۸۷٬۷۱۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صدر ال' به 'صدرال') |
جز (جایگزینی متن - 'عضد ال' به 'عضدال') |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
درشیراز برخی سادات طباطبایی ساکن شدند. سید زید الاسود ازآن جمله است. وی پیشتر در بیت المقدس به عبادت مشغول بود و از زاهدان و عابدان زمان خود به شمار می رفت. هنگامى كه سلطان عضدالدوله دیلمى به حجّ رفته بود، خواست با یكى از سادات حسنى به نام زید الأسود بن ابراهیم بن محمّد بن قاسم الرُسّى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن امام حسن(علیه السلام) كه سیّدى جلیل، شریف و از بزرگان سادات حسنى در قرن چهارم و از زاهدان و عابدان زمان خود و مشغول عبادت در بیت المقدس بود، به خلافت بیعت نماید، او نپذیرفت. سپس شاه او را اكرام كرد و مقدمش را گرامى داشت. | درشیراز برخی سادات طباطبایی ساکن شدند. سید زید الاسود ازآن جمله است. وی پیشتر در بیت المقدس به عبادت مشغول بود و از زاهدان و عابدان زمان خود به شمار می رفت. هنگامى كه سلطان عضدالدوله دیلمى به حجّ رفته بود، خواست با یكى از سادات حسنى به نام زید الأسود بن ابراهیم بن محمّد بن قاسم الرُسّى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن امام حسن(علیه السلام) كه سیّدى جلیل، شریف و از بزرگان سادات حسنى در قرن چهارم و از زاهدان و عابدان زمان خود و مشغول عبادت در بیت المقدس بود، به خلافت بیعت نماید، او نپذیرفت. سپس شاه او را اكرام كرد و مقدمش را گرامى داشت. | ||
حكایت شده كه سلطان | حكایت شده كه سلطان عضدالدوله از زید الاسود درخواست كرد كه خواهرش فاطمه را به ازدواج خود درآورد؛ زیرا او در خواب رسول خدا (صلى الله علیه وآله) را دیده بود كه به او امر نموده بود تا خواهرش را به ازدواجش درآورد و هم چنین خواهرش نیز قبل از ازدواج خواب دید كه به حجّ مشرّف شده و رسول خدا (صلى الله علیه وآله) او را به ازدواج مردى درآورده به شكل حضرت زید اسود، خواب خود را كتمان كرد تا این كه به مكّه مشرّف شد و با زید ازدواج نمود و خوابش تعبیر شد. هنگامى كه فاطمه وفات یافت، سلطان عضدالدوله، دخترش شاهان دخت را به ازدواج زید (علیه السلام)درآورد و از او چندین فرزند به دنیا آمد. | ||
عضدالدوله دیلمى از این ازدواج بسیار خرسند بود و نزد ملكوك و پادشاهان افتخار مى كرد و مى گفت: و قد التحم نسل رسول الله بنسلى، نسل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با نسل من در آمیخته است. | عضدالدوله دیلمى از این ازدواج بسیار خرسند بود و نزد ملكوك و پادشاهان افتخار مى كرد و مى گفت: و قد التحم نسل رسول الله بنسلى، نسل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با نسل من در آمیخته است. | ||
بنابراین عضدالدوله دیلمى با این ازدواج كه دختر و خواهر خود را به یكى از بارزترین شخصیّت هاى حسنى در عصر خود داد، بیشتر سادات را به خود معطوف نمود و به آنان نیكى و احترام مى نمود. آل قاورد نیز با این عمل، بلكه فراتر از آن، دخترى به زید و هشت دختر دیگر را به فرزندان وی دادند تا در این شرافت از شاهان دیلمى و آل بویه سبقت گیرند. | بنابراین عضدالدوله دیلمى با این ازدواج كه دختر و خواهر خود را به یكى از بارزترین شخصیّت هاى حسنى در عصر خود داد، بیشتر سادات را به خود معطوف نمود و به آنان نیكى و احترام مى نمود. آل قاورد نیز با این عمل، بلكه فراتر از آن، دخترى به زید و هشت دختر دیگر را به فرزندان وی دادند تا در این شرافت از شاهان دیلمى و آل بویه سبقت گیرند. |