جنبش های اسلامی در لیبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۳: خط ۶۳:
از لحاظ فکری، این تشکیلات اعلام کرده است که ضددموکراسی است و با خطِ‌مشی انقلاب که بر اساس قانون اساسی حرکت می­کند، مخالف است. این جماعت در بحبوحه انقلاب، توانست مسلح شود و گردان­های خود را تشکیل دهد و به بخشی از درگیری­ها در «بنغازی» بپیوندد. تعداد اندکی از این گردان­ها در «[[درنه]]» مستقر هستند؛ لذا در بسیاری از اظهارات یا روزنامه­ها مجلس شورای «درنه» یا «بنغازی» به نام القاعده معرفي می­شوند؛ حال آن‌که گروه «الأنصار» با مجموعه­ای از مبارزاني که پس از جنگ‌‌افروزی داخلی در «[[بنغازی]]» با عنوان عملیات «[[کرامت]]» در می [[2014]]  اعلام موجوديت کرد، متفاوت است.
از لحاظ فکری، این تشکیلات اعلام کرده است که ضددموکراسی است و با خطِ‌مشی انقلاب که بر اساس قانون اساسی حرکت می­کند، مخالف است. این جماعت در بحبوحه انقلاب، توانست مسلح شود و گردان­های خود را تشکیل دهد و به بخشی از درگیری­ها در «بنغازی» بپیوندد. تعداد اندکی از این گردان­ها در «[[درنه]]» مستقر هستند؛ لذا در بسیاری از اظهارات یا روزنامه­ها مجلس شورای «درنه» یا «بنغازی» به نام القاعده معرفي می­شوند؛ حال آن‌که گروه «الأنصار» با مجموعه­ای از مبارزاني که پس از جنگ‌‌افروزی داخلی در «[[بنغازی]]» با عنوان عملیات «[[کرامت]]» در می [[2014]]  اعلام موجوديت کرد، متفاوت است.
علی­رغم پیوند این جماعت با گروه با داعش، تفکر این جماعت بر پایه مخالفت با دولت دموکراتیک پایه‌‌گذاري شده است. ژنرال «[[حفتر]]» نیز بهانه لازم برای داستان‌‌سرایی توسط این گروه را فراهم ساخته و آمادگی ذهنی لازم برای دفاع را در طرفداران این گروه ایجاد کرده است. در این داستان، «[[حفتر]]» به عنوان نماد «[[طاغوت]]» ظاهر می­شود و توجیه لازم برای بسیج و همبستگی انصار برای مبارزه را فراهم آورده است؛ یعنی حضور «حفتر»، تفکر «طاغوت» را در اذهان پرورانده است؛ تفکری که گروه‌هاي تروریستی برای اثبات درستي برخي از عملیات­های خود به آن نیازمندند.
علی­رغم پیوند این جماعت با گروه با داعش، تفکر این جماعت بر پایه مخالفت با دولت دموکراتیک پایه‌‌گذاري شده است. ژنرال «[[حفتر]]» نیز بهانه لازم برای داستان‌‌سرایی توسط این گروه را فراهم ساخته و آمادگی ذهنی لازم برای دفاع را در طرفداران این گروه ایجاد کرده است. در این داستان، «[[حفتر]]» به عنوان نماد «[[طاغوت]]» ظاهر می­شود و توجیه لازم برای بسیج و همبستگی انصار برای مبارزه را فراهم آورده است؛ یعنی حضور «حفتر»، تفکر «طاغوت» را در اذهان پرورانده است؛ تفکری که گروه‌هاي تروریستی برای اثبات درستي برخي از عملیات­های خود به آن نیازمندند.
لازم به يادآوري است که این تشکیلات پس از انقلاب ایجاد شد و یک جریان برآمده از جامعه نبود. وضعیت این تشکیلات در مصر و ریشه­ های تکفیری آن نیز گویای همین امر است که نتیجه این مقاله را برجسته می­سازد؛ یعنی: ارتباط سیاسی این گروه‌ها از طریق پیشرفت­های مرحله انتقالی، بیش از پیدایش آن به عنوان جنبش­های اجتماعی است؛ جنبش­هایی که نهادهای مربوطه، منابع تأمین کننده مالی، افکار عمومي (یعنی فرصت سیاسی و فرهنگی) در داخل کشور را در اختیار داشته باشند.<ref>https://www.alwahabiyah.com</ref>
لازم به يادآوري است که این تشکیلات پس از انقلاب ایجاد شد و یک جریان برآمده از جامعه نبود. وضعیت این تشکیلات در مصر و ریشه­ های تکفیری آن نیز گویای همین امر است که نتیجه این مقاله را برجسته می­سازد؛ یعنی: ارتباط سیاسی این گروه‌ها از طریق پیشرفت­های مرحله انتقالی، بیش از پیدایش آن به عنوان جنبش­های اجتماعی است؛ جنبش­هایی که نهادهای مربوطه، منابع تأمین کننده مالی، افکار عمومي (یعنی فرصت سیاسی و فرهنگی) در داخل کشور را در اختیار داشته باشند.<ref>https://www.alwahabiyah.com- نزار كريكش تحلیلگر سیاسی لیبیايی </ref>
== سناریوهای آینده ==
زمانی که رهبران و سرکردگان سیاسی­ پا به عرصه می­گذارند، جامعه خالي از نهادهایی می­گردد که مسئولیت نمایندگی از آن را بر عهده داشته باشند. این امر موجب می­شود تا جنبش­های اسلامی برای جدایی دین از سیاست  و دیگر مفاهیم دوگانه یا مفاهیمی که در مورد آنها هیچ‌‌گونه بحث علمی یا مباحثه­ای میان روشنفکران صورت نگرفته، همچنان از تجربه­ های خارجی نسخه‌‌برداری کنند؛ بلکه منجر می­شود تا قدرت، دانش و معرفت را تسخیر کند و چشم­اندازهای آن را آن‌گونه که می­خواهد، در متون آموزشی، در دانشگاه‌ها، مطبوعات و رسانه­ها ترسیم نماید. گذشته از این، در سایه شکست دولت، تجزیه سیاسی، دخالت خارجی و منطقه­ای، اسلحه فراوانی در دسترس قرار گرفته و منجر شده است تا گروه‌های تندرو ظاهر شوند. این امر در پیدایش داعش کاملا آشکار است. فقط در زمان پیدایش داعش، همگان به جامعه پناه آوردند و دریافتند که تنها قدرت جامعه می­تواند شبح این تشکیلات را دفع کند؛ همان‌گونه که در شهر «[[درنه]]» و «[[صبراتة]]» نیز چنين شد.
با این توضیحات می­توان آینده را پیش­بینی کرد؛ زیرا فعالیت­ جنبش­های میانه­رو به چهار برايند از صحنه لیبی مرتبط است: این سناریوها عبارتند از:
۱. آرامش همراه با احتیاط و خشونتی که شاید برای سال­های متمادی به صورت مقطعی ظاهر شود. در سایه پیشرفت­هایی که نیروهای لیبی در عملیاتی موسوم به «[[البنیان المرصوص]]» به دست آوردند، امکان تحقق این سناریو وجود دارد.
۲. تجزیه کشور، که در پی آن دولتی ضعیف در شرق لیبی روی کار خواهد آمد. این امر زمینه را برای مداخله مصر فراهم می­سازد، و نتیجه ه­ای جز شرایط بي‌ثباتي و ادامه درگیری­ها به دنبال نخواهد داشت. درگیری­هایی که موقعیت تروریسم را تثبیت می­کند.
۳. گسترش داعش و تروریسم و متصل شدن آنان به جنوب لیبی، که در این صورت، منطقه شمال آفریقا به منطقه­ای متشنج و ناآرام تبدیل می­گردد؛ یعنی جنبش­های تندرو افزایش می­یابند و تمام جنبش­های میانه­ رو به حاشیه رانده خواهند شد و در نبرد با گروه‌هاي تندرو، شکست سختی خواهند خورد و سپس خشونت در لیبی و کشورهای همجوار به‌‌‌ویژه تونس، الجزایر و مالی فرمانروایی خواهد کرد و وضع هولناکي به وجود می­آید.
۴. نابودی [[تشکیلات داعش]] در «سرت» و از طرفی «شورای ریاست» در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند سیطره خود بر «طرابلس» را گسترش دهد. تا آن زمان ممکن است نوعی درگیری میان برخی از جریان­های اسلامی در «طرابلس» وجود داشته باشد؛ درگیری­هایی که با جماعت اسلامی مبارز در طرابلس نیز مرتبط است و از یک جهت میان این جریان­ها و برخی شهروندان مخالف مذاکرات صورت می­گیرد، و از سوی دیگر میان این جریان­ها و برخی گروه‌هاي مسلح از جمله جریان‌‌هاي سلفی رخ می­دهد. البته جریانات سلفی به «شورای ریاست» نزدیک‌تر است. نتیجه این درگیری به قدرت «شورای ریاست» برای یک رفتار حکیمانه بستگی دارد، تا از انتقال درگیری از «بنغازی» به «طرابلس» جلوگيري کند.
بنابر این سناریو، اولین جماعتی که ممکن است سیاست­های خود را تغییر دهد، جماعت [[اخوان‌‌‌المسلمین]] است. بر اساس اطلاعاتی که از رایزنی­ های صورت گرفته در داخل جماعت به بیرون درز کرده، امکان انحلال این جماعت و ایجاد نهادهای مدنی وجود دارد؛ نهادهایی که فعالیت دینی و فرهنگی در جامعه داشته باشند. حزب «[[العدالة و البناء]]» مانند سابق در معادلات و صحنه سیاسی باقی ماند. در این‌جا جریان اسلامی را می­توان به عنوان بخشی از بازیگران صحنه سیاست و از قدرت‌هایی به شمار آورد که به تدریج شکل خواهند گرفت.
ولی جنبش­های تندرو در چارچوب این سناریو، مقامات وابسته به «شورای ریاست» را تشکیل می­دهند؛ لذا سرنوشت آن به تشکیل دولت وابسته خواهد بود. تجربه ثابت کرده است که جامعه این تروریسم را نمی­پذیرد و توان مبارزه و دفع آن را دارد. بنابراین جریان­های تندرو در آينده تضعيف خواهند شد و ممکن است در چارچوب خشونت سیاسی­ای قرار بگیرند که با روی کار آمدن نهادهای دولتی کم­ک رو به ضعف خواهد نهاد.