۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'میکنند') |
جز (جایگزینی متن - 'می باشند' به 'میباشند') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
بدان قرآن و قرائات دو حقیقت متغایر از هم | بدان قرآن و قرائات دو حقیقت متغایر از هم میباشند ؛ قرآن همان وحی است که بر پیامبر ص بعنوان بیان و اعجاز نازل گریده است اما قرائات اختلاف الفاظ وحی در کتابت حروف و کیفیت ان است .<ref>البرهان زرکشی ج 1ص 318واعلم أن القرآن والقراءات حقیقتان متغایرتان ، فالقرآن هو الوحی المنزل على محمد صلى الله علیه وسلم للبیان والإعجاز ، والقراءات هی اختلاف ألفاظ الوحی المذکور فی کتبة الحروف أو کیفیتها ; من تخفیف وتثقیل وغیرهما</ref> | ||
نکته مهم دیگر انکه اختلاف قرائات هر چند در برخی موارد سبب اختلاف در معنا میگردد اما شکی نیست که این امر به شیوه قرائت قراء مرتبط بوده بنابر این مستلزم هیچ نوع تزلزلی دراصالت قرآن نخواهد بود . ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد : | نکته مهم دیگر انکه اختلاف قرائات هر چند در برخی موارد سبب اختلاف در معنا میگردد اما شکی نیست که این امر به شیوه قرائت قراء مرتبط بوده بنابر این مستلزم هیچ نوع تزلزلی دراصالت قرآن نخواهد بود . ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد : | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
زرقانی در کتاب مناهل العرفان فی علوم القرآن اسامی قراء سبعه را اینگونه بیان می کند : ....وهم نافع وعاصم وحمزة وعبدالله بن عامر وعبدالله بن کثیر وأبو عمرو بن العلاء وعلی الکسائی | زرقانی در کتاب مناهل العرفان فی علوم القرآن اسامی قراء سبعه را اینگونه بیان می کند : ....وهم نافع وعاصم وحمزة وعبدالله بن عامر وعبدالله بن کثیر وأبو عمرو بن العلاء وعلی الکسائی | ||
ایشان در مورد قرائات عشر نیز می نویسد : قراء سبعه به ضمیمه أبی جعفر ویعقوب وخلف ، قراء عشره | ایشان در مورد قرائات عشر نیز می نویسد : قراء سبعه به ضمیمه أبی جعفر ویعقوب وخلف ، قراء عشره میباشند. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 287</ref> | ||
علامه طباطبائی بعد از بیان طبقات پنجگانه قراء و اسماء انها در زمینه قراء سبعه - القراء السبعة- می نویسد : | علامه طباطبائی بعد از بیان طبقات پنجگانه قراء و اسماء انها در زمینه قراء سبعه - القراء السبعة- می نویسد : | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
4 حمزة کوفی ؛ راوی از او خلف وخلاد می باشد که با یک واسطه از او نقل میکنند . | 4 حمزة کوفی ؛ راوی از او خلف وخلاد می باشد که با یک واسطه از او نقل میکنند . | ||
5 -کسائی کوفی که راوی از او دوری وأبوالحارث | 5 -کسائی کوفی که راوی از او دوری وأبوالحارث میباشند . | ||
6 -أبو عمرو بن علاء بصری که راوی از اودوری وسوسی | 6 -أبو عمرو بن علاء بصری که راوی از اودوری وسوسی میباشند که با یک واسطه از او نقل میکنند . | ||
7 ابن عامر که راوی از او هشام وابن ذکوان | 7 ابن عامر که راوی از او هشام وابن ذکوان میباشند که با یک واسطه از او نقل میکنند . | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
ایشان از برخی نقل می کند که تواتر را حتی در قرآن شرط ندانسته و معتقد به امکان اثبات قرآن -از جنبه حکمی نه علمی ، از طریق خبر واحد | ایشان از برخی نقل می کند که تواتر را حتی در قرآن شرط ندانسته و معتقد به امکان اثبات قرآن -از جنبه حکمی نه علمی ، از طریق خبر واحد میباشند.<ref>الاتقان ج 1ص210 وقال القاضی أبوبکر فی الانتصار ذهب قوم من الفقهاء والمتکلمین إلى إثبات قرآن حکما لا علما بخبر الواحد دون الاستفاضة وکره ذلک أهل الحق وامتنعوا منه</ref> | ||
خط ۲۷۴: | خط ۲۷۴: | ||
نقد ایه الله خوئی به دلیل چهارم : | نقد ایه الله خوئی به دلیل چهارم : | ||
اولا : لازمه این دلیل ، متواتر دانستن همه قرائات می باشد چون برخی از قراء اوثق و اعظم از قراء سبعه | اولا : لازمه این دلیل ، متواتر دانستن همه قرائات می باشد چون برخی از قراء اوثق و اعظم از قراء سبعه میباشند .در نتیجه اختصاص ان به قرائات سبع ترجیح بلامرجح خواهد بود . | ||
ثانیا اختلاف قرائت سبب اختلاف در اصل قرآن و مواداصلی کلمات نخواهد بود بلکه فقط سبب اختلاف در هیئت و اعراب میگردد.<ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 159 ان مقتضى هذا الدلیل الحکم بتواتر جمیع القراءات ، وتخصیصه بالسبع أیضا تحکم باطل . ولا سیما أن فی غیر القراء السبعة من هو أعظم منهم وأوثق ، کما اعترف به بعضهم ، وستعرف ذلک . ولو سلمنا أن القراء السبعة أو ثق من غیرهم ، وأعرف بوجوه القراءات ، فلا یکون هذا سببا لتخصیص التواتر بقراءاتهم دون غیرهم . نعم ذلک یوجب ترجیح قراءاتهم على غیرها فی مقام العمل ، وبین الامرین بعد المشرقین ، والحکم بتواتر جمیع القراءات باطل بالضرورة ....ان الاختلاف فی القراءة إنما یکون سببا لالتباس ما هو القرآن بغیره ، وعدم تمیزه من حیث الهیئة أو من حیث الاعراب ، وهذا لا ینافی تواتر أصل القرآن ، فالمادة متواترة وإن اختلف فی هیئتها أو فی إعرابها ، وإحدى الکیفیتین أو الکیفیات من القرآن قطعا وإن لم تعلم بخصوصها</ref> | ثانیا اختلاف قرائت سبب اختلاف در اصل قرآن و مواداصلی کلمات نخواهد بود بلکه فقط سبب اختلاف در هیئت و اعراب میگردد.<ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 159 ان مقتضى هذا الدلیل الحکم بتواتر جمیع القراءات ، وتخصیصه بالسبع أیضا تحکم باطل . ولا سیما أن فی غیر القراء السبعة من هو أعظم منهم وأوثق ، کما اعترف به بعضهم ، وستعرف ذلک . ولو سلمنا أن القراء السبعة أو ثق من غیرهم ، وأعرف بوجوه القراءات ، فلا یکون هذا سببا لتخصیص التواتر بقراءاتهم دون غیرهم . نعم ذلک یوجب ترجیح قراءاتهم على غیرها فی مقام العمل ، وبین الامرین بعد المشرقین ، والحکم بتواتر جمیع القراءات باطل بالضرورة ....ان الاختلاف فی القراءة إنما یکون سببا لالتباس ما هو القرآن بغیره ، وعدم تمیزه من حیث الهیئة أو من حیث الاعراب ، وهذا لا ینافی تواتر أصل القرآن ، فالمادة متواترة وإن اختلف فی هیئتها أو فی إعرابها ، وإحدى الکیفیتین أو الکیفیات من القرآن قطعا وإن لم تعلم بخصوصها</ref> | ||