۸۷٬۸۵۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'میدانند') |
جز (جایگزینی متن - 'عرب ها' به 'عربها') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
پس از اسلام ، خلیفه ی دوم برای داشتن معیاری برای تقسیم بیت المال در میان مسلمانان ، دستور داد انساب را در دفترهایی ثبت وضبط کنند ، قواعد حاکم برای دفترها مانند قرابت به پیامبر (ص) و نحوه تقسیم قبایل از سوی انساب نگاران پس از ان مورد توجه قرار گرفت . | پس از اسلام ، خلیفه ی دوم برای داشتن معیاری برای تقسیم بیت المال در میان مسلمانان ، دستور داد انساب را در دفترهایی ثبت وضبط کنند ، قواعد حاکم برای دفترها مانند قرابت به پیامبر (ص) و نحوه تقسیم قبایل از سوی انساب نگاران پس از ان مورد توجه قرار گرفت . | ||
افزون بر این، تفاخر به قبیله در دوران عثمان ، احیا شد و در ایام بنی امیه فزونی گرفت. | افزون بر این، تفاخر به قبیله در دوران عثمان ، احیا شد و در ایام بنی امیه فزونی گرفت. | ||
در دوره ی اموی که مسئله امامت، خلافت و تشکیل گروه های سیاسی مخالف حکومت اموی ، مطرح بود، امویان به گونهای از سیاست توازن قوا متمایل شدند و از سویی دیگر ، رایحه ی تعصب قبیلگی که در نتیجهی تفاضل و برتری جویی به واسطه ی نسب و قومیت در دوره ی عثمان به وجود آمده بود، در دورهی اموی نیز فزونی یافت ودولت عربی اموی که حافظ بقایای فرهنگی و جاهلی | در دوره ی اموی که مسئله امامت، خلافت و تشکیل گروه های سیاسی مخالف حکومت اموی ، مطرح بود، امویان به گونهای از سیاست توازن قوا متمایل شدند و از سویی دیگر ، رایحه ی تعصب قبیلگی که در نتیجهی تفاضل و برتری جویی به واسطه ی نسب و قومیت در دوره ی عثمان به وجود آمده بود، در دورهی اموی نیز فزونی یافت ودولت عربی اموی که حافظ بقایای فرهنگی و جاهلی عربها بود ، کوشید به علم انساب توجه کرده ، بیشتر آن را به سیاقی که پیش از اسلام و در دوره ی جاهلیت بود ، برگردانند و همان مسائل فخر به قبیله و نسب را دوباره پروبال بخشند. | ||
این مسائل در چند امر قابل لمس است ؛ یکی از این امور نزدیکی خلفای اموی با نسابه ها و گوش دادن به سخنان آنان است. | این مسائل در چند امر قابل لمس است ؛ یکی از این امور نزدیکی خلفای اموی با نسابه ها و گوش دادن به سخنان آنان است. | ||
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت ، به تدوین منجر شد که مهم ترین شاخص این تحول ، گسترش سرزمین های اسلامی و اختلاط عربها با غیر | در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت ، به تدوین منجر شد که مهم ترین شاخص این تحول ، گسترش سرزمین های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عربها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتابهایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند. | ||
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن های آغازین اسلام ، با انساب نگاری اهل سنت ، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک ، تفاوتی چندانی ندارد. | انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن های آغازین اسلام ، با انساب نگاری اهل سنت ، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک ، تفاوتی چندانی ندارد. | ||
شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده¬اند و علم انساب یا نسب شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سدهی نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابیطالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می¬توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده¬اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره¬گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول¬ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت¬وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه¬ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می¬توان به آثار عالم نسب¬شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی¬های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فراگرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة) » و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب¬نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب¬شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب¬شناسی با سبک شجره نگاری قبیله¬ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است. | شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده¬اند و علم انساب یا نسب شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سدهی نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابیطالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می¬توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده¬اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره¬گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول¬ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت¬وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه¬ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می¬توان به آثار عالم نسب¬شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی¬های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فراگرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة) » و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب¬نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب¬شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب¬شناسی با سبک شجره نگاری قبیله¬ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود میباشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و میتوان گفت:انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است . | از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود میباشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و میتوان گفت:انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است . | ||
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق.م)</ref> نسبت میدهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر نمیگیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق.م) و داریوش (522-486ق.م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref> | بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق.م)</ref> نسبت میدهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر نمیگیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق.م) و داریوش (522-486ق.م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref> | ||
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین | اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عربهای صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد،المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref> | ||
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصههای زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت. | اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصههای زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت. | ||
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن ها ادامه داشت و تا حمله مغول به اوج و اعتلاء خود رسید. | اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن ها ادامه داشت و تا حمله مغول به اوج و اعتلاء خود رسید. |