۱۶۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) جز (Mohsenmadani صفحهٔ سادات حسني آشنايي با سر سلسله هاي خاندان عبدالله بن حسن مثني را به سادات حسنی آشنايی با سر سلسله های خاندان عبدالله بن حسن مثنی منتقل کرد) |
Bageri1334 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==3.1.1فرزندان موسي بن عبدالله== | ==3.1.1فرزندان موسي بن عبدالله== | ||
نسل بسياري از موسي بن عبدالله محض باقي ماند و او بيشترين نسل را در فرزندان عبدالله داشت.<ref>الشجرة المباركة، الفخر الرازي 20</ref> | نسل بسياري از موسي بن عبدالله محض باقي ماند و او بيشترين نسل را در فرزندان عبدالله داشت.<ref>الشجرة المباركة، الفخر الرازي 20</ref> | ||
موسى بن عبد اللّه دوازده فرزند داشت که نه تاي آن دختر بودند: زينب همسر محمد بن جعفر بن ابراهيم الجعفري؛ و فاطمة و ام كلثومکه همسر پسر برادر منصور شد و رقية که جايگاه والايي داشت همسر اسماعيل بن جعفر نواده جعفر بن ابيطالب، و خديجة و صفية و ام الحسن که مادرشان طليحه بود و مليكة همسر پسر عمويش، و سه پسر به نامهاي محمد که فرزندي از او نماند و ابراهيم، و عبد اللّه بودند . | موسى بن عبد اللّه دوازده فرزند داشت که نه تاي آن دختر بودند: زينب همسر محمد بن جعفر بن ابراهيم الجعفري؛ و فاطمة و ام كلثومکه همسر پسر برادر منصور شد و رقية که جايگاه والايي داشت همسر اسماعيل بن جعفر نواده جعفر بن ابيطالب، و خديجة و صفية و ام الحسن که مادرشان طليحه بود و مليكة همسر پسر عمويش، و سه پسر به نامهاي محمد که فرزندي از او نماند و ابراهيم، و عبد اللّه بودند <ref>المجدي، ابن الصوفي ، ص:232.</ref> | ||
به نقلي پس از در گذشت امام رضا(ع) مامون از عبدالله دعوت کرد تا جانشين آن حضرت شود ولي او متواري شد و اين پيشنهاد را نپذيرفت | به نقلي پس از در گذشت امام رضا(ع) مامون از عبدالله دعوت کرد تا جانشين آن حضرت شود ولي او متواري شد و اين پيشنهاد را نپذيرفت <ref>الفخري، المروزي الأزوارقاني المتن 87</ref> | ||
ابراهيم جد بني اخيضر است که تا قرن چهارم در يمامه حکومت داشتندو عبدالله نيز نسل بسياري داشت.نسل وي امارت مدينه و مکه و يمن را براي دوره هايي در قرن سوم برعهده داشتند. آخرين خاندانهاي اشراف امير در مکه و مدينه پيش از سلطه آل سعود نيز از خاندان اويند. | ابراهيم جد بني اخيضر است که تا قرن چهارم در يمامه حکومت داشتندو عبدالله نيز نسل بسياري داشت.نسل وي امارت مدينه و مکه و يمن را براي دوره هايي در قرن سوم برعهده داشتند. <ref>جمهرة أنساب العرب، ابن حزم ، ص:47 عمدة الطالب، ابن عنبة ، ص:103 </ref> آخرين خاندانهاي اشراف امير در مکه و مدينه پيش از سلطه آل سعود نيز از خاندان اويند. <ref>الشجرة المباركة، الفخر الرازي ، ص:21</ref> | ||
از جمله ابوعبدالله شکر و پدرش ابو البرکات الراشد بالله(متوفي 430 ق)، مجد المعالي و فليته(متوفي 527 ه_) و فرزندانش از جمله هاشم (امارت527 ه- 549 ه) از چهرههاي معروفاين امرايند. | از جمله ابوعبدالله شکر و پدرش ابو البرکات الراشد بالله(متوفي 430 ق)، مجد المعالي و فليته(متوفي 527 ه_) و فرزندانش از جمله هاشم (امارت527 ه- 549 ه) از چهرههاي معروفاين امرايند.<ref>الشجرة المباركة، الفخر الرازي ، ص:22 الفخري، المروزي الأزوارقاني ، الص:88 تاريخ أمراء المدينة المنورة ؛ ص244</ref> موسى بن عبد اللّه بن الجون موسي بن عبدالله نوه اوست که از راويان بزرگ مرتبه حديث بود که در سال 256 از دنيا رفت و از زهاد بود و از نسل او هجده امير حجاز و ينبع بوده اند. <ref>عمدة الطالب، ابن عنبة ، ص:114 الفخري، المروزي الأزوارقاني المتن 87</ref> | ||
==همسر موسي== | ==همسر موسي== | ||
أمّ سلمة بنت محمّد بن طلحة بن عبد اللّه بن عبد الرحمن بن أبي بكر نواده خليفه اول ابوبکر و مادر دو پسرش عبدالله رضا و ابراهيم بود. گويا در مدتي که موسي در عراق بود براي همسر ام سلمه که از نوادگان ابوبکر بود نامه نوشت و او را به آمدن به عراق خواند و در شعري به شوخي تهديد کرد که اگر مرا در عراق که کشور بي وفايي و خيانت است تنها بگذاري بعيد نيست که من هووي برايت بگيرم که در برابر پدرانت بايستد و فضل و برتري آنان را نپذيرد و با هويي که با هووهاي ديگر خود نباشد و تنها به دنبال راضي کردن همسر و همدمش باشد. در پاسخ بهاين شعر موسي ربيع بن سليمان که آزاد شده محمد و ابراهيم برادران موسي بود در شعري به وي پاسخ دادايا دختر ابوبکر را با هوو فريب ميدهي به جان خود سوگند که قصد گناهي بزرگ کردهاي. موسي خواست تا هداياي که ربيع به ام سلمه داده بود باز پس داده شود ولي همسرش سوگند خورد تاموسي هداياي که از ربيع گرفته را به دو برابر قيمت جبران نکنداين کار را نپذيرد و موسي خواسته او را پذيرفت. | أمّ سلمة بنت محمّد بن طلحة بن عبد اللّه بن عبد الرحمن بن أبي بكر نواده خليفه اول ابوبکر و مادر دو پسرش عبدالله رضا و ابراهيم بود. گويا در مدتي که موسي در عراق بود براي همسر ام سلمه که از نوادگان ابوبکر بود نامه نوشت و او را به آمدن به عراق خواند و در شعري به شوخي تهديد کرد که اگر مرا در عراق که کشور بي وفايي و خيانت است تنها بگذاري بعيد نيست که من هووي برايت بگيرم که در برابر پدرانت بايستد و فضل و برتري آنان را نپذيرد و با هويي که با هووهاي ديگر خود نباشد و تنها به دنبال راضي کردن همسر و همدمش باشد. در پاسخ بهاين شعر موسي ربيع بن سليمان که آزاد شده محمد و ابراهيم برادران موسي بود در شعري به وي پاسخ دادايا دختر ابوبکر را با هوو فريب ميدهي به جان خود سوگند که قصد گناهي بزرگ کردهاي. موسي خواست تا هداياي که ربيع به ام سلمه داده بود باز پس داده شود ولي همسرش سوگند خورد تاموسي هداياي که از ربيع گرفته را به دو برابر قيمت جبران نکنداين کار را نپذيرد و موسي خواسته او را پذيرفت. |
ویرایش