۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىکند' به 'میکند') |
جز (جایگزینی متن - 'مىدانند' به 'میدانند') |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
اما اگر مقصود نسبت اسلام با دموکراسى به مثابه روش باشد، اینجا نمىتوان به طور قاطع از تعارض و ناسازگارى سخن راند، بلکه باید گفت چون اصل این مدل انتخاب اکثریت را نه به مثابه یک ارزش بلکه به منزله یک روش و راهکار مىپذیرد، اسلام نیز به رأى اکثریت ارج مىنهد، البته براى آن یک سرى شرایط و محدودیت هایى قائل است، که مهمترین شرط آن این است که انتخاب اکثریت باید در چارچوب دین و آموزه هاى آن صورت گیرد، به دیگر سخن دموکراسى و انتخاب اکثریت موجب عقبنشینى دین و احکام آن نگردد، بلکه این دین و آموزههاى آن است که بر رأى اکثریت جهت و سویه تعیین میکند. بر این دموکراسى مىتوان «دموکراسىدینى»، «قدسى» و «مردمسالار دینى» اطلاق کرد.<br> | اما اگر مقصود نسبت اسلام با دموکراسى به مثابه روش باشد، اینجا نمىتوان به طور قاطع از تعارض و ناسازگارى سخن راند، بلکه باید گفت چون اصل این مدل انتخاب اکثریت را نه به مثابه یک ارزش بلکه به منزله یک روش و راهکار مىپذیرد، اسلام نیز به رأى اکثریت ارج مىنهد، البته براى آن یک سرى شرایط و محدودیت هایى قائل است، که مهمترین شرط آن این است که انتخاب اکثریت باید در چارچوب دین و آموزه هاى آن صورت گیرد، به دیگر سخن دموکراسى و انتخاب اکثریت موجب عقبنشینى دین و احکام آن نگردد، بلکه این دین و آموزههاى آن است که بر رأى اکثریت جهت و سویه تعیین میکند. بر این دموکراسى مىتوان «دموکراسىدینى»، «قدسى» و «مردمسالار دینى» اطلاق کرد.<br> | ||
اما اینکه چنین دموکراسى در غرب وجود ندارد، باید گفت اولاً دموکراسى به مثابه روش ـ چنانکه نویسندگان مقاله تصریح داشتند ـ با دموکراسى دینى قابل انطباق است. و ثانیا چگونه لیبرالها دموکراسى و انتخاب اکثریت را در حریم اصول مکتب لیبرالى خود مىپذیرند و در موارد تعارض اصول لیبرالى با دموکراسى، اصول خود را مقدم و حاکم | اما اینکه چنین دموکراسى در غرب وجود ندارد، باید گفت اولاً دموکراسى به مثابه روش ـ چنانکه نویسندگان مقاله تصریح داشتند ـ با دموکراسى دینى قابل انطباق است. و ثانیا چگونه لیبرالها دموکراسى و انتخاب اکثریت را در حریم اصول مکتب لیبرالى خود مىپذیرند و در موارد تعارض اصول لیبرالى با دموکراسى، اصول خود را مقدم و حاکم میدانند و در این صورت، کسى یا کسانى از جرح و محکومیت دموکراسى دفاع نمىکنند، اما وقتى ارزش هاى دینى آن را به منطقهاى ـ که با کمال مصلحت مردم ملحوظ است ـ محدود کند، همه از تعارض اسلام و دموکراسى سخن می رانند؟! عین این سخن در دموکراسى سوسیالیستى نیز تکرار مى شود.<br> | ||
=توحید حامى حکومت الهى نه فرد= | =توحید حامى حکومت الهى نه فرد= |