پرش به محتوا

اثنی عشریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'کتاب ها' به 'کتاب‌ها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کتاب ها' به 'کتاب‌ها')
خط ۴۲: خط ۴۲:
شیعه امامیه اثنى‏ عشریه قایل به جامعیت قرآن است که بر حضرت محمد (ص) نازل شد بى ‏کم ‏و بیش، و همین است که ما بین الدّفّتین قرار دارد و در دست مسلمان ها است و هر که به عقیده ‏اى غیر از این معتقد باشد به خطا رفته است.
شیعه امامیه اثنى‏ عشریه قایل به جامعیت قرآن است که بر حضرت محمد (ص) نازل شد بى ‏کم ‏و بیش، و همین است که ما بین الدّفّتین قرار دارد و در دست مسلمان ها است و هر که به عقیده ‏اى غیر از این معتقد باشد به خطا رفته است.
سنت و احادیث رسول خدا در شیعه باید از طریق عترت یا توسط روات سایر فرق که مورد وثوق ‏اند رسیده باشد، یعنى باید سلسله روایات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند وگرنه ارزشى ندارد. از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: احادیثى را که از ما روایت مى ‏کنند، اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (ص) و شاهدى دیگر از احادیث نباشد باور نکنید، زیرا کسانى مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرة بن سعید]] که از «غلاة» بودند گفته ‏هاى ما را با اغراض خود درآمیختند.
سنت و احادیث رسول خدا در شیعه باید از طریق عترت یا توسط روات سایر فرق که مورد وثوق ‏اند رسیده باشد، یعنى باید سلسله روایات به ائمه اطهار برسد و اگر از طریق دیگر نقل شده باشد راویان آن از نظر شیعه مورد اعتماد باشند وگرنه ارزشى ندارد. از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: احادیثى را که از ما روایت مى ‏کنند، اگر مطابق قرآن و سنت پیغمبر (ص) و شاهدى دیگر از احادیث نباشد باور نکنید، زیرا کسانى مانند [[مغیرة بن سعید|مغیرة بن سعید]] که از «غلاة» بودند گفته ‏هاى ما را با اغراض خود درآمیختند.
مجموعه احادیث قدیم شیعه را در چهار کتاب گردآورى کرده و [[کتب اربعه]] خواندند. اساس این کتاب ها اخبارى است که از ائمه (ع) رسیده و غالبا به امام محمّد باقر (ع) و حضرت صادق (ع) منتهى مى ‏شود.در مجلس آن دو ا مام بزرگوار، بسیارى از روات حدیث و بزرگان اسلام شاگردی مى‏ کردند و بر اثر درک محضر آن دو امام چهار صد رساله در شرایع اسلام نوشته شد که آ نها را اصول اربعمائه یعنى ریشه‏ هاى چهار صدگانه نامیده ‏اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجرى که تقریبا دویست سال باشد شیعیانى که از حضور ائمه دور و یا به واسطه [[غیبت صغرى|غیبت صغرى]] از امام غایب مهجور بودند به این چهارصد رساله که هر یک محتوى بابى از ابواب فقه شیعه بود عمل مى‏ کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]] محدثان امامیه از زمان حضرت على (ع) تا عهد امام حسن عسکرى (ع) چهار صد کتاب تألیف کرده بودند که آن ها را «اصول» مى‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجرى ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینى|محمد بن یعقوب کلینى]] (متوفى 329 ه) که از مردم کلین، قریه‏ اى از قراى فشاپویه (جنوب شرقى تهران) است، بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت طى بیست سال توانست آن چهارصد رساله «اصل» را جمع نماید و پنج مجلد، یکى در اصول دین و سه در فروع دین و یکى در مواعظ تبویب کرد، و هر یک را در چند کتاب و چند باب ترتیب داد و آن را «[[الکافى]]» نام نهاد.جمله اخبار «کافى» قریب 199، 16 حدیث است و جمله کتبش سى و دو کتاب است. پس از کلینى، فقیهى دیگر به نام ابوجعفر محمد بن على بن بابویه قمى معروف به شیخ صدوق (متوفى‏ 381 ه)مدفون در رى، بر اساس همین رسایل چهار صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن 5963 حدیث است. پس از [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] (علیه الرحمه) به فاصله چند سال [[شیخ طوسی]] (385- 460 ه) ظهور کرد و بر اساس همین اصول چهار صدگانه دو کتاب معروف «[[الاستبصار]] فى ما اختلف من الاخبار» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولى مشتمل بر 5511 حدیث است تألیف کرد.
مجموعه احادیث قدیم شیعه را در چهار کتاب گردآورى کرده و [[کتب اربعه]] خواندند. اساس این کتاب‌ها اخبارى است که از ائمه (ع) رسیده و غالبا به امام محمّد باقر (ع) و حضرت صادق (ع) منتهى مى ‏شود.در مجلس آن دو ا مام بزرگوار، بسیارى از روات حدیث و بزرگان اسلام شاگردی مى‏ کردند و بر اثر درک محضر آن دو امام چهار صد رساله در شرایع اسلام نوشته شد که آ نها را اصول اربعمائه یعنى ریشه‏ هاى چهار صدگانه نامیده ‏اند. از آن زمان تا حدود سال سیصد هجرى که تقریبا دویست سال باشد شیعیانى که از حضور ائمه دور و یا به واسطه [[غیبت صغرى|غیبت صغرى]] از امام غایب مهجور بودند به این چهارصد رساله که هر یک محتوى بابى از ابواب فقه شیعه بود عمل مى‏ کردند. به قول [[شیخ مفید|شیخ مفید]] محدثان امامیه از زمان حضرت على (ع) تا عهد امام حسن عسکرى (ع) چهار صد کتاب تألیف کرده بودند که آن ها را «اصول» مى‏ خوانند تا این که در حدود سال سیصد هجرى ثقة الاسلام [[محمد بن یعقوب کلینى|محمد بن یعقوب کلینى]] (متوفى 329 ه) که از مردم کلین، قریه‏ اى از قراى فشاپویه (جنوب شرقى تهران) است، بر مسند فقاهت نشست و با کمال دقت طى بیست سال توانست آن چهارصد رساله «اصل» را جمع نماید و پنج مجلد، یکى در اصول دین و سه در فروع دین و یکى در مواعظ تبویب کرد، و هر یک را در چند کتاب و چند باب ترتیب داد و آن را «[[الکافى]]» نام نهاد.جمله اخبار «کافى» قریب 199، 16 حدیث است و جمله کتبش سى و دو کتاب است. پس از کلینى، فقیهى دیگر به نام ابوجعفر محمد بن على بن بابویه قمى معروف به شیخ صدوق (متوفى‏ 381 ه)مدفون در رى، بر اساس همین رسایل چهار صدگانه، کتاب «[[من لا یحضره الفقیه|من لا یحضره الفقیه]]» را تألیف کرد که جمله اخبار آن 5963 حدیث است. پس از [[شیخ صدوق|شیخ صدوق]] (علیه الرحمه) به فاصله چند سال [[شیخ طوسی]] (385- 460 ه) ظهور کرد و بر اساس همین اصول چهار صدگانه دو کتاب معروف «[[الاستبصار]] فى ما اختلف من الاخبار» و «[[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]» را که اولى مشتمل بر 5511 حدیث است تألیف کرد.
اما اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامى فرق اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند.اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علماى عصر، بر حکم شرعى نسبت به مسئله ‏اى که حکم آن در کتاب و سنت نیامده باشد.چنانکه اشاره شد اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکى از «[[ادله اربعه]]» مورد استناد است. منتهى اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوى لا یجتمع امتى على خطا) «حجت» مى‏ دانند  ولى امامیه‏ اتفاقى را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنى امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت مى ‏دانند.
اما اجماع، سومین دلیل از ادله فقه مسلمانان است که شیعه و تمامى فرق اهل سنت اجمالا در سندیت آن اتفاق نظر دارند.اجماع در اصطلاح عبارت است از اتفاق علماى عصر، بر حکم شرعى نسبت به مسئله ‏اى که حکم آن در کتاب و سنت نیامده باشد.چنانکه اشاره شد اجماع نزد شیعه نیز به عنوان یکى از «[[ادله اربعه]]» مورد استناد است. منتهى اهل سنت نفس اتفاق نظر اهل حل و عقد و مراجع نافذ الحکم را (به استناد روایت نبوى لا یجتمع امتى على خطا) «حجت» مى‏ دانند  ولى امامیه‏ اتفاقى را که کاشف از قول معصوم باشد (یعنى امام داخل در مجمعین باشند)، ملاک عمل و حجت مى ‏دانند.
خلاصه علماى [[مذهب جعفرى]] گویند:اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امرى شرعى به نحوى که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین اجماع را از باب آن که کاشف از قول معصوم است «حجت» دانند. چون شیعیان معتقدند هیچ عصرى خالى از «امام معصوم» نمى ‏باشد و از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش بر خطا روند به وسیله امام آنان را راهنمایى فرماید.پس اگر در مسأله ‏اى «اجماع» کردند و قول خلافى هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم راضى بوده و یا اصولا خود در میان آن ها وجود داشته و یا القاى این مسأله از طرف معصوم شده است.
خلاصه علماى [[مذهب جعفرى]] گویند:اجماع عبارت است از اتفاق مجتهدین شیعه بر هر امرى شرعى به نحوى که کاشف از [[قول معصوم]] باشد، بنابراین اجماع را از باب آن که کاشف از قول معصوم است «حجت» دانند. چون شیعیان معتقدند هیچ عصرى خالى از «امام معصوم» نمى ‏باشد و از باب «لطف» بر خدا واجب است که هرگاه بندگانش بر خطا روند به وسیله امام آنان را راهنمایى فرماید.پس اگر در مسأله ‏اى «اجماع» کردند و قول خلافى هم اظهار نشد، دلیل بر این است که معصوم راضى بوده و یا اصولا خود در میان آن ها وجود داشته و یا القاى این مسأله از طرف معصوم شده است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش