورد روایات نخواهد داشت . <ref>همان ص 1896 - أن مورد الروايات المتقدمة هو اختلاف القراء في الكلمات ، وقد ذكر ذلك في قصة عمر وغيرها . وعلى ما تقدم فهذا الاختلاف حرف واحد من السبعة ، ولا يحتاج رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في رفع خصومتهم إلى الاعتذار بأن القرآن نزل على الأحرف السبعة ، وهل يمكن أن يحمل نزول جبريل بحرف ، ثم بحرفين ، ثم بثلاثة ثم بسبعة على هذه الاختلافات ؟ !</ref> | |||
وجه هفتم : اختلاف قرائات بمعنای دیگر : | وجه هفتم : اختلاف قرائات بمعنای دیگر : | ||
خط ۷۱۴: | خط ۷۳۲: | ||
اختلاف در تقديم وتأخير . | اختلاف در تقديم وتأخير . | ||
اختلاف به ابدال | اختلاف به ابدال | ||
اختلاف لغات " اللهجات "نظیر : فتح ، وإمالة ، وترقيق ، وتفخيم ، واظهار ، وادغام ، | اختلاف لغات " اللهجات "نظیر : فتح ، وإمالة ، وترقيق ، وتفخيم ، واظهار ، وادغام ،<ref>همان ص 189 ان الأحرف السبعة هي وجوه الاختلاف في القراءة ، ولكن بنحو آخر غير ما تقدم . وهذا القول اختاره الزرقاني ، وحكاه عن أبي الفضل الرازي في اللوائح . فقال : الكلام لا يخرج عن سبعة أحرف في الاختلاف : الأول : اختلاف الأسماء من إفراد ، وتثنية ، وجمع ، وتذكير ، وتأنيث . الثاني : اختلاف تصريف الافعال من ماض ، ومضارع ، وأمر . الثالث : اختلاف الوجوه في الاعراب . الرابع : الاختلاف بالنقص والزيادة . الخامس : الاختلاف بالتقديم والتأخير . السادس : الاختلاف بالابدال . السابع : اختلاف اللغات " اللهجات " كالفتح ، والإمالة ، والترقيق ، والتفخيم ، والاظهار ، والادغام ، ونحو ذلك .</ref> | ||
نقد وجه هفتم : | نقد وجه هفتم : | ||
ایشان در نقد وجه هفتم می فرماید: | ایشان در نقد وجه هفتم می فرماید: | ||
اولا ایراد اول و چهارم و پنجم وجه سابق بر این وجه نیز وارد می گردد. مضافا به اینکه : اختلاف در اسماء و افعال سبب انقسام اختلاف به دو قسم نمی گردد بجهت انکه قدر جامع هر دو انها اختلاف در هیئت می باشد بنابر این هر گاه بخواهیم تمام خصوصیات را در این تقسیم ملاحظه کنیم اقسام بیشتر از این موارد خواهد شد بدین معنا که در اینصورت هر کدام از موارد مفرد و تثنیه و جمع و مذکر و مونث و ماضی و مضارع و امر و....اقسام مستقلی خواهند بود. | اولا ایراد اول و چهارم و پنجم وجه سابق بر این وجه نیز وارد می گردد. مضافا به اینکه : اختلاف در اسماء و افعال سبب انقسام اختلاف به دو قسم نمی گردد بجهت انکه قدر جامع هر دو انها اختلاف در هیئت می باشد بنابر این هر گاه بخواهیم تمام خصوصیات را در این تقسیم ملاحظه کنیم اقسام بیشتر از این موارد خواهد شد بدین معنا که در اینصورت هر کدام از موارد مفرد و تثنیه و جمع و مذکر و مونث و ماضی و مضارع و امر و....اقسام مستقلی خواهند بود. <ref>همان ص 189- 190 ويرد عليه ما أوردناه على الوجه السادس في الاشكال الأول والرابع والخامس منه ،ويرده أيضا : أن الاختلاف في الأسماء يشترك مع الاختلاف في الافعال في كونهما اختلافا في الهيئة ، فلا معنى لجعله قسما آخر مقابلا له . ولو راعينا الخصوصيات في هذا التقسيم لوجب علينا أن نعد كل واحد من الاختلاف في التثنية ، والجمع ، والتذكير ، والتأنيث ، والماضي ، والمضارع ، والامر قسما مستقلا . ويضاف إلى ذلك أن الاختلاف في الادغام ، والاظهار ، والروم ، والاشمام ، والتخفيف والتسهيل في اللفظ الواحد لا يخرجه عن كونه لفظا واحدا . وقد صرح بذلك ابن قتيبة على ما حكاه الزرقاني عنه.</ref> | ||
خط ۷۲۹: | خط ۷۴۷: | ||
4- اختلاف در هيئت جملة بسبب اختلاف در اعراب ، نظیر اختلاف " وأرجلكم " بين النصب والجر | 4- اختلاف در هيئت جملة بسبب اختلاف در اعراب ، نظیر اختلاف " وأرجلكم " بين النصب والجر | ||
5- اختلاف به تقديم تأخير ، | 5- اختلاف به تقديم تأخير ، | ||
6- اختلاف به زيادة ونقصان | 6- اختلاف به زيادة ونقصان <ref>همان : والصحيح أن وجوه الاختلاف في القراءة ترجع إلى ستة أقسام : الأول : الاختلاف في هيئة الكلمة دون مادتها ، كالاختلاف في لفظة " باعد " بين صيغة الماضي والامر ، وفي كلمة " أمانتهم " بین الجمع والافراد . الثاني : الاختلاف في مادة الكلمة دون هيئتها ، كالاختلاف في لفظة " ننشرها " بين الراء والزي .الثالث : الاختلاف في المادة والهيئة كالاختلاف في " العهن والصوف " .الرابع : الاختلاف في هيئة الجملة بالاعراب ، كالاختلاف " وأرجلكم " بين النصب والجر .الخامس : الاختلاف بالتقديم والتأخير ، وقد تقدم مثال ذلك .السادس : الاختلاف بالزيادة والنقيصة ، وقد تقدم مثاله أيضا</ref> | ||
خط ۷۳۸: | خط ۷۵۶: | ||
نقد وجه هشتم : این وجه مخالف ظاهر روایات سبعه احرف است : | نقد وجه هشتم : این وجه مخالف ظاهر روایات سبعه احرف است : | ||
این قول بر خلاف ظهور بلکه خلاف نص روایات سبعه احرف بوده و اساسا انرا نمی توان قول مستقلی دانست چون معنای حروف سبعه در ان بیان نشده است. | این قول بر خلاف ظهور بلکه خلاف نص روایات سبعه احرف بوده و اساسا انرا نمی توان قول مستقلی دانست چون معنای حروف سبعه در ان بیان نشده است.<ref>همان ص 190 ان لفظ السبعة يراد منه الكثرة في الآحاد ، كما يراد من لفظ السبعين والسبعمائة الكثرة في العشرات أو المئات . ونسب هذا القول إلى القاضي عياض ومن تبعه . ويرده : ان هذا خلاف ظاهر الروايات ، بل خلاف صريح بعضها على أن هذا لا يعد قولا مستقلا عن الوجوه الأخرى ، لأنه لم يعين معنى الحروف فيه ، فلا بد وان يراد من الحروف أحد المعاني المذكورة في الوجوه المتقدمة ويرد عليه ما يرد من الاشكال على تلك الوجوه</ref> | ||
وجه نهم : مراد از سبعه احرف در روایات قرائات سبعه است : | |||
باید گفت وجه نهم همان وجهی است که فصل دهم رساله حاضر جهت بررسی و تحلیل ان نگاشته شده است . | |||
نقد وجه نهم : | نقد وجه نهم : | ||
ایشان در نقد وجه مذکور می فرماید : | ایشان در نقد وجه مذکور می فرماید : | ||
اگر مراد از قرائات سبعه ، قرائات قراء سبعه معروف ا ست بطلانش در مبحث تواتر قرائات اثبات گردید. <ref>رک به : البیان فی تفسیر القران ص 160-164 ؛ ضمنا در رساله حاضر در مبحث "تبیین موضوع" قسمت 7"-1-لزوم تفکیک بین قرائات سبعه و روایات سبع احرف" ، وجه نهم مورد نقد قرار گرفته است .</ref> | |||
و اگر مراد غیر ان باشد باید گفت تعداد قرائات بیش از هفت قرائت بوده و منحصر نمودن ان به سبع قرائات بدون وجه خواهد بود .<ref>همان ص 191 ....وان أريد بها قراءات سبع على إطلاقها ، فمن الواضح أن عدد القراءات أكثر من ذلك بكثير ، ولا يمكن أن يوجه ذلك بأن غاية ما ينتهي إليه اختلاف القراءات أكثر من ذلك بكثير ، الواحدة هي السبع ، لأنه إن أريد أن الغالب في كلمات القرآن أن تقرأ على سبعة وجوه فهذا باطل ، لان الكلمات التي تقرأ على سبعة وجوه قليلة جدا . وإن أريد أن ذلك موجود في بعض الكلمات وعلى سبيل الايجاب الجزئي فمن الواضح أن في كلمات القرآن ما يقرأ بأكثر من ذلك فقد قرأت كلمة " وعبد الطاغوت " بإثنين وعشرين وجها ، وفي كلمة " أف " أكثر من ثلاثين وجها . ويضاف إلى ما تقدم ان هذا القول لا ينطبق على مورد الروايات ، ومثله أكثر الأقوال في المسألة</ref> | |||
وجه دهم : لهجه های گوناگون | |||
ایشان در تبیین وجه مذکور می فرماید : | ایشان در تبیین وجه مذکور می فرماید : | ||
این قول که مختار رافعی است بیانگر ان است که اقوام مختلف عرب از لهجه های گوناگونی برخورد بوده و برخی از انها در تلفظ حروف خاص با یکدیگر اختلاف دارند از اینرو جهت تسهیل بر امت لهجه های گوناگون بر اساس روایات مذکور مشروعیت داشته و ایرادی به ان وارد نیست . | این قول که مختار رافعی است بیانگر ان است که اقوام مختلف عرب از لهجه های گوناگونی برخورد بوده و برخی از انها در تلفظ حروف خاص با یکدیگر اختلاف دارند از اینرو جهت تسهیل بر امت لهجه های گوناگون بر اساس روایات مذکور مشروعیت داشته و ایرادی به ان وارد نیست .<ref>همان ص 192 إن الأحرف السبع يراد بها اللهجات المختلفة في لفظ واحد ، اختاره الرافعي في كتابه.وتوضيح القول : أن لكل قوم من العرب لهجة خاصة في تأدية بعض الكلمات ، ولذلك نرى العرب يختلفون في تأدية الكلمة الواحدة حسب اختلاف لهجاتهم فالقاف في كلمة " يقول " مثلا يبدلها العراقي بالكاف الفارسية ، ويبدلها الشامي بالهمزة ، وقد أنزل القرآن على جميع هذه اللهجات للتوسعة على الأمة ، لان الالتزام بلهجة خاصة من هذه اللهجات فيه تضييق على القبائل الأخرى التي لم تألف هذه اللهجة ، والتعبير بالسبع إنما هو رمز إلى ما ألفوه من معنى الكمال في هذه اللفظة ، فلا ينافي ذلك كثرة اللهجات العربية ، وزيادتها على السبع</ref> | ||
نقد وجه دهم : | نقد وجه دهم : | ||
خط ۷۵۹: | خط ۷۸۱: | ||
ثانیا منافی با روایتی است که شان نزول روایت سبعه احرف را در جائی می داند که بین دو نفر از قبیله قریش در اصل وجوهر کلمه اختلاف بودنه اختلاف در شکل قرائت ان . | ثانیا منافی با روایتی است که شان نزول روایت سبعه احرف را در جائی می داند که بین دو نفر از قبیله قریش در اصل وجوهر کلمه اختلاف بودنه اختلاف در شکل قرائت ان . | ||
رابعا وجه مذکور مخالف ظهور بلکه مخالف نص روایات سبعه احرف می باشد | رابعا وجه مذکور مخالف ظهور بلکه مخالف نص روایات سبعه احرف می باشد | ||
.خامسا لازمه وجه مذکور جواز قرائت به لهجه ها ی گوناگون می باشد در حالی که این امر خلاف سیره مسلمین می باشد. | .خامسا لازمه وجه مذکور جواز قرائت به لهجه ها ی گوناگون می باشد در حالی که این امر خلاف سیره مسلمین می باشد. <ref>همان ص 192-193"وهذا الوجه - على أنه أحسن الوجوه التي قيلت في هذا المقام - غير تام أيضا : لأنه ينافي ما ورد عن عمر وعثمان من أن القرآن نزل بلغة قريش ، وأن عمر منع ابن مسعود من قراءة " عتى حين " . - ولأنه ينافي مخاصمة عمر مع هشام بن حكيم في القراءة ، مع أن كليهما من قريش .ولأنه ينافي مورد الروايات ، بل وصراحة بعضها في أن الاختلاف كان في جوهر اللفظ ، لا في كيفية أدائه ، وان هذا من الأحرف التي نزل بها القرآن .ولان حمل لفظ السبع - على ما ذكره خلاف - ظاهر الروايات ، بل وخلاف صريح بعضها .ولان لازم هذا القول جواز القراءة فعلا باللهجات المتعددة ، وهو خلاف السيرة القطعية من جميع المسلمين ،</ref> | ||
خلاصه دیدگاه ایه الله خوئی نسبت به روایات سبعه احرف : | خلاصه دیدگاه ایه الله خوئی نسبت به روایات سبعه احرف : | ||
از منظر ایشان هیچیک از وجوه دهگانه ای که در توجیه روایات نزول قران بر سبعه احرف بیان گردید تمام نمی باشد بویژه انکه در روایات وارد شده از اهلبیت ع مفاد روایات سبعه احرف تکذیب شده است | از منظر ایشان هیچیک از وجوه دهگانه ای که در توجیه روایات نزول قران بر سبعه احرف بیان گردید تمام نمی باشد بویژه انکه در روایات وارد شده از اهلبیت ع مفاد روایات سبعه احرف تکذیب شده است | ||
<ref>همان ص 193 وحاصل ما قدمناه : أن نزول القرآن على سبعة أحرف لا يرجع إلى معنى صحيح ، فلا بد من طرح الروايات الدالة عليه ، ولا سيما بعد أن دلت أحاديث الصادقين - ع - على تكذيبها ، وأن القرآن إنما نزل على حرف واحد ، وان الاختلاف قد جاء من قبل الرواة | |||
</ref> | |||
نتیجه مباحث مطرح شده در روایات سبعه احرف | نتیجه مباحث مطرح شده در روایات سبعه احرف | ||
ویرایش