۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کردند' به 'میکردند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
!نام | !نام | ||
! | !زینالدین القادری الحسنی البغدادی | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
| | |زینالدین قادری | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''زینالدین القادری الحسنی البغدادی''' امام و عالم دین از شیوخ [[صوفیه]] در شهر [[بغداد]] در زمان [[حکومت عثمانی]] و از بزرگان طریقه [[قادریه]] و از خاندان گیلانی، عالم، فقیه و [[محدث]] بود. او در عصری میزیست که در [[جهان اسلام]] انواع آشفتگیهای سیاسی و مذهبی وجود داشت. | ||
=نسب= | =نسب= | ||
زینالدین القادری بن شرفالدین بن شمسالدین محمد بن نورالدین علی بن عزالدین حسین بن شمسالدین محمد الأکحل بن حسامالدین شرشیق<ref>قال ابن الجزری فی تاریخه: ورد الشیخ الصالح شمس الدین محمد الأکحل إلى دمشق سنة 722هـ/ 1322م ونزل بالزاویة السلاریة قاصداً الحج. هو مشهور فی دیاره وله سماط ممدود ولأولاده وأصحاب البلاد، والرعایا یعظمونهم ویکرمونهم، ویقصدون زیارتهم، وتلبس الناس الخرقة منهم</ref>بن جمالالدین محمد الهتاک بن عبدالعزیز بن الشیخ عبدالقادر الجیلانی<ref>مخطوطة:سلسلة نسب ال یحیى بن حسام الدین الکیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الکیلانیة فی دیالى، وطولها ،7 متر، تحقیق :المهندس عبدالستار هاشم سعید الکیلانی والدکتور جمال الدین فالح الکیلانی ،1999</ref> بن موسى الثالث بن عبدالله الجیلی بن یحیى الزاهد بن محمد المدنی بن داود أمیر مکة بن موسى الثانی بن عبدالله الصالح بن موسى الجون بن عبدالله المحض بن الحسن المثنى بن [[حسن|الحسن]] المجتبى بن [[علی بن ابیطالب|علی بن أبیطالب]]<ref>کتاب :الانساب الهاشمیة فی العراق ،عبدالقادر فتحی سلطان، نقیب اشراف القدس الشریف، مکتبة الامل ،بیروت ،ج3،ص242،2010</ref><ref>کتاب :کشف الکربة برفع الطلبة ،للانصاری ،تحقیق عبدالرحیم عبدالرحمن عبدالرحیم، المجلة التاریخیة ،مجلد32،لسنة 1976 ،ص54</ref>. | |||
=زندگی= | =زندگی= | ||
زینالدین کبیر: [[سادات|نقیب]] سادات در [[بغداد]] بود. سید زینالدین کیلانی در 15 شوال 891 هجری قمری / 1486 م در بغداد به دنیا آمد. وی با اعتبار و منزلت، عالمی فعال، در زمانی که فارغ التحصیل از علوم مختلف شد به کسوت شیخ السجادة القادریة درآمد و مشغول عبادت شد. | |||
و اوّل نقیب سادات در بغداد شد و فردی سخاوتمند، خیرخواه و صاحب مال و منزلت فراوان بود. | و اوّل نقیب سادات در بغداد شد و فردی سخاوتمند، خیرخواه و صاحب مال و منزلت فراوان بود. | ||
او در سال 914 هجری قمری / 1508 م تا سال 941 هجری قمری / 1534 م در دوران اشغال بغداد نقش بسزایی داشت. او بسیار مشتاق خدمت به کشور و حکومت <ref>کتاب: محاظرات فی التاریخ الإسلامی ،د/ جمال الدین فالح الکیلانی ،مکتبة المصطفى ،القاهرة ،2011 ،ص672</ref>به ویژه در زمان حضور در مسجد جدش شیخ [[عبدالقادر گیلانی]] بود. | او در سال 914 هجری قمری / 1508 م تا سال 941 هجری قمری / 1534 م در دوران اشغال بغداد نقش بسزایی داشت. او بسیار مشتاق خدمت به کشور و حکومت <ref>کتاب: محاظرات فی التاریخ الإسلامی ،د/ جمال الدین فالح الکیلانی ،مکتبة المصطفى ،القاهرة ،2011 ،ص672</ref>به ویژه در زمان حضور در مسجد جدش شیخ [[عبدالقادر گیلانی]] بود. | ||
او به خانه خلافت اسلامی استانبول سفر کرد و پس از فتح در بغداد و در استانبول با سلطان سلیمان بزرگ ملاقات کرد. | او به خانه خلافت اسلامی استانبول سفر کرد و پس از فتح در بغداد و در استانبول با سلطان سلیمان بزرگ ملاقات کرد. | ||
صاحب قلائد الجواهر ص 55 گفته است:و در بغداد جماعتی در حرم استاد ما شیخ عبدالقادر به ادّعای این که از اولاد او رضی الله عنهم نزد عوام شناخته می شدند و نزد آنان منزلت و حرمت داشتند و رزق و روزی و حقوقی داشتند. تا به فقرا و کسانی که به زاویه رفت و آمد میکردند کمک و خدمت کنند. | صاحب قلائد الجواهر ص 55 گفته است:و در بغداد جماعتی در حرم استاد ما شیخ عبدالقادر به ادّعای این که از اولاد او رضی الله عنهم نزد عوام شناخته می شدند و نزد آنان منزلت و حرمت داشتند و رزق و روزی و حقوقی داشتند. تا به فقرا و کسانی که به زاویه رفت و آمد میکردند کمک و خدمت کنند. | ||
در ص 56 گفته: یکی از آنها را در شهر قسطنطنیه در سال 946 ق / 1539 م ملاقات کردم و او را شیخ | در ص 56 گفته: یکی از آنها را در شهر قسطنطنیه در سال 946 ق / 1539 م ملاقات کردم و او را شیخ زینالدین نامیدند و مقامات او بیشتر به برکت جدش استاد ما شیخ عبدالقادر رضی الله عنه بود. | ||
در همان سال در گوشه جدش به بغداد بازگشت و در همه امور خیریه مشارکت داشت. از جمله اینکه تمام دارایی خود را در داخل و خارج بغداد وقف کرد و سلطان سلیمان با تصرف نقابت سادات در بغداد او را به این امر منصوب کرد. او یک پسر داشت، ولی الدین بن الشیخ | در همان سال در گوشه جدش به بغداد بازگشت و در همه امور خیریه مشارکت داشت. از جمله اینکه تمام دارایی خود را در داخل و خارج بغداد وقف کرد و سلطان سلیمان با تصرف نقابت سادات در بغداد او را به این امر منصوب کرد. او یک پسر داشت، ولی الدین بن الشیخ زینالدین کیلانی: دومین نقیب اشراف در بغداد بود: | ||
وی عالمی فاضل، زاهد و وارسته بود، نزد پدرش تحصیل کرد و پس از آنکه پدرش اداره جامع جدش سید شیخ عبدالقادر گیلانی را بر عهده گرفت. | وی عالمی فاضل، زاهد و وارسته بود، نزد پدرش تحصیل کرد و پس از آنکه پدرش اداره جامع جدش سید شیخ عبدالقادر گیلانی را بر عهده گرفت. | ||
و اوست که به غریبان و در راه ماندگان را اجازه داد تا گوشه جدش قطب العارفین را برای سکونت غریبانی از مسلمانان قرار داد. | و اوست که به غریبان و در راه ماندگان را اجازه داد تا گوشه جدش قطب العارفین را برای سکونت غریبانی از مسلمانان قرار داد. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=سند اجازه طریقت= | =سند اجازه طریقت= | ||
زینالدین الکبیر القادری از شیخ و پدرش السید شرفالدین القادری از شیخ و پدرش السید شمسالدین القادری از شیوخ واجدادش از جدشان السید محمد الهتاک از شیخ و پدرش السید عبدالعزیز القادری از شیخ و پدرش سلطان الأولیاء والعارفین السید الشیخ [[عبدالقادر گیلانی|عبدالقادر الجیلانی]] از القاضی الشیخ أبو سعید المبارک المخزومی از الشیخ علی الحکاری از الشیخ أبو فرج الطوسی از الشیخ [[شبلی|أبوبکر الشبلی]] از الشیخ عبدالواحد التمیمی از شیخ الطائفتین [[جنید بغدادی|الشیخ الجنید]] از داییش [[سری سقطی|السری السقطی]] از الشیخ معروف الکرخی از الشیخ داود الطائی از الشیخ حبیب العجمی از الشیخ التابعی [[حسن بصری|الحسن البصری]] از [[امیر المؤمنین|أمیر المؤمنین]] [[علی بن ابیطالب|علی بن أبیطالب]]<ref>کتاب: محاظرات فی التاریخ الإسلامی ،د/ جمال الدین فالح الکیلانی ،مکتبة المصطفى ،القاهرة ،2011 ،ص672</ref><ref>کتاب :جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h</ref>. | |||
=وفات= | =وفات= |