پرش به محتوا

تاریخچه دانش انساب از منظر اسلام و مسلمانان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عرب ها' به 'عرب‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'می‌دانند')
جز (جایگزینی متن - 'عرب ها' به 'عرب‌ها')
خط ۵: خط ۵:
پس از اسلام ، خلیفه ی دوم برای داشتن معیاری برای تقسیم بیت المال در میان مسلمانان ، دستور داد انساب را در دفترهایی ثبت وضبط کنند ، قواعد حاکم برای دفترها مانند قرابت به پیامبر (ص) و نحوه تقسیم قبایل از سوی انساب نگاران پس از ان مورد توجه قرار گرفت .
پس از اسلام ، خلیفه ی دوم برای داشتن معیاری برای تقسیم بیت المال در میان مسلمانان ، دستور داد انساب را در دفترهایی ثبت وضبط کنند ، قواعد حاکم برای دفترها مانند قرابت به پیامبر (ص) و نحوه تقسیم قبایل از سوی انساب نگاران پس از ان مورد توجه قرار گرفت .
افزون بر این، تفاخر به قبیله در دوران عثمان ، احیا شد و در ایام بنی امیه فزونی گرفت.
افزون بر این، تفاخر به قبیله در دوران عثمان ، احیا شد و در ایام بنی امیه فزونی گرفت.
در دوره ی اموی که مسئله امامت، خلافت و تشکیل گروه های سیاسی مخالف حکومت اموی ، مطرح بود، امویان به گونه‌ای از سیاست توازن قوا متمایل شدند و از سویی دیگر ، رایحه ی تعصب قبیلگی که در نتیجه‌ی تفاضل و برتری جویی به واسطه ی نسب و قومیت در دوره ی عثمان به وجود آمده بود، در دوره‌ی اموی نیز فزونی یافت ودولت عربی اموی که حافظ بقایای فرهنگی و جاهلی عرب ها بود ، کوشید به علم انساب توجه کرده ، بیشتر آن را به سیاقی که پیش از اسلام و در دوره ی جاهلیت بود ، برگردانند و همان مسائل فخر به قبیله و نسب را دوباره پروبال بخشند.
در دوره ی اموی که مسئله امامت، خلافت و تشکیل گروه های سیاسی مخالف حکومت اموی ، مطرح بود، امویان به گونه‌ای از سیاست توازن قوا متمایل شدند و از سویی دیگر ، رایحه ی تعصب قبیلگی که در نتیجه‌ی تفاضل و برتری جویی به واسطه ی نسب و قومیت در دوره ی عثمان به وجود آمده بود، در دوره‌ی اموی نیز فزونی یافت ودولت عربی اموی که حافظ بقایای فرهنگی و جاهلی عرب‌ها بود ، کوشید به علم انساب توجه کرده ، بیشتر آن را به سیاقی که پیش از اسلام و در دوره ی جاهلیت بود ، برگردانند و همان مسائل فخر به قبیله و نسب را دوباره پروبال بخشند.
این مسائل در چند امر قابل لمس است ؛ یکی از این امور نزدیکی خلفای اموی با نسابه ها و گوش دادن به سخنان آنان است.
این مسائل در چند امر قابل لمس است ؛ یکی از این امور نزدیکی خلفای اموی با نسابه ها و گوش دادن به سخنان آنان است.
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت ، به تدوین منجر شد که مهم ترین شاخص این تحول ، گسترش سرزمین های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عرب ها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتابهایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند.
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت ، به تدوین منجر شد که مهم ترین شاخص این تحول ، گسترش سرزمین های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عرب‌ها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتابهایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند.
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن های آغازین اسلام ، با انساب نگاری اهل سنت ، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک ، تفاوتی چندانی ندارد.
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن های آغازین اسلام ، با انساب نگاری اهل سنت ، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک ، تفاوتی چندانی ندارد.
شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده¬اند و علم انساب یا نسب شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سده‌ی نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابی‌طالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می¬توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده¬اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره¬گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول¬ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت¬وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه¬ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می¬توان به آثار عالم نسب¬شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی¬های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فراگرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة) » و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب¬نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب¬شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب¬شناسی با سبک شجره نگاری قبیله¬ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است.  
شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده¬اند و علم انساب یا نسب شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سده‌ی نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابی‌طالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می¬توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده¬اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره¬گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول¬ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت¬وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه¬ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می¬توان به آثار عالم نسب¬شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی¬های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فراگرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة) » و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب¬نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب¬شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب¬شناسی با سبک شجره نگاری قبیله¬ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است.  
خط ۲۰: خط ۲۰:
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود می‌باشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و می‌توان گفت:انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است .
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود می‌باشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و می‌توان گفت:انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است .
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق.م)</ref>  نسبت می‌دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر نمی‌گیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق.م) و داریوش (522-486ق.م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref>
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق.م)</ref>  نسبت می‌دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر نمی‌گیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق.م) و داریوش (522-486ق.م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref>
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد،المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref>  
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب‌های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد،المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref>  
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصه‌های زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت.
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصه‌های زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت.
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن ها ادامه داشت و تا حمله مغول به  اوج و اعتلاء خود رسید.
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن ها ادامه داشت و تا حمله مغول به  اوج و اعتلاء خود رسید.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۵۲

ویرایش