۸۶٬۴۲۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
برای اطمینان از این امر نیز میتوان این پرسش را در برابر هر کسی قرار داد: آیا فلان رفتار را رفتاری انسانی قلمداد میکنی یا حیوانی؟ و به عنوان مثال میتوان روی کشتار یتیمان سالخوردگان و مستضعفان با انگیزة سرگرمی و تفنن، انگشت گذاشت؛ مسلماً و بدون هیچ تردیدی، چنین رفتاری از سوی هر کسی که صورت گیرد، رفتاری وحشیانه است. قرآن کریم نیز وقتی می فرماید: «احل لکم الطیبات» <ref>مائده : 5.</ref>(چیزهای پاکیزه بر شما حلال است) بدنبال سوق دادن انسان به تأملات وجدانی و باورهای فطری خویش است و تعیین مصداق طیبات (چیزهای پاکیزه) را به خودش وامیگذارد و نیز وقتی می فرماید: «انما حرّم ربی الفواحش»<ref>اعراف:33.</ref> پروردگارم زشتکاریهای ناروا را حرام کرده است) یا آنجا که خروج از حالت انسانی را فسق و انحراف از طبیعت، تلقی میکند و میگوید: «نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون» <ref>حشر:19.</ref> (خداوند را فراموش کردند پس خداوند نیز آنان را از یاد خودشان برد آنان نافرمانند.) | برای اطمینان از این امر نیز میتوان این پرسش را در برابر هر کسی قرار داد: آیا فلان رفتار را رفتاری انسانی قلمداد میکنی یا حیوانی؟ و به عنوان مثال میتوان روی کشتار یتیمان سالخوردگان و مستضعفان با انگیزة سرگرمی و تفنن، انگشت گذاشت؛ مسلماً و بدون هیچ تردیدی، چنین رفتاری از سوی هر کسی که صورت گیرد، رفتاری وحشیانه است. قرآن کریم نیز وقتی می فرماید: «احل لکم الطیبات» <ref>مائده: 5.</ref>(چیزهای پاکیزه بر شما حلال است) بدنبال سوق دادن انسان به تأملات وجدانی و باورهای فطری خویش است و تعیین مصداق طیبات (چیزهای پاکیزه) را به خودش وامیگذارد و نیز وقتی می فرماید: «انما حرّم ربی الفواحش»<ref>اعراف:33.</ref> پروردگارم زشتکاریهای ناروا را حرام کرده است) یا آنجا که خروج از حالت انسانی را فسق و انحراف از طبیعت، تلقی میکند و میگوید: «نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون» <ref>حشر:19.</ref> (خداوند را فراموش کردند پس خداوند نیز آنان را از یاد خودشان برد آنان نافرمانند.) | ||
و بدین ترتیب به این حقیقت میرسیم که ادیان، به فطرت انسانی ایمان دارند این فطرت خود مقرر میدارد که عدالت، بطور مطلق، ارزش مطلوبی است و صلح، در صورتی خواستنی و مطلوب است که از مصداقهای عدالت و تجلی آن باشد؛ تأکید بر ”صلح عادلانه“ نیز تأکیدی انسانی و درست است. | و بدین ترتیب به این حقیقت میرسیم که ادیان، به فطرت انسانی ایمان دارند این فطرت خود مقرر میدارد که عدالت، بطور مطلق، ارزش مطلوبی است و صلح، در صورتی خواستنی و مطلوب است که از مصداقهای عدالت و تجلی آن باشد؛ تأکید بر ”صلح عادلانه“ نیز تأکیدی انسانی و درست است. | ||