۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''سید کاظم رشتی''' | '''سید کاظم رشتی''' | ||
پس از شیخ احمد احسائى، شاگرد او [[سید کاظم رشتى|سید کاظم رشتى]] (در گذشته در 1259 ه) و پس از وى حاج محمد کریم خان قاجار کرمانى جانشین او شد. اجداد سید کاظم از اشراف سادات حسینى [[مدینه|مدینه]] بودند و دو نسل بود که ایرانى شده بودند. جدّش سید احمد به علّت شیوع طاعون از مدینه گریخت و به رشت رفت.وى در اصطلاح شیخیه ملقب به «[[سید نبیل|سید نبیل]]» است. سید در جوانى به یزد رفت، و به شیخ احمد احسائى پیوست و سپس به [[کربلا]] رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود و بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالبا رمز گونه و غیر مفهوم است.او در کربلا مورد توجه علماى عصر خود گردید. [[محمود آلوسى]] مفتى بغداد صاحب «مقامات آلوسیه» درباره سید کاظم می گوید که اگر سید در زمانى مى زیست که ممکن بود نبى مرسل و پیغمبرى باشد، من اولین کسی بودم که به او ایمان می آوردم، زیرا شرایط لازم به اخلاق و علم کثیر و عمل به سجایاى معنوى در شخص او موجود بود. بعضى نوشته اند نحیب پاشا حاکم عثمانى که در زمان سید مسئول قتل و غارت کربلا بود، سید را دعوت کرد تا از وى دیدن نماید و ظاهرا مراتب احترام را به جاى آورد، ولى به او قهوه اى مسموم خوراند و سید در ذی حجه سال 1259 ه درگذشت و در جوار قبر [[امام حسین|امام حسین]] (ع) مدفون شد.مهم ترین کتاب سید کاظم «شرح القصیده» است که در شرح قصیده لامیه پاشا | پس از شیخ احمد احسائى، شاگرد او [[سید کاظم رشتى|سید کاظم رشتى]] (در گذشته در 1259 ه) و پس از وى حاج محمد کریم خان قاجار کرمانى جانشین او شد. اجداد سید کاظم از اشراف سادات حسینى [[مدینه|مدینه]] بودند و دو نسل بود که ایرانى شده بودند. جدّش سید احمد به علّت شیوع طاعون از مدینه گریخت و به رشت رفت.وى در اصطلاح شیخیه ملقب به «[[سید نبیل|سید نبیل]]» است. سید در جوانى به یزد رفت، و به شیخ احمد احسائى پیوست و سپس به [[کربلا]] رهسپار شد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و ترویج مکتب شیخیه مشغول بود و بالغ بر یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله نوشت که غالبا رمز گونه و غیر مفهوم است.او در کربلا مورد توجه علماى عصر خود گردید. [[محمود آلوسى]] مفتى بغداد صاحب «مقامات آلوسیه» درباره سید کاظم می گوید که اگر سید در زمانى مى زیست که ممکن بود نبى مرسل و پیغمبرى باشد، من اولین کسی بودم که به او ایمان می آوردم، زیرا شرایط لازم به اخلاق و علم کثیر و عمل به سجایاى معنوى در شخص او موجود بود. بعضى نوشته اند نحیب پاشا حاکم عثمانى که در زمان سید مسئول قتل و غارت کربلا بود، سید را دعوت کرد تا از وى دیدن نماید و ظاهرا مراتب احترام را به جاى آورد، ولى به او قهوه اى مسموم خوراند و سید در ذی حجه سال 1259 ه درگذشت و در جوار قبر [[امام حسین|امام حسین]] (ع) مدفون شد.مهم ترین کتاب سید کاظم «شرح القصیده» است که در شرح قصیده لامیه پاشا عبدالباقى افندى عمرى موصلى والى عراق در دوره عثمانى نوشته است. | ||
سبب سرودن آن قصیده به مناسبت ارسال روپوش براى مرقد [[امام موسى بن جعفر]] (ع) از طرف سلطان محمود خان ثانى پادشاه عثمانى مى باشد. این روپوش، قطعه ای از پوشش هاى ضریح مطهر [[حضرت رسول (ص)]] بود که سلطان مذکور به عنوان تحفه براى ضریح حضرت موسى بن جعفر (ع) فرستاد. | سبب سرودن آن قصیده به مناسبت ارسال روپوش براى مرقد [[امام موسى بن جعفر]] (ع) از طرف سلطان محمود خان ثانى پادشاه عثمانى مى باشد. این روپوش، قطعه ای از پوشش هاى ضریح مطهر [[حضرت رسول (ص)]] بود که سلطان مذکور به عنوان تحفه براى ضریح حضرت موسى بن جعفر (ع) فرستاد. | ||