۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مىکند' به 'میکند') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
احمد بن کیّال معقتد است هر کسی که عالم آفاق را بر عالم انفس تطبیق و مناهج دو گیتی را بیان کند، او امام است. | احمد بن کیّال معقتد است هر کسی که عالم آفاق را بر عالم انفس تطبیق و مناهج دو گیتی را بیان کند، او امام است. | ||
معتقد است که عالم بر سه گونه است: عالم اعلى، عالم سفلى، عالم انسانى، در عالم اعلى پنج مکان اثبات | معتقد است که عالم بر سه گونه است: عالم اعلى، عالم سفلى، عالم انسانى، در عالم اعلى پنج مکان اثبات میکند می شود که به شرح ذیل است. | ||
1.مکان الاماکن که در آن هیچ موجودى ساکن نیست و محیط به تمام اماکن مىباشد و آن مکان همان عرش است که پیغمبر خبر داده است. | 1.مکان الاماکن که در آن هیچ موجودى ساکن نیست و محیط به تمام اماکن مىباشد و آن مکان همان عرش است که پیغمبر خبر داده است. | ||
2. پایینتر از مکان الاماکن، مکان نفس اعلى است | 2. پایینتر از مکان الاماکن، مکان نفس اعلى است | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
5. مکان پنجم مکان نفس انسانی است و معتقد است که اراده نفس انسانى آن است که به عالم نفس اعلى ظهور کند و چون بالا برود، مکان نفس حیوانى و ناطقه را خرق کند و چون به عالم اعلى برسد و به قرب وصول آن عالم اختصاص یابد، خسته گشته و بازمانده و سرگردان و سر انجام محبوس و متعفن گردد و اجزایش مستحیل و به عالم سفلى سقوط کند و در این عفونت زمانى بماند و اکوار و ادوارى بر او بگذرد و در آن حالت در عفونت و استحاله باشد. پس نفس اعلى او را به نور خویش روشن گرداند و در این عالم ترکیباتى پدیدار خواهد گشت و آسمان ها و زمین و مرکبّات از معادن و نباتات و حیوانات و انسان آشکار خواهد شد و انسان در بلایا و سختی ها خواهد افتاد و در این ترکیب گاهى شادان و گاهى اندوهناک خواهد بود و گاهی در سلامتی بوده و گاهی با سختی و محنت مواجه خواهد شد تا آن که قائم ظهور کند و او را به حال کمال بازگرداند و تضادها باطل شود و روحانى بر جسمانى غلبه کند و این قائم همان احمد کیّال است.سپس به بیان ذات خود پرداخته و می گوید که نام احمد مطابق عوالم اربعه است: الف احمد مقابل نفس اعلى و حاء احمد مقابل نفس ناطقه و میم احمد مقابل نفس حیوانى و دال احمد مقابل نفس انسانى است. | 5. مکان پنجم مکان نفس انسانی است و معتقد است که اراده نفس انسانى آن است که به عالم نفس اعلى ظهور کند و چون بالا برود، مکان نفس حیوانى و ناطقه را خرق کند و چون به عالم اعلى برسد و به قرب وصول آن عالم اختصاص یابد، خسته گشته و بازمانده و سرگردان و سر انجام محبوس و متعفن گردد و اجزایش مستحیل و به عالم سفلى سقوط کند و در این عفونت زمانى بماند و اکوار و ادوارى بر او بگذرد و در آن حالت در عفونت و استحاله باشد. پس نفس اعلى او را به نور خویش روشن گرداند و در این عالم ترکیباتى پدیدار خواهد گشت و آسمان ها و زمین و مرکبّات از معادن و نباتات و حیوانات و انسان آشکار خواهد شد و انسان در بلایا و سختی ها خواهد افتاد و در این ترکیب گاهى شادان و گاهى اندوهناک خواهد بود و گاهی در سلامتی بوده و گاهی با سختی و محنت مواجه خواهد شد تا آن که قائم ظهور کند و او را به حال کمال بازگرداند و تضادها باطل شود و روحانى بر جسمانى غلبه کند و این قائم همان احمد کیّال است.سپس به بیان ذات خود پرداخته و می گوید که نام احمد مطابق عوالم اربعه است: الف احمد مقابل نفس اعلى و حاء احمد مقابل نفس ناطقه و میم احمد مقابل نفس حیوانى و دال احمد مقابل نفس انسانى است. | ||
عوالم اربعه همان مبادى و بسائط اند، پس در مقابل عوالم علویه، عوالم سفلیه جسمانى را قرار داد و گفت آسمان تهى است و زیر آن آتش است و زیر آتش هوا و پایین تر از هوا زمین و زیر زمین آب است و این چهار مقوله در مقابل عوالم اربعه اند. | عوالم اربعه همان مبادى و بسائط اند، پس در مقابل عوالم علویه، عوالم سفلیه جسمانى را قرار داد و گفت آسمان تهى است و زیر آن آتش است و زیر آتش هوا و پایین تر از هوا زمین و زیر زمین آب است و این چهار مقوله در مقابل عوالم اربعه اند. | ||
وى معتقد بود که انسان در برابر آتش و پرندگان در برابر هوا و حیوان در برابر زمین و ماهى در برابر آب است و آب پایین ترین مرکز و ماهی پست ترین مرکب است. سپس عالم انسانى را که یکى از عوامل سه گانه است با آفاق دو عالم اول مقابله کرد و گفت حواس مرکبه پنج تا است، سمع در مقابل مکان الاماکن زیر آن خالی و در برابر آسمان است.بصر در مقابل نفس اعلى از عالم روحانى و در برابر آن آتش از عالم جسمانى است. در بصر مردمک چشم قرار دارد، زیرا انسان اختصاص به آتش دارد. حس شامه در برابر ( نفس) ناطقه از عالم روحانى است و هوا از عالم جسمانى است، زیرا حس شامه هوا را استشمام | وى معتقد بود که انسان در برابر آتش و پرندگان در برابر هوا و حیوان در برابر زمین و ماهى در برابر آب است و آب پایین ترین مرکز و ماهی پست ترین مرکب است. سپس عالم انسانى را که یکى از عوامل سه گانه است با آفاق دو عالم اول مقابله کرد و گفت حواس مرکبه پنج تا است، سمع در مقابل مکان الاماکن زیر آن خالی و در برابر آسمان است.بصر در مقابل نفس اعلى از عالم روحانى و در برابر آن آتش از عالم جسمانى است. در بصر مردمک چشم قرار دارد، زیرا انسان اختصاص به آتش دارد. حس شامه در برابر ( نفس) ناطقه از عالم روحانى است و هوا از عالم جسمانى است، زیرا حس شامه هوا را استشمام میکند، و حس ذائقه در برابر حیوان از عالم روحانى و زمین از عالم جسمانى است و حیوان مختص به زمین و چشیدن مختص به حیوان است. حس لامسه در مقابل عالم انسانى، روحانى و آب، جسمانى و ماهى مختص به آب و لمس مختص به ماهى است و بسا که از لمس تعبیر به کتابت مىکند. | ||
به اعتقاد وی، احمد همان الف و حا و میم و دال است و آن در مقابل دو عالم است. یکی عالم علوى و روحانى و دیگری عالم سفلاى جسمانى است. الف دلالت بر انسان دارد و حا دلالت بر حیوان و میم دلالت بر پرنده و دال دلالت بر ماهى دارد امّا الف از حیث استقامت مثل انسان و حاء مثل حیوان است، زیرا آن کج و باژگونه است و حاء از ابتدا اسم حیوان بود و میم شبیه به سر پرنده و دال شبیه به دم ماهى است | به اعتقاد وی، احمد همان الف و حا و میم و دال است و آن در مقابل دو عالم است. یکی عالم علوى و روحانى و دیگری عالم سفلاى جسمانى است. الف دلالت بر انسان دارد و حا دلالت بر حیوان و میم دلالت بر پرنده و دال دلالت بر ماهى دارد امّا الف از حیث استقامت مثل انسان و حاء مثل حیوان است، زیرا آن کج و باژگونه است و حاء از ابتدا اسم حیوان بود و میم شبیه به سر پرنده و دال شبیه به دم ماهى است |