پرش به محتوا

اراده الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند'
جز (جایگزینی متن - 'می شوند' به 'می‌شوند')
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند')
خط ۲۲: خط ۲۲:


هر چند متکلمان مسلمان خداوند را صاحب اراده دانسته او را مرید می خوانند، ولی در معنا شناسی آن نظرات متفاوتی دارند.  
هر چند متکلمان مسلمان خداوند را صاحب اراده دانسته او را مرید می خوانند، ولی در معنا شناسی آن نظرات متفاوتی دارند.  
عده ای چون شیخ مفید، اراده الهی را نسبت به افعالش همان افعال خودش و نسبت به افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش. </ref> <ref> بحرانی،ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶،  مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸  ه ق.</ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق</ref> عده ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت او به فعلش می‌باشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۲، ص۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> <ref>الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴ ه ق.</ref> برخی، اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عمادالدین، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.</ref> اما گروهی می گویند، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۳۴، قم، شریف رضی، 1409 ه ق.</ref> ع<ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۸۸، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق</ref>.جمعی اراده را امری عدمى‌دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد پیشین، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده ای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۱۳۸، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان،اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.<ref> ملاصدرا،الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref>  <ref>همان، ص۳۳۳</ref>  <ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت پیشین، ص۶۷</ref>
عده ای چون شیخ مفید، اراده الهی را نسبت به افعالش همان افعال خودش و نسبت به افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش. </ref> <ref> بحرانی،ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶،  مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸  ه ق.</ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق</ref> عده ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت او به فعلش می‌باشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۲، ص۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> <ref>الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴ ه ق.</ref> برخی، اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عمادالدین، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.</ref> اما گروهی می‌گویند، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۳۴، قم، شریف رضی، 1409 ه ق.</ref> ع<ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۸۸، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق</ref>.جمعی اراده را امری عدمى‌دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد پیشین، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده ای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۱۳۸، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان،اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.<ref> ملاصدرا،الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref>  <ref>همان، ص۳۳۳</ref>  <ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت پیشین، ص۶۷</ref>


==اراده تکوینی و اراده تشریعی==
==اراده تکوینی و اراده تشریعی==


اراده الهی  به اراده تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود.<ref>سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۶.</ref>در اراده تکوینی متعلق اراده در خارج بدون دخالت یا وساطت اراده های دیگر محقق می‌شود مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب. <ref>ر. ک، مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۱ش، ص۲۹.</ref>بنا بر این، اگر اراده الهی بر ایجاد چیزی تعلق بگیرد آن را اراده تکوینی می گویند.<ref>همان</ref>
اراده الهی  به اراده تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود.<ref>سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۶.</ref>در اراده تکوینی متعلق اراده در خارج بدون دخالت یا وساطت اراده های دیگر محقق می‌شود مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب. <ref>ر. ک، مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۱ش، ص۲۹.</ref>بنا بر این، اگر اراده الهی بر ایجاد چیزی تعلق بگیرد آن را اراده تکوینی می‌گویند.<ref>همان</ref>


اما در اراده تشریعی شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید می‌شوند مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمی‌دهد بلکه از بندگانش می‌خواهد تکالیفی  که بر عهده آنان قرار داده است را انجام دهند
اما در اراده تشریعی شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید می‌شوند مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمی‌دهد بلکه از بندگانش می‌خواهد تکالیفی  که بر عهده آنان قرار داده است را انجام دهند
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش