پرش به محتوا

روزه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۳۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶۶: خط ۳۶۶:
به دیده بیشتر فقیهان امامیه، روزه مستحب در سفر نیز ـ به جز سه روز روزه حاجت در مدینه ـ حرام است؛ ولى برخى آن را مباح یا مکروه شمرده‌اند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 34 - 350.</ref> در چند مورد نیز روزه گرفتن در سفر استثنا شده است؛ ازجمله سه روز روزه بدل از قربانى که انجام دادن آن در سفر حج براى حجگزار واجب است: « فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 ) و روزه نذر در صورتى که نذر او معلّق به سفر باشد؛ یا سفر و غیر سفر را شامل شود ،<ref>مدارك الاحكام، ج 6، ص 150؛ الحدائق، ج 13، ص 191؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 614.</ref> زیرا قرآن وفا به عهد را لازم مى‌شمرد: « والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا ». ( بقره / 2، 177 ) روایاتى نیز بر این امر دلالت دارند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 106؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 199، 379.</ref>
به دیده بیشتر فقیهان امامیه، روزه مستحب در سفر نیز ـ به جز سه روز روزه حاجت در مدینه ـ حرام است؛ ولى برخى آن را مباح یا مکروه شمرده‌اند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 34 - 350.</ref> در چند مورد نیز روزه گرفتن در سفر استثنا شده است؛ ازجمله سه روز روزه بدل از قربانى که انجام دادن آن در سفر حج براى حجگزار واجب است: « فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 ) و روزه نذر در صورتى که نذر او معلّق به سفر باشد؛ یا سفر و غیر سفر را شامل شود ،<ref>مدارك الاحكام، ج 6، ص 150؛ الحدائق، ج 13، ص 191؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 614.</ref> زیرا قرآن وفا به عهد را لازم مى‌شمرد: « والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا ». ( بقره / 2، 177 ) روایاتى نیز بر این امر دلالت دارند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 106؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 199، 379.</ref>


1. الخلاف، ج 1، ص 572 ؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 151 - 152.
 
2. الكافى، ج 4، ص 126 - 127؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 141.
3. مسنداحمد، ج 5 ، ص 29؛ سنن النسائى، ج 4، ص 181؛ كنزالعمال، ج 8 ، ص 610 - 611.
4. الكافى، ج 4، ص 127؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 140.
5. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 141؛ صحيح مسلم، ج ، ص 142؛ سنن الترمذى، ج 2، ص107.
6. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 143؛ الكافى، ج 4، ص 131.
7. تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 105؛ كفاية الاحكام، ج 1، ص 201.
8. تذكرة الفقهاء، ج 4، ص 414؛ الروضة البهيه، ج 2، ص 101؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 346.
9. المغنى، ج 3، ص 33؛ المجموع، ج 6، ص 260؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 310.
10. احكام القرآن، جصاص، ج 1، ص 261؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 310؛ الثمر الدانى، ص 305.
11. المغنى، ج 3، ص 33.
12. الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 34 - 350.
13. مدارك الاحكام، ج 6، ص 150؛ الحدائق، ج 13، ص 191؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 614.
14. تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 106؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 199، 379.


ز. ضرر نداشتن روزه
ز. ضرر نداشتن روزه
خط ۳۹۲: خط ۳۷۹:




بر این پایه، اگر مریض با سختى روزه بگیرد، روزه او باطل است و باید قضاى آن را به جا آورد ؛(12) ولى بیشتر فقهاى اهل سنت، افطار را جایز و روزه مریض را مجزى شمرده‌اند .(13) در این میان، برخى روزه گرفتن و بعضى افطار کردن را بهتر دانسته و دسته‌اى بیمار را میان روزه گرفتن و افطار کردن آزاد دانسته‌اند .(14) مشهور از فقیهان شیعه (15) با استناد به آیات نفى عسر و حرج، همچون « یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ » ( بقره / 2، 185 ) و « وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ » ( حجّ / 22، 78 ) نیز برخى روایات گفته‌اند: براى غیر مریض نیز افطار کردن روزه در صورت ترس از پدید آمدن مرض، واجب یا جایز است. این فتوا از برخى فقهاى اهل سنت نیز یاد شده است ؛(16) همچنین برخى فقهاى اهل سنت با استناد به آیه « ولا تَقتُلوا اَنفُسَکُم » ( نساء / 4، 29 ) که کشتن خود را حرام مى‌شمرد، نیز آیه 195 بقره / 2 که از افکندن خود در هلاک با دست خویش نهى مى‌کند: « ولا تُلقوابِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » گفته‌اند: در صورتى که بر اثر غلبه گرسنگى و تشنگى جان روزه‌دار در معرض خطر قرار گیرد، واجب است روزه‌اش را افطار کند، هرچند سالم و در وطن خویش باشد .(17)
بر این پایه، اگر مریض با سختى روزه بگیرد، روزه او باطل است و باید قضاى آن را به جا آورد ؛<ref>الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.</ref> ولى بیشتر فقهاى اهل سنت، افطار را جایز و روزه مریض را مجزى شمرده‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 8 .</ref>در این میان، برخى روزه گرفتن و بعضى افطار کردن را بهتر دانسته و دسته‌اى بیمار را میان روزه گرفتن و افطار کردن آزاد دانسته‌اند .<ref>بداية المجتهد، ج 1، ص 237؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 85</ref> .مشهور از فقیهان شیعه <ref>الحدائق، ج 13، ص 171؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 37 - 375؛ جواهر الكلام، ج 16، ص 347.</ref> با استناد به آیات نفى عسر و حرج، همچون « یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ » ( بقره / 2، 185 ) و « وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ » ( حجّ / 22، 78 ) نیز برخى روایات گفته‌اند: براى غیر مریض نیز افطار کردن روزه در صورت ترس از پدید آمدن مرض، واجب یا جایز است. این فتوا از برخى فقهاى اهل سنت نیز یاد شده است ؛<ref>المغنى، ج 3، ص 86 .</ref> همچنین برخى فقهاى اهل سنت با استناد به آیه « ولا تَقتُلوا اَنفُسَکُم » ( نساء / 4، 29 ) که کشتن خود را حرام مى‌شمرد، نیز آیه 195 بقره / 2 که از افکندن خود در هلاک با دست خویش نهى مى‌کند: « ولا تُلقوابِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » گفته‌اند: در صورتى که بر اثر غلبه گرسنگى و تشنگى جان روزه‌دار در معرض خطر قرار گیرد، واجب است روزه‌اش را افطار کند، هرچند سالم و در وطن خویش باشد .<ref>المجموع، ج 6، ص 258؛ اعانة الطالبين، ج 2، ص 267.</ref>
1. المجموع، ج 6، ص 257؛ تذكره‌الفقهاء، ج 6، ص 107؛ كتاب الصوم، ص 271.
 
2. المجموع، ج 6، ص 157؛ كتاب الصوم، ص 271.
 
3. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 132 - 133؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 219.
 
4. تذكره‌الفقهاء، ج 6، ص 107، 150؛ المغنى، ج 3، ص 86 ؛ نك: البحرالرائق، ج 2، ص 456 - 457.
5. المغنى، ج 3، ص 85 - 86 ؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 107؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 373 - 374.
6. المغنى، ج 3، ص 86 .
7. مستند الشيعه، ج 10، ص 375؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 615.
8. الكافى، ج 4، ص 118؛ تهذيب، ج 3، ص 177.
9. مستند الشيعه، ج 10، ص 375؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 477.
10. الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.
11. بدائع الصنائع، ج 2، ص 97.
12. الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.
13. المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 8 .
14. بداية المجتهد، ج 1، ص 237؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 85 .
15. الحدائق، ج 13، ص 171؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 37 - 375؛ جواهر الكلام، ج 16، ص 347.
16. المغنى، ج 3، ص 86 .
17. المجموع، ج 6، ص 258؛ اعانة الطالبين، ج 2، ص 267.




۸۷۵

ویرایش