۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'میگردد') |
جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'میکنند') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
این نقش آفرینی با انتخاب آقای [[مصطفی عبدالجلیل]]<ref>از اعضای سابق اخوان المسلمین و به عنوان کسی که مدتی در اخوان المسلمین لیبی فعالیت داشت و در فضای سیاسی این کشور به عنوان فردی اسلام گرا شناخته می شد</ref> برای نخست وزیری دولت انتقالی انتخاب می شود و نقش آفرینی اخوانی ها آغاز می شود. | این نقش آفرینی با انتخاب آقای [[مصطفی عبدالجلیل]]<ref>از اعضای سابق اخوان المسلمین و به عنوان کسی که مدتی در اخوان المسلمین لیبی فعالیت داشت و در فضای سیاسی این کشور به عنوان فردی اسلام گرا شناخته می شد</ref> برای نخست وزیری دولت انتقالی انتخاب می شود و نقش آفرینی اخوانی ها آغاز می شود. | ||
در این دوره و به ویژه بعد از جریانات انقلابهای عربی، با توجه به قدرتی که اخوانی ها در [[تونس]] و [[مصر]] پیدا | در این دوره و به ویژه بعد از جریانات انقلابهای عربی، با توجه به قدرتی که اخوانی ها در [[تونس]] و [[مصر]] پیدا میکنند، به تبع فضای مناسب برای حضور پر رنگ اخوانی ها در عرصه حکومتی [[لیبی]] ایجاد می شود و تشکیلات اخوانی ها در [[لیبی]] با ایجاد یک سری دفاتر در قاهره مصر، جزیره جربه در [[تونس]] و مهم تر از همه شهر بنغازی در [[لیبی]] موفق می شود که از طریق مجلس ملی انتقالی و بهره برداری از بازوی نظامی خود به نام [[الجماعه المقاتله]]، بر ارکان حکومت انقلابی [[لیبی]] سیطره پیدا کند.<br> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
اما از جهت دیگر باید گفت که هر چند اخوانی های لیبی مانند اخوانی های مصر، از محبوبیت گسترده مردمی برخوردار نیستند، اما واقعا بازیگر تاثیرگذاری هستند. اگر بخواهیم جایگاه اخوان را در صحنه سیاسی امروز لیبی ترسیم کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که در یکی دو سال گذشته فضای سیاسی لیبی شاهد حضور همزمان دو دولت و مجلس موازی و رقیب ( به بیان دیگر نوعی حاکمیت دوگانه در لیبی) بود. شرایط در لیبی به گونه ای پیش رفت که در آن انتخاباتی برگزار می شود و با وجود مشارکت بسیار کمی مجلسی با ماهیتی سکولار و لیبرال شکل گرفت و مورد تایید جامعه جهانی و غربی ها قرار گرفت. از طرف دیگر جریان های اسلامگرا و نزدیک به اخوان هم (که نتیجه این انتخابات را قبول نداشتند) عمدتا در شهر طرابلس، پایتخت، اوضاع را در دست داشتند و مجلس و دولتی به ریاست آقای عمرالحاسی در طرابلس (که نزدیک به اخوانی هاست) شکل می گیرد و یک مجلس و دولت هم در تقرق در شرق لیبی به ریاست آقای عبدالله السناف شکل گرفت. | اما از جهت دیگر باید گفت که هر چند اخوانی های لیبی مانند اخوانی های مصر، از محبوبیت گسترده مردمی برخوردار نیستند، اما واقعا بازیگر تاثیرگذاری هستند. اگر بخواهیم جایگاه اخوان را در صحنه سیاسی امروز لیبی ترسیم کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که در یکی دو سال گذشته فضای سیاسی لیبی شاهد حضور همزمان دو دولت و مجلس موازی و رقیب ( به بیان دیگر نوعی حاکمیت دوگانه در لیبی) بود. شرایط در لیبی به گونه ای پیش رفت که در آن انتخاباتی برگزار می شود و با وجود مشارکت بسیار کمی مجلسی با ماهیتی سکولار و لیبرال شکل گرفت و مورد تایید جامعه جهانی و غربی ها قرار گرفت. از طرف دیگر جریان های اسلامگرا و نزدیک به اخوان هم (که نتیجه این انتخابات را قبول نداشتند) عمدتا در شهر طرابلس، پایتخت، اوضاع را در دست داشتند و مجلس و دولتی به ریاست آقای عمرالحاسی در طرابلس (که نزدیک به اخوانی هاست) شکل می گیرد و یک مجلس و دولت هم در تقرق در شرق لیبی به ریاست آقای عبدالله السناف شکل گرفت. | ||
بعد از آن ماجرای خلیفه و ژنرال حفتر و حملات به طرابلس را می بینیم که عملا با کار حفتر ارتش لیبی دچار انشقاق جدی می شود و عملا نیروهای حفتر نقش بازوی نظامی مجلس غرب گرا بازی | بعد از آن ماجرای خلیفه و ژنرال حفتر و حملات به طرابلس را می بینیم که عملا با کار حفتر ارتش لیبی دچار انشقاق جدی می شود و عملا نیروهای حفتر نقش بازوی نظامی مجلس غرب گرا بازی میکنند و در مقابل آن در شهر طرابلس جریان نظامی فجر هم پیمان اخوان است و از مجلس و دولت طرابلس حمایت میکنند. در این بین برگ برنده طرابلسی ها حمایت جدی ترکیه و قطر در پشت سر خود بود. از طرف دیگر هم گروه حفتر واقعا گزینه ای جدی برای غربی ها و به نوعی زنگ خطر جدی برای اخوانی ها محسوب می شد. یعنی قرار است سناریویی دقیقا مانند عبدالفتاح السیسی مصر، در لیبی به وسیله حفتر شکل بگیرد و واقعا شرایط برای اخوانی ها سخت می شود. | ||
بعد از آن شاهد خلا حاکمیتی در کشور هستیم که به واسطه این خلا امنیتی و نبود دولت مقتدر مرکزی، جریان های جهادی مانند داعش، قدرت می گیرند و تا نزدیکی طرابلس هم می رسند و این موضوع برای لیبیایی ها و غربی ها زنگ خطر بوده است. داعشی ها به ساحل اروپا نزدیک می شوند و در آن جا شهر سرت را در یک قدمی اروپا در دست خود می گیرند. بعد از این ماجرا شاهد گفتگوهای ملی طی یک سال اخیر با میانجیگری سازمان ملل بودیم و اخوانی ها هم در این گفتگوها شرکت | بعد از آن شاهد خلا حاکمیتی در کشور هستیم که به واسطه این خلا امنیتی و نبود دولت مقتدر مرکزی، جریان های جهادی مانند داعش، قدرت می گیرند و تا نزدیکی طرابلس هم می رسند و این موضوع برای لیبیایی ها و غربی ها زنگ خطر بوده است. داعشی ها به ساحل اروپا نزدیک می شوند و در آن جا شهر سرت را در یک قدمی اروپا در دست خود می گیرند. بعد از این ماجرا شاهد گفتگوهای ملی طی یک سال اخیر با میانجیگری سازمان ملل بودیم و اخوانی ها هم در این گفتگوها شرکت میکنند. در این میان به نظر می رسد که طرف های غربی ، ترک ها و قطری ها توانسته اند برای تشکیل دولت وحدت ملی به تفاهماتی برسند و به تشتت و حکومت دوگانه پایان دهند. به نظر می رسد که غربی ها در این باره اراده ای جدی دارند و گفتگوها را به قصد ایجاد دولت وحدت ملی انجام می دهند و اخوانی ها واقعا از این جدال عقب کشیده و به تشکیل یک دولت وحدت ملی رضایت داده اند. | ||
در حال حاضر شرایط به گونه ای است که لیبی بیشتر از هر چیز نیاز به یک وحدت ملی و پارلمانی که در طبرق به عنوان یک پارلمان قانونی شناخته می شود، ظاهرا دولت وحدت ملی را قبول دارد. به هر حال این وضعیت به نوعی عقبگرد برای اخوانی های لیبی است و البته به نظر می رسد که راه دیگری هم نداشتند، یعنی هم شرایط لیبی این طور اقتضا می کرده است و هم در به روی پاشنه اخوانی ها نمی چرخد و فشارهای بین المللی هم واقعا بر روی آن ها زیاد بوده است و شاید بتوان گفت که دوره قدرت نمایی اخوانی ها در لیبی به پایان رسیده است. در حال حاضر پس از چهار سال از سرنگونی قذافی باید گفت که در بروز این شرایط وخیم سیاسی لیبی (که از نبود یک دولت مقتدر رنج می برده است ) همه گروه ها از جمله اخوانی ها نقش داشته و شاید در حال حاضر به نوعی در حال توبیخ شدن هستند. در ابتدا شاید همگرایی خوبی میان اخوانی ها و دیگر گروههای سیاسی لیبی شکل گرفت، اما به مرور زمان با نقش آفرینی قدرت های منطقه ای بعد از خلع مرسی در مصر و ایجاد دو قطبی اسلام گرا، سکولار در لیبی، شکاف ها بیشتر می شود و شاهد شکل گیری این دو قطبی در تونس و مصر هم بودیم. کشور به یک خلا دولت مرکزی سوق داده می شود که مامن گروه های مسلح بسیار زیادی مانند داعش می شود. | در حال حاضر شرایط به گونه ای است که لیبی بیشتر از هر چیز نیاز به یک وحدت ملی و پارلمانی که در طبرق به عنوان یک پارلمان قانونی شناخته می شود، ظاهرا دولت وحدت ملی را قبول دارد. به هر حال این وضعیت به نوعی عقبگرد برای اخوانی های لیبی است و البته به نظر می رسد که راه دیگری هم نداشتند، یعنی هم شرایط لیبی این طور اقتضا می کرده است و هم در به روی پاشنه اخوانی ها نمی چرخد و فشارهای بین المللی هم واقعا بر روی آن ها زیاد بوده است و شاید بتوان گفت که دوره قدرت نمایی اخوانی ها در لیبی به پایان رسیده است. در حال حاضر پس از چهار سال از سرنگونی قذافی باید گفت که در بروز این شرایط وخیم سیاسی لیبی (که از نبود یک دولت مقتدر رنج می برده است ) همه گروه ها از جمله اخوانی ها نقش داشته و شاید در حال حاضر به نوعی در حال توبیخ شدن هستند. در ابتدا شاید همگرایی خوبی میان اخوانی ها و دیگر گروههای سیاسی لیبی شکل گرفت، اما به مرور زمان با نقش آفرینی قدرت های منطقه ای بعد از خلع مرسی در مصر و ایجاد دو قطبی اسلام گرا، سکولار در لیبی، شکاف ها بیشتر می شود و شاهد شکل گیری این دو قطبی در تونس و مصر هم بودیم. کشور به یک خلا دولت مرکزی سوق داده می شود که مامن گروه های مسلح بسیار زیادی مانند داعش می شود. |