۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
</div><div class="wikiInfo"> | </div><div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:Jeld3.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)]] | [[پرونده:Jeld3.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب (شماره سوم)]] | ||
خط ۵۳: | خط ۴۱: | ||
غزالى پس از این که از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل گشت، اجازهنامه تدریس به او اهدا شد و در دانشکده اصول دین و مرکز بررسىهاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدریس و فعالیت علمى شد <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> پس از مدتى ریاست شوراى معارف اسلامى را نیز همزمان با اشتغال به تدریس بر عهده گرفت. در این شورا به دانشجویان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دین و شریعت را در سطح فوق لیسانس و دکترا تعلیم مىدادند و غزالى بیشترین سهم را در تربیت این دانشجویان داشت. برخى از شاگردانى که وى در دانشگاه الازهر تربیت نمود، اکنون جزء متفکران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شیخ [[یوسف القرضاوی|یوسف القرضاوى]]» و «[[حسین حسن الطویل]]» هستند. یوسف قرضاوى بیش از 128 کتاب در علوم مختلف اسلامى تألیف کرده و یک بار نیز به جرم همکارى با اخوان المسلمین، توسط رژیم مصر دستگیر گشت. حسین حسن الطویل نیز از علماى بزرگ دانشگاه الازهر به شمار مىآید. | غزالى پس از این که از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل گشت، اجازهنامه تدریس به او اهدا شد و در دانشکده اصول دین و مرکز بررسىهاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدریس و فعالیت علمى شد <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> پس از مدتى ریاست شوراى معارف اسلامى را نیز همزمان با اشتغال به تدریس بر عهده گرفت. در این شورا به دانشجویان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دین و شریعت را در سطح فوق لیسانس و دکترا تعلیم مىدادند و غزالى بیشترین سهم را در تربیت این دانشجویان داشت. برخى از شاگردانى که وى در دانشگاه الازهر تربیت نمود، اکنون جزء متفکران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شیخ [[یوسف القرضاوی|یوسف القرضاوى]]» و «[[حسین حسن الطویل]]» هستند. یوسف قرضاوى بیش از 128 کتاب در علوم مختلف اسلامى تألیف کرده و یک بار نیز به جرم همکارى با اخوان المسلمین، توسط رژیم مصر دستگیر گشت. حسین حسن الطویل نیز از علماى بزرگ دانشگاه الازهر به شمار مىآید. | ||
= | =فعالیتاى تبلیغى غزالى= | ||
دهه شصت میلادى، دهه سختى براى مسلمانان مصر بود. هر صداى آزادىخواهى در نطفه خفه مىشد. در این شرایط فقط صداى غزالى تنها صدایى بود که مردم را به دعوت اسلامى و دعوت به سوى خدا فرا مىخواند. او مانند شمعى در آن تاریخ حساس سوخت و هادى مردم شد. غزالى براى ارشاد مردم و هدایت آنها در مواقعى از سال به خصوص ماه مبارک رمضان، به نقاط مختلف کشور پهناور مصر مىرفت و ضمن دیدار با مردم، آنان را با قرآن و معارف اسلام آشنا مىکرد.<br> | دهه شصت میلادى، دهه سختى براى مسلمانان مصر بود. هر صداى آزادىخواهى در نطفه خفه مىشد. در این شرایط فقط صداى غزالى تنها صدایى بود که مردم را به دعوت اسلامى و دعوت به سوى خدا فرا مىخواند. او مانند شمعى در آن تاریخ حساس سوخت و هادى مردم شد. غزالى براى ارشاد مردم و هدایت آنها در مواقعى از سال به خصوص ماه مبارک رمضان، به نقاط مختلف کشور پهناور مصر مىرفت و ضمن دیدار با مردم، آنان را با قرآن و معارف اسلام آشنا مىکرد.<br> | ||
وى در سال 1362ق. از طرف وزارت اوقاف و امور خیریه مصر به سمت امام جماعت و خطیب جمعه مسجد «القبة الخضراء» در قاهره منصوب گردید و پس از مدتى به استخدام وزارت اوقاف مصر درآمد و به عنوان وکیل وزارت اوقاف در امور تبلیغى اسلامى منصوب شد. یکى از وظایف غزالى در این مقام، نظارت بر امور مساجد کشور بود. در همین ایام، از طرف وزارت اوقاف مصر به کشورهاى عربستان سعودى و قطر سفر کرد و در آن جا ضمن انجام مأموریت تبلیغى، در دانشگاههاى وابسته به الازهر به تدریس پرداخت. وى با این که یکى از کارمندان مهم دولتى به شمار مىآمد، هیچگاه از وظیفه اصلى خود به عنوان یک عالم دینى غافل نبود و همواره در گفتار و کردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت، چنانکه وقتى در پى مرگ «نکرومه» فرمانرواى سوسیالیست کشور غنا قرار شد از سوى دولت مصر مجلس ترحیمى براى او در مسجد «عمر مکرم» ترتیب دهند، وى با این برنامه مخالفت کرد و سرانجام این مجلس را در کلیساى «شیرا» برگزار نمودند.<br> | وى در سال 1362ق. از طرف وزارت اوقاف و امور خیریه مصر به سمت امام جماعت و خطیب جمعه مسجد «القبة الخضراء» در قاهره منصوب گردید و پس از مدتى به استخدام وزارت اوقاف مصر درآمد و به عنوان وکیل وزارت اوقاف در امور تبلیغى اسلامى منصوب شد. یکى از وظایف غزالى در این مقام، نظارت بر امور مساجد کشور بود. در همین ایام، از طرف وزارت اوقاف مصر به کشورهاى عربستان سعودى و قطر سفر کرد و در آن جا ضمن انجام مأموریت تبلیغى، در دانشگاههاى وابسته به الازهر به تدریس پرداخت. وى با این که یکى از کارمندان مهم دولتى به شمار مىآمد، هیچگاه از وظیفه اصلى خود به عنوان یک عالم دینى غافل نبود و همواره در گفتار و کردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت، چنانکه وقتى در پى مرگ «نکرومه» فرمانرواى سوسیالیست کشور غنا قرار شد از سوى دولت مصر مجلس ترحیمى براى او در مسجد «عمر مکرم» ترتیب دهند، وى با این برنامه مخالفت کرد و سرانجام این مجلس را در کلیساى «شیرا» برگزار نمودند.<br> | ||
خط ۸۵: | خط ۷۳: | ||
وى در جاى دیگرى از سخنان خود مىگوید: «سلمان رشدى را مىبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایى شود که با غرب همکارى مىکنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مىکنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مىکنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مىکنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br> | وى در جاى دیگرى از سخنان خود مىگوید: «سلمان رشدى را مىبینم که پس از ارتداد قبیح خود در کشورهاى اروپایى و آمریکایى در رفت و آمد است تا مورد تقدیر و تکریم قرار گیرد، بدون آن که موجب حیا و شرم هیچ یک از عربهایى شود که با غرب همکارى مىکنند تا جایى که ما اختلافات قرون اولیه را نشخوار مىکنیم و برخى از ما به دروغ، سوگند یاد مىکنند که شیعه قرآنى دیگر به جز قرآن ما دارند. به این تهمت پراکنان گفتم از ابتداى تاریخ اسلام تا حال که قرن 15 است، کره زمین به جز همین قرآن را در بین هیچ یک از فرقههاى اسلامى به خود ندیده است، پس به مصلحت چه کسى تبلیغ مىکنى که شیعه قرآن دیگرى به جز قرآن ما دارند؟». <ref>اطلاعات: 23/4/1374: 2.</ref><br> | ||
غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامهاى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بىدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref><br> | غزالى در واقعه انفجار حرم رضوى در تاریخ 30/3/1373، برابر با عاشوراى 1415، نیز در پیامى به دفتر حفاظت از منافع جمهورى اسلامى ایران در مصر، انزجار خود را از اقدام وحشیانه منافقان اعلام کرد و طى نامهاى نسبتاً طولانى، عاملان آن را بىدین و ریشه این جنایت را، استعمار جهانى دانست. <ref>همان.</ref><br> | ||
غزالى هم چنین در برابر حزب بعث عراق و شخص صدام حسین، مواضع محکمى داشت و بارها در | غزالى هم چنین در برابر حزب بعث عراق و شخص صدام حسین، مواضع محکمى داشت و بارها در سخنرانىها و کلاسهاى درسش، بدون ملاحظه عرب بودن صدام، حکومتش را حکومتى خونریز و سفاک معرفى کرد. وى با محکوم کردن کشتار شیعیان جنوب عراق اظهار داشت: «این نخستین بار نیست که بعث عربى دست به چنین کارى مىزند و آخرین آن نیز نخواهد بود. قومیت عربى و بعث عربى از ساختههاى شیطانى، براى روگرداندن مردم از دینشان مىباشد. هنگامى که بعث عربى به ایران حمله کرد، اعراب آن را تأیید کردند. خدا و پیامبر اسلام را فراموش کردند و از این موضوع ناراحت نشدند». <ref>رسالت، 3/4/1370: 12.</ref><br> | ||
=سفرهاى غزالى= | =سفرهاى غزالى= | ||
خط ۱۰۶: | خط ۹۴: | ||
=اندیشههاى عقیدتى= | =اندیشههاى عقیدتى= | ||
غزالى بر خلاف روشنفکران غربى که حاکمیت را از آنِ مردم مىدانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیهاى از جانب وى براى تمام انسان هاست. در قلمرو خداوندى تفاوتى بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت مىکند. پس انسان که جانشین او در روى زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالى نه تنها باعث برابرى ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامى به یک دیگر مىشود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آندو را انفکاکناپذیر معرفى مىکند. بحث جدایى دین از سیاست که یکى از موضوعات مهم سدههاى اخیر است، مورد توجه محافل علمى و سیاسى قرار گرفته و برخى از روشنفکران اسلامى به تقلید از روشنفکران غربى، معتقد به جدایى دین از سیاست اند و برخى به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالى اسلام مجموعه مفصلى از تعلیمات معنوى و علمى است. قواعد علمى براى اصلاحات عمومى در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگى فردى، اجتماعى و دولتى است. چه کسى مىتواند ادعا کند که یک دعوت اصلاحطلبانه مىتواند از حکومت صرفنظر کند و نمى خواهد حکومت را در خدمت | غزالى بر خلاف روشنفکران غربى که حاکمیت را از آنِ مردم مىدانند، معتقد بود حاکمیت از آنِ خدا و هدیهاى از جانب وى براى تمام انسان هاست. در قلمرو خداوندى تفاوتى بین عرب و غیر عرب نیست و تنها اراده خدا حکومت مىکند. پس انسان که جانشین او در روى زمین است باید قانون خداوند را در زمین پیاده کند و همه مؤمنان را در برابر این حقوق یکسان بداند. این اندیشه غزالى نه تنها باعث برابرى ملل مسلمان و نزدیک شدن مذاهب اسلامى به یک دیگر مىشود، بلکه در تعامل دین و سیاست، آندو را انفکاکناپذیر معرفى مىکند. بحث جدایى دین از سیاست که یکى از موضوعات مهم سدههاى اخیر است، مورد توجه محافل علمى و سیاسى قرار گرفته و برخى از روشنفکران اسلامى به تقلید از روشنفکران غربى، معتقد به جدایى دین از سیاست اند و برخى به تعامل آن دو اعتقاد دارند. به اعتقاد غزالى اسلام مجموعه مفصلى از تعلیمات معنوى و علمى است. قواعد علمى براى اصلاحات عمومى در اختیار انسان قرار داده شده و مربوط به زندگى فردى، اجتماعى و دولتى است. چه کسى مىتواند ادعا کند که یک دعوت اصلاحطلبانه مىتواند از حکومت صرفنظر کند و نمى خواهد حکومت را در خدمت آرمانهاى خود قرار دهد؟ <ref>سمان، 1357: 56.</ref> غزالى ضمن انتقاد از عالمانى که نغمه جدایى دین از سیاست را سر مىدهند و خود را وابسته به حاکمان جور و ظلم مىکنند، مىگوید: «من در میان شیوخ الازهر، مردانى را مىشناسم که براى اسلام آنچنان زندگى مىکنند که انگلها در خون و رودههاى انسان بیمار. این علما دست در دست طبقات حاکم، آرمان مشترکى را دنبال مىکنند و بدینسان دینى را که به نام آن سخن مىگویند، بىاعتبار مىسازند» <ref>آقایى، 1365: 177.</ref><br> | ||
یکى دیگر از اعتقادات غزالى، درباره آیین وهابیت است. وى معتقد است وهابیت آیینى است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودى ظهور کرد که در آن نوعى تندروى، دورى از حقایق اسلامى ، کمشمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالى ضمن ابراز تردید درباره اسلامى بودن آیین وهابیت، آن را یکى دیگر از حیلههاى استعمار معرفى مىکند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقههاى جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br> | یکى دیگر از اعتقادات غزالى، درباره آیین وهابیت است. وى معتقد است وهابیت آیینى است که پنجاه سال پیش یا بیشتر در عربستان سعودى ظهور کرد که در آن نوعى تندروى، دورى از حقایق اسلامى ، کمشمردن مردم و متهم کردن آنها وجود دارد. غزالى ضمن ابراز تردید درباره اسلامى بودن آیین وهابیت، آن را یکى دیگر از حیلههاى استعمار معرفى مىکند و معتقد است از جمله اهداف استعمار، تشکیل مذاهب و فرقههاى جدید است تا از این راه شکاف بین صفوف مسلمانان را بیشتر کند. <ref>رسالت، 3/4/1370: 3.</ref><br> | ||
غزالى هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامى و رسوخ آن در مباحث دینى، عقیدهاى ویژه دارد و معتقد است دین سرمایهاى الهى است که توسط معصوم، صادر شده است و نمى توان آن را با خیالات فردى که دم از عقل مىزند ممزوج کرد. وى به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکى از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفى مىکند و مىگوید ارزش و طراوت دین آسمانى با فرهنگ خرافى یونان ارتباطى ندارد. <ref>غزالى، 1369: 230.</ref><br> | غزالى هم چنین درباره اختلاط فلسفه با مفاهیم اسلامى و رسوخ آن در مباحث دینى، عقیدهاى ویژه دارد و معتقد است دین سرمایهاى الهى است که توسط معصوم، صادر شده است و نمى توان آن را با خیالات فردى که دم از عقل مىزند ممزوج کرد. وى به شدت از مخلوط شدن فلسفه با دین انتقاد کرده، یکى از علل انحطاط جامعه مسلمانان را اختلاط فلسفه با دین معرفى مىکند و مىگوید ارزش و طراوت دین آسمانى با فرهنگ خرافى یونان ارتباطى ندارد. <ref>غزالى، 1369: 230.</ref><br> | ||
=آثار غزالى= | =آثار غزالى= | ||
غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. | غزالى آثار متعددى از خود بر جاى گذاشته و از میان بیش از پنجاه اثر او، تعداد قابل توجهى به زبان فارسىی و برخى به زبان انگلیسى و فرانسه ترجمه شده است. مهمترین آثار ترجمه شده او بدین قرار است:<br> | ||
# اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه. | # اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه. | ||
# اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص. | # اخوان المسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوان المسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۲۱: | ||
=وفات غزالى= | =وفات غزالى= | ||
سرانجام شیخ محمد غزالى پس از یک عمر زندگى پر برکت در راه اعتلاى اسلام، وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار، در حالى که براى سخن رانى در همایش اسلام و غرب به ریاض سفر کرده بود، در تاریخ 19 شوال 1416 برابر با 19/12/1374 در سن 79سالگى دچار سکته قلبى شد و پس از تشییع در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. در بزرگداشت او بسیارى از | سرانجام شیخ محمد غزالى پس از یک عمر زندگى پر برکت در راه اعتلاى اسلام، وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار، در حالى که براى سخن رانى در همایش اسلام و غرب به ریاض سفر کرده بود، در تاریخ 19 شوال 1416 برابر با 19/12/1374 در سن 79سالگى دچار سکته قلبى شد و پس از تشییع در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. در بزرگداشت او بسیارى از شخصیتها و مراکز فرهنگى دنیاى اسلام، پیامهاى تسلیتى صادر کردند. از جمله پیام تسلیتى توسط [[آیة الله محمد علی تسخیری|آیتالله شیخ محمدعلى تسخیرى]] ریاست محترم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى فرستاده شد که در آن فرستنده پیام ضمن ابراز تأثر و تألم، این مصیبت بزرگ را به ولى امر مسلمین حضرت [[سید علی حسینی خامنه ای|آیت الله خامنهاى]] و سایر علماى جهان اسلام تسلیت گفت. <ref>روزنامه اطلاعات، 21/12/1374.</ref> | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= |
ویرایش