۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شخصیت ها' به 'شخصیتها') |
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی [[توحید|توحید]] و [[شرک]] بر | مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی [[توحید|توحید]] و [[شرک]] بر میگردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه انان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود . | ||
<div class="wikiInfo"></div> | <div class="wikiInfo"></div> | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==توحید و شرک== | ==توحید و شرک== | ||
در یک تحلیل جامع باید گفت : مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی توحید و شرک بر | در یک تحلیل جامع باید گفت : مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی توحید و شرک بر میگردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد انان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه انان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود . | ||
==توحید و شرک از منظر شخصیتها و جریانهای تکفیری== | ==توحید و شرک از منظر شخصیتها و جریانهای تکفیری== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
سوالی که در اینجا مطرح | سوالی که در اینجا مطرح میگردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریانهای تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان می کنند . | ||
در پاسخ باید گفت اختلاف بین تکفیری ها و سایر مسلمانان در مصادیق توحید در عبادت است بعبارت دیگر نزاع بین جریانهای تکفیری و مسلمانان دیگر صغروی است نه کبروی . از اینرو لازم است بعد از تبیین کلیات مساله توحید و شرک از منظر فریقین، به مصادیق ایندو وبه نقد و بررسی دیدگاه تکفیری ها در انها پرداخته شود . | در پاسخ باید گفت اختلاف بین تکفیری ها و سایر مسلمانان در مصادیق توحید در عبادت است بعبارت دیگر نزاع بین جریانهای تکفیری و مسلمانان دیگر صغروی است نه کبروی . از اینرو لازم است بعد از تبیین کلیات مساله توحید و شرک از منظر فریقین، به مصادیق ایندو وبه نقد و بررسی دیدگاه تکفیری ها در انها پرداخته شود . | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهى مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref> | 4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهى مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref> | ||
5- از منظر ایشان توحید در عبادت انگاه محقق | 5- از منظر ایشان توحید در عبادت انگاه محقق میگردد که انسان عبادتگر بداند : ...جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتى منزّه از نقص نیست، جز او کسى منعم اصلى و منشأ اصلى نعمتها که همه سپاسها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودى استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد. | ||
ایشان در توسعه معنای توحید عبادی می فرماید : هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود وگرنه جایز نیست.این است عکس العملى که شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز در مورد خداى یگانه در مورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref> | ایشان در توسعه معنای توحید عبادی می فرماید : هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود وگرنه جایز نیست.این است عکس العملى که شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز در مورد خداى یگانه در مورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref> | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
===صدرالمتالهین در تفسیر القران الکریم :=== | ===صدرالمتالهین در تفسیر القران الکریم :=== | ||
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونه ای که دیگران از انجام انها عاجز هستند.بنابر این عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابر این سخن انان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی می دانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق می کند؛ از طرفی به بت پرستانی که در عصر جاهلیت بتها رامی پرستیدند مطیع اطلاق | عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونه ای که دیگران از انجام انها عاجز هستند.بنابر این عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابر این سخن انان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی می دانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق می کند؛ از طرفی به بت پرستانی که در عصر جاهلیت بتها رامی پرستیدند مطیع اطلاق نمیگردد. بنابر این عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسیر القران الکریم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع و التذلل یدل على أعلى مراتب التعظیم و لا یستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذی هو خلق الحیوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا یقدر علیه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد، و لا یجوز العبادة لغیره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغیره کطاعة الأب و المولى و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هی الطاعة فقد أخطأ لأنها غایة التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا ترى إن العبدیطیع مولاه و لا یکون عابدا له؟ و الکفار یعبدون الأصنام و لا یکونون مطیعین لهم؟إذ لا یتصور من جهتهم الأمر. | ||
</ref> | </ref> | ||