پرش به محتوا

نقد و بررسی یکی از مبانی حدیثی جریانهای تکفیری ( احادیث رفض ): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'میباشد' به 'می‌باشد'
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'میباشد' به 'می‌باشد')
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
بررسی سند  
بررسی سند  


اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب میباشد 38<ref>در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است:. فهذا آفته تلید، فإنه متهم بالكذب</ref>
اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می‌باشد 38<ref>در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است:. فهذا آفته تلید، فإنه متهم بالكذب</ref>
ایشان در مورد سند این حدیث مینویسد:
ایشان در مورد سند این حدیث مینویسد:


تلید بن سلیمان [ ت ] الكوفی الأعرج. عن عطاء بن السائب، وعبدالملك بن عمیر. وعنه أحمد، وابن نمیر. فمن مناكیره  عن ابی الجحاف ....وقال النسائی: ضعیف –انتهی-39<ref>میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358</ref>
تلید بن سلیمان [ ت ] الكوفی الأعرج. عن عطاء بن السائب، وعبدالملك بن عمیر. وعنه أحمد، وابن نمیر. فمن مناكیره  عن ابی الجحاف ....وقال النسائی: ضعیف –انتهی-39<ref>میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358</ref>


ثانیا بدلیل نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل میباشد در کتاب التاریخ الکبیر امده است:
ثانیا بدلیل نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل می‌باشد در کتاب التاریخ الکبیر امده است:


محمد بن عمرو الهاشمی عن زینب، روى عنه أبوالجحاف حدیثه مرسل لم یصح، إن لم یكن هذا هو الأول فلا أدری یعنی محمد بن عمرو بن الحسن.) 40<ref>رجوع کنید به التاریخ الكبیر ج 1 / ص 191</ref>
محمد بن عمرو الهاشمی عن زینب، روى عنه أبوالجحاف حدیثه مرسل لم یصح، إن لم یكن هذا هو الأول فلا أدری یعنی محمد بن عمرو بن الحسن.) 40<ref>رجوع کنید به التاریخ الكبیر ج 1 / ص 191</ref>
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
برفرض روایت دوم و سوم قابل جمع باشد هیچکدام از انها با روایت اول قابل جمع نیست
برفرض روایت دوم و سوم قابل جمع باشد هیچکدام از انها با روایت اول قابل جمع نیست


چون  بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان میباشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر معتقدان به این احادیث شیعه میباشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است
چون  بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان می‌باشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر معتقدان به این احادیث شیعه می‌باشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است


3- در متن روایات مذکور امده است که از مشخصه های رافضه ان است که اسلام را رها می کنند:یرفضون الاسلام  
3- در متن روایات مذکور امده است که از مشخصه های رافضه ان است که اسلام را رها می کنند:یرفضون الاسلام  
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد:
ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد:


اگر مراد از رافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت انان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص میباشد چون ایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی انان شرکت ننمود
اگر مراد از رافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت انان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص می‌باشد چون ایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی انان شرکت ننمود


سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال میکند که: ایا بخودتان اجازه میدهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید؟
سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال میکند که: ایا بخودتان اجازه میدهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید؟
خط ۲۴۰: خط ۲۴۰:


اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرانی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست
اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرانی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست
اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرانی است که منطبق بر ادله عقلی نیز میباشد   اما این که این عمل مستلزم کفر باشد  باید گفت :‌
اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرانی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می‌باشد   اما این که این عمل مستلزم کفر باشد  باید گفت :‌
اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود.
اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود.
اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود؛ چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است.
اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود؛ چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش