۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'میکند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سابقیه''' از جمله فرقی هستند که معتقدند [[سعادت]] ها و [[شقاوت]] ها از قبل نوشته شده است. بنا بر این، نه [[طاعت]] سودی دارد و نه [[گناه]] زیان. <ref>ر.ک. رساله معرفة الذهب، مجله دانشکده ادبیات، سال چهارم، شماره اول.</ref> | '''سابقیه''' از جمله فرقی هستند که معتقدند [[سعادت]]<nowiki/>ها و [[شقاوت]]<nowiki/>ها از قبل نوشته شده است. بنا بر این، نه [[طاعت]] سودی دارد و نه [[گناه]] زیان. <ref>ر.ک. رساله معرفة الذهب، مجله دانشکده ادبیات، سال چهارم، شماره اول.</ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان از خانقاهی با نام خانقاه سابقیه در سمنان نام | ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان از خانقاهی با نام خانقاه سابقیه در سمنان نام میبرد. البته ممکن است که این نام از آنِ گروهی از صوفیه بوده باشد. <ref>عسقلانی ابن حجر، لسان المیزان، ج3، ص 83</ref> مصحح این کتاب در حاشیه تصریح کرده است که لفظ «سابقیه» در متن ابن حجر عسقلانی وجود نداشته، اما در چاپهای این کتاب اضافه شده است. | ||
==عقاید== | ==عقاید== | ||
از نگاه سابقیه چون | از نگاه سابقیه چون سرنوشت هر کسی از قبل نوشته شده است، پس مطابق با این عقیده نه طاعت سودی دارد و نه گناه زیان. <ref>ر.ک. رساله معرفة الذهب، مجله دانشکده ادبیات، سال چهارم، شماره اول.</ref> همچنین آنان معتفدند که هر کسی دوست دارد عمل نیک انجام دهد و هر کسی که دوست ندارد انجام ندهد، زیرا که گناه به شخص سعید ضرر نمیزند و عمل خیر هم برای شقی فایدهای ندارد. | ||
<ref>ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص42</ref> <ref>هفتاد و سه ملت یا اعتقادات مذاهب، مربوط به قرن ششم، به تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، طبع تهران، سال 1341 شمسی، ص 24</ref> | <ref>ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص42</ref> <ref>هفتاد و سه ملت یا اعتقادات مذاهب، مربوط به قرن ششم، به تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، طبع تهران، سال 1341 شمسی، ص 24</ref>ابنجوزی در تلبیس ابلیس جبریه را به دوازده فرقه تقسیم میکند که عبارت است از: مضطربه، افعالیه، مفروغیه، نجاریه، مُتَأَنِّیه، کسبیه، سابقیه، حبّیه، خوفیه، فکریه، خسّیه و معیه. <ref>ابن جوزی، تلبیس ابلیس، ص42</ref> | ||
در کتاب هفتاد و سه ملت آمده است که سابقیه معتقدند | در کتاب هفتاد و سه ملت آمده است که سابقیه معتقدند انسانها بر دو گروه هستند. گروه اول نیکبختان و سعادتمندان که از ازل سعادت بر پیشانی آنها نقش بسته و از درگاه احدیت دور نشوند و هیچ گناهی به اینان زیان نرساند. گروده دوم افرادی هستند که از ابتدا و ازل جزء اشقیا هستند و از سعادت محروم. این افراد حتی اگر طاعت هم داشته باشند، سودی به آنها ندارد و به هیچ عبادتی سعید نخواهند شد. چنانکه حدیث قدسی بر این معنا شهادت دارد که فرمود: هؤلاء فى الجنة لا ابالى و هؤلاء فى النار و لا ابالى. یعنى اینان در بهشتاند و مرا باکى نیست و آنان در دوزخاند و مرا باکى نیست. مولانا جلالالدین بلخى دراینباره سروده است: | ||
کاى ملایک بازآریدش به ما که به دستش چشم و دل سوى رجا | کاى ملایک بازآریدش به ما که به دستش چشم و دل سوى رجا |