۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال') |
جز (جایگزینی متن - 'نمی شود' به 'نمیشود') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==آلام== | ==آلام== | ||
بکر درباره آلام بر این اعتقاد بود که خداوند به هنگام ضرب و جرح یا قطع عضو درد را می آفریند. پس ممکن است که ضرب و جرح یا قطع عضو صورت بگیرد، اما دردی نباشد، یعنی خداوند ایجاد درد نکند. او در این امر با [[اشاعره]] موافق است. احتمالاً بنابر همین اعتقاد بوده که بکر انسان را «روح » تنها دانسته است، زیرا به اعتقاد او «جسد» از آلام متأثر | بکر درباره آلام بر این اعتقاد بود که خداوند به هنگام ضرب و جرح یا قطع عضو درد را می آفریند. پس ممکن است که ضرب و جرح یا قطع عضو صورت بگیرد، اما دردی نباشد، یعنی خداوند ایجاد درد نکند. او در این امر با [[اشاعره]] موافق است. احتمالاً بنابر همین اعتقاد بوده که بکر انسان را «روح » تنها دانسته است، زیرا به اعتقاد او «جسد» از آلام متأثر نمیشود، و این خداوند است که به اراده خود گاهی درد را در موضعی از بدن می آفریند یا نمی آفریند.[۶۳] [۶۴] گذشته از این، به گفته قاضی عبدالجبار، بعضی معتقدند که آلام و به عبارت دیگر ایجاد درد و رنج از خداوند قبیح است، مگر در حق کسی که در نتیجه گناه یا اخلال در واجبات مستحق آن باشد؛ در این صورت، ایجاد درد مستحسن و پسندیده است. | ||
اما درباره رنج کودکان و حیوانات که مرتکب گناه نمی شوند، در میان اینان دو قول پدید آمد: بنابه قولی، این کودکان و حیوانات نخست در قالبی (جسدی ) دیگر بودهاند، چون در آن قالب به خدا عصیان کرده اند، خداوند ایشان را به این قالب (کودک یا حیوان ) منتقل ساخته است تا با این دردها و رنجها آنان را کیفر دهد. صاحبان این قول معتقد به تناسخاند و انسان را فقط [[روح]] می دانند، نه «مجموع حیّ و حسّاس » (مرکب از روح و جسم ). صاحبان قول دیگر، منکر محسوسات شدند و گفتند که کودکان و حیوانات این دردها را حس نمی کنند. [۶۵][۶۶][۶۷][۶۸] [۶۹] و با وجود گریه و شیون، خداوند در ایشان لذت ایجاد می کند [۷۰]؛ ایشان بکریّه اند. به این ترتیب، از نظر قاضی عبدالجباربن احمد، بکریه منکر ضروریات و مشاهدات و معلوماتِ بدیهی شده اند، و ازاینرو برای بحث با ایشان راهی باقی نمانده است [۷۱] | اما درباره رنج کودکان و حیوانات که مرتکب گناه نمی شوند، در میان اینان دو قول پدید آمد: بنابه قولی، این کودکان و حیوانات نخست در قالبی (جسدی ) دیگر بودهاند، چون در آن قالب به خدا عصیان کرده اند، خداوند ایشان را به این قالب (کودک یا حیوان ) منتقل ساخته است تا با این دردها و رنجها آنان را کیفر دهد. صاحبان این قول معتقد به تناسخاند و انسان را فقط [[روح]] می دانند، نه «مجموع حیّ و حسّاس » (مرکب از روح و جسم ). صاحبان قول دیگر، منکر محسوسات شدند و گفتند که کودکان و حیوانات این دردها را حس نمی کنند. [۶۵][۶۶][۶۷][۶۸] [۶۹] و با وجود گریه و شیون، خداوند در ایشان لذت ایجاد می کند [۷۰]؛ ایشان بکریّه اند. به این ترتیب، از نظر قاضی عبدالجباربن احمد، بکریه منکر ضروریات و مشاهدات و معلوماتِ بدیهی شده اند، و ازاینرو برای بحث با ایشان راهی باقی نمانده است [۷۱] | ||