۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'میدانند') |
جز (جایگزینی متن - 'ابو جعفر' به 'ابوجعفر') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==عقاید== | ==عقاید== | ||
به طورى که از منابع مختلف بر مى آید، عقاید ایشان آمیخته اى از عقاید دینى ایرانى پیش از [[اسلام]] و اعتقادات [[غلاة (فرقه)|غلاة شیعه]] بوده است. | به طورى که از منابع مختلف بر مى آید، عقاید ایشان آمیخته اى از عقاید دینى ایرانى پیش از [[اسلام]] و اعتقادات [[غلاة (فرقه)|غلاة شیعه]] بوده است. | ||
نوبختى در کتاب «فرق الشیعة»، کیسانیه، عباسیه، حارثیه و خرم دینیه را در یک ردیف آورده و همه آنان را از غلاة شیعه شمرده و می گوید: این ها همه معتقد به «تناسخ» و قائل به دور و گردش روان ها در بدن ها شدند و گفتند: سرائى جز این گیتى نیست و معنى قیامت و رستاخیز، بیرون شدن روان از تن و اندر آمدن در بدن دیگر است، اگر نیکوکار باشند نیکى بینند و اگر بدکار باشند به رنج و بدى افتند و در بدن هاى پستتر از خود، چون سگان و بوزینگان و ماران اندر آیند. همه ایشان در این سخن هم داستان اند که روان شان دیگر باره به این جهان بازگردد و آن نوعى از «تناسخ» است که آن را رجعت گویند. شهرستانى مىگوید: عقاید اصولى ایشان نخست «تناسخ»، یعنى حلول ارواح در ابدان انسان و حیوان و دیگر «انتقال روح» از یک پیکر به پیکر دیگر و سوم «رجعت» یا بازگشت به این جهان بوده است. این اعتقادات را مقدسى نیز تأیید مىکند و می گوید که خرم دینان معتقدند که وحى و پیامبری هیچ گاه منقطع نمى شود و هر صاحب دینى در عقیده خود مصیب است. زیرا او امید به ثواب داشته و از عقاب مىترسد. ایشان از خونریزى مى پرهیزند، مگر آن که در مقابل دشمنان خود قرار گیرند. ابومسلم خراسانى را محترم مى شمارند و | نوبختى در کتاب «فرق الشیعة»، کیسانیه، عباسیه، حارثیه و خرم دینیه را در یک ردیف آورده و همه آنان را از غلاة شیعه شمرده و می گوید: این ها همه معتقد به «تناسخ» و قائل به دور و گردش روان ها در بدن ها شدند و گفتند: سرائى جز این گیتى نیست و معنى قیامت و رستاخیز، بیرون شدن روان از تن و اندر آمدن در بدن دیگر است، اگر نیکوکار باشند نیکى بینند و اگر بدکار باشند به رنج و بدى افتند و در بدن هاى پستتر از خود، چون سگان و بوزینگان و ماران اندر آیند. همه ایشان در این سخن هم داستان اند که روان شان دیگر باره به این جهان بازگردد و آن نوعى از «تناسخ» است که آن را رجعت گویند. شهرستانى مىگوید: عقاید اصولى ایشان نخست «تناسخ»، یعنى حلول ارواح در ابدان انسان و حیوان و دیگر «انتقال روح» از یک پیکر به پیکر دیگر و سوم «رجعت» یا بازگشت به این جهان بوده است. این اعتقادات را مقدسى نیز تأیید مىکند و می گوید که خرم دینان معتقدند که وحى و پیامبری هیچ گاه منقطع نمى شود و هر صاحب دینى در عقیده خود مصیب است. زیرا او امید به ثواب داشته و از عقاب مىترسد. ایشان از خونریزى مى پرهیزند، مگر آن که در مقابل دشمنان خود قرار گیرند. ابومسلم خراسانى را محترم مى شمارند و ابوجعفر منصور را که قاتل او بوده است، لعن میکنند. بر مهدى بن فیروز که فرزند فاطمه دخت ابومسلم است درود مى فرستند، ایشان پیامبران خود را (فریشتگان) یعنى فرستادگان مى خوانند و قایل به دو اصل نور و ظلمت اند. یکى از پیامبران آنان، شروین بن سرخاب از شاخه «کیوسیه» از آل باوند است که ملک الجبال نام داشت. [[عبدالقاهر بغدادى]] در کتاب «الفرق بین الفرق» مى نویسد: بابکیه پیروان بابک خرم دین هستند که بنیاد دین خود را به شروین نامى که در جاهلیت پادشاه آنان بود متصل میکنند و شروین را برتر از محمد (ص) و دیگران میدانند.به قول نظام الملک، آنان رنج عبادت را از تن خود برداشتهاند و نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند و حج نمی روند و غسل جنابت به جاى نمی آورند. مذهب ایشان با باطنیان و مزدکیان یکى است و خویشتن را به محبت اهل بیت پیوند می زنند تا مردم را بدین وسیله به دام بیندازند و جذب خود کنند. | ||
ابوالمظفر اسفراینى در کتاب «التبصیر فى الدین» می گوید: بابکیان در کوهستان هاى خود در شبی گرد هم می آیند و هر گناهی را مرتکب می شوند و مردان و زنان دور هم جمع شده و سپس چراغ ها را خاموش میکنند و هر یک از ایشان با زنى که پیش آمده است نزدیکى مى کنند. | ابوالمظفر اسفراینى در کتاب «التبصیر فى الدین» می گوید: بابکیان در کوهستان هاى خود در شبی گرد هم می آیند و هر گناهی را مرتکب می شوند و مردان و زنان دور هم جمع شده و سپس چراغ ها را خاموش میکنند و هر یک از ایشان با زنى که پیش آمده است نزدیکى مى کنند. | ||