پرش به محتوا

اخوان المسلمین لیبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می شوند' به 'می‌شوند'
جز (جایگزینی متن - 'فعالیت ها' به 'فعالیت‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'می شوند' به 'می‌شوند')
خط ۶۵: خط ۶۵:
بعد از این اخوانی‌ها توانستند به سرعت نهادهای حکومتی به ویژه هیئت دولت، بانک مرکزی و خیلی از موسسه‌های مالی را در اختیار خود بگیرند و قانونی به نام قانون «عزل سیاسی» تصویب کنند و با این اقدام گام مهمی را در کنار زدن گروه ها و افراد وابسته به دولت و نظام قذافی بر داشتند و توانستند جای خود را در فضای سیاسی لیبی به خوبی باز کنند. هر چند آنها اکثریت نبودند، ولی به بخش مهمی از کنگره ملی را هم در دست خود داشتند.  
بعد از این اخوانی‌ها توانستند به سرعت نهادهای حکومتی به ویژه هیئت دولت، بانک مرکزی و خیلی از موسسه‌های مالی را در اختیار خود بگیرند و قانونی به نام قانون «عزل سیاسی» تصویب کنند و با این اقدام گام مهمی را در کنار زدن گروه ها و افراد وابسته به دولت و نظام قذافی بر داشتند و توانستند جای خود را در فضای سیاسی لیبی به خوبی باز کنند. هر چند آنها اکثریت نبودند، ولی به بخش مهمی از کنگره ملی را هم در دست خود داشتند.  


تا جایی که بارها شاهد بودیم که با دولت آقای علی زیدان، نخست وزیر وقت  <ref>به جریان لیبرال گرایش داشت و مدافع کودتا علیه مرسی در مصر بود</ref> درگیر شدند و از هر راهی که می توانستند بارها دولت زیدان را تا پای استعفا پیش می برند و در نهایت هم موفق می شوند دولت زیدان را مجبور به استعفا کنند.
تا جایی که بارها شاهد بودیم که با دولت آقای علی زیدان، نخست وزیر وقت  <ref>به جریان لیبرال گرایش داشت و مدافع کودتا علیه مرسی در مصر بود</ref> درگیر شدند و از هر راهی که می توانستند بارها دولت زیدان را تا پای استعفا پیش می برند و در نهایت هم موفق می‌شوند دولت زیدان را مجبور به استعفا کنند.


اخوانی‌ها از لحاظ تاریخی سابقه قابل توجهی در [[لیبی]] داشتند، سابقه آنها به دوره سنوسی و قبل از دوره قذافی برمیگردد و فضای بعد از انقلاب هم برای آن ها بسیار مساعد بود. ولی واقعیت این بود که شرایط برای اخوان‌المسلمین لیبی مانند ا[[خوان المسلمین مصر]]، خیلی خوب پیش نرفت.  
اخوانی‌ها از لحاظ تاریخی سابقه قابل توجهی در [[لیبی]] داشتند، سابقه آنها به دوره سنوسی و قبل از دوره قذافی برمیگردد و فضای بعد از انقلاب هم برای آن ها بسیار مساعد بود. ولی واقعیت این بود که شرایط برای اخوان‌المسلمین لیبی مانند ا[[خوان المسلمین مصر]]، خیلی خوب پیش نرفت.  
خط ۷۵: خط ۷۵:
بعد از آن ماجرای خلیفه و ژنرال حفتر و حملات به [[طرابلس]] را می بینیم که عملا با کار حفتر ارتش لیبی دچار انشقاق جدی می‌شود و عملا نیروهای حفتر نقش بازوی نظامی مجلس غرب گرا بازی می‌کنند و در مقابل آن در شهر طرابلس جریان نظامی فجر هم پیمان اخوان است و از مجلس و دولت طرابلس حمایت می‌کنند. در این بین برگ برنده طرابلسی ها حمایت جدی ترکیه و قطر در پشت سر خود بود. از طرف دیگر هم گروه حفتر واقعا گزینه ای جدی برای غربی ها و به نوعی زنگ خطر جدی برای اخوانی‌ها محسوب می‌شد. یعنی قرار است سناریویی دقیقا مانند عبدالفتاح السیسی مصر، در لیبی به وسیله حفتر شکل بگیرد و واقعا شرایط برای اخوانی‌ها سخت می‌شود.
بعد از آن ماجرای خلیفه و ژنرال حفتر و حملات به [[طرابلس]] را می بینیم که عملا با کار حفتر ارتش لیبی دچار انشقاق جدی می‌شود و عملا نیروهای حفتر نقش بازوی نظامی مجلس غرب گرا بازی می‌کنند و در مقابل آن در شهر طرابلس جریان نظامی فجر هم پیمان اخوان است و از مجلس و دولت طرابلس حمایت می‌کنند. در این بین برگ برنده طرابلسی ها حمایت جدی ترکیه و قطر در پشت سر خود بود. از طرف دیگر هم گروه حفتر واقعا گزینه ای جدی برای غربی ها و به نوعی زنگ خطر جدی برای اخوانی‌ها محسوب می‌شد. یعنی قرار است سناریویی دقیقا مانند عبدالفتاح السیسی مصر، در لیبی به وسیله حفتر شکل بگیرد و واقعا شرایط برای اخوانی‌ها سخت می‌شود.


بعد از آن شاهد خلا حاکمیتی در کشور هستیم که به واسطه این خلا امنیتی و نبود دولت مقتدر مرکزی، جریان های جهادی مانند [[داعش]]، قدرت می گیرند و تا نزدیکی [[طرابلس]] هم می رسند و این موضوع برای لیبیایی ها و غربی ها زنگ خطر بوده است. داعشی ها به ساحل اروپا نزدیک می شوند و در آن جا شهر سرت را در یک قدمی اروپا در دست خود می گیرند. بعد از این ماجرا شاهد گفتگوهای ملی طی یک سال اخیر با میانجیگری سازمان ملل بودیم و اخوانی‌ها هم در این گفتگوها شرکت می‌کنند. در این میان به نظر می رسد که طرف‌های غربی ، ترک‌ها و قطری‌ها توانسته‌اند برای تشکیل دولت وحدت ملی به تفاهماتی برسند و به تشتت و حکومت دوگانه پایان دهند. به نظر می رسد که غربی ها در این باره اراده ای جدی دارند و گفتگوها را به قصد ایجاد دولت وحدت ملی انجام می‌دهند و اخوانی‌ها واقعا از این جدال عقب کشیده و به تشکیل یک دولت وحدت ملی رضایت داده اند.
بعد از آن شاهد خلا حاکمیتی در کشور هستیم که به واسطه این خلا امنیتی و نبود دولت مقتدر مرکزی، جریان های جهادی مانند [[داعش]]، قدرت می گیرند و تا نزدیکی [[طرابلس]] هم می رسند و این موضوع برای لیبیایی ها و غربی ها زنگ خطر بوده است. داعشی ها به ساحل اروپا نزدیک می‌شوند و در آن جا شهر سرت را در یک قدمی اروپا در دست خود می گیرند. بعد از این ماجرا شاهد گفتگوهای ملی طی یک سال اخیر با میانجیگری سازمان ملل بودیم و اخوانی‌ها هم در این گفتگوها شرکت می‌کنند. در این میان به نظر می رسد که طرف‌های غربی ، ترک‌ها و قطری‌ها توانسته‌اند برای تشکیل دولت وحدت ملی به تفاهماتی برسند و به تشتت و حکومت دوگانه پایان دهند. به نظر می رسد که غربی ها در این باره اراده ای جدی دارند و گفتگوها را به قصد ایجاد دولت وحدت ملی انجام می‌دهند و اخوانی‌ها واقعا از این جدال عقب کشیده و به تشکیل یک دولت وحدت ملی رضایت داده اند.


در حال حاضر شرایط به گونه ای است که لیبی بیشتر از هر چیز نیاز به یک وحدت ملی و پارلمانی که در طبرق به عنوان یک پارلمان قانونی شناخته می‌شود، ظاهرا دولت وحدت ملی را قبول دارد. به هر حال این وضعیت به نوعی عقبگرد برای اخوانی‌های لیبی است و البته به نظر می رسد که راه دیگری هم نداشتند، یعنی هم شرایط لیبی این طور اقتضا می‌کرده است و هم در به روی پاشنه اخوانی‌ها نمی چرخد و فشارهای بین المللی هم واقعا بر روی آن ها زیاد بوده است و شاید بتوان گفت که دوره قدرت نمایی اخوانی‌ها در لیبی به پایان رسیده است. در حال حاضر پس از چهار سال از سرنگونی قذافی باید گفت که در بروز این شرایط وخیم سیاسی لیبی (که از نبود یک دولت مقتدر رنج می برده است ) همه گروه‌ها از جمله اخوانی‌ها نقش داشته و شاید در حال حاضر به نوعی در حال توبیخ شدن هستند. در ابتدا شاید همگرایی خوبی میان اخوانی‌ها و دیگر گروه‌‌های سیاسی لیبی شکل گرفت، اما به مرور زمان با نقش آفرینی قدرت‌های منطقه ای بعد از خلع مرسی در مصر و ایجاد دو قطبی اسلام گرا، سکولار در لیبی، شکاف ها بیشتر می‌شود و شاهد شکل گیری این دو قطبی در تونس و مصر هم بودیم. کشور به یک خلا دولت مرکزی سوق داده می‌شود که مامن گروه های مسلح بسیار زیادی مانند داعش می‌شود.
در حال حاضر شرایط به گونه ای است که لیبی بیشتر از هر چیز نیاز به یک وحدت ملی و پارلمانی که در طبرق به عنوان یک پارلمان قانونی شناخته می‌شود، ظاهرا دولت وحدت ملی را قبول دارد. به هر حال این وضعیت به نوعی عقبگرد برای اخوانی‌های لیبی است و البته به نظر می رسد که راه دیگری هم نداشتند، یعنی هم شرایط لیبی این طور اقتضا می‌کرده است و هم در به روی پاشنه اخوانی‌ها نمی چرخد و فشارهای بین المللی هم واقعا بر روی آن ها زیاد بوده است و شاید بتوان گفت که دوره قدرت نمایی اخوانی‌ها در لیبی به پایان رسیده است. در حال حاضر پس از چهار سال از سرنگونی قذافی باید گفت که در بروز این شرایط وخیم سیاسی لیبی (که از نبود یک دولت مقتدر رنج می برده است ) همه گروه‌ها از جمله اخوانی‌ها نقش داشته و شاید در حال حاضر به نوعی در حال توبیخ شدن هستند. در ابتدا شاید همگرایی خوبی میان اخوانی‌ها و دیگر گروه‌‌های سیاسی لیبی شکل گرفت، اما به مرور زمان با نقش آفرینی قدرت‌های منطقه ای بعد از خلع مرسی در مصر و ایجاد دو قطبی اسلام گرا، سکولار در لیبی، شکاف ها بیشتر می‌شود و شاهد شکل گیری این دو قطبی در تونس و مصر هم بودیم. کشور به یک خلا دولت مرکزی سوق داده می‌شود که مامن گروه های مسلح بسیار زیادی مانند داعش می‌شود.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۷۹

ویرایش