confirmed
۵٬۹۱۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==اعقتادات== | ==اعقتادات== | ||
ایشان معتقدند که خدا در [[على (ع)]] تجسّم یافت چنان که پیش از وى در بدن قدّیسان دیگر چون [[ حضرت عیسى (ع)]] و [[ حضرت موسى (ع)]] و [[حضرت داوود (ع)]] حلول کرده بود. حضرت عیسى و [[حضرت مریم]] علیهما السلام را مظهر الوهیت مىدانند و از بین نمازها، [[نماز شب]] را با آواز مىخوانند و گاهى با نواختن آلات موسیقى برگزار مىکنند و حضرت على ، حضرت عیسى، حضرت موسى و حضرت داوود علیهم السلام را مورد تقدیس قرار مى دهند. از جمله عبادات ایشان؛ شبِ چراغ کشان است که آن را به ترکى «چراغى سوندیران» گویند و در آن تاریکى بر گناهان خود مى گریند و اظهار پشیمانى مى کنند. سپس تکه اى نان و کاسه اى از شراب گرفته، نان را در آن مى اندازند و بین حاضران تقسیم مى کنند. کردهای قزلباش، گوسفندى را ذبح کرده و گوشتش را با نان و شراب بین مردم تقسیم مى کنند.به روحانیون خود «دده» مىگویند و معتقدند که دده ها، واسطه اى بین خدا و انسان اند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 361 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ایشان معتقدند که خدا در [[على (ع)]] تجسّم یافت چنان که پیش از وى در بدن قدّیسان دیگر چون [[ حضرت عیسى (ع)]] و [[ حضرت موسى (ع)]] و [[حضرت داوود (ع)]] حلول کرده بود. حضرت عیسى و [[حضرت مریم]] علیهما السلام را مظهر الوهیت مىدانند و از بین نمازها، [[نماز شب]] را با آواز مىخوانند و گاهى با نواختن آلات موسیقى برگزار مىکنند و حضرت على ، حضرت عیسى، حضرت موسى و حضرت داوود علیهم السلام را مورد تقدیس قرار مى دهند. از جمله عبادات ایشان؛ شبِ چراغ کشان است که آن را به ترکى «چراغى سوندیران» گویند و در آن تاریکى بر گناهان خود مى گریند و اظهار پشیمانى مى کنند. سپس تکه اى نان و کاسه اى از شراب گرفته، نان را در آن مى اندازند و بین حاضران تقسیم مى کنند. کردهای قزلباش، گوسفندى را ذبح کرده و گوشتش را با نان و شراب بین مردم تقسیم مى کنند.به روحانیون خود «دده» مىگویند و معتقدند که دده ها، واسطه اى بین خدا و انسان اند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 361 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref>صراف احمد حامد، الشبك من فرق الغلاة فى العراق، بغداد، سال 1954 میلادی، ص 242- 245.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |