۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امیر المؤمنین ' به ' امیرالمؤمنین ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مى گشت' به 'مىگشت') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
نقل شده است که ابوالسرایا وى را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر بن مسیب، محمد بن ابراهیم مى خواست غنایمى را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولى ابوالسرایا چون خود را صاحب قدرت اصلى مى دانست و محمّد را مانع کار خود مى پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت.ابوالسرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل بیت رسول اللّه|اهل بیت رسول اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش مى خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل على]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوى دیگرى را به جاى محمد بن ابراهیم برگزیند، پس پسرى کم سن و سال را که محمد بن محمد بن زید بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامى بیش نبود و این ابوالسرایا بود که به نام اهل بیت رسول اللّه (ص) حکومت مى کرد. در این زمان ابوالسرایا سکه زد و بر روى درهم هاى خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابوالسرایا لشکرى آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشى که از سوى حسن بن سهل فرمانرواى آن شهر بود با او جنگید، ولى از وى شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهاى عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند.سپس ابوالسرایا، حسین بن حسن الافطس بن على بن حسین بن على بن أبیطالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسن بن على بن أبیطالب (ع) را به مدینه گسیل داشت.ابوالسرایا پس از تصرف [[مداین|مداین]] و واسط امیرانى به [[یمن|یمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد.<br> | نقل شده است که ابوالسرایا وى را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر بن مسیب، محمد بن ابراهیم مى خواست غنایمى را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولى ابوالسرایا چون خود را صاحب قدرت اصلى مى دانست و محمّد را مانع کار خود مى پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت.ابوالسرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل بیت رسول اللّه|اهل بیت رسول اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش مى خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل على]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوى دیگرى را به جاى محمد بن ابراهیم برگزیند، پس پسرى کم سن و سال را که محمد بن محمد بن زید بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامى بیش نبود و این ابوالسرایا بود که به نام اهل بیت رسول اللّه (ص) حکومت مى کرد. در این زمان ابوالسرایا سکه زد و بر روى درهم هاى خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابوالسرایا لشکرى آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشى که از سوى حسن بن سهل فرمانرواى آن شهر بود با او جنگید، ولى از وى شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهاى عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند.سپس ابوالسرایا، حسین بن حسن الافطس بن على بن حسین بن على بن أبیطالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسن بن على بن أبیطالب (ع) را به مدینه گسیل داشت.ابوالسرایا پس از تصرف [[مداین|مداین]] و واسط امیرانى به [[یمن|یمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد.<br> | ||
پس از شکستى که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روى به [[شوش]] نهاد و در آنجا نیز از سپاهیان حسن بن على مأمونى فرمانرواى خوزستان شکست یافته | پس از شکستى که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روى به [[شوش]] نهاد و در آنجا نیز از سپاهیان حسن بن على مأمونى فرمانرواى خوزستان شکست یافته زخمىگشت و مى کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وى رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحویل داد. حسن دستور داد تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف جسر بغداد آویختند. (ربیع الاول سال 200 ه).<br> | ||
در بصره آن علوى که از سوى او آن شهر را تسخیر کرده بود زید بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت و با او جماعتى از علویان بودند. وى را از فرط سختگیرى و شدت عمل در کشتار و سوزانیدن خانه هاى مردم زید النّار مى خواندند. | در بصره آن علوى که از سوى او آن شهر را تسخیر کرده بود زید بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على (ع) نام داشت و با او جماعتى از علویان بودند. وى را از فرط سختگیرى و شدت عمل در کشتار و سوزانیدن خانه هاى مردم زید النّار مى خواندند. |