۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابی طالب' به 'ابیطالب') |
جز (جایگزینی متن - 'می کردند' به 'میکردند') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
او در سال 914 هجری قمری / 1508 م تا سال 941 هجری قمری / 1534 م در دوران اشغال بغداد نقش بسزایی داشت. او بسیار مشتاق خدمت به کشور و حکومت <ref>کتاب: محاظرات فی التاریخ الإسلامی ،د/ جمال الدین فالح الکیلانی ،مکتبة المصطفى ،القاهرة ،2011 ،ص672</ref>به ویژه در زمان حضور در مسجد جدش شیخ [[عبدالقادر گیلانی]] بود. | او در سال 914 هجری قمری / 1508 م تا سال 941 هجری قمری / 1534 م در دوران اشغال بغداد نقش بسزایی داشت. او بسیار مشتاق خدمت به کشور و حکومت <ref>کتاب: محاظرات فی التاریخ الإسلامی ،د/ جمال الدین فالح الکیلانی ،مکتبة المصطفى ،القاهرة ،2011 ،ص672</ref>به ویژه در زمان حضور در مسجد جدش شیخ [[عبدالقادر گیلانی]] بود. | ||
او به خانه خلافت اسلامی استانبول سفر کرد و پس از فتح در بغداد و در استانبول با سلطان سلیمان بزرگ ملاقات کرد. | او به خانه خلافت اسلامی استانبول سفر کرد و پس از فتح در بغداد و در استانبول با سلطان سلیمان بزرگ ملاقات کرد. | ||
صاحب قلائد الجواهر ص 55 گفته است:و در بغداد جماعتی در حرم استاد ما شیخ عبدالقادر به ادّعای این که از اولاد او رضی الله عنهم نزد عوام شناخته می شدند و نزد آنان منزلت و حرمت داشتند و رزق و روزی و حقوقی داشتند. تا به فقرا و کسانی که به زاویه رفت و آمد | صاحب قلائد الجواهر ص 55 گفته است:و در بغداد جماعتی در حرم استاد ما شیخ عبدالقادر به ادّعای این که از اولاد او رضی الله عنهم نزد عوام شناخته می شدند و نزد آنان منزلت و حرمت داشتند و رزق و روزی و حقوقی داشتند. تا به فقرا و کسانی که به زاویه رفت و آمد میکردند کمک و خدمت کنند. | ||
در ص 56 گفته: یکی از آنها را در شهر قسطنطنیه در سال 946 ق / 1539 م ملاقات کردم و او را شیخ زین الدین نامیدند و مقامات او بیشتر به برکت جدش استاد ما شیخ عبدالقادر رضی الله عنه بود. | در ص 56 گفته: یکی از آنها را در شهر قسطنطنیه در سال 946 ق / 1539 م ملاقات کردم و او را شیخ زین الدین نامیدند و مقامات او بیشتر به برکت جدش استاد ما شیخ عبدالقادر رضی الله عنه بود. | ||
در همان سال در گوشه جدش به بغداد بازگشت و در همه امور خیریه مشارکت داشت. از جمله اینکه تمام دارایی خود را در داخل و خارج بغداد وقف کرد و سلطان سلیمان با تصرف نقابت سادات در بغداد او را به این امر منصوب کرد. او یک پسر داشت، ولی الدین بن الشیخ زین الدین کیلانی: دومین نقیب اشراف در بغداد بود: | در همان سال در گوشه جدش به بغداد بازگشت و در همه امور خیریه مشارکت داشت. از جمله اینکه تمام دارایی خود را در داخل و خارج بغداد وقف کرد و سلطان سلیمان با تصرف نقابت سادات در بغداد او را به این امر منصوب کرد. او یک پسر داشت، ولی الدین بن الشیخ زین الدین کیلانی: دومین نقیب اشراف در بغداد بود: |