نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن')
خط ۸: خط ۸:
نکات اصلی دیدگاه ایشان به شرح ذیل می باشد:  
نکات اصلی دیدگاه ایشان به شرح ذیل می باشد:  


1- احادیث زیاد بیانگر ان است که  تفسیرقرآن از جمله شئونات اهل بیت ع می باشد. ایشان  در تییین  اینکه استنباط احکام نظری از قرآن و سنت مخصوص ائمه ع بوده و دیگران حق ورود در ان را ندارند دلائلی را نقل می کند از جمله اینکه پیامبر ص علم تفسیر قرآن – ناسخ و منسوخ ظاهر و باطن و...-  را  به امیر المومنین ع و اهل بیتش ع اختصاص داد بعلاوه اینکه بر اساس برخی از روایات بسیاری از امور قرآن در نزد اهل بیت ع بوده که در اختیار مردم قرار نگرفته است.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn1|[1]]]  
1- احادیث زیاد بیانگر ان است که  تفسیرقرآن از جمله شئونات اهل بیت ع می باشد. ایشان  در تییین  اینکه استنباط احکام نظری از قرآن و سنت مخصوص ائمه ع بوده و دیگران حق ورود در ان را ندارند دلائلی را نقل می کند از جمله اینکه پیامبر ص علم تفسیر قرآن – ناسخ و منسوخ ظاهر و باطن و...-  را  به امیر المومنین ع و اهل بیتش ع اختصاص داد بعلاوه اینکه بر اساس برخی از روایات بسیاری از امور قرآن در نزد اهل بیت ع بوده که در اختیار مردم قرار نگرفته است.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn1|[1]]]  


2- مخاطب ایات امرکننده به تدبر در قرآن، اهل بیت ع می باشند.ایشان ضمن رد استدلال برخی از مفسران به ایاتی نظیر: " لعلمه الّذین یستنبطونه منهم " – که بظاهر  فهم و تفسیر قرآن  بدون روایات را ممکن می داند - مدعی است  مخاطب این ایات، اهل الذکر  و ائمه ع می باشد.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn2|[2]]]  
2- مخاطب ایات امرکننده به تدبر در قرآن، اهل بیت ع می باشند.ایشان ضمن رد استدلال برخی از مفسران به ایاتی نظیر: " لعلمه الّذین یستنبطونه منهم " – که بظاهر  فهم و تفسیر قرآن  بدون روایات را ممکن می داند - مدعی است  مخاطب این ایات، اهل الذکر  و ائمه ع می باشد.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn2|[2]]]  


ایشان کلام ابن عباس را که تفسیر قرآن را به چهار قسم تقسیم نموده و فقط  برخی از ان اقسام برای غیر معصومین ممکن می باشد [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn3|[3]]] خالی از ابهام دانسته و می نویسد:  
ایشان کلام ابن عباس را که تفسیر قرآن را به چهار قسم تقسیم نموده و فقط  برخی از ان اقسام برای غیر معصومین ممکن می باشد [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn3|[3]]] خالی از ابهام دانسته و می نویسد:  


ظاهرگفتارابن عباس این است که برخی از معانی قرآن از ضروریات دینی بوده که درکش بر همگان بدیهی و روشن است بگونه ای که همه مسلمین بدان اذعان دارند.  برخی از معانی قرآن هم تنها برای کسانی که عارف به لغت عربی هستند واضح و ضروری است اما برخی از معانی بگونه ای است که فقط علماء نسبت بدان اگاهی دارند.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn4|[4]]]
ظاهرگفتارابن عباس این است که برخی از معانی قرآن از ضروریات دینی بوده که درکش بر همگان بدیهی و روشن است بگونه ای که همه مسلمین بدان اذعان دارند.  برخی از معانی قرآن هم تنها برای کسانی که عارف به لغت عربی هستند واضح و ضروری است اما برخی از معانی بگونه ای است که فقط علماء نسبت بدان اگاهی دارند.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn4|[4]]]


ایشان  ادامه می دهد  مراد ابن عباس از  علماء در قسم سوم اهل بیت ع می باشند بجهت انکه او از شاگردان امام علی ع بوده و گفتارش موافق مطلبی است که از امام ع شنیده است.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn5|[5]]]
ایشان  ادامه می دهد  مراد ابن عباس از  علماء در قسم سوم اهل بیت ع می باشند بجهت انکه او از شاگردان امام علی ع بوده و گفتارش موافق مطلبی است که از امام ع شنیده است.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn5|[5]]]


==محدث بحرانی در تفسیر برهان==
==محدث بحرانی در تفسیر برهان==
ایشان در بیان اینکه تفسیر قرآن فقط با روایات ممکن خواهد بود می نویسد:
ایشان در بیان اینکه تفسیر قرآن فقط با روایات ممکن خواهد بود می نویسد:


"مردم عصر خود را می بینم که به تفاسیر غیر معصوم روی اورده اند در حالی که لازم است در تفسیر و تاویل قرآن تنها به اهل بیت رجوع کنند بجهت انکه علم تاویل و تنزیل تنها در اختیار انان است. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn6|[6]]]"  
"مردم عصر خود را می بینم که به تفاسیر غیر معصوم روی اورده اند در حالی که لازم است در تفسیر و تاویل قرآن تنها به اهل بیت رجوع کنند بجهت انکه علم تاویل و تنزیل تنها در اختیار انان است. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn6|[6]]]"  


==ابن تیمیه:==
==ابن تیمیه:==
خط ۲۷: خط ۲۷:


===1-تبیین همه قرآن توسط پیامبر ص برای صحابه===
===1-تبیین همه قرآن توسط پیامبر ص برای صحابه===
ایشان در کتاب "مقدمة فی أصول التفسیر" تحت عنوان:" فصل فی عنایة الصحابة والتابعین بمعانی القرآن" اظهار می دارد تمام قرآن توسط پیامبر ص برای صحابه تفسیر شده است و در این راستا به ایات و  روایاتی نیز استناد می کند.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn7|[7]]]
ایشان در کتاب "مقدمة فی أصول التفسیر" تحت عنوان:" فصل فی عنایة الصحابة والتابعین بمعانی القرآن" اظهار می دارد تمام قرآن توسط پیامبر ص برای صحابه تفسیر شده است و در این راستا به ایات و  روایاتی نیز استناد می کند.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn7|[7]]]


===2- دریافت تفسیر جامع قرآن توسط تابعین از صحابه===
===2- دریافت تفسیر جامع قرآن توسط تابعین از صحابه===
ایشان در رابطه  لزوم رجوع به تابعین  در تفسیر قرآن معتقد است انان همه تفسیر قرآن را از صحابه دریافت نمودند و در این زمینه نمونه هائی را نقل می کند. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn8|[8]]]
ایشان در رابطه  لزوم رجوع به تابعین  در تفسیر قرآن معتقد است انان همه تفسیر قرآن را از صحابه دریافت نمودند و در این زمینه نمونه هائی را نقل می کند. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn8|[8]]]


==3- مراتب چهارگانه تفسیر قرآن که  برترین آن‌هاروش تفسیر قرآن به قرآن می باشد :==
==3- مراتب چهارگانه تفسیر قرآن که  برترین آن‌هاروش تفسیر قرآن به قرآن می باشد :==
از منظر ایشان تفسیر قرآن دارای چهار مرحله می باشد: 1-تفسیر قرا ن به قرآن -2-تفسیر قرآن به روایات پیامبر-3- تفسیر قرآن به روایات  صحابه -4- تفسیر قرآن به روایات تابعین  که بصورت ترتب لازم است بر اساس ان عمل گردد. ایشان معتقد است بهترین روش تفسیر، تفسیر قرآن به قرآن و بعد از ان تفسیر قرآن به روایات  نبوی و بعد از ان تفسیر به قول صحابه و در مرتبه نهائی تفسیر به روایات تابعین می باشد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn9|[9]]]
از منظر ایشان تفسیر قرآن دارای چهار مرحله می باشد: 1-تفسیر قرا ن به قرآن -2-تفسیر قرآن به روایات پیامبر-3- تفسیر قرآن به روایات  صحابه -4- تفسیر قرآن به روایات تابعین  که بصورت ترتب لازم است بر اساس ان عمل گردد. ایشان معتقد است بهترین روش تفسیر، تفسیر قرآن به قرآن و بعد از ان تفسیر قرآن به روایات  نبوی و بعد از ان تفسیر به قول صحابه و در مرتبه نهائی تفسیر به روایات تابعین می باشد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn9|[9]]]


==4-لزوم رجوع به سنت در تفسیر قرآن  در صورت فقدان تفسیر قرآن به قرآن==
==4-لزوم رجوع به سنت در تفسیر قرآن  در صورت فقدان تفسیر قرآن به قرآن==
گفتار ایشان در این زمینه به شرح  ذیل می باشد:  
گفتار ایشان در این زمینه به شرح  ذیل می باشد:  


سنت نیز همانند قرآن است که از طریق وحی  به پیامبر ص القا شده است بنابر این هرگاه تفسیر قرآن بوسیله تدبر در قرآن ممکن نبود لازم است به سنت رجوع گردد همانگونه که در روایت معاذبن جبل این مطلب ذکر شده است..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn10|[10]]]
سنت نیز همانند قرآن است که از طریق وحی  به پیامبر ص القا شده است بنابر این هرگاه تفسیر قرآن بوسیله تدبر در قرآن ممکن نبود لازم است به سنت رجوع گردد همانگونه که در روایت معاذبن جبل این مطلب ذکر شده است..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn10|[10]]]


===5-لزوم تفسیر قرآن به اقوال صحابه===
===5-لزوم تفسیر قرآن به اقوال صحابه===
ایشان در زمینه تفسیر قرآن به گفتار صحابة – در صورت فقدان تبیین ان از قرآن و روایات نبوی، می نویسد: هر گاه در قرآن و سنت، تفسیری از ایات یافت نشد لازم است به گفتار صحابه مراجعه گرددچون انان بدلیل شهود و حضورشان در عصر نزول اگاهی بیشتری به مسائل قرآن خواهند داشت  [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn11|[11]]]
ایشان در زمینه تفسیر قرآن به گفتار صحابة – در صورت فقدان تبیین ان از قرآن و روایات نبوی، می نویسد: هر گاه در قرآن و سنت، تفسیری از ایات یافت نشد لازم است به گفتار صحابه مراجعه گرددچون انان بدلیل شهود و حضورشان در عصر نزول اگاهی بیشتری به مسائل قرآن خواهند داشت  [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn11|[11]]]


==6-لزوم تفسیرقرآن به قول تابعین فی الجمله==
==6-لزوم تفسیرقرآن به قول تابعین فی الجمله==
ایشان در زمینه رجوع به قول تابعین  تحت عنوان: "فصل تفسیر القرآن بأقوال التابعین" می نویسد:  
ایشان در زمینه رجوع به قول تابعین  تحت عنوان: "فصل تفسیر القرآن بأقوال التابعین" می نویسد:  


هر گاه در قرآن و سنت و کلام صحابه تفسیری از ایات یافت نشد سیره بسیاری از عالمان  مراجعه به گفتار تابعین می باشد. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn12|[12]]]
هر گاه در قرآن و سنت و کلام صحابه تفسیری از ایات یافت نشد سیره بسیاری از عالمان  مراجعه به گفتار تابعین می باشد. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn12|[12]]]


البته می گوید هر چند برخی رجوع به تابعین  را درتفسیر قرآن ناصواب می دانند اما قول درست ان است که رجوع به تابعین در تفسیر قرآن تنها زمانی است که همه انان بر چیزی اجماع کنند و در صورت اختلاف، قول هیچیک  بر دیگری ترجیح نخواهد داشت: [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn13|[13]]]                 
البته می گوید هر چند برخی رجوع به تابعین  را درتفسیر قرآن ناصواب می دانند اما قول درست ان است که رجوع به تابعین در تفسیر قرآن تنها زمانی است که همه انان بر چیزی اجماع کنند و در صورت اختلاف، قول هیچیک  بر دیگری ترجیح نخواهد داشت: [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn13|[13]]]                 


از مطالبی که بیان گردید معلوم شد در بین اعلام فریقین عده ای قائل به لزوم رجوع به روایات در تفسیر قرآن و عدم جواز تفسیر به غیر این روش می باشند  
از مطالبی که بیان گردید معلوم شد در بین اعلام فریقین عده ای قائل به لزوم رجوع به روایات در تفسیر قرآن و عدم جواز تفسیر به غیر این روش می باشند  
خط ۵۸: خط ۵۸:
ایشان در تفسیر "التبیان فی تفسیر القرآن" ضمن بیان دیدگاه قائلین به لزوم مراجعه به روایات در تفسیر قرآن، انرا مناقض با اموزه های قرآن دانسته و معتقد است باید از ظاهر روایاتی که دلالت بر چنین معنائی دارند چشم پوشید:
ایشان در تفسیر "التبیان فی تفسیر القرآن" ضمن بیان دیدگاه قائلین به لزوم مراجعه به روایات در تفسیر قرآن، انرا مناقض با اموزه های قرآن دانسته و معتقد است باید از ظاهر روایاتی که دلالت بر چنین معنائی دارند چشم پوشید:


چگونه می توان در کلام خداوند متعال قائل به تناقض شد بدین معنا که ایا معقول است که خداوند متعال در ایات متعدد، قرآن را کتابی قابل فهم برای مردم دانسته و از طرفی فهم انرا مبتنی بر رجوع به اهل بیت دانسته و انرا از دسترس مستقیم  مردم خارج نماید.بعلاوه انکه مبنای مذکور چگونه با روایات عرض احادیث بر قرآن مطابقت خواهد داشت.  [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn14|[14]]]  
چگونه می توان در کلام خداوند متعال قائل به تناقض شد بدین معنا که ایا معقول است که خداوند متعال در ایات متعدد، قرآن را کتابی قابل فهم برای مردم دانسته و از طرفی فهم انرا مبتنی بر رجوع به اهل بیت دانسته و انرا از دسترس مستقیم  مردم خارج نماید.بعلاوه انکه مبنای مذکور چگونه با روایات عرض احادیث بر قرآن مطابقت خواهد داشت.  [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn14|[14]]]  


ایشان بعد ازذکرتنافی ادعای قائلین به مرجعیت روایات درفهم قرآن  با مضامین ایات و روایات مختلف، در تبیین  اقسام و صور چهارگانه مواجهه بامعانی قرآن  می فرماید:  
ایشان بعد ازذکرتنافی ادعای قائلین به مرجعیت روایات درفهم قرآن  با مضامین ایات و روایات مختلف، در تبیین  اقسام و صور چهارگانه مواجهه بامعانی قرآن  می فرماید:  
خط ۶۸: خط ۶۸:
صورت سوم: ایاتی که مجمل بوده  و از ظهورشان مراد واقعی بدست نمی اید نظیر ایه: ( أقیموا الصلاة، وآتوا الزکاة ) که نمی توان تقاصیل احکام نماز و زکات را از ایه مذکور درک کرد.   
صورت سوم: ایاتی که مجمل بوده  و از ظهورشان مراد واقعی بدست نمی اید نظیر ایه: ( أقیموا الصلاة، وآتوا الزکاة ) که نمی توان تقاصیل احکام نماز و زکات را از ایه مذکور درک کرد.   


صورت چهارم: ایاتی که مشتمل بر الفاظ مشترک بوده و مراد واقعی در ان مشخص نیست که در این فرض، هیچیک از معانی بر دیگری ترجیح نداشته و تنها می توان بصورت احتمال هر یک را مراد واقعی دانست. اری در صورت وجود روایت از معصوم می توان به مراد واقعی ایه پی برد. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn15|[15]]]
صورت چهارم: ایاتی که مشتمل بر الفاظ مشترک بوده و مراد واقعی در ان مشخص نیست که در این فرض، هیچیک از معانی بر دیگری ترجیح نداشته و تنها می توان بصورت احتمال هر یک را مراد واقعی دانست. اری در صورت وجود روایت از معصوم می توان به مراد واقعی ایه پی برد. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn15|[15]]]


نتیجه انکه بر اساس دیدگاه شیخ طوسی، فهم فی الجمله قرآن  - بدون  مراجعه به روایت لااقل درفرض دوم و چهارم - خواهد بود.
نتیجه انکه بر اساس دیدگاه شیخ طوسی، فهم فی الجمله قرآن  - بدون  مراجعه به روایت لااقل درفرض دوم و چهارم - خواهد بود.
خط ۸۰: خط ۸۰:
آیات قرآن عموم افراد بشر از کافر و مؤمن از آنان که عصر رسول خدا ( ص ) را درک کردند و آنان را که درک نکردند دعوت مىکند به اینکه پیرامون قرآن تعقل و تامل کنند، در بین آن آیات، خصوصا آیه: « أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً » دلالت روشنى دارد بر اینکه معارف قرآن معارفى است که هر دانشمندى با تدبر و بحث پیرامون آن مىتواند آن را درک کند، و اختلافى که در ابتدا و به ظاهر در آیات آن مىبیند بر طرف سازد، و با اینکه این آیه در مقام تحدى و بیان اعجاز قرآن است، معنا ندارد در چنین مقامى فهم قرآن را مشروط به فهم صحابه و شاگردان ایشان بدانیم، حتى معنا ندارد که در چنین مقامى آن را مشروط به بیان رسول خدا ( ص ) بدانیم.
آیات قرآن عموم افراد بشر از کافر و مؤمن از آنان که عصر رسول خدا ( ص ) را درک کردند و آنان را که درک نکردند دعوت مىکند به اینکه پیرامون قرآن تعقل و تامل کنند، در بین آن آیات، خصوصا آیه: « أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً » دلالت روشنى دارد بر اینکه معارف قرآن معارفى است که هر دانشمندى با تدبر و بحث پیرامون آن مىتواند آن را درک کند، و اختلافى که در ابتدا و به ظاهر در آیات آن مىبیند بر طرف سازد، و با اینکه این آیه در مقام تحدى و بیان اعجاز قرآن است، معنا ندارد در چنین مقامى فهم قرآن را مشروط به فهم صحابه و شاگردان ایشان بدانیم، حتى معنا ندارد که در چنین مقامى آن را مشروط به بیان رسول خدا ( ص ) بدانیم.


چون آنچه این آیه شریفه بیان نموده یا معنایى است موافق با ظاهر آیه که خود الفاظ آیه، آن معنا را مىفهماند، هر چند که احتیاج به تدبر و بحث داشته باشد، و یا معنایى است که ظاهر آیه نامبرده آن را نمىرساند خلاصه کلام، اینکه مىفرماید: « چرا در قرآن تدبر نمىکنید » منظورش معنایى است خلاف ظاهر این عبارت، چنین سخنى مناسب مقام تحدى نیست، و حجت با آن تمام نمىشود، و این بسیار روشن است..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn16|[16]]]
چون آنچه این آیه شریفه بیان نموده یا معنایى است موافق با ظاهر آیه که خود الفاظ آیه، آن معنا را مىفهماند، هر چند که احتیاج به تدبر و بحث داشته باشد، و یا معنایى است که ظاهر آیه نامبرده آن را نمىرساند خلاصه کلام، اینکه مىفرماید: « چرا در قرآن تدبر نمىکنید » منظورش معنایى است خلاف ظاهر این عبارت، چنین سخنى مناسب مقام تحدى نیست، و حجت با آن تمام نمىشود، و این بسیار روشن است..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn16|[16]]]


.ایشان ادامه می دهد: استغنای قرآن در تفسیر به غیر خود منافاتی با رجوع به روایات در بیان تفصیلی احکام و نظائر ان نخواهد داشت:  
.ایشان ادامه می دهد: استغنای قرآن در تفسیر به غیر خود منافاتی با رجوع به روایات در بیان تفصیلی احکام و نظائر ان نخواهد داشت:  


...بله، البته جزئیات احکام چیزى نیست که هر کس بتواند مستقلا و بدون مراجعه به بیانات رسول خدا ( ص ) آن را از قرآن کریم استخراج کند، هم چنان که خود قرآن هم مردم را به آن جناب ارجاع داده، و فرموده: « ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه وَما نَهاکُمْ عَنْه فَانْتَهُوا » و در این معنا آیاتى دیگر نیز هست، و همچنین جزئیات قصص و معارفى از قبیل مساله معاد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn17|[17]]]
...بله، البته جزئیات احکام چیزى نیست که هر کس بتواند مستقلا و بدون مراجعه به بیانات رسول خدا ( ص ) آن را از قرآن کریم استخراج کند، هم چنان که خود قرآن هم مردم را به آن جناب ارجاع داده، و فرموده: « ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه وَما نَهاکُمْ عَنْه فَانْتَهُوا » و در این معنا آیاتى دیگر نیز هست، و همچنین جزئیات قصص و معارفى از قبیل مساله معاد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn17|[17]]]


===2-تنافی ادعای اخباریین فریقین با روایات متواتر ===
===2-تنافی ادعای اخباریین فریقین با روایات متواتر ===
ایشان در تمسک به روایات متواتر  جهت رد ادعای اخباریین فریقین  می نویسد:
ایشان در تمسک به روایات متواتر  جهت رد ادعای اخباریین فریقین  می نویسد:


علاوه بر اینکه اخبار متواتره اى از آن جناب رسیده که امت را توصیه مىکند به تمسک به قرآن، و اخذ به آن، و اینکه هر روایتى از آن جناب به دستشان رسید عرضه بر قرآنش کنند، اگر با قرآن مطابق بود به آن عمل کنند، و گرنه به دیوارش بزنند، و این توصیه ها وقتى معنا دارد که تمامى مضامین احادیث نبوى را بتوان از قرآن کریم در آورد، و گرنه اگر بنا باشد استفاده آنها منوط به بیانى از رسول خدا ( ص ) باشد دور لازم مى آید، ( یعنى لازم مىآید که فهم قرآن منوط به بیانات رسول خدا ( ص ) باشد، و فهم بیانات رسول خدا ( ص ) هم منوط به فهم قرآن باشد، که اصطلاحا این را دور و محال مىدانند).[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn18|[18]]]
علاوه بر اینکه اخبار متواتره اى از آن جناب رسیده که امت را توصیه مىکند به تمسک به قرآن، و اخذ به آن، و اینکه هر روایتى از آن جناب به دستشان رسید عرضه بر قرآنش کنند، اگر با قرآن مطابق بود به آن عمل کنند، و گرنه به دیوارش بزنند، و این توصیه ها وقتى معنا دارد که تمامى مضامین احادیث نبوى را بتوان از قرآن کریم در آورد، و گرنه اگر بنا باشد استفاده آنها منوط به بیانى از رسول خدا ( ص ) باشد دور لازم مى آید، ( یعنى لازم مىآید که فهم قرآن منوط به بیانات رسول خدا ( ص ) باشد، و فهم بیانات رسول خدا ( ص ) هم منوط به فهم قرآن باشد، که اصطلاحا این را دور و محال مىدانند).[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn18|[18]]]


===3-  اختلاف در روایات  صحابه مانع از مرجعیت انان در تفسیر قرآن خواهد بود:===
===3-  اختلاف در روایات  صحابه مانع از مرجعیت انان در تفسیر قرآن خواهد بود:===
گفتار ایشان در این زمینه به شرح ذیل می باشد:  
گفتار ایشان در این زمینه به شرح ذیل می باشد:  


... احادیثى که از طرق صحابه از رسول خدا نقل شده در بین خود آنها اختلاف، و بلکه در بین احادیثى که از یکى از صحابه نقل شده اختلاف هست، و این بر هیچ حدیث شناس متتبع پوشیده نیست.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn19|[19]]]
... احادیثى که از طرق صحابه از رسول خدا نقل شده در بین خود آنها اختلاف، و بلکه در بین احادیثى که از یکى از صحابه نقل شده اختلاف هست، و این بر هیچ حدیث شناس متتبع پوشیده نیست.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn19|[19]]]


===4- تنافی ادعای اخباریین فریقین با روش صحابه در موارد اختلاف اقوال در تفسیر ایات  ===
===4- تنافی ادعای اخباریین فریقین با روش صحابه در موارد اختلاف اقوال در تفسیر ایات  ===
ایشان در این زمینه می نویسد:  
ایشان در این زمینه می نویسد:  


اگر کسی بگوید در موارد اختلاف روایات صحابه در تفسیر، مسلمانان مىتوانند از بین اقوالى که صحابه در معناى یک آیه دارند قولى را اختیار کنند که مخالف اجماع نباشد، این سخن مردود است، براى اینکه خود صحابه این راه را، راه حل ندانسته و به این روش عمل نکرده‌اند، و وقتى از یکى از ایشان تفسیر آیه اى سؤال مىشده بدون پروا از مساله اجماع، تفسیرى مىکرده که مخالف تفسیر سایر صحابه بوده است، آن وقت چطور بگوئیم دیگران از مخالفت اجماع پرهیز نموده، و تنها نظریه اى بدهند که در اقوال صحابه وجود داشته باشد، با اینکه قول صحابه هیچ فرقى با سایر اقوال ندارد، و بر سایر امت حجت نیست و چنان نیست که مخالفت با قول یک صحابى بر سایر اصحاب حلال و بر دیگر مردم حرام باشد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn20|[20]]]
اگر کسی بگوید در موارد اختلاف روایات صحابه در تفسیر، مسلمانان مىتوانند از بین اقوالى که صحابه در معناى یک آیه دارند قولى را اختیار کنند که مخالف اجماع نباشد، این سخن مردود است، براى اینکه خود صحابه این راه را، راه حل ندانسته و به این روش عمل نکرده‌اند، و وقتى از یکى از ایشان تفسیر آیه اى سؤال مىشده بدون پروا از مساله اجماع، تفسیرى مىکرده که مخالف تفسیر سایر صحابه بوده است، آن وقت چطور بگوئیم دیگران از مخالفت اجماع پرهیز نموده، و تنها نظریه اى بدهند که در اقوال صحابه وجود داشته باشد، با اینکه قول صحابه هیچ فرقى با سایر اقوال ندارد، و بر سایر امت حجت نیست و چنان نیست که مخالفت با قول یک صحابى بر سایر اصحاب حلال و بر دیگر مردم حرام باشد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn20|[20]]]


===5-توالی فاسدی که بر نظریه اخباریین فریقین – مرجعیت روایات در فهم قرآن - مترتب می شود:===
===5-توالی فاسدی که بر نظریه اخباریین فریقین – مرجعیت روایات در فهم قرآن - مترتب می شود:===
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
علاوه بر اینکه اکتفاء کردن به اقوال مفسرین صدر اسلام، و تجاوز نکردن از آن در فهم معانى آیات، باعث مىشود که علم در سیر خود متوقف شود، و آزادى در تفکر از مسلمین سلب گردد، هم چنان که دیدیم ( در اثر سانسور شدن بحث از ناحیه بعضى خلفا ) مسلمانان صدر اول، نظریه قابل توجهى در این باب از خود بروز ندادند، و به جز کلماتى ساده و خالى از دقت و تعمق از ایشان به یادگار نمانده، در حالى که قرآن به حکم آیه: « وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ » مشتمل بر دقائقى از معارف است.
علاوه بر اینکه اکتفاء کردن به اقوال مفسرین صدر اسلام، و تجاوز نکردن از آن در فهم معانى آیات، باعث مىشود که علم در سیر خود متوقف شود، و آزادى در تفکر از مسلمین سلب گردد، هم چنان که دیدیم ( در اثر سانسور شدن بحث از ناحیه بعضى خلفا ) مسلمانان صدر اول، نظریه قابل توجهى در این باب از خود بروز ندادند، و به جز کلماتى ساده و خالى از دقت و تعمق از ایشان به یادگار نمانده، در حالى که قرآن به حکم آیه: « وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ » مشتمل بر دقائقى از معارف است.


و اما اینکه بعید شمردند که معانى قرآن بر صحابه پوشیده مانده باشد، با اینکه مردمى فهمیده و کوشاى در فهم بوده‌اند استبعادى است نابجا، به دلیل همان اختلافى که در اقوال آنان در معانى بسیارى از آیات هست، و اختلاف و تناقض جز با پوشیده ماندن حق و مشتبه شدن راه حق و راه باطل، تصور ندارد [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn21|[21]]]
و اما اینکه بعید شمردند که معانى قرآن بر صحابه پوشیده مانده باشد، با اینکه مردمى فهمیده و کوشاى در فهم بوده‌اند استبعادى است نابجا، به دلیل همان اختلافى که در اقوال آنان در معانى بسیارى از آیات هست، و اختلاف و تناقض جز با پوشیده ماندن حق و مشتبه شدن راه حق و راه باطل، تصور ندارد [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn21|[21]]]


===6- فهم قرآن بر متدبرین در ایات پوشیده نیست:===
===6- فهم قرآن بر متدبرین در ایات پوشیده نیست:===
ایشان در این زمینه – امکان فهم قرآن بوسیله تدبر در ایات قرآن - می فرماید :  
ایشان در این زمینه – امکان فهم قرآن بوسیله تدبر در ایات قرآن - می فرماید :  


حق مطلب این است که: راه به سوى فهم قرآن به روى کسى بسته نیست، و خود بیان الهى و ذکر حکیم بهترین راه براى فهم خودش مىباشد، به این معنا که قرآن کریم در بیانگرى مقاصدش احتیاج به هیچ راهى دیگر ندارد، پس چگونه تصور مىشود کتابى که خداى تعالى آن را هدایت و نور معرفى کرده و « تبیان کل شىء » خوانده، محتاج به هادى و رهنمایى دیگر باشد، و با نور غیر خودش روشن، و با غیر خودش مبین گردد.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn22|[22]]]
حق مطلب این است که: راه به سوى فهم قرآن به روى کسى بسته نیست، و خود بیان الهى و ذکر حکیم بهترین راه براى فهم خودش مىباشد، به این معنا که قرآن کریم در بیانگرى مقاصدش احتیاج به هیچ راهى دیگر ندارد، پس چگونه تصور مىشود کتابى که خداى تعالى آن را هدایت و نور معرفى کرده و « تبیان کل شىء » خوانده، محتاج به هادى و رهنمایى دیگر باشد، و با نور غیر خودش روشن، و با غیر خودش مبین گردد.[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn22|[22]]]


===7-عدم تنافی قول به استغنای قرآن در تفسیر به غیر قرآن  با حدیث ثقلین===
===7-عدم تنافی قول به استغنای قرآن در تفسیر به غیر قرآن  با حدیث ثقلین===
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
پس این حدیث به ما مىگوید قرآن بر معانى خود دلالت دارد و معارف الهیه را کشف مىکند و اهل بیت ( ع ) ما را به طریق این دلالت هدایت نموده، به سوى اغراض و مقاصد قرآن راهنمایى مىکنند.
پس این حدیث به ما مىگوید قرآن بر معانى خود دلالت دارد و معارف الهیه را کشف مىکند و اهل بیت ( ع ) ما را به طریق این دلالت هدایت نموده، به سوى اغراض و مقاصد قرآن راهنمایى مىکنند.


علاوه بر اینکه نظیر روایاتى که از رسول خدا ( ص ) در دعوت مردم به اخذ قرآن و تدبر در آن و عرضه احادیث بر آن وارد شده، روایاتى هم از ائمه اهل بیت ( ع ) وارد شده است..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn23|[23]]]
علاوه بر اینکه نظیر روایاتى که از رسول خدا ( ص ) در دعوت مردم به اخذ قرآن و تدبر در آن و عرضه احادیث بر آن وارد شده، روایاتى هم از ائمه اهل بیت ( ع ) وارد شده است..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn23|[23]]]


===8-سیره اهل بیت در اثبات روش تدبر در قرآن و تعلیم روش استغنای قرآن در تفسیر قرآن به غیر خود===
===8-سیره اهل بیت در اثبات روش تدبر در قرآن و تعلیم روش استغنای قرآن در تفسیر قرآن به غیر خود===
ایشان در این زمینه می فرماید:  
ایشان در این زمینه می فرماید:  


در گروه بسیارى از روایات تفسیرى که از این خاندان رسیده طریقه استدلال به آیه اى براى آیه دیگر، و استشهاد به یک معنا بر معناى دیگر به کار رفته، و این درست نیست مگر وقتى که معنا معنایى باشد که در افق فهم شنونده باشد، و ذهن شنونده بتواند مستقلا آن را درک کند، چیزى که هست به او سفارش کنند از فلان طریق معین در این کلام تدبر کن..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn24|[24]]]
در گروه بسیارى از روایات تفسیرى که از این خاندان رسیده طریقه استدلال به آیه اى براى آیه دیگر، و استشهاد به یک معنا بر معناى دیگر به کار رفته، و این درست نیست مگر وقتى که معنا معنایى باشد که در افق فهم شنونده باشد، و ذهن شنونده بتواند مستقلا آن را درک کند، چیزى که هست به او سفارش کنند از فلان طریق معین در این کلام تدبر کن..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn24|[24]]]


===9-تمسک به روایات در اثبات  استغناء فهم و تفسیر قرآن  از غیر خود -حتی روایات- :===
===9-تمسک به روایات در اثبات  استغناء فهم و تفسیر قرآن  از غیر خود -حتی روایات- :===
در این زمینه علامه می فرماید:  
در این زمینه علامه می فرماید:  


.... روایاتى از اهل بیت ( ع ) رسیده که بطور صریح دلالت بر همین معنا – عدم لزوم رجوع به حدیث در فهم قرآن- دارد، نظیر روایتى که صاحب محاسن آن را بسند خود از ابى لبید بحرانى از ابى جعفر ( ع ) نقل کرده که در ضمن حدیثى فرمود: « هر کس خیال کند که کتاب خدا مبهم است هم خودش هلاک شده و هم دیگران را هلاک کرده »، و قریب به این مضمون باز در محاسن و احتجاج از همان جناب آمده و آن این است که فرمود: « وقتى از چیزى برایتان سخن مىگویند و خلاصه وقتى حدیثى و یا سخنى از من مىشنوید همان مطلب را از کتاب خدا بپرسید،... »[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftn25|[25]]]<nowiki/>الحدیث
.... روایاتى از اهل بیت ( ع ) رسیده که بطور صریح دلالت بر همین معنا – عدم لزوم رجوع به حدیث در فهم قرآن- دارد، نظیر روایتى که صاحب محاسن آن را بسند خود از ابى لبید بحرانى از ابى جعفر ( ع ) نقل کرده که در ضمن حدیثى فرمود: « هر کس خیال کند که کتاب خدا مبهم است هم خودش هلاک شده و هم دیگران را هلاک کرده »، و قریب به این مضمون باز در محاسن و احتجاج از همان جناب آمده و آن این است که فرمود: « وقتى از چیزى برایتان سخن مىگویند و خلاصه وقتى حدیثى و یا سخنى از من مىشنوید همان مطلب را از کتاب خدا بپرسید،... »[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn25|[25]]]<nowiki/>الحدیث


==نتائج  فصل پنجم :==
==نتائج  فصل پنجم :==
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
----... وتلک الأحادیث الشریفة – نظیر: "أنّ تفسیر القرآن لا یجوز إلاّ بالأثر الصحیح والنصّ الصریح  و من فسّر القرآن برأیه فأصاب..."- مع تواترها معنىً صریحة فی أنّ استنباط الأحکام النظریةمن کتاب الله ومن السنّة النبویة شغلُهم -سلام الله علیهم - لا شغل الرعیة، معلّلا بأنّه ( صلى الله علیه وآله ) بأمر الله تعالى خصّ أمیر المؤمنین وأولاده الطاهرین ( علیهم السلام ) بتعلیم ناسخ القرآن ومنسوخه وبتعلیم ما هو المراد منه وبتعلیم أنّ أیّة آیة من القرآن باقیة على ظاهرها وأیّة آیة لم تبق منه على ظاهرها، وبأنّ کثیراً من ذلک مخفی عندهم ( علیهم السلام ) وبأنّ ما اشتهر بین العامّة - من أنّ کلّ ما جاء به النبیّ ( صلى الله علیه وآله ) من حکم وتفسیر ونسخ وتقیید وغیرها أظهره بین یدی أصحابه وتوفّرت الدواعی على أخذه ونشره ولم تقع بعده[1] ( صلى الله علیه وآله ) فتنة اقتضت إخفاء بعضها -غیر صحیح- انتهی –.[1]  
----... وتلک الأحادیث الشریفة – نظیر: "أنّ تفسیر القرآن لا یجوز إلاّ بالأثر الصحیح والنصّ الصریح  و من فسّر القرآن برأیه فأصاب..."- مع تواترها معنىً صریحة فی أنّ استنباط الأحکام النظریةمن کتاب الله ومن السنّة النبویة شغلُهم -سلام الله علیهم - لا شغل الرعیة، معلّلا بأنّه ( صلى الله علیه وآله ) بأمر الله تعالى خصّ أمیر المؤمنین وأولاده الطاهرین ( علیهم السلام ) بتعلیم ناسخ القرآن ومنسوخه وبتعلیم ما هو المراد منه وبتعلیم أنّ أیّة آیة من القرآن باقیة على ظاهرها وأیّة آیة لم تبق منه على ظاهرها، وبأنّ کثیراً من ذلک مخفی عندهم ( علیهم السلام ) وبأنّ ما اشتهر بین العامّة - من أنّ کلّ ما جاء به النبیّ ( صلى الله علیه وآله ) من حکم وتفسیر ونسخ وتقیید وغیرها أظهره بین یدی أصحابه وتوفّرت الدواعی على أخذه ونشره ولم تقع بعده[1] ( صلى الله علیه وآله ) فتنة اقتضت إخفاء بعضها -غیر صحیح- انتهی –.[1]  


[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref2|[2]]]<nowiki/>همان...و ثانیا انّ أحادیثهم ( علیهم السلام ) صریحة فی أنّ مراده تعالى من قوله ( لعلمه الّذین یستنبطونه منهم ) ومن نظائره أهل الذکر ( علیه السلام ) خاصّة لا صاحب الملکة من الرعیّة
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref2|[2]]]<nowiki/>همان...و ثانیا انّ أحادیثهم ( علیهم السلام ) صریحة فی أنّ مراده تعالى من قوله ( لعلمه الّذین یستنبطونه منهم ) ومن نظائره أهل الذکر ( علیه السلام ) خاصّة لا صاحب الملکة من الرعیّة




[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref3|[3]]]  رک به:  زبده البیان فی احکام القرآن ص 2 : وروی عن عبدالله بن عباس أنه قسم وجوه التفسیر على أربعة أقسام: تفسیر
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref3|[3]]]  رک به:  زبده البیان فی احکام القرآن ص 2 : وروی عن عبدالله بن عباس أنه قسم وجوه التفسیر على أربعة أقسام: تفسیر


لا یعذر أحد بجهالته، وتفسیر تعرفه العرب بکلامها، وتفسیر یعلمه العلماء، و تفسیر لا یعلمه إلا الله عز وجل: فأما الذی لا یعذر أحد بجهالته، فهو ما یلزم الکافة من الشرائع التی فی القرآن، وجمل دلائل التوحید وأما الذی تعرفه العرب بلسانها
لا یعذر أحد بجهالته، وتفسیر تعرفه العرب بکلامها، وتفسیر یعلمه العلماء، و تفسیر لا یعلمه إلا الله عز وجل: فأما الذی لا یعذر أحد بجهالته، فهو ما یلزم الکافة من الشرائع التی فی القرآن، وجمل دلائل التوحید وأما الذی تعرفه العرب بلسانها
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
  '''الفوائد المدنیه''' ص 354-357 الظاهر أنّ مراده علماء آل محمّد ( علیهم السلام ) لأنّه من تلامذة أمیر المؤمنین ( علیه السلام والظاهر أنّه تکلّم موافقاً لما سمعه منه ( علیه السلام.– انتهی -  [5]  
  '''الفوائد المدنیه''' ص 354-357 الظاهر أنّ مراده علماء آل محمّد ( علیهم السلام ) لأنّه من تلامذة أمیر المؤمنین ( علیه السلام والظاهر أنّه تکلّم موافقاً لما سمعه منه ( علیه السلام.– انتهی -  [5]  


[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref6|[6]]] البرها ن فی تفسیر القرآن ص 6-5....فأقول: إذا عرفت ذلک[6] فقد رأیت عکوف أهل الزمان على تفسیر من لم یرووه عن أهل العصمة ( سلام الله علیهم )، الذین نزل التنزیل والتأویل فی بیوتهم، وأوتوا من العلم ما لم یؤته غیرهم، بل کان یجب التوقف حتى یأتی تأویله عنهم، لأن علم التنزیل والتأویل فی أیدیهم، فما جاء عنهم ( علیهم السلام ) فهو النور والهدى، وما جاء عن غیرهم فهو الظلمة والعمى.ایشان در ادامه شگفتی شان را از برخی علمای معانی و بیان که ادعا می کنند به اسرار الهی در قرآن واقفند ذکر می کند:
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref6|[6]]] البرها ن فی تفسیر القرآن ص 6-5....فأقول: إذا عرفت ذلک[6] فقد رأیت عکوف أهل الزمان على تفسیر من لم یرووه عن أهل العصمة ( سلام الله علیهم )، الذین نزل التنزیل والتأویل فی بیوتهم، وأوتوا من العلم ما لم یؤته غیرهم، بل کان یجب التوقف حتى یأتی تأویله عنهم، لأن علم التنزیل والتأویل فی أیدیهم، فما جاء عنهم ( علیهم السلام ) فهو النور والهدى، وما جاء عن غیرهم فهو الظلمة والعمى.ایشان در ادامه شگفتی شان را از برخی علمای معانی و بیان که ادعا می کنند به اسرار الهی در قرآن واقفند ذکر می کند:


والعجب کل العجب من علماء علمی المعانی والبیان، حیث زعموا أن معرفة هذین العلمین تطلع على مکنون سر الله جل جلاله من تأویل القرآن قال بعض أئمتهم: ویل ثم ویل لمن تعاطى التفسیر وهو فی هذین العلمین راجل  وذلک أنهم ذکروا أن العلمین مأخوذان من استقراء تراکیب کلام العرب البلغاء، باحثان عن مقتضیات الأحوال والمقام کالحذف، والإضمار، والفصل، والوصل، والحقیقة، والمجاز، وغیر ذلک. ولا ریب أن محل ذلک من کتاب الله جل جلاله تحتاج معرفة إلى العلم به من أهل التنزیل والتأویل، - وهم أهل البیت ( علیهم السلام ) - الذین علمهم الله سبحانه وتعالى، فلا ینبغی معرفة ذلک إلا منهم، ومن تعاطى معرفته من غیرهم رکب متن عمیاء، وخبط خبط عشواء، فما ذا بعد الحق إلا الضلال فأنى تصرفون ؟  
والعجب کل العجب من علماء علمی المعانی والبیان، حیث زعموا أن معرفة هذین العلمین تطلع على مکنون سر الله جل جلاله من تأویل القرآن قال بعض أئمتهم: ویل ثم ویل لمن تعاطى التفسیر وهو فی هذین العلمین راجل  وذلک أنهم ذکروا أن العلمین مأخوذان من استقراء تراکیب کلام العرب البلغاء، باحثان عن مقتضیات الأحوال والمقام کالحذف، والإضمار، والفصل، والوصل، والحقیقة، والمجاز، وغیر ذلک. ولا ریب أن محل ذلک من کتاب الله جل جلاله تحتاج معرفة إلى العلم به من أهل التنزیل والتأویل، - وهم أهل البیت ( علیهم السلام ) - الذین علمهم الله سبحانه وتعالى، فلا ینبغی معرفة ذلک إلا منهم، ومن تعاطى معرفته من غیرهم رکب متن عمیاء، وخبط خبط عشواء، فما ذا بعد الحق إلا الضلال فأنى تصرفون ؟  
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
مقدمه فی اصول التفسیر ص -46- مجموعه الفتاوی ج 13ص368 إذا لم تجد التفسیر فی القرآن ولا فی السنة، ولا وجدته عن الصحابة، فقد رجع کثیر من الأئمة فی ذلک إلى أقوال التابعین، کمجاهد بن جبر؛ فإنه کان آیة فی التفسیر، کما قال محمد بن إسحاق: حدثنا أبان بن صالح، عن مجاهد قال: عرضتُ المصحف على ابن عباس ثلاث عرضات من فاتحته إلى خاتمته، أوقفه عند کل آیة منه وأسأله عنها. وبه إلى الترمذی،....[12]  
مقدمه فی اصول التفسیر ص -46- مجموعه الفتاوی ج 13ص368 إذا لم تجد التفسیر فی القرآن ولا فی السنة، ولا وجدته عن الصحابة، فقد رجع کثیر من الأئمة فی ذلک إلى أقوال التابعین، کمجاهد بن جبر؛ فإنه کان آیة فی التفسیر، کما قال محمد بن إسحاق: حدثنا أبان بن صالح، عن مجاهد قال: عرضتُ المصحف على ابن عباس ثلاث عرضات من فاتحته إلى خاتمته، أوقفه عند کل آیة منه وأسأله عنها. وبه إلى الترمذی،....[12]  


[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref13|[13]]] مقدمه فی اصول التفسیر ص 47-46- مجموعه الفتاوی ج 13ص370 وقال شعبة بن الحجاج وغیره: أقوال التابعین فی الفروع لیست حجة، فکیف تکون حجة فی التفسیر ؟ یعنی أنها لا تکون حجة على غیرهم ممن خالفهم،...وهذا صحیح، أما إذا أجمعوا على الشىء فلا یرتاب فی کونه حجة؛ فإن اختلفوا فلا یکون قول بعضهم حجة على بعض ولا على من بعدهم، ویرجع فی ذلک إلى لغة القرآن، أو السنة، أو عموم لغة العرب، أو أقوال الصحابة فی ذلک.- انتهی –  
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref13|[13]]] مقدمه فی اصول التفسیر ص 47-46- مجموعه الفتاوی ج 13ص370 وقال شعبة بن الحجاج وغیره: أقوال التابعین فی الفروع لیست حجة، فکیف تکون حجة فی التفسیر ؟ یعنی أنها لا تکون حجة على غیرهم ممن خالفهم،...وهذا صحیح، أما إذا أجمعوا على الشىء فلا یرتاب فی کونه حجة؛ فإن اختلفوا فلا یکون قول بعضهم حجة على بعض ولا على من بعدهم، ویرجع فی ذلک إلى لغة القرآن، أو السنة، أو عموم لغة العرب، أو أقوال الصحابة فی ذلک.- انتهی –  


  التبیان فی تفسیر القرآن ج 1ص 3-6: والذی نقول فی ذلک: إنه لا یجوزان یکون فی کلام الله تعالى وکلام نبیه تناقض وتضاد وقد قال الله تعالى: " انا جعلناه قرآنا عربیا " وقال:" بلسان عربی مبین " وقال " وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه " وقال: " فیه تبیان کل شئ " وقال: " ما فرطنا فی الکتاب من شئ " فکیف یجوز ان یصفه بأنه عربی مبین، وانه بلسان قومه، وانه بیان للناس ولا یفهم بظاهره شئ ؟ وهل ذلک إلا وصف له باللغز والمعمى الذی لا یفهم المراد به إلا بعد تفسیره وبیانه ؟ وذلک منزه عن القرآن وقد مدح الله أقواما على استخراج معانی القرآن فقال: " لعلمه الذین یستنبطونه منهم "، [14]وقال فی قوم یذمهم حیث لم یتدبروا القرآن، ولم یتفکروا فی معانیه: " أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب وقال النبی صلى الله علیه وآله. ( انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله، وعترتی أهل بیتی ) فبین ان الکتاب حجة، کما أن العترة حجة. وکیف یکون حجة ما لا یفهم به شئ ؟ وروى عنه علیه السلام أنه قال: ( إذا جاءکم عنی حدیث، فاعرضوه على کتاب الله، فما وافق کتاب الله فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط ) وروی مثل ذلک عن أئمتنا علیهم السلام، وکیف یمکن العرض على کتاب الله، وهو لا یفهم به شئ ؟ وکل ذلک یدل على أن ظاهر هذه الأخبار متروک.  
  التبیان فی تفسیر القرآن ج 1ص 3-6: والذی نقول فی ذلک: إنه لا یجوزان یکون فی کلام الله تعالى وکلام نبیه تناقض وتضاد وقد قال الله تعالى: " انا جعلناه قرآنا عربیا " وقال:" بلسان عربی مبین " وقال " وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه " وقال: " فیه تبیان کل شئ " وقال: " ما فرطنا فی الکتاب من شئ " فکیف یجوز ان یصفه بأنه عربی مبین، وانه بلسان قومه، وانه بیان للناس ولا یفهم بظاهره شئ ؟ وهل ذلک إلا وصف له باللغز والمعمى الذی لا یفهم المراد به إلا بعد تفسیره وبیانه ؟ وذلک منزه عن القرآن وقد مدح الله أقواما على استخراج معانی القرآن فقال: " لعلمه الذین یستنبطونه منهم "، [14]وقال فی قوم یذمهم حیث لم یتدبروا القرآن، ولم یتفکروا فی معانیه: " أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب وقال النبی صلى الله علیه وآله. ( انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله، وعترتی أهل بیتی ) فبین ان الکتاب حجة، کما أن العترة حجة. وکیف یکون حجة ما لا یفهم به شئ ؟ وروى عنه علیه السلام أنه قال: ( إذا جاءکم عنی حدیث، فاعرضوه على کتاب الله، فما وافق کتاب الله فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط ) وروی مثل ذلک عن أئمتنا علیهم السلام، وکیف یمکن العرض على کتاب الله، وهو لا یفهم به شئ ؟ وکل ذلک یدل على أن ظاهر هذه الأخبار متروک.  
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:




[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref21|[21]]]: المیزان ج 3ص 86:....على أن هذا الطریق وهو الاقتصار على ما نقل من مفسری صدرالاسلام من الصحابة والتابعین فی معانی الآیات القرآنیة یوجب توقف العلم فی سیره وبطلان البحث فی أثره کما هو مشهود فی ما بأیدینا من کلمات الاوایل والکتب المؤلفة فی التفسیر فی القرون الأولى من الاسلام ولم ینقل منهم فی التفسیر إلا معان ساذجة بسیطة خالیة عن تعمق البحث وتدقیق النظر فأین ما یشیر إلیه قوله تعالى " ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شئ " النحل - 89 -من دقائق المعارف فی القرآن ؟وأما استبعاد أن یختفی علیهم معانی القرآن مع ما هم علیه من الفهم والجد والاجتهاد فیبطله نفس الخلاف الواقع بینهم فی معانی کثیر من الآیات والتناقض الواقع فی الکلمات المنقولة عنهم إذ لا یتصور اختلاف ولا تناقض إلا مع فرض خفاء الحق واختلاط طریقه بغیره- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref21|[21]]]: المیزان ج 3ص 86:....على أن هذا الطریق وهو الاقتصار على ما نقل من مفسری صدرالاسلام من الصحابة والتابعین فی معانی الآیات القرآنیة یوجب توقف العلم فی سیره وبطلان البحث فی أثره کما هو مشهود فی ما بأیدینا من کلمات الاوایل والکتب المؤلفة فی التفسیر فی القرون الأولى من الاسلام ولم ینقل منهم فی التفسیر إلا معان ساذجة بسیطة خالیة عن تعمق البحث وتدقیق النظر فأین ما یشیر إلیه قوله تعالى " ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شئ " النحل - 89 -من دقائق المعارف فی القرآن ؟وأما استبعاد أن یختفی علیهم معانی القرآن مع ما هم علیه من الفهم والجد والاجتهاد فیبطله نفس الخلاف الواقع بینهم فی معانی کثیر من الآیات والتناقض الواقع فی الکلمات المنقولة عنهم إذ لا یتصور اختلاف ولا تناقض إلا مع فرض خفاء الحق واختلاط طریقه بغیره- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-


المیزان ج 3ص86[22]   فالحق أن الطریق إلى فهم القرآن الکریم غیر مسدود وإن البیان الإلهی والذکر الحکیم بنفسه هو الطریق الهادی إلى نفسه أی انه لا یحتاج فی تبیین مقاصده إلى طریق فکیف یتصور أن یکون الکتاب الذی عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبیان لکل شئ مفتقرا إلى هاد غیره ومستنیرا بنور غیره ومبینا بأمر غیره- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-
المیزان ج 3ص86[22]   فالحق أن الطریق إلى فهم القرآن الکریم غیر مسدود وإن البیان الإلهی والذکر الحکیم بنفسه هو الطریق الهادی إلى نفسه أی انه لا یحتاج فی تبیین مقاصده إلى طریق فکیف یتصور أن یکون الکتاب الذی عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبیان لکل شئ مفتقرا إلى هاد غیره ومستنیرا بنور غیره ومبینا بأمر غیره- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
قلت : ما ذکرناه فی معنى اتباع بیان النبی صلى الله علیه وآله وسلم آنفا جار هیهنا بعینه والحدیث غیر مسوق لابطال حجیة ظاهر القرآن وقصر الحجیة على ظاهر بیان أهل البیت علیهم السلام کیف وهو صلى الله علیه وآله وسلم یقول: لن یفترقا فیجعل الحجیة لهما معا فللقرآن الدلالة على معانیه والکشف عن المعارف الإلهیة ولأهل البیت الدلالة على الطریق وهدایة الناس إلى أغراضه ومقاصده. على أن نظیر ما ورد عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی دعوة الناس إلى الاخذ بالقرآن والتدبر فیه وعرض ما نقل عنه علیه وارد عن أهل البیت علیهم السلام- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-134
قلت : ما ذکرناه فی معنى اتباع بیان النبی صلى الله علیه وآله وسلم آنفا جار هیهنا بعینه والحدیث غیر مسوق لابطال حجیة ظاهر القرآن وقصر الحجیة على ظاهر بیان أهل البیت علیهم السلام کیف وهو صلى الله علیه وآله وسلم یقول: لن یفترقا فیجعل الحجیة لهما معا فللقرآن الدلالة على معانیه والکشف عن المعارف الإلهیة ولأهل البیت الدلالة على الطریق وهدایة الناس إلى أغراضه ومقاصده. على أن نظیر ما ورد عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی دعوة الناس إلى الاخذ بالقرآن والتدبر فیه وعرض ما نقل عنه علیه وارد عن أهل البیت علیهم السلام- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-134


[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref24|[24]]]<nowiki/>المیزان ج 3ص87: على أن جما غفیرا من الروایات التفسیریة الواردة عنهم علیهم السلام مشتملة على الاستدلال بآیة على آیة والاستشهاد بمعنى على معنى ولا یستقیم ذلک إلا بکون المعنى مما یمکن أن یناله المخاطب ویستقل به ذهنه لوروده من طریقه المتعین له- ترجمه از ترجمه المیزان ج 3ص134
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref24|[24]]]<nowiki/>المیزان ج 3ص87: على أن جما غفیرا من الروایات التفسیریة الواردة عنهم علیهم السلام مشتملة على الاستدلال بآیة على آیة والاستشهاد بمعنى على معنى ولا یستقیم ذلک إلا بکون المعنى مما یمکن أن یناله المخاطب ویستقل به ذهنه لوروده من طریقه المتعین له- ترجمه از ترجمه المیزان ج 3ص134




[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قران#%20ftnref25|[25]]]<nowiki/>المیزان ج 3 ص 87ّ:   على أن هیهنا روایات عنهم علیهم السلام تدل على ذلک بالمطابقة کما رواه فی المحاسن بإسناده عن أبی لبید البحرانی عن أبی جعفر علیه السلام فی حدیث قال: فمن زعم أن کتاب الله مبهم فقد هلک وأهلک. ویقرب منه ما فیه وفی الاحتجاج عنه علیه السلام قال: إذا حدثتکم بشئ  فاسألونی عنه من کتاب الله
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref25|[25]]]<nowiki/>المیزان ج 3 ص 87ّ:   على أن هیهنا روایات عنهم علیهم السلام تدل على ذلک بالمطابقة کما رواه فی المحاسن بإسناده عن أبی لبید البحرانی عن أبی جعفر علیه السلام فی حدیث قال: فمن زعم أن کتاب الله مبهم فقد هلک وأهلک. ویقرب منه ما فیه وفی الاحتجاج عنه علیه السلام قال: إذا حدثتکم بشئ  فاسألونی عنه من کتاب الله


[[رده: مقالات]]
[[رده: مقالات]]
[[رده: تفسیر قرآن]]
[[رده: تفسیر قرآن]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش