۸٬۱۴۴
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==اثبات امر بین الامرین در روایات== | ==اثبات امر بین الامرین در روایات== | ||
نقل شده است با این مضمون که میان امام صادق علیه السلام و شخص قدری( منکر امر بین الامرین) مناظره معروفی اتفاق افتاد. امام از آن شخص خواست تا [[سوره حمد]] را بخواند، مرد قدری شروع کرد به خواندن سوره حمد و وقتی به جمله ایاک نعبدو ایاک نستعین رسید امام به او گفت همین جا توقف کن و از او پرسید مگر نمی گویی ما فقط تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم! پس آن کیست که تو از او کمک می خواهی؟اگر در کارهایت به خود واگذار شده ای و بی نیازی پس چه احتیاجی به طلب کمک و یاری داری؟ اینجا بود که مرد قدری مبهوت و ساکت ماند و مغلوب امام شد.<ref> علامه مجلسی محمد باقر ، بحار الانوار ، ص 56 حدیث 98</ref> | نقل شده است با این مضمون که میان [[امام صادق]] (علیه السلام) و شخص قدری( منکر امر بین الامرین) مناظره معروفی اتفاق افتاد. امام از آن شخص خواست تا [[سوره حمد]] را بخواند، مرد قدری شروع کرد به خواندن سوره حمد و وقتی به جمله ایاک نعبدو ایاک نستعین رسید امام به او گفت همین جا توقف کن و از او پرسید مگر نمی گویی ما فقط تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم! پس آن کیست که تو از او کمک می خواهی؟اگر در کارهایت به خود واگذار شده ای و بی نیازی پس چه احتیاجی به طلب کمک و یاری داری؟ اینجا بود که مرد قدری مبهوت و ساکت ماند و مغلوب امام شد.<ref> علامه مجلسی محمد باقر ، بحار الانوار ، ص 56 حدیث 98</ref> | ||
بنا بر این، باید بپذیریم که در امور زندگی به طور حتم نمی توانیم مستقلا و بدون دخالت فاعل دیگری کارهای خود را ساماندهی کنیم. پس باید شخص بزرگ تر و بالاتری باشد که از او کمک بطلبیم. مثلا در [[نماز]] می گوییم:«ایاک نعبد» و «ایاک نستعین» یعنی ما در همان حال که داریم با خدای مان سخن می گوییم و او را عبادت می کنیم، در همان حال نیز از او کمک می خواهیم. و این است معنای امر بین الامرین.! | بنا بر این، باید بپذیریم که در امور زندگی به طور حتم نمی توانیم مستقلا و بدون دخالت فاعل دیگری کارهای خود را ساماندهی کنیم. پس باید شخص بزرگ تر و بالاتری باشد که از او کمک بطلبیم. مثلا در [[نماز]] می گوییم:«ایاک نعبد» و «ایاک نستعین» یعنی ما در همان حال که داریم با خدای مان سخن می گوییم و او را عبادت می کنیم، در همان حال نیز از او کمک می خواهیم. و این است معنای امر بین الامرین.! | ||
در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه بیان «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع هر کاری همراه با نیت درونی، آن را می گوید. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم، پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! در این جا حرکت به ظاهر از انسان شروع می شود، اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و حرکتش را با برکت می کند. پس در واقع کار با همکاری دو فاعل بعید، یعنی فاعل الهی و فاعل قریب، یعنی فاعل انسانی به سامان می رسد. | در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه بیان «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع هر کاری همراه با نیت درونی، آن را می گوید. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم، پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! در این جا حرکت به ظاهر از انسان شروع می شود، اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و حرکتش را با برکت می کند. پس در واقع کار با همکاری دو فاعل بعید، یعنی فاعل الهی و فاعل قریب، یعنی فاعل انسانی به سامان می رسد. | ||
[[محمد بن محمد بن نعمان]] (۴۱۳-۳۳۶ ق)، مشهور به [[شیخ مفید]]، از علمای برجسته [[شیعه]] است. او از پیشگامان در تدوین کلام شیعه و اصول فقه امامیه است. این شخصیت معروف، شاگردان بزرگی تربیت نمود، که می توان به اشخاصی چون [[سید مرتضى]]، [[سید رضى]] و [[شیخ طوسى]] اشاره کرد.وی نیز مطابق با تعالیم اولیای الهی در تفسیر جبر و اختیار [[امر بین الامرین]] را انتخاب کرد. | |||
==معنای امر بین الامرین== | |||
==تفسیر شیخ مفید از امر بین الامرین== | |||
شیخ مفید در توضیح امر بین الامرین که همان حد وسط میان [[جبر و اختیار]] است، می نویسد:«و الواسطه بین القولین ان الله اقدر الخلق علی افعالهم و مکنهم من اعمالهم و حد لهم الحدود فی ذلک رسم لهم الرسوم و نهاهم عن القبایح با الزجر و التخویف و الوعد و الوعید .... فلم یکن بتمکینهم من الاعمال مجبرا لهم علیها و لم یفوض الاعمال الیهم لمنعهم من اکثرها و وضع الحدود لهم فیها و امرهم بحسنها و نهاهم عن قبیحها ثم قال فهذا هو الفصل بین الجبر و التفویض...».<ref>شیخ مفید، [[تصحیح اعتقادات الامامیه]]،ص 46</ref> | |||
یعنی قول وسط میان دو قول این است که خداوند مخلوقاتش را قادر و متمکن کرده است تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند و برای آن ها نسبت به افعال شان مرزهایی ترسیم کرده است و آن ها را با وعده و وعید از زشتی ها و نیز ترس(از عذاب جهنم) باز داشته است. از طرفی چنین نیست که چون انسان ها را قادر و متکمن بر اعمال می کند، آن ها مجبور بر انجامش باشند، همان طور به خلق آن مقدار اختیار و تفویض نداده است تا هر کاری را بتوانند انجام دهند، زیرا از بسیاری از اعمال منع شان کرده است و برای خلق حدودی را وضع کرده است و آنان را به نیکی امر کرده و از بدی باز داشته است و معنای امر میان دو امر (جبر و تفویض) همین است. | |||
==پرهیز از استعمال لفظ خلق برای فاعل انسانی== | |||
شیخ مفید صریحا اعتقاد خود در باره خلق افعال عباد را این گونه بیان می کند:«القول فی کراهة إطلاق لفظ خالق على أحد من العباد و أقول إن الخلق یفعلون و یحدثون و یخترعون و یصنعون و یکتسبون و لا أطلق القول علیهم بأنهم یخلقون و لا أقول إنهم خالقون و لا أتعدی ذکر ذلک فیما ذکر الله تعالى و لا أتجاوز به مواضعه من القرآن» <ref>شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص 58</ref> یعنی مسئله در باره ناخوشایند بودن استفاده از لفظ خالق برای بندگان خدا است. اعتقاد من این است که بندگان انجام می دهند، احداث می کنند، اختراع می کنند، صنعت و کسب می کنند، و من برای آن ها کلمه خلق را اطلاق نمی کنم ( یعنی آن ها را خلق نمی کنند) و از آن چه که در کتاب خدا نسبت به این موضوع بیان و حدود آن تعیین شده است، تعدی نمی کنم. البته باید بدانیم که کراهت در کلام با کراهت در فقه تفاوت دارد و کراهت کلامی می تواند به معنای منع شدید باشد، اما کراهت فقهی صرفا یک ناخوشایندی است. | |||
==تشابه و تفاوت تفسیری شیخ مفید از نظریه امر بین الامرین با نظریه کسب== | |||
با نگاه به مبانی [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]] در تفسیر [[نظریه کسب]] توجه ما به این مسئله جلب می شود که خالق فقط خداوند و انسان فقط کاسب است. مذاهب یاد شده به شدت از استفاده از کلمه خلق پرهیز می کنند و خلق را منحصر به خالق می دانند. با این حساب، اشاعره و ماتریدیه در واقع سخنی جدای از سخن شیخ مفید نمی گویند، زیرا که شیخ مفید نیز معتقد بود که مکروه است که انسان نسبت به فعل و صنعتی که انجام می دهد، خود را خالق آن حساب کند و بگوید که من آن فعل و صنعت را خلق کردم! البته تفاوتی در تفسیر شیخ مفید با تفسیر برخی از اشاعره دیده می شود با این توضیح که در کلام شیخ مفید از جمله «إن الخلق یفعلون» استفاده و به طور واقعی به انسان منسوب شده است که می تواند پاسخی برای انکار برخی از اشاعره خاصه [[ابوالحسن اشعری]] نسبت به واقعی بودن انتساب افعال به عباد باشد که وی علاوه بر این که هیچ اعتقادی مبنی بر واقعی بودن نسبت میان فاعل کاسب و افعالش نداشت، مدعی بود که فاعل کسب حتی قادر نیست تا عناوین افعال را نیز تغییر دهد. | |||